شیخ الشریعه اصفهانی

 

 

 

اجازة الفقیه الکبیر آیة الله العظمی الشیخ الشریعة الاصفهانی لسماحة آیة العظمی البروجردی قدس سرهما (1)

بسم الله الرحمن الرّحیم

الحمد لله على عمیم آلائه و جزیل نعمائه و له الشّكر ملأ أرضه و سمائه، و الصّلاةُ و السّلامُ على أفضل سفرائه و أشرف أنبیائه محمّد الهادی إلى سبیل الرُّشد و سوائه و الجالی ظُلَم الشّكّ و الجهل بنوره وضیائه و على المعصُومین من عترته و خلفائه و ذرّیته و أوصیائه الباذلین نفوسهم فی إعلان الشّرع و إعلائه. و بعد فإنّ العالم المحقّق و الفاضل المُدقّق، البحر المتدفّق و النُّور المتألّق عمدة العُلماء الأعلام و زبدة الفُقهاء العظام ، العلم العیلم النحریر و الحبر البحر النزیر النّظیر، نور حدقة السعادة، و نور حدیقة السّیادة، الورع الثّقة العدل المتحلّی بكلّ زین جناب الآقا حُسین البروجردی الطّباطبائی دامت فضائلُهُ ابن الجلیل النبیل الأصیل الآغا علی حفید أخی العلاّمة الطّباطبائی ممّن نفر عن وطنه و هاجر عن مسكنه و فارق الأقران والأتراب و افتقد غارب الاغتراب إلى أن انتهى إلى جوار باب مدینة علم الرّسول و استمدّ بَعد بركات جواره بأنفاس العلماء الفحول، و كان مع ما فیه من الذّهن الوقّاد و الفهم النقّاد مكبّاً على التّحصیل مُجدّاً فی التكمیل حریصاً على زیادة ما احتواه من العلوم و المعالی و اصلاً یقظة الأیام بإحیاء اللّیالی لا یكتفی من السماع الاّ بالتّحقیق و من النّظر الاّ بالتّحدیق حتّى فاز بغایة المأمول و نهایة المرام و ترقّى من حضیض التّقلید إلى أوج الاجتهاد و الاستنباط فی الأحكام و برز منهُ من التّصنیف و التألیف ما یغنی عن التّصریح بمقامه الشّامخ المنیف.

ثمّ إنّهُ لحُسن ظنّه بهذا الضعیف و حُبّه للتأسّی بالسّالفین من سدنة الشّرع الشّریف استجاز منّی روایة ما صحّت لی روایته فأجزت له أیده الله أن یروی عنّی كلّما صحّت لی روایته من الكتُب الدّینیة و الصُحُف العلمیة سیما نهج البلاغة و الصّحیفة السّجادیة و الكتب الأربعة لأبی جعفرین المحمّدین الثّلاثة الّتی كان علیها المدارُ فی الأعصار و الأمصار أعنی الكافی و الفقیه و التّهذیب و الاستبصار و الجوامع الثّلاثة المتأخّرة التی بلغت فی الوضوح و الاشتهار حدّ الشّمس فی رائعة النّهار أعنی الوافی و الوسائل و بحار الأنوار و طرقی إلیها كثیرة وفیرة لا أقدر الآن على استقصائها أكتفی بشطر یسیر منها.

فمنها ما أرویه عن العلاّمة النّحریر و البدل الأوحد النزیر النظیر محقّق المعقول و المنقول و المصنّف فی الفروع و الأصول السید مهدی القزوینی أصلاً و الحلّی انتساباً النّجفی موطناً و مدفناً ، عن عمه العلاّمة السید باقر القزوینی ، عن خاله سید الفقهاء و المجتهدین آیة الله فی العالمین العلاّمة الطّباطبائی بحر العلوم ، عن مشایخه العظماء الأجلاّء المشار إلى شطر من ألقابهم فی إجازاته المتكرّرة المشهورة ، منهم العلاّمة الوحید المجدّد الآغا محمّد باقر الإصبهانی الشّهیر بالبهبهانی ، عن والده الأفضل الأمثل الأجل المولى أكمل ، عن جماعة من الأكابر الأعاظم كالعلاّمة الشّیروانی و العلاّمة جمال الدّین الخونساری ، و العلاّمة المجلسی جمیعاً ، عن الفقیه النّبیه المحدّث الوجیه المولى محمّد تقی المجلسی عن أعجوبة البشر شیخنا البهائی زاد الله فی بهائه ، عن والده الفقیه الأجل الشّیخ حسین العاملی ، عن خاتمة الفقهاء و المجتهدین شیخنا الشّیخ زین الدّین الشّهید الثانی بجمیع طرقه المذكورة فی إجازته المبسوطة و المسطور بعضها فی فاتحة معالم الأصول.

