اهمیت دادن به مساله وحدت

 

 

 

آیت الله سید جعفر احمدى می گوید:

به هنگام فوت مرحوم آیت الله بروجردى ، آقاى قمى در ایران نبود و آن موقع هم رابطه بین دولت ایران و مصر قطع شده بود، لذا ایشان در همان حال كسالت فرمودند: شیخ محمد تقى ، وقتى آمد به او بگویید پیغام مرا به شیخ شلتوت برساند و بین ایران و مصر را اصلاح كند. مى ترسم زحمات چندین ساله ام از بین برود.

وقتى آقای شیخ محمد تقى به ایران آمدند جریان را به ایشان گفتند كه این ، نشان دهنده اهمیت مساله وحدت مسلمین در نظر ایشان بود. مطلب دیگرى كه به همین موضوع وحدت مرتبط است ، قضیه آمدن ملك سعود به ایران و فرستادن هدایایى براى ایشان است ، البته آیت الله بروجردى از هدایاى او، تنها قرآن و قطعه اى از پرده كعبه را پذیرفتند و باقى را به سفیر عربستان بخشیدند. اما آنچه مهم است اینكه : ایشان از این ارتباط در جهت معرفى شیعه استفاده كردند، لذا در پاسخ نامه ملك سعود، حدیث مفصلى از امام صادق علیه السلام كه حاوى قریب به چهار صد حكم مربوط به حج بود برایش فرستادند. این حدیث در روزنامه هاى آن روز عربستان منعكس شد. بعضى از آقایان كه حج مشرف شده بودند، آن روزنامه ها را با خود آورده بودند.

………………………………………………………………

ر.ك:الگوی زعامت،ص 140.

 

اهتمام آیت الله بروجردی به وحدت بین فرق مسلمین

آیت الله محمد علی گرامی می گوید:

آقای بروجردی زمانی در درسی که در مسجد بالاسر داشتند درباره­ی دارالتقریب فرمودند که ما هم در تشکیل آن سهم داشته و موثر بودیم.

در مصر، با فعالیت آقای بروجردی از شیعیان، وشیخ محمود شلتوت از اهل تسنن، تشکیلاتی تحت عنوان «دارالتقریب بین المذاهب» ایجاد شد که نشریاتی هم داشتند و از منظم ترین آنها «رسالة الاسلام» بود که در آن مقالات بسیار خوبی منتشر می­شد.

آقای قمی از طرف آقای بروجردی آنجا نماینده بود و در رسالة الاسلام مقالات ارزشمندی داشت، البتته نباید از نظر دور داشت که بزرگانی چون مرحوم آقا سید عبدالحسین شرف الدین قبلاً در این زمینه فعالیت­های خوبی داشتند یکی از موانع بزرگ تقریب بین المذاهب اتهاماتی بود که اهل تسنن به وسیله­ی افرادی مانند محمد امین، نویسنده­ی «ضحی الاسلام و فجر الاسلام» علیه شیعه می­نوشتند. این اتهامات به قدری سنگین بود که معنا نداشت شیعه و سنی به هم نزدیک شوند. مرحوم شرف الدین و قبل از او هم مرحوم آقا سید محسن جبل عاملی، در این زمینه فعالیت بسیاری کردند. آقای بروجری از زمینه­ی فعالیت­هی قبلی خیلی خوب و به موقع استفاده کرد. درگیرهایی که بین عامه و خاصه در طول تاریخ به سبب اوهام و جهالت­ها بود، موجب تفرقه شده بود. منظور از تفرقه، بحث­های عقیدتی نیست، چون آنها در باب حکومت، ولایت و امامت و متفرعات مثل وضو و نماز، عقیده­ای غیر از ما دارند، امّا این که آن مسائل باعث دست برداشتن از مشترکاتمان شود، صحیح نیست.

……………………………………………………………….

احمدی، رضا