آیت الله شهید مرتضى مطهرى می گوید:
یكى ازمزایاى معظم له توجه و علاقه فراوانى بود كه به مسئله وحدت اسلامى و حسن تفاهم وتقریب بین مذاهب اسلامیه داشت . این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامى آشنابود، مى دانست كه سیاست حكام گذشته در تفرقه و دامن زدن اختلاف ، چه اندازه تاثیرداشته است و هم توجه داشت كه در عصر حاضر نیز سیاستهاى استعمارى از این تفرقهحداكثر استفاده را مى كنند و بلكه آن را دامن مى زنند و هم توجه داشت كه بعد دورىشیعه از سایر فرق سبب شده كه آنها شیعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتى دور ازحقیقت بنمایند. از این جهات بسیار علاقه مند بود كه حسن تفاهمى بین شیعه و سنىبرقرار شود كه از طرفى وحدت اسلامى كه منظور بزرگ این دین مقدس است تامین گردد و ازطرف دیگر شیعه و فقه آنطور كه هست به جامعه تسنن كه اكثریت مسلمانان را تشكیل مىدهند معرفى مى شود.
از حسن تصادف چند سال قبل از زعامت و ریاست معظم له كه هنوزایشان در بروجرد بودند درالتقریب بین المذاهب الاسلامیه به همت جمعى از روشنفكرانسنى و شیعه تاسیس شد. معظم له در دوره زعامت خود تا حد ممكن با این فكر و با اینموسسه كمك و همكارى كرد، براى اولین بار بعد از چند صد سال بین زعیم روحانى شیعه وزعیم روحانى سنى شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او، به فاصله دو سه سال شیخ محمدشلتوت ، مفتى حاضر مصر و رئیس جامع الازهر روابط دوستانه برقرار شد و نامه هامبادله مى گردید.
قطعا طرز تفكر معظم له و حسن تفاهمى كه بین ایشان و شیخ شلتوتبود، موثر بود در اینكه آن فتواى تاریخى معروف را در مورد به رسمیت شناختن مذهبشیعه بدهد. معظم له را نباید گفت كه نسبت به این مساله علاقه مند بود بلكه باید گفت : عاشق و دلباخته این موضوع بود و مرغ دلش براى این موضوع پر مى زد.
عجیب ایناست كه از دو منبع موثق شنیدیم كه در حادثه قلبى كه منجر به فوت ایشان شد بعد ازحمله قلبى اولى كه عارض شد و مدتى بیهوش بوده اند و بعد به هوش آمدند، قبل از آنكهتوجهى به حال خود بكنند و در این موضوع حرفى بزنند، موضوع تقریب و وحدت اسلامىرا طرح مى كنند و مى گویند: من آرزوها در این زمینه داشتم.
……………………………………………
ر.ك: الگوی زعامت،ص 139.