گفت وگو با آیت الله سید محمد جواد علوی بروجردی با ( هفته نامه شهروند امروز ) / بخش سوم
درتمامی مباحث به دلایل منش وروش اقای بروجردی پرداختید اما نمی توان منکر نظام مدیریتی اقتدارگرای ایشان شد اگرچه می توان دلایل منطقی برای به کارگیری این نظام مدیریتی ازسوی ایشان آورد.
بله نظربنده این است که این حد اقتدارگرایی آقای بروجردی براساس وسعت نظر ایشان نسبت به مجموعه مسائل حوزه است .
یعنی براساس شناخت ایشان ازفضای حوزه ،شهریه برخی از طلبه ها قطع می شد ؟
روش آقای بروجردی باادعای قطع شهریه برخی ازطلبه ها با منش وروش ایشان همخوانی ندارد.نظر آقای بروجردی درفضای قم همهمه ای رابه وجودآورد اما طبیعت ومنش آقای بروجردی این نبود که تمامی کسانی که فلسفه می خواندند شهریه آنان قطع شود وباید گفت اگرایشان تااین حد بافلسفه مخالف بود دروقف نامه مدرسه علمیه خان می نوشتند که فلسفه تدریس نشود .اما آقای بروجردی اینگونه رفتارنکردند وفتوا ندادند واین قضایای منع ازفلسفه مروری بوده که هرکدام دلیلی داشته است وایشان حاضرنبود که با تدریس اسفار ملاصدرای آقای طباطبایی وعمومی بودنش اساس حوزه به مخاطره بیافتد.
شما از برخورد آقای بروجردی باعلامه سخن گفتید اگرممکن است به بحث “بحارالانوار ” وانتقاد تند علامه مجلسی ودانش آقای بروجردی هم اشاره کنید.
آقای طباطبایی زمانی که حاشیه بحارالانوار رامی نوشتند دربخشی ازآن جمله تندی علیه مرحوم مجلسی کرد.ووقتی می خواستند جلوی چاپ آن رابگیرند که البته با توقف حواشی نویسی آقای طباطبایی اتفاق نیفتاد .مرحوم بروجردی معتقدبود که مجلسی ،شیخ الاسلام شیعه است واگرمادربرابر حمله به مرحوم مجلسی ساکت بنشینیم پرده دری می شود وباید یادآورشد که آقای بروجردی هیچ گاه ازچاپ کتابهای آقای طباطبایی جلوگیری نکردند.
اما به هرحال آقای بروجردی آنجا که تمایل نداشتند ازاقدام یا انتشاری جلوگیری می کردند.
اقتدارگرایی دراداره حوزه بود چراکه اگردرشرایط خاص آن دوران شکافی به وجود می آمد ازسوی افراد وگروههای مختلف سوء استفاده می شد ونفوذ درحوزه صورت می گرفت .این واقعیت راباید پذیرفت که آقای بروجردی برای حفظ حوزه اینگونه رفتارمی کردند.
برخورد آقای بروجردی بامخالفانشان راچگونه تفسیر می کنید؟
ایشان اهل مماشات بامخالف خودش بود واورا زمین نمی زد یا حذف اش نمی کرد .آقای بروجردی بسیاردربرابر مخالف تحمل می کرد اما اگرمخالف می آمد ودراساس وروش ایشان خللی ایجاد می کرد جلوگیری می کرد.
اگر این روش ومنش آقای بروجردی درمیان شاگردان وحوزویان پذیرفته شده بودپس چرا کاملا فضای سیاسی –آموزشی حوزه متفاوت باایده آل های آقای بروجردی شد؟
ایشان از سیاسی شدن حوزه جلوگیری می کردند اما حوزه سیاسی شد .آقای بروجردی آنچنان که بایسته بود ازظهور وبروز نوگرایی آموزش درحوزه حمایت نمی کرد اما پس از ایشان مدارس جدید همچون “حقانی “وموسسات جدااز حوزه همچون ” درراه حق ” رشدکرد.
اینگونه نیست .آقای بروجردی به دنبل آن بود که شکستها وحرکت های سیاسی دامان حوزه را نگیرد والا ایشان کارهای زیربنایی برای تشکیل سازمان روحانیت انجام دادند .یکی از موارد به کارگیری اقتدارگرایی ازسوی ایشان برای امرتبلیغ بود .آقای بروجردی تبلیغ را درحوزه به صورت اساسی شکل داد .ایشان طلبه ها را وارد می کرد که دردهه اول محرم ،دهه آخرصفر وماه رمضان به تبلیغ بروند ودراقصا نقاط ایران پراکنده شوند این فرهنگ به گونه ای جا افتاد که دراین ایام سال بودن طلبه درقم تعجب آوربود .حتی آنقدراین مسئله عمق یافت که افرادی درحد مرجعیت همچون آیت الله سید محمد داماد ، تبلیغ ومنبررفتن راعیب نمی دیدند .ایشان تربیت فضلا ،اساتید وطلبه ها را شدت بخشید وبرای کارآموزی آنان رابرای تبلیغ به میان مردم می فرستاد .مرحوم آقای بروجردی توانست یک شبه گستره تبلیغی بنا کند به گونه ای که پس ازرحلت ایشان این شبکه گسترده عامل انتقال پیام قم شد به تمام مملکت ایران .
