مرحوم آیةاللّه العظمی آقای گلپایگانی ـ رضوان اللّه علیه ـ نقل كردند:
مرحوم آیةاللّه العظمی آقای بروجردی بسیار اظهار تأسّف میكردند؛ به سبب اینكه با فراهم شدن زمینه شهادت، این فیض بزرگ را درك نكردند و به مقام شهادت، نایل نشدند.
فرموده بودند: “در نجف كه بودم علمای بزرگ نجف با من گفتوگو كردند و بنابراین شد كه من به ایران بیایم و از اینجا به مبارزه با پهلوی برخیزم و آن آقایان هم از عراق، همكاری كنند تا بشود اقدامی كرد و جلو آن فسادها را گرفت و من در این باره به قرآن كریم تفأل زدم، آیهای آمد كه از آن استفاده كردم كه این راه، راه شهادت است و من به شهادت خواهم رسید، بالأخره حركت كرده و بر اساس همان مبنا رو به ایران آوردم.
امّا متأسّفانه جریان به اطلاع حكومت ایران رسید و به مجرّد ورودم در مرز، مرا گرفتند و ماهها تحت نظر بودم”.
به هر حال ایشان تا اواخر عمرشان تأسّف میخوردند كه چرا از این فیض بزرگ محروم گردیدهاند.
مرحوم آقای گلپایگانی فرمودند:
یك روز كه ایشان اظهار تأسّف میكردند، من گفتم: لابد خداوند متعال، شما را برای احیای آثار علمای بزرگ سابق و رونق دادن به حوزه علمیه قم و تربیت علما و طلاب، ذخیره فرموده است. ایشان پاسخ دادند: “ممكن است اینطور باشد”.
یكی از علمای بزرگ نقل كردند كه آن زعیم بزرگ فرمود:
هرگاه به آیه شریفه «یا أیها الذینَ آمنوا مالكم إذا قیلَ لكم انفِروا فی سبیلِ اللّهِ اثّاقلْتُم إلی الأرضِ أرَضیتُمْ بالحیوةِ الدنیا مِنَ الآخِرة …»1 میرسم، دچار تأسّف میشوم كه چرا از فیض شهادت محروم ماندم.
……………………………………………..
ر.ك: شكوه فقاهت، ص28.