مصاحبه با حضرت آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی (دام ظله)

 

 

 

در شب سوم ماه مبارک رمضان 1411 هجری قمری توسط یکی از اعضای محترم مجله حوزه نامه ای به دستم رسید مشتمل بر 12 سؤال درباره ویژه نامه ای که آن نشریه در نظر داشت به مناسبت سی امین سالگرد رحلت آیت الله العظمی بروجردی منتشر نماید . عدد 12 را که به نام 12 امام است ، به فال نیک گرفتم . گرچه خود را شایسته پاسخ گویی به آن سوال ها نمی دانستم . لکن بزرگی حق آن استاد و مرجع عظیم الشأن ، مانع از جواب رد شد . لذا بر آن شدم به مقدار توانایی به اختصار برخی از آن سؤال ها را پاسخ دهم  .

 

1.خدمات آیت الله العظمی بروجردی به حوزه علمیه قم  :

بنده ابتدا توجه خوانندگان را به حوزه علمیه قم قبل از ورود ایشان جلب می نمایم ، سپس خدمات ایشان را فهرست وار ذکر می کنم .

بنده در سال 1320 شمسی (که سنم بین 19-20 بود) به حوزه علمیه قم وارد شدم . در آن زمان مراجع سه گانه : آیت الله حجت تبریزی ، آیت الله حاج سید محمد تقی خوانساری و آیت الله حاج سید صدرالدین ، زعماء و حافظین حوزه علمیه قم بودند . وضع حوزه بر اثر بی اعتنایی های رژیم وقت و تبلیغاتی که علیه روحانیت انجام می گرفت ، بی ثبات و رو به انحطاط بود ، به گونه  ای که بسیاری از فضلا به شهرستان های دیگر روی آوردند و انزوا اختیار کردند ، تا در سال 1321 که حضرت آیت الله بروجردی جهت معالجه از بروجرد راهی تهران می شوند . پس از بهبودی به خاطر تقاضاهای مکرر بزرگان و فضلا به قم آمدند و در این جا ماندگار شدند . با رحلت هر سه زعیم بزرگ حوزه ، بین سالهای 1321-1322 و نیز رحلت مرجع وقت ، حضرت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی ، زعامت و مرجعیت مطلقه در آیت الله بروجردی متمرکز شد ؛ از این روی زمینه برای تحقق اهداف بلند ایشان مساعد شد .

و اما فهرست بعضی از خدمات ایشان به حوزه  بدین قرار است :

*اهتمام به ادامه تحصیل طلاب و تشویق افراد با استعداد به شیوه های مختلف .

*توجه دادن طلاب به مبانی علوم فقه و رجال و بیان مآخذ هر کدام و این که از چه زمان و چرا وارد حوزه های اسلامی شده اند ؟

*توجه به اخلاق و معنویات طلاب با مواعظ و توصیه های اخلاقی در خلال درس ها و آخر هر هفته .

*احیای آثار گذشتگان ، با توجه دادن طلاب به مراجعه به کتاب های فقهی قدما از شیعه و سنی .

*چاپ کتاب های ارزشمندی که مطرود واقع شده بود ، مانند : خلاف شیخ طوسی ، قرب الاسناد حمیری ، جعفریات ، رجال میرزا محمد اردبیلی و مفتاح الکرامه .

*گرمی بخشیدن به حوزه های درس و بحث و رونق دادن به حوزه علمیه قم ، به طوری که بیش تر کسانی که به شهرستانها رفته بودند ، مجدداً به حوزه بازگشتند و نیز افرادی از حوزه های دیگر جذب حوزه قم شدند .

           

2.سبک اجتهادی آیت الله بروجردی :

روش طرح ایشان به هنگام هر مسأله فقهی  این بود که امور ذیل را نوعاً مورد توجه قرار می داد :

*توجه به تاریخ پیدایش مسأله و این که از کی این مسأله در فقه شیعه یا سنی مطرح شده است.

*بیان و تشریح آیه مربوط به مسأله (در صورتی که آیه ای درباره مسأله مورد نظر وجود داشت) برای به دست آوردن عموم و اطلاق ، جهت مراجعه به آن در موارد مشکوک .

*بررسی احادیث عامه، از منابع خود آنان .

*بررسی اقوال فقهای عامه .

