حجت الاسلام و المسلمین محمد واعظزاده خراسانی مي گويد:
همانطور كه می دانید آیت الله كاشانی از پیشگامان این حركت بود .در حوزه علمیه قم ، مرحوم آیت الله خوانساری، آشكارا از نهضت ملی نفت،طرفداری می كرد و در انتخاباتی كه منجر به ورود آیت الله كاشانی و دكتر مصدق،به مجلس شورای ملی شد،نقش عمده ای داشت و طی فتوای صریح ،مردم را به شركت در انتخابات وادار كرد . بالاخره ، این حركت به پیروزی رسید و كار دست دكتر مصدق افتاد .دكتر مصدق و آیت الله كاشانی،مدت ها با هم همكاری می كردند .
آیت الله بروجردی هم ،روحا” با نهضت ملی نفت ،موافق بود .جریانی از قم ،پیش آمد كه بناچار ، علنا” از نهضت، پشتیبانی كند . جریان از این قرار بود :
دو نفراز روحانیون ، كه یكی از آنان سید علی اكبر برقعی بود ، در كنفرانس صلح وین شركت كرده بودند.در موقع بازگشت وی به قم ، عده ای از توده ای ها به استقبال ایشان شتافتند و انبوه طلاب و مقدسین هم تظاهرات مخالفی به راه انداختند و چیزی نمانده بود كه بین طرفین،درگیری رخ دهد.نیروی نظامی دخالت كردند و به زور متوسل شدند كه من در بین جمعیت حاضر و ناظر بودم .و بعدا” معروف شد كه در تیراندازی های پلیس،برخی از طلاب كشته شده اند .این جریان اوج گرفت و عده ای از علمای دربار،به قم آمدند و به آیت الله بروجردی تاكید داشتند كه شما ،دولت مصدق را به خاطر این بی احترامی به شما و حوزه علمیه قم ،محكوم كنید .
آیت الله بروجردی ، با كیاستی كه داشت،متوجه شده بود در این قضیه دست دربار ،برای تضعیف دولت مصدق،در كار است ،از این روی به پیشنهاد علمای درباری توجه نكرد و دولت مصدق را مورد انتقاد قرار نداد و در جواب آقایان درباری گفت : “من كاری ندارم .”
من خودم ،عده زیادی از وابستگان دربار و گویندگان دربار را دیدم كه در اجتماعات عظیم آن روزها در قم،كه در صحن مطهر بر پا می شد،علیه مصدق و آیت الله كاشانی سخنرانی می كردند.آیت الله بروجردی وقتی كه دید جو سازی ها علیه دولت،به اوج خود رسیده است و درباریان می خواهند از این قضیه سوء استفاده كنند ،در ضمن درس،سخنانی به این مضمون گفت :
“رئیس دولت،با این كه گرفتاری های زیادی داشت، شخصا با من تلفنی تماس گرفت.ایشان تمام تقاضاهای مرا انجام داده است .من از ایشان هیچ شكایتی ندارم.رئیس دولت ،برای مملكت خدمت می كند.طلاب پی درسشان باشند و قضیه را دنبال نكنند .”
ایشان ،با این حمایتی كه از دكتر مصدق به عمل آورد ،آشوب را فرو نشاند و نگذاشت از حوزه علمیه و وجود ایشان ، در راه عزل دكتر مصدق بهره برداری شود.این خدمت بزرگی بود كه آیت الله بروجردی به نهضت ملی نفت كرد.در هر حال ،روح و نبض حوزه علمیه قم از نهضت ملی نفت،حمایت می كرد ، بخصوص تا وقتی كه بین دكتر مصدق و آیت الله كاشانی اتحاد و اتفاق بود .پس از اختلاف ،در حوزه علمیه قم هم ،بر سر این قضیه ،اختلاف پدید آمد :برخی ، طرفدار دكتر مصدق بودند و برخی طرفدار آیت الله كاشانی .
در همان ایام ،بازار سخنرانی ها،علیه این و آن ،گرم شد .در مدرسه فیضیه بودم كه از بلندگو می شنیدم:سخنرانی، به طرفداری از دكتر مصدق،شدیدا” به آیت الله كاشانی توهین می كرد .
طرفداری و گه گاهی تأیید آیت الله بروجردی از نهضت ملی نفت و دكتر مصدق به احتمال زیاد ،مورد علاقه دستگاه و افراد بیت ایشان نبود.آیت الله بروجردی،به خاطر آن روح انقلابی كه داشت،از نهضت ملی نفت و دولت مصدق، حمایت می كرد كه این،موجب نارضایتی دربار و شخص شاه شده بود و بعدها،به نحوی انتقام گرفتند .
………………………………………………………………….
ر. ك: چشم و چراغ مرجعيت،مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم،ص237.
موضوع ملی شدن صنعت نفت
آیت الله محمد باقر سلطانی طباطبایی می گوید:
ملی شدن صنعت نفت و کیفیت برخورد ایشان با دکتر مصدق و مرحوم آیت الله کاشانی موضوعي است که روشن شدنش برای آنانی که دنبال این گونه مسائل هستند مفید است . ایشان با شخص آیت الله کاشانی، از نجف آشنا و دوست بودند . حضرت آیت الله بروجردی در زمان زعامت ، به ایشان از حیث مالي کمک می کردند . البته بعد سبک سیاسی باعث شد که مقداری از هم دور شوند . آیت الله کاشانی انتظار داشتند که ایشان هم مثل مرحوم آیت الله خوانساری هر زمان خواستند اعلامیه بدهد که البته ایشان چنین نبودند و تکلیف شرعی خود نمی دانستند . آیت الله بروجردی از حضور روحانیت در مشروطه خاطره خوبی نداشتند . قضیه ملی شدن صنعت نفت هم برای ایشان چندان روشن نبود و مطمئن به نتایج آن نشده بود ، از این جهت نسبت به آن فعالیتی نکردند . در این باره می فرمودند :
“من در قضایایی که وارد نباشم و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیش بینی کنم وارد نمی شوم . این قضیه ملی شدن نفت را نمی دانم چیست ، چه خواهد شد و آینده در دست چه کسی خواهد بود . البته روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند در تاریخ ایران ضبط می شود که روحانیت سبب این کار شد ، لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند .”
………………………………………………………………….
ر. ك: چشم و چراغ مرجعیت،مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،ص41.