آیت الله محمد تقی فلسفی می گوید:
مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی –رضوان الله تعالی علیه – نسبت به من عنایت خاصی داشت از این رو گاه به گاه مطالبی را که ابا داشت به دیگران بگوید، به من می گفت. از جمله وقتی شاه از زن مصریش جدا شد و مسافرتی به خارج کرد ،همان موقع که شاه در خارج بود، یک روز رفتم قم. آقای بروجردی به من فرمود که «مردی آمد اینجا وبا عنوان سر پرست دانشجویان اروپا و آمریکا، وقت قبلی گرفت تا یک مساله شرعی سوال کند. من هم به او وقت دادم. آمد اینجا و به من گفت:«محصّلین ایرانی در اروپا زیادند. بعضی از آنها میل دارند با دختران خارجی ازدواج کنند. به اعتبار فتوای معروفی که آقایان فقها دارند به عنوان عقد منقطع مانع ندارد، اما بسیاری از آقایان می گویند در عقد دائم باید قبول اسلام کند. این شخص که به مساله خوب واقف بود، ادامه داد: تمام آقایان به اتفاق، عقد منقطع مسیحیه را جایز می دانند، اما در عقد دائم اختلاف هست. بعضی از زنها و دختران غربی برای این که با این جوانان ازدواج کنند، حاضرند قبول اسلام بکنند، اما بعضی حاضر نیستند. بفرمایید فتوای شما راجع به عقد دائم این گونه زنان برای افراد مسلمان چیست؟»
من به او گفتم:«از نظر من بلامانع است. من هم موافقم.»
بعد او گفت:«آقا خیلی خوشحالم از این که این را فرمودید و این که فتوای شما این است ولی خوب، این جوانهای مسلمان متدیّن به گفته من اعتماد نمی کنند، اگر من یک سوال بکنم و حضرتعالی جواب بدهید تا ما آنها ر ادر اوراق متعددی چاپ کنیم و بین دانشجویان پخش کنیم.»
قدری فکر کردم و گفتم:«خیلی خوب! مانعی ندارد. سه روز بعد مراجعه کنید. فردای آن روز کسی که بر رموز قضیه واقف بود، با خلوصی آمد اینجا و به طور خیلی خصوصی به من گفت:«شاه در خارج با دختری رقصیده و حتی فیلم رقصش هم تهیه شده است. شاه خیلی به دختر علاقه مند شده و می خواهد با او ازدواج کند، اما از این خائف است که اگر یک زن مسیحیه ر ابگیرد و به ایران برگردد، او آبستن بشود و یک پسر بیاورد، عده ای بگویند که ولیعهد ایران بچه یک مسیحیه است. لذا شاه در صدد این برآمده که یک جوری از شما سند بگیرد و آن سند ر ا در تمام جراید خارج و داخل و رادیو و تلویزیون معیار کند و خودش ر ا از این خطر برهاند و شما مورد هجوم و اعتراض واقع شوید.»
بعد از افشای این قضیه آقای بروجردی به آن شخص که به عنوان سر پرست دانشجویان آمده بود، می گوید:«فتوای من همان است. من با ازدواج دائم مسیحیه موافق هستم، اما برای این کار قلم روی کاغذ نمی گذارم و نمی نویسم.»
آن وقت آقای بروجردی فرمود:«عنایت باریتعالی باعث شد که این آقا با یک خلوص بیاید و قضیه را برای من بگوید. این گونه بود که متوجه شدم اصلاً قصه ،قصه دانشجویان نیست. شاه در خارج با آن زن مذاکره کرد؛ منتها دانشجویان را مستمسک کرده و شاید این آقا هم که آمده بود اینجا، اصلاً سرپرست محصلین نبوده، و یک مرد سیاسی مامور شاه بوده و برای این که نوشته را از من بگیرد، آن حرفها را زده است. و خداوند عنایت فرمود تا ما دچار این مخمصه و مشکل نشویم .
………………………………………….
كرباسچی، غلامرضا، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ،چاپ اول- 1380،مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص187.