*بررسی اخبار با توجه به زمان و محیطی که روایت از امام (ع) صادر شده است که این را از طریق بررسی فتاوای فقهای اهل سنت که معاصر بودند با امام (ع) ، به دست می آورد .

*بررسی فتاوای شیعه ، مخالف و موافق روایت .

*تقلیل دادن اطلاقات و عمومات که در ابتدای امر ، در هر مسأله بسیار به نظر می آمد ، از طریق تطبیق دادن آنان بر فتاوای فقهای معاصر ائمه (ع) .

و خلاصه این که ایشان با این روش خود ، تحولی در شیوه اجتهاد به وجود آورد و نشان داد که اجتهاد، آن قدرها صعب الوصول نیست ، آن طور که تورم علم اصول و آمیخته شدن آن با مسائل کلامی ، فلسفی چنین وانمود کرده بود .

 

3.رابطه حضرت آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی :

امام همیشه به آیت الله بروجردی  احترام می گذاشت و آیت الله بروجردی نیز به ایشان توجه کامل داشتند . بنده چند نمونه در این باره ذکر می کنم  :

امام رحمت الله علیه ، سال ها در فقه و اصول آیت الله بروجردی شرکت می کردند و خیلی بیش تر از آن طلبه ای که به استادش احترام می گذارد ، به ایشان احترام می گذاشتند . گاهی که آیت الله بروجردی پیاده به منزل می رفتند ، حضرت امام رحمت الله علیه ، تا در منزل ، آیت الله بروجردی را همراهی می کردند .

نمونه دیگر :

یک سال که رؤیت هلال عید مشتبه شده بود ، حضرت امام رضوان الله علیه ، برای کسب تکلیف به بیت آیت الله بروجردی آمده بودند و تا نزدیک ظهر در اطاق حاج محمد حسین احسن ، محرر آیت الله بروجردی ، به انتظار حکم آقا نشستند . امام رحمت الله علیه در همه این احترامات هدف الهی داشت ؛ لذا در این اواخر که امام رحمت الله علیه به درس ایشان نمی آمدند و کمتر به بیت ایشان رفت و آمد می کردند ، علت را چنین بیان کرده بودند : “غرض این بود که بفهمانیم ایشان مرجع است . حال که به هدف رسیدیم ، ما هم یک طلبه ایم باید درس خودمان را بخوانیم .”

از احترام آیت الله بروجردی به امام هم دو نمونه ذکر می کنم :

حضرت آیت الله بروجردی رحمت الله علیه در ابتدای ورود به قم ، دستور داده بودند که یک نفر خوش خط پیدا کنند تا بعضی از نوشته های ایشان را پاکنویس نماید .

مرحوم حجت الاسلام میرزا محمود (داماد مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی) گفت : جست و جو کردیم تا یک فردی را پیدا کردیم و خدمت آقا معرفی نمودیم . بعد معلوم شد آقا آن فرد را نپسندیده اند . با تعجب علت را از حاج احمد جویا شدیم . گفت : تنها به این خاطر بود که این شخص ، وقتی خدمت آقا آمد ، حاج آقا روح الله خمینی در جلسه حضور داشتند . وی به هنگام نشستن ، بالاتر از حاج آقا روح الله نشست . آیت الله بروجردی ناراحت شد و فرمود : من چنین خطاطی را نمی خواهم . این نشان می دهد که آیت الله بروجردی آن قدر به امام احترام می گذاشتند که سزاوار نمی دانستند کسی بالاتر از ایشان بنشیند .

مورد دیگر : فردی از آیت الله بروجردی اجازه در امور حسبیه خواسته بود . ایشان فرموده بودند :

“اگر حاج آقا روح الله شما را معرفی کند اجازه می دهم .” این شخص هم بلافاصله خدمت امام می رود و می گوید : آیت الله بروجردی شما را کار دارند . وقتی امام را خدمت آیت الله بروجردی می آورد ، آقا ناراحت شده و می فرمایند : “من کی گفتم همین الآن بروید و مزاحم ایشان بشوید .”