و منهم الفقیه النّبیه المحقّق المدقّق المحدّث البحرانی صاحب الحدائق النّاضرة و غیرها من المصنّفات الفاخرة المتكاثرة بجمیع طرقه المذكورة فی اللّؤلؤة.

و منها ما أرویه عن المحقّق المدقّق الفقیه النبیه البدل الزّاهد العابد الشیخ محمّد حسین الكاظمی اصلاً النّجفی موطناً و مدفناً صاحب هدایة الأنام فی شرح شرائع الإسلام فی سبع و عشرین مجلّدات ضخام عن جماعة : أحدهم الفقیه النّبیه العلاّمة الماهر الباهر و من ثبتت منّته على جمیع الأواخر الشّیخ محمّد حسن صاحب الجواهر عن شیخیه العلمین العلاّمتین الفقیهین كاشف الغطاء و صاحب مفتاح الكرامة عن الوحید المجدّد البهبهانی . و ثانیهم الإمام العلامة الفهّامة الرّئیس موطّد أساس الفقه و الأصول على أحسن تأسیس و الملقى إلیه زمامهما بالإلقاء و الإملاء و التّصنیف و التّدریس أستاذ الأعاظم المتأخّرین الشیخ مرتضى الدزفولی الأنصاری ، عن شیخه المحقّق المدقّق البحر المتدفّق العلاّمة الأفضل الأجلّ المتراقی فی نفائس العلوم إلى أعلى المراقی الحاج المولى أحمد النّراقی ، عن مشایخه الأجلاّء العظماء كوالده العلاّمة و العلاّمة الطّباطبائی و العلاّمة الحائری صاحب الرّیاض و فقیه عصره كاشف الغطاء و الفقیه النّبیه السید محمّد مهدی الشهرستانی جمیعاً عن الوحید المجدّد البهبهانی و ثالثهم الفقیه الوجیه المحقّق الشیخ حسن صاحب أنوار الفقاهة عن أخویه العلاّمتین الفقیهین الشّیخ موسى و الشّیخ علی عن أبیهما كاشف الغطاء.

و منها ما أرویه عن الفقیه النّبیه المحدّث الوجیه المتتبّع المطّلع على نفائس الفنون الآغا المیرزا محمّد باقر الموسوی الخوانساری الإصبهانی صاحب روضات الجنّات ، عن جماعة أشهرهم و أجلّهم حجّة الإسلام و المسلمین الحاج السید محمّد باقر الجیلانی الإصبهانی صاحب مطالع الأنوار و تحفة الأبرار و غیرهما، عن صاحب الرّیاض و كاشف الغطاء، عن الوحید المجدّد.

و بما ذكر من الطّرق یمكن الاتّصال بجلّ الكتب و المصنّفات من أصحابنا و غیرهم ، فی التّفسیر و الحدیث و الفقه و الأصول و الرجال و الكلام و العربیة و اللغة و التّاریخ و غیرها ، و اُوصی جناب المستجیز بصرف بقیة عمره الشّریف فی التصنیف و التألیف و ترویج الدّین الحنیف و إغاثة الملهوف و الضّعیف و الاهتمام فی رفعة بدع المبدعین و إزالة شبهات المدلّسین و الملحدین و تقویة عقائد المؤمنین و أرجو أن لا ینسانی من الدّعوات الصّالحات فی حیاتی و بعد الممات.

حرّره الجانی فتح الله الغروی الشّیرازی الإصبهانی المشتهر بشیخ الشریعة عفى الله عن جرائمه الفظیعة فی لیلة غرّة ربیع الثّانی من شهور سنة 1328 من الهجرة المقدّسة.

[1]. زندگی آیت الله العظمی بروجردی(ره)، محمد واعظ زاده، ص 208- 213.

 

ترجمه فارسی اجازه نامه

صورت اجازه ی فقیه بزرگ حضرت آیت الله العظمی شیخ الشریعة اصفهانی به شخصیت بزرگوار آیت الله العظمی بروجردی قدس سرَهما

به نام خداوند بخشایشگر مهربان

سپاس و ستایش بر نعمت های فراگیر و بزرگ خداوند، و شکر و سپاس از آن او به گستره و پری و مالامالی زمین و آسمانش. و درود و سلام بر برترین فرستادگان و شریف ترین پیامبران او حضرت محمد(ص) آن که هدایت کننده به سوی رستگاری، و راه هموار و راست، و روشنی بخش تاریکیهای شک و نادانی با نور و پرتو خویش است. و سلام بر معصومان عترت و جانشینان و فرزندان و ذریه و اوصیایش(علیهم السلام)، همانان که در راه آشکار ساختن شریعت و اعلای پرچم هدایت جان خود را فدا کرده اند.

