آیت الله سید مصطفى خوانسارى می گوید:
اغلب آدم های ضعیف وقتی به پست و مقامی دست می یابند و یا در یک رشته و علومی صاحب نظر و متخصص می شوند ، چون از نظر معنوی خود را نساخته اند ، بی درنگ دچار کبر و غرور و لغزش و انحراف می گردند و سر از طغیان در می آورند ، اما انسان های متعالی مانند آن درخت بارداری می مانند که هر قدر میوه های زیادی بیاورند به همان اندازه هم سر به پایین فرود می آورند و بیشتر مواظب رفتار و کردار خویش اند تا مبادا لغزشی از آنها سر بزند و اگر هم خطایی مرتکب شدند فوری درصدد جبران آن بر می آیند و پوزش می طلبند .
یکی دیگر از شاگردان وی می گوید :
“روزی آیت الله بروجردی هنگام تدریس اصول در مسجد عشقعلی ، یکی از شاگردان به نام آقا شیخ علی چاپلقی شروع به اشکال کرد . آقا جواب دادند و او دوباره جواب آقا را رد کرد . همین طور بحث ادامه داشت تا اینکه آیت الله چون پیرمرد بودند ناراحت و عصبانی شدند و نسبت به شیخ علی تندی کردند به طوری که او خیلی منقلب شد بعد از اتمام درس همه متفرق شدند و من هم به مسجد آمدم . نماز مغرب را تمام کرده بودم که مشهدی رضا ، خدمتکار آیت الله بروجردی آمد و گفت : آقا از درس برگشته و ما بین در کتابخانه و اندرون ایستاده اند خیلی ناراحت هستند و شما را به حضور خواستند . در این هنگام فوری نماز عشاء را خواندم و خدمت آقا رسیدم ، دیدم با ناراحتی در همانجا ایستاده اند . تا مرا دیدند فرمود : “این چه برخوردی بود که از ما صادر شد ؟ یک نفر عالم ربانی را رنجاندم . الان باید بروم و دست ایشان را ببوسم و حلالیت بطلبم که از من بگذرد و بعد بیایم نماز مغرب و عشاء را بخوانم ! “
عرض کردم : ایشان الآن در مسجد شاه زید ، امام جماعت هستند و بعد از نماز صحبت می کنند ؛ لذا دو ـ سه ساعت بعد به منزل می آیند . بنابراین من به ایشان خبر می دهم فردا صبح آقا به منزل شما خواهند آمد . آقا قبول کردند . فردا صبح من حرم رفتم . وقتی برگشتم دیدم آقا سوار بر درشکه در جلوی منزل ما منتظر هستند . در خدمتشان به منزل شیخ علی رفتیم . وقتی آیت الله بروجردی او را دیدند ، فوری خواستند دستشان را ببوسند اما او نگذاشت .
می فرمودند : “از من بگذرید برای این که من از حالت طبیعی خارج شدم و به شما پرخاش کردم …”
او نیز می گفت : “شما سرور مسلمین هستید . برخورد شما باعث افتخار من بود …”
آقا هم مرتب جملات خود را تکرار می کرد و این برخورد سبب شد که آقا شیخ علی چاپلقی تا آخر عمر مورد عنایت ایشان قرار گرفت .
البته این اتفاق نسبت به سایر شاگردان هم رخ داده بود که فردای آن روز ، آیت الله بروجردی قبل از آغاز درس در حضور شاگردان از آن شخص عذرخواهی کرده و طلب عفو نموده بودند و این بر خلاف معمول فضای حاکم بر حوزه بود چون استاد نسبت به شاگردان به منزله پدر محسوب می شد و توبیخ و خشونت پدر نسبت به فرزندان گوارا بود .
—————————————
ر.ك: چشم و چراغ مرجعيت،مركز انتشارات حوزه علمه قم ،ص68.