حضرت آیت الله محمد یزدی می گوید:
مرحوم آیتالله بروجردی بر این عقیده بودند كه برای فهم روایات شیعه باید آن را در ظرف علمی فتاوای اهل سنت مورد ارزیابی قرار داد.
روی همین مبنا آن مرحوم در درس خارج فقه خود كه بنده هم شركت میكردم، ابتدا به طرح دیدگاههای عامه میپرداختند و سپس روایات منقول از ائمه معصومین(ع) را بیان میكردند و اعتقاد داشتند كه فقه را به نحو تطبیقی دنبال كردن، فهم عمومی را نسبت به روایات شیعه، دستخوش تغییر و به واقعیت نزدیك میكند.
شیوه تدریس مرحوم آیتالله بروجردی باعث شد كه بسیاری از محصلین حوزه علمیه، خود را ملزم به مطالعه منابع فقه اهل سنت و مداركی همچون صحیح بخاری، مسلم و غیره دانستند. بنده هم بر همین مبنا، تعدادی از كتب فقهی اهل سنت را تهیه كردم. شاگردان مرحوم آقای بروجردی در سایه تربیت آن بزرگوار، به این بینش رسیدند كه نباید تنها به ذكر نقاط ضعف و كاستیهای اهل سنت بسنده كرد؛ بلكه باید از درِ گفتگو وارد شد؛ چرا كه تأثیر و تأثر مذاهب نسبت به یكدیگر امری انكار ناپذیر است. به تدریج شیوه مرضیهای كه مرحوم آقای بروجردی بنیاد نهاد، شایع شد و علما در نوشتهها و مطالبشان تجدید نظر كردند.
به گمانم كتابهای «المراجعات» و «النص و الاجتهاد» متعلق به مرحوم شرفالدین در پی استقرار شیوه مرحوم آیتالله بروجردی تألیف شد. در زمان حاضر هم كتابهای علامه سیدمرتضی عسكری،به پیروی از همان سبك و سیاق نگاشته شده است.
……………………………………………..
1- ر.ك:خاطرات آیت الله یزدی،ص135.
ترویج فقه تطبیقی
آیت الله بروجردی درفقه،شیوه ی استتنباطی را به كار می بست .
قبل از مرحوم آقای بروجردی شیوه تدریس بیشتر بر تفکر و تعمق استوار بود ولی ایشان تحولی در این زمینه در جلسات درس و بحث حوزه های علمیه پدید آوردند . آن مرحوم علاوه بر این که تفکر و تعمق را حفظ نمودند ، تتبع و جستجو در اقوال پیشینیان و نظریات قدما را در فقه اعم از شیعه و سنی نیز بر آن افزودند . آن مرحوم در شیوه استنباطی جدای از این که رجال و اسناد دارای اهمیت بود تشخیص جو صدور حدیث را نیز بسیار مهم می دانستند . ایشان معتقد بود روایات، بسان آیات قرآن برای خود شأن و نزولی دارند و آگاهی از شأن نزول روایات مایه ی روشن شدن مفاهیم روایات اهل بیت علیهم السلام است . ایشان معتقد بودند روایات اهل بیت علیهم السلام در محیطی صارد شده اند که اقوال و نظرات فقیهان بزرگ اهل سنت ، حاکم بوده است و ناظر به این فتاوا ، اهل بیت سخن گفته اند . سخنان آنان در رد نظریه و یا در اثبات آن است . بنابراین باید جو مسأله ی فقهیه را به دست آورد تا فهمید مقصود از روایات چیست.
در حدیث آمده است : «الجار ثم الدار»اول همسایه بعد خانه . مقصود چیست ؟
اگر حدیث در جو بیان مقام و منزلت همسایه در اسلام صادر شده باشد معنی این است : انسان در مقام رفع حوائج ، باید همسایه را بر اهل خانه ی خویش ، مقدم بدارد و اگر در جو خریدن خانه و مذمت از همسایه ی بد ، وار شده باشد ، معنی حدیث این چنین است : اگر خواستید خانه ای خریداری کنید اول دقت کنید ببینید همسایه ی آن خانه خوب هست یا خیر. اگر خوب بود خانه را بخرید و گر نه نخرید. این دو معنی با یکدیگر متفاوتند ، حال آن که از نظر جملات و ترجمه ظاهری ، درهر دو صورت ، تغییری حاصل نمی شود و تنها چیزی که تعیین کننده ی یکی از دو معنا است ، آگاهی از شأن نزول حدیث است .
درباره ی نقش آگاهی از شأن نزول حدیث در استنباط حکم شرعی می توان به مورد زیر اشاره کرد :
در حدیث آمده که : علامت مؤمن پنچ مورد است ، از جمله : جهر به « بسم الله الرحمن الرحیم»
فقها مطابق این حدیث فتوا داده اند که در نمازهای اخفاتیه ،مثل نماز ظهر و عصر ،مستحب است « بسم الله الرحمن الرحیم » بلند گفته شود . مرحوم آیت الله بروجردی ، بر اساس همان شیوه تحقیق در شأن نزول و جو صدور ، در این استحباب تردید می کنند . ایشان می فرمایند:
«این حدیث ، در جوی صادر شده که فتوای فقهای اهل سنت بر این بوده است که در نمازهای جهریه مانند نماز صبح و مغرب و عشاء «بسم الله » را باید آهسته گفت: بنابراین روایت در مقابل این فتوا می خواهد بگوید در نمازهای جهریه «بسم الله » را بلند بگوید و بیش از این را ثابت نمی کند . اما آیا در نمازهای اخفاتیه هم مستحب است « بسم الله » بلند گفته شود؟ این موضوع دلیل خاصی می خواهد مثل این که برای امام جماعت دلیل داریم که مستحب است « بسم الله» را بلند بگوید اما در غیر امام جماعت به اسناد این حدیث نمی توان استحباب را ثابت نمود.
این شیوه ی تحقیق ، فقه را از حالت اختصاصی به فقه تطبیقی و مقارن تبدیل نمود و بدین ترتیب فقیه در این روش ، علاوه بر تفکر و تعمق « باید» به آرای گذشتگان ، اعم از فقهای اهل سنت و شیعه رجوع کند و مسئله را مطرح سازد . در حوزه های علمیه قبل ازا ین که شیوه ی تدریس ایشان مطرح شود تدریس فقه در حدود کتابهای «جواهر» ، «حدائق» ، «ریاض» و احیاناً «جامع المقاصد» خلاصه می شد . فقها به روشی که مرحوم شیخ انصاری در « متاجر» پایه گذاری کرده بود عمل می کردند و روش اجتهادی آیت الله بروجردی توانست کتب فقهای قدیم را بیشتر ترویج کند و آنها را مطرح سازد ؛ کتبی چون «مفتاح الکرامه» سید جواد عاملی ، «خلاف» و «مبسوط» شیخ طوسی و «تذکره »ی علامه که همگی در فقه مقارن هستند .
بطور خلاصه باید گفت شیوه ی مرحوم بروجردی در فقه بر چند نکته ی اساسی استوار است :
1 – اهمیت به آرای قدما 2 – اهمیت به روایات و فتاوای اهل سنت 3 – تکیه بر ادله و روایات اولیه 4 – ریشه یابی مسائل.
…………………………………………………………..
تهوری،مسلم، آیت الله بروجردی و اتحاد دنیای اسلام( منادیان تقریب 3)،ص 36.