یکی از مشکلات امروز خالی شدن شهرستانهااز شخصیت های روحانی است .آقای بروجردی چگونه این مشکل را حل می کرد؟
ایشان به علمایی که در شهرستانها هستند به صورت عمده درمسائل مالی ووجوهات اختیار می داد وشخصیت هایی که دیگر درحوزه قم تاثیری نداشتند به شهرستانها می فرستادند. این سازمان دهی بود که آقای بروجردی درسرتاسرکشور به راه انداخت .این مسئله باعث شد تاروحانیت ومرجعیت درهر شهر وروستایی پایگاه داشته باشد ولذا ندایی که ازقم برمی خیزد درسراسر ایران لبیک گو پیدامی کند ومردم هم به آن می پیوندند. آقای بروجردی نمی توانست از این ابزار استفاده کند چراکه خود موسس وبنیانگذارش بود ودرحال پایه گذاری وهنوز سازمان روحانیت به کمال نرسیده بود که پس از رحلت آقای بروجردی این مسئله مورد بهره بردار ی قرار گرفت.
اما ایشان اگرچه سازمان روحانیت را تشکیل دادند اما مصداق مدیریت ورهبری مشخص آن راپس از خود برای این سازمان تربیت ومعرفی نکرد.اینگونه بود که برخی فعالیت ها پس از آقای بروجردی با آرای نظری ورفتاری ایشان هماهنگ نبود؟
درسازمان روحانیت شیعه جانشینی وتعیین فرد ،قاعده نیست .حتی اگرمرجعی به این امرمبادرت ورزد ،درنزد شیعیان زیاد جالب نیست .البته گاهی برخی مراجع برای نشان دادن افراد شاخص درزمان حیات خود ،به آنان ارجاع ،”احتیاط” می دادند همانطور که آسیدابولحسن اصفهانی به آقای بروجردی ارجاع داد .باید مرجعیت شیعی دراثریک انتخاب طبیعی بروز کند خودآقای بروجردی هم اینگونه انتخاب شد .آزادی وحریت درشیعه حکم فرماست ولذا به طورطبیعی شاگردان وارد عرصه می شوند واکثر اوقات مرجعیت شیعه ازبین می رود .اگرآقای بروجردی فردی راتعییین می کردند این خلاف نظام مرجعیت شیعی است .
اما مرحوم بروجردی همانطورکه شما فرمودید بسیاروسواس داشتند که حوزه به عنوان شاخص یک تفکر وحرکت سیاسی شناخته نشود تاپیامدهای آن دامان مرجعیت وحوزه را نگیرد .
آیا نباید ایشان برای این دغدغه برنامه ریزی می کردند؟
آقای بروجردی متعهد است به وظیفه خودش درزمان خودش، مرجع به آن مسیر وراهی که حجت می داندعمل می کند پس ازاوچه می شود؟دردستان اونیست .این وظیفه آقای بروجردی نبوده که راه وروش خودش راپس ازرحلت هم سرایت دهد.ازسوی دیگراگرشرایط پس ازرحلت ایشان رخ می داد ،شما ازکجامی گویید که آقای بروجردی وارد نمی شد ؟آقای بروجردی مرجعی بود که شاه جرات نمی کرد حرکتی برخلاف نظر ایشان انجام دهد .شاه دردست آقای بروجردی همچون موم بود .ایشان درتمامی مسائل وارد نمی شدند اما جاهایی که به مذهب شیعه بازمی گشت با اقتدار واردمی شدند .
به نظرشما پس ازرحلت آقای بروجردی چه عاملی باعث فعالیت های جدید حوزه شد؟
پس ازرحلت ایشان شرایط تغیر کرد .شاه به خیال خودش می خواست نفس راحتی بکشد.پس از فوت آقای بروجردی حوزه نسبت به نظرات آقای بروجردی گریز پا نشده بود بلکه حوادث سیاسی پس ازایشان ،جان گرفتن شاه به دلیل فوت آقای بروجردی ،حمایت شدید آمریکاییها وآغاز فعالیت های ضد مذهبی او ونادیده گرفتن روحانیت ،بسترجدید فعالیت های حوزویان را فراهم کرد .دراین موقع نه تنها امام ،بلکه آقایان گلپایگانی ،شریعتمداری وحتی آقای خوانساری درتهران هم اعتراض کردند .تنها ایران معترض نبود بلکه درنجف هم آقایان حکیم وخویی موضع گرفتند