 

4.اما نظر آیت الله بروجردی درباره ولایت فقیه :

به نظر من اصل این سؤال درست نیست ،  زیرا مذهب شیعه بر پایه ولایت فقیه استوار است . امتیاز مذهب شیعه از دیگر مذاهب در همین امر است . تمام شکایت های ائمه (ع) از دست حکام جور ، در این بود که آنان حق اعمال این ولایت را از ائمه (ع) غصب نموده بودند . بله ، آنچه در بین فقهای شیعه مورد بحث است تعمیم و تخصیص این ولایت ، برای فقیه جامع الشرایط است که آیا تمام شئونات ائمه (ع) برای فقیه هست یا نه . چون فقهای شیعه به خاطر نداشتن کمک مردمی و وجود سلطه مخالفین ، در طول تاریخ نتوانستند عملاً وارد صحنه اجتماع شوند و اعمال ولایت کنند . برخی سطحی نگران و خدای نکرده بد اندیشان ، خیال کرده اند ، موضوع ولایت فقیه ، اختلافی است و حال آنکه چنین نیست . اصل مسأله ، جزو مذهب است  ، به طوری که اگر کسی معتقد نباشد ، مذهب تشیع را انکار نموده است و باید با او بحث مذهبی کرد نه فقهی .

مرحوم آیت الله بروجردی ، نه تنها به ولایت فقیه معتقد بود که در طرح مباحث اجتماعی اسلام که می رسید اعتراض خود را به وضع غیر اسلامی حاکم بر جامعه نشان می داد و شایستگی احکام اسلام را برای پیاده شدن متذکر  می شد .

به یاد دارم ایشان در اواخر عمر شریفشان ، کتاب قضا را تدریس می فرمودند . روزی در سر درس فرمودند : “من می دانم فعلاً قضای اسلامی در جامعه جاری نمی شود ، ولی هدفم از طرح مبحث قضا این است که بفهمانم ، موازین قضایی اسلام ، به مراتب عالی تر و محکم تر از قوانین قضایی است که از اروپا برای ما سوغات آورده اند

 

5.اما در رابطه با خصوصیات اخلاقی و معنوی ایشان :

باید عاجزانه عرض کنم : سخن گفتن از خصوصیت اخلاقی شخصیت بزرگی مانند آیت الله بروجردی برای فردی مثل من دشوار است ، ولی به چند نمونه که از گفتار و رفتار ایشان استفاده کرده ام ، اشاره می کنم .

بی اعتنایی به مقام های دنیوی

روزی حقیر با یکی از رفقا اول صبح که طبق قرار ، باید صبح اول وقت به محضر آیت الله بروجردی می رفتیم تا در رابطه با کتابی که به دستور ایشان عده ای  مسؤول آن بودند مطالبی را املا کنند و ما یادداشت کنیم . در خدمت آقا بودیم که مرحوم حاج احمد خادم آمد و عرضه داشت : شخصی از کرمانشاه آمده و تقاضای ملاقات دارد . ایشان در ابتدا امتناع کردند . ما از محضر ایشان تقاضا کردیم ، لذا به آن شخص اجازه ملاقات دادند . او به محض ورود خود را معرفی کرد تا رسانید به این که از مرتبطین با شاه است . آیت الله بروجردی با ناراحتی فرمودند : “به من چه که تو با شاه رفیقی . مقصودت چیست ؟ “

گفت : آقا من با پاپ ارتباط دارم و می توانم او را به ملاقات شما بیاورم . ایشان فرمودند : “من به چنین ملاقاتی که رضای خدا و سود اسلام در آن نیست مایل نیستم .”

بعد به آن باخترانی فرمودند :

“من آن وقت که اصفهان بودم تعدادی از شاگردانم در آذربایجان بودند . بعدها دیدم این آقایان ، از آذربایجان برایم نامه ای نوشته اند که : چون شما را اعلم می دانیم بر خود لازم دیده ایم مردم را به شما ارجاع دهیم .(در حالی که آیت الله اصفهانی در قید حیات بودند .) رساله های عملیه خودتان را به این ناحیه بفرستید . من در جواب نوشتم : کار شما درست نیست . من نه رساله می فرستم و نه به چنین کاری رضایت دارم ؛ زیرا مردم هم اکنون مرجع تقلید دارند  و تقلیدشان هم بر طبق موازین شرعی محکوم به صحت است . چه وجهی دارد که شما مردم را به دیگری ارجاع دهید . “

ایشان با نقل این داستان ، می خواستند بی اعتنایی خود را به شهرت طلبی و مقام خواهی ، به آن فرد باخترانی بفهمانند که می پنداشت : ایشان از ترتیب ملاقات با پاپ ، چون باعث جلب توجه مردم به ایشان است ، استقبال خواهند نمود .

