کمک به نیازمندان

 

 

 

آیت الله سید حسین موسوی كرمانی می گوید:

حضرت آیت الله بروجردی بسیار مهربان بودند وبه اهل علم خیلی احترام می گذاشتند.ایشان به افراد نیازمند خیلی کمک می کردند؛ به حدی که گاه اطرافیان ،به ایشان اعتراض می کردند که چرا این قدر پول به نیازمندان می دهند.از طرف دیگر ،اگر یک قران در غیر موردش خرج می شد،اوقاتشان تلخ می گشت.

آقای حاج«سید علی »که اهل سلطان آباد اراک بود ودر تهران دفترخانه ی اسناد رسمی داشت،در ایام فاطمیه وعاشورا،درمنزل خود مجلس روضه داشت.ایشان از من دعوت کرد که منبر بروم.من هم قبول کردم.روزی به من گفت:«آقای بروجردی خیلی به بنده محبت دارند.من همیشه خدمت ایشان می رسم.من 400 تومان نذر ایشان کرده ام.فردی به نام شیخ محمد صادق از نجف آمده که مریض است والآن در فلان بیمارستان بستری است.شما از آقای بروجردی اجازه بگیرید که این 400 تومان را خرج مداوای شیخ محمد صادق بکنم».صبح روز بعد،خدمت آقای بروجردی رفتم وجریان را به ایشان گفتم.ایشان فرمودند:«شیخ محمد صادق یک هفته ی پیش به ایران آمد،به من که اطلاع دادند من حاج احمد را فرستادم به بیمارستانی که آن جا بستری بود وگفتم که پیش رئیس بیمارستان برود وسلام مرا برساند وسفارش شیخ محمد صادق را بکند که مواظب او باشند وخوب درمانش کنند وبگوید همه ی خرج بیمارستان را من می دهم.پولی هم به حاج احمد دادم که به شیخ محمد صادق بدهد.اگر باز هم پول لازم داشته باشد خودم برایش می فرستم.شما به آقای سید علی بگویید که آن 400 تومان را چون نذر من کرده،باید به خود من بدهد».

آقای حائری می گفت:«شاید 50 بار، به چشم خود دیدم که گدایی پیش آقای بروجردی می آمد وناله وگریه می کرد وکمک می خواست وآقای بروجردی 50تومان به او می داد.من گفتم که آقا کم است»،می گفت که«شما کاری به این چیزها نداشته باشید».گاهی هم یک نفر بدون این که گریه وزاری بکند،پیش آقای بروجردی می آمد واز ایشان کمک می خواست وایشان 500 ،600 تومان به او می داد.معمولاً آقا پول را نمی شمردند.همین طور دست در جیب می کردند واسکناس هارا در می آوردند وبه نیازمندان می دادند.گاهی که حاج احمد یا حاج محمد حسین پول را می گرفتند که به فقیر بدهند پول را می شمردند می دیدند500، 600 تومان است.به آقا می گفتند که آقا این خیلی زیاد است،می فرمود که«شما کاری به این چیزها نداشته باشید».آقای حائری قسم می خورد که بعد از یکی،دو ماه معلوم می شد،آن فقیری که با گریه وزاری کمک می خواست،دروغ می گفت ونیازمند نبود آن فقیری که بدون گریه وزاری کمک می خواست راست می گفت ونیازمند بود.

مردم قم پول سهمین را پیش آقای بروجردی می بردند.ایشان قبول نمی کرد وآن ها را به آیت الله فیض قمی ارجاع می داد.

آیت الله بروجردی خیلی به طلاب وعلما احترام می گذاشتند وبه آن ها کمک می کردند، ولی اگر می فهمیدند طلبه ای قصد اخاذی دارد،با او قهر می کردند ومی گفتند که عده ای دارند آبروی روحانیت را می ریزند.

ایشان مغازه ای در بروجرد داشتند که ماهی 3 تومان آن را اجاره داده بودند.یک بار مستأجر 36 تومان را که اجاره ی یک سال مغازه بود ،در دستمالی پیچیده بود وآورده بود تابه آقای بروجردی بدهد. حاج احمد، دستمال را از او گرفت.آقای بروجردی به حاج احمد گفت که دستمال را بده به ایشان،واشاره می کند به طلبه ای که در اتاق نشسته بود.

روزی خدمت آیت الله بروجردی بودم،«مشهدی رضا» آمد وبه آقا  گفت که «بگو داخل بیاید».چند دقیقه ای نگذشت حاج «مصباح منجم باشی»آمد و1200 تومان سهم امام را به آقای بروجردی داد.آقای بروجردی همه ی آن پول را که آن موقع زیاد بود،به آن طلبه داد و به او گفت که این هم قسمت تو بود.نان در آن موقع،2 عباسی بود،2تا نان 8 سنار و2تا ونصف یک قران می شد.

………………………………………….

خاطرات آیت الله سید حسین موسوی كرمانی ،چاپ مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص115.

 

 

 

پاسخی بگذارید