پس از سپاس و سلام جناب عالم محقّق و کاوش گر، و فاضل مدقّق ریزبین، دریای مالامال و سرشار، و نور پرتو افشان و فروزان، سرآمد عالمان سرشناس، برگزیده فقیهان بزرگ، پیشوای با ارزش و پر برکت، دانشمند دریا گونه کم نظیر، روشنی چشم سعادت و خوشبختی، شکوفه ی باغ سیادت و آقایی، پرهیزکار مورد اطمینان، مرد عادل و آراسته به تمامی زیورهای معنوی، جناب آقا حسین بروجردی طباطبایی – که برکات وجودش جاودان باد – فرزند سید بزرگوار و نجیب و با اصالت آقا علی نواده ی برادرم علامه طباطبایی، ایشان از جمله کسانی است که از زادگاهش کوچ کرده و از شهر و دیار خود هجرت نمود، و از دوستان و یارانش دور شد، و مرکب دوری از وطن را سوار شد، تا به دروازه شهر علم و دانش حضرت رسول (ص) رسید، و علاوه بر بهره گیری از برکات جوار آن حضرت (ع) از انفاس پاک عالمان مهم و والامقام بهره جست.

وی با وجود داشتن ذهن تیز و فروزان و فهم تحلیل گر بر تحصیل علوم اهتمام ورزید، و در تکمیل مبانی علمی جدی و کوشا بود، و علاقه زیاد داشت که بر اندوخته های علمی و کمالات اخلاقی و معنوی خود افزوده کند؛ بیداری روزها را به شب زنده داری پیوند دهد، او تنها به گوش دادن درس استاد بسنده نمی کرد، بلکه به تحقیق و کنکاش می پرداخت، و به مطالعه کردن کتاب کفایت نمی کرد به دنبال ژرف نگری و دقت زیاد بود، تا آن که به آخرین آرزو و بالاترین خواسته خود رسید و از جایگاه تقلید به اوج اجتهاد و استنباط احکام نایل آمد، از ایشان آثار و تألیفات علمی زیادی ظهور کرد که ما را از ذکر مقام شامخ و والای ایشان بی نیاز می کند. وی با حسن ظنّی که به این ضعیف و ناتوان داشت، و مایل بود که از راه و رسم علماء خدمت گزار پیشین شریعت پیروی کند، از من تقاضای اجازه نمود تا روایاتی را که به نظر من صحیح و درست است، روایت کند، پس من به ایشان – که خدا او را یاری کند – اجازه دادم که هر چه از کتابهای دینی و نوشته های علمی نزد من صحیح و معتبر است از جانب من روایت کنند، به ویژه کتاب نهج البلاغه و صحیفه سجّادیه و کتب أربعه که نوشته ی سه عالم بزرگوار که کنیه هر سه ابوجعفر و نامشان محمد است. این چهار کتاب در تمامی زمان ها و مکان ها مورد توجّه علما و مدار انظار آن ها بوده است؛ یعنی کتاب های: کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و استبصار، و نیز سه کتاب از آثار علمای متأخر که این کتاب ها همانند خورشید در وسط روزآشکار گردیده  و عبارتند از: وافی، وسائل الشیعه  و بحار الانوار.

طرق روایی من در نقل این کتاب ها زیاد و فروان است که الآن نمی توانم تمامی آن ها را ذکر کنم، اینک به بخش کمی از آنها اشاره می کنم.

از جمله ی آن طرق، طریقی است که علاّمه متبحّر مرد صالح روزگار، یگانه زمان، و بی همتای دوران، کاوشگر علوم معقول و منقول، صاحب تصنیفات در فروع و اصول، سید مهدی قزوینی اصالتاً و منتسب به حلّه و ساکن نجف أشرف و مدفون در آن از عمَ علامه اش سید باقر قزوینی، از دایی محترمش سید و آقای مجتهدان و فقیهان آیت الله جهانیان علامه طباطبایی بحرالعلوم، از استادان گران سنگ و بزرگوارش که بخشی از القاب آن ها در اجازات متعدد و مشهور وی آمده است که از آن جمله، علّامه وحید مجدد مذهب آقا محمد باقر اصفهانی مشهور به بهبهانی از پدر برتر و گران قدر و بزرگوارش مولی اکمل، از گروهی از بزرگان و شخصیت های معروف همانند علامه ی شیروانی و علامه جمال الدین خوانساری و علامه مجلسی و همگی آن ها از فقیه ارجمند محدث معتبر مولی محمد تقی مجلسی، از اعجوبه بشر شیخ بهایی – که خداوند بر کرامت و مقام وی بیفزاید – از پدر فقیه خود عالم بلند پایه شیخ حسین عاملی، از پایان بخش مجتهدان و فقیهان شیخ ما شیخ زین الدین شهید ثانی، تمامی طرق خود را که در اجازه مفصل و گسترده او و بخشی از آن ها نیز در اول معالم الاصول آمده است. و از جمله فقیه شریف و بلند آوازه، محقّق دقیق، محدّث بحرانی صاحب کتاب الحدائق الناضره و دیگر کتاب های زیاد ارزشمند، تمامی طرق خود را که در کتاب لؤلؤة البحرین ذکر نموده است.