احترام به علما

پس از رحلت آیت الله اصفهانی و استقرار مرجعیت در آیت الله بروجردی ایشان دستور دادند طلاب حوزه نجف هم ، مانند طلاب قم باید امتحان بدهند تا شهریه آیت الله اصفهانی مانند گذشته ادامه یابد . یکی از بزرگان نجف امتحان را تحریم کرد . مرحوم ربانی شیرازی گفتند : وقتی این خبر به حضرت آیت الله بروجردی رسید ، ایشان فرمودند : “آن آقا درست گفته است . شهریه را بدون امتحان بدهید .”

عشق به ارتباط با خدا

آیت الله بروجردی کراراً سر درس می فرمودند : “من در بروجرد که بودم با خدای خودم رابطه داشتم ، اما این جا که آمدم همه اش با مردم است .”

روزی در اثنای درس با حال گریه فرمودند :

” هر کس درس می خواند که مثل من شود ، سفیه است ؛ سفیه است ! “

 

6.اما نسبت به عوامل تهدید کننده حوزه :

نقش آیت الله بروجردی در خنثی کردن آن باید عرض کنم :

اساساً هر وقت حکومت در دست نا اهل باشد ، خود آن مهم ترین عامل برای مبارزه با حق و حقیقت است . همان عاملی که در صدر اسلام نیز پس از رحلت پیامبر (ص) ، علی (ع) را از حکومت کنار گذاشتند و به آن حضرت تهمت عدم استعداد و قابلیت برای اداره و حفظ شؤونات مملکی می زدند تا آن حضرت را خانه نشین کنند و تنها در اموری که ضرر به بقای حکومت آنان نداشت او را دخالت دهند . همان عمل هم در زمان حضرت آیت الله بروجردی ، در صدد از بین بردن حوزه  و کنار زدن روحانیت از جامعه بود .

حکومت فاسد پهلوی ، روحانیت را گاه ستون پنجم ، گاه جاسوس خارجی ، گاه افراد مخل امنیت جامعه و … معرفی می کرد . که تشخیص همه این اتهامات نیز با خود آن رژیم بود !

آیت الله بروجردی در مقابل این توطئه ها روش هایی را به کار برد تا تلاش های رژیم را خنثی کند .

از جمله :

*بی اعتنایی کامل به دستگاه و اظهار بی نیازی از آن .

این روش تمامی علمای امامیه بوده است از زمان غیبت صغری ، تاکنون در برابر حکومت های فاسد .

*دستور آرامش کامل به محصلین و طلاب حوزه  تا این که هر گونه بهانه جویی را از آنان  برای بر هم زدن نظم حوزه و یا خدای ناخواسته از بین بردن آن بگیرد .

*اظهار قدرت و عظمت روحی و علمی در برابر رژیم فاسد  به طوری که احساس کنند روحانیت قدرتمند است . در این رابطه نمونه های زیادی به خاطر دارم که مجال ذکر آنها نیست .

 

7.اما در زمینه وحدت مسلمین :

ایشان به ایجاد وحدت بین مسلمین اهمیت می دادند .

گاه که مسؤولین ممالک اسلامی به محضر ایشان می رسیدند آنان را سفارش به وحدت کلمه بین سران ممالک اسلامی می نمودند .

نکته بسیار مهمی که ایشان ، کراراً اشاره می کردند این بود که به نظر ایشان منشأ وجود مذاهب مختلف ، در اسلام این بود که مسلمانان پس از رحلت پیامبر (ص) احکام اسلامی را از غیر اهل بیت گرفتند .

منشأ اشتباه آنان هم مقایسه کردن خلفای بعد از پیامبر با خود آن حضرت بود . چون در زمان پیامبر (ص) ، هم حکومت به دست آن حضرت بود و هم بیان احکام . پس از رحلت آن حضرت حکومت که از مسیر اهل بیت خارج شد ، مسلمین پنداشتند احکام را هم باید از همان خلفا  و کارگزاران حکومت بگیرند . غافل از این که حدیث ثقلین ، که مورد اتفاق شیعه و سنی است حداقل بیان احکام را اختصاص به اهل بیت (ع) داده است ؛ به قرینه مقارنه اهل بیت با قرآن .