و از آن جمله آنچه روایت می کنم از محقّق ریزبین، فقیه نامی، بنده ی صالح، زاهد عابد، شیخ محمد حسین کاظمی اصالتاً و ساکن نجف اشرف و مدفون در آنجا صاحب هدایة الانام فی شرح شرایع الاسلام که در بیست و هفت جلد قطور گردآوری شده است، از گروهی از علما که از آن ها فقیه نامدار علامه ماهر ارزشمند آن که حق او بر تمامی علمای متأخر ثابت است، یعنی شیخ محمد حسن صاحب جواهر، از دو استاد برجسته ی خود علّامه فقیه کاشف الغطاء و صاحب مفتاح الکرامه از وحید مجدّد مذهب بهبهانی و دومی آن ها پیشوای علّامه و صاحب بینش فوق العاد و ریاست عامه، بنیانگذار فقه و اصول بر اساس و پایه بهتر و برتر، کسی که زمام امر این دو علم به القاء و بیان و تدوین و تألیف و تدریس به وی سپرده شده است، استاد بزرگان علمای متأخر یعنی شیخ مرتضی دزفولی انصاری است، از استاد محقّق دقیق خود دریای بیکران و پر، علامه بزرگ و عالی قدر که در علوم پر ارزش و نفیس به بالاترین پایه رسیده، یعنی حاج مولی احمد نراقی از استادان بزرگ و  عالی قدرش همانند پدر دانشمند خود و علامه طباطبایی و علامه حائری صاحب ریاض و فقیه عصر خود کاشف الغطاء و فقیه نامی سید محمد مهدی شهرستانی، همگی آن ها از وحید مجدد مذهب بهبهانی و سوم آن ها فقیه با اعتبار محقّق ، شیخ حسن صاحب انوار الفقاهه از دو برادر علامه و فقیه خود شیخ موسی و شیخ علی ، و آن دو از پدر خود کاشف الغطاء.

و از آن جمله ی آنچه که روایت می کنم از فقیه نامدار، محدّث با اعتبار کاوش گر و آگاه بر فنون با ارزش، آقا میرزا محمد باقر موسوی خوانساری اصفهانی صاحب روضات الجنات، از گروهی از علما که مشهورترین و بزرگترین آنان حجة الاسلام و المسلمین سید محمد باقر گیلانی اصفهانی صاحب کتاب مطالع الانوار و تحفة الابرار و غیر اینها است، از صاحب ریاض و کاشف الغطاء، از وحید مجدد.

با در دست داشتن این طرق یاد شده می توان به تمامی کتاب ها و مصنفات اصحاب ما (علمای شیعه) و غیر آن ها در تفسیر و حدیث و فقه و اصول و رجال و کلام و علوم ادبی و لغت و تاریخ و غیر این ها دست یافت. من جناب ایشان را سفارش می نمایم که باقی مانده ی عمر شریف خود را در تصنیف و تألیف و ترویج دین حنیف و فریادرس گرفتاران و ضعیفان و در رفع بدعت بدعت گذاران و برطرف کردن شبهه های نیرنگ بازان، فریب کاران، ملحدان و بی دینان و تقویت عقیده ی اهل ایمان مصروف دارد. امیدوارم مرا از دعای خیر چه در زندگیم و چه پس از مردنم فراموش نکند. این اجازه را فتح الله غروی شیرازی اصفهانی مشهور به شیخ الشریعة – که خدا گناهان رسوا کننده ی او را ببخشد – در شب اول ربیع الثانی از ماه های سال هزار و سیصد و بیست و هشت هجری نوشت.

فتح الله غروی شیرازی اصفهانی مشهور به شیخ الشریعة

 

 

 

 

پاسخی بگذارید