بنابراین به فرض ، اگر حکومت مدعیان خلافت ،درست باشد ، ولی بیان احکام به مقتضای حدیث ثقلین، تنها به عهده اهل بیت پیامبر (ص) است . اگر مسلمانان بر این مسأله ، اتفاق نظر کنند و احکام را از اهل بیت بگیرند ، بسیاری از اختلافات مذهبی ، از بین خواهد رفت و وحدت کلمه به وجود خواهد آمد . ایشان در  نظر  داشتند مطالبی در همین زمینه در مقدمه کتاب جامع الاحادیث شیعه بنویسند . چند سطری املا کردند و آقای حاج شیخ علی ثابتی همدانی نوشتند . چند جمله ای هم به خط شریف خودشان نوشتند که هر دو نسخه پیش من است

 

8- اما موضع آیت الله بروجردی در برابر حرکتها و جنبش های آن زمان :

اگر خواسته باشیم درباره موضع آیت الله بروجردی در این مسأله داوری کنیم ، باید ابتدا اهمیت جنبش ها و حرکت های آن زمان را مورد بررسی قرار دهیم .

به نظر حقیر درباره حرکتهای آن زمان می توان به گونه ذیل داوری کرد :

*برخی از آنها تحرکات خود رژیم بود که برای  شناسایی مخالفین خود به راه انداخته بود . (این سیاستی است که معمولاً رژیم های ضد مردمی برای شناسایی مخالفین خود به کار می گیرند .)

*برخی از حرکت ها از اساس ماهیت دینی و اسلامی نداشتند .

طبعاً لازم نبود که آیت الله بروجردی  در برابر آنها موضع گیری نمایند .

*برخی دیگر حرکت های حوزوی بود که ایشان به صلاح نمی دانستند .

*حرکت های اسلامی و خوب ، ولی بدون پشتوانه مردمی و وسیله پیشرفت .

 بر این اساس آیت الله بروجردی در برابر همه این حرکت ها ، چاره ای جز امر به آرامش و حفظ موجودیت حوزه علمیه نداشتند . شواهد و خاطراتی مؤید این ادعاست که ذکر آنها لازم نیست .

 

9.اما عوامل درخشش آیت الله بروجردی و ارتقای ایشان به مقام مرجعیت عامه :

قبل از صحبت در این باره ، نکته ای را لازم می دانم که در خصوص مرجعیت عرض کنم  :

رسیدن به مرجعیت در مذهب شیعه ، بسته به عوامل صوری و مادی نیست . تنها یک عامل دارد و آن هم پاکی و پاک نظری . اگر خواسته باشد مرجعیت به عوامل مادی و صوری متکی شود حتماً بدانید که جز ضرر و خطر ، برای تشیع چیزی نخواهد بود . اما عواملی که به نظر حقیر موجب درخشش آیت الله بروجردی شد عبارتند از :

*جدیت کامل در امر تحصیل ، به طوری که خود ایشان کراراً می فرمودند :

 از ابتدای جوانیم تا کنون وقتم را بیهوده مصرف نکرده ام .

*بی اعتنایی به مقام . چنان که روزی در پس درس فرمودند :

هر کس درس می خواند به قصد این که به مقامی که من دارم برسد ، سفیه است ، سفیه است .

وجود برخی از حوادث طبیعی که از اراده ازلی خداوند ، نشأت می گیرد ، مانند رحلت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی ، رحلت مراجع و زعمای ثلاث قم در طول سال ، رحلت بسیاری از مجتهدین معروف نجف اشرف ، مانند آیات عظام آقای اصطهباناتی ، آقا ضیاء عراقی ، سید جمال الدین گلپایگانی و حاج آقا حسین قمی قدس الله اسرارهم  .

که شاید مهم ترین عامل ، استعداد کامل و عقل اداره جامعه و نیز تحمل بلاها و مصائب باشد که :

” آلة الریاسة سعة الصدر .”

……………………………………………………………………………………..

منبع:مجله حوزه،شماره 43-44، مصاحبه با آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی  ،ص 185.

 

 

 

 

پاسخی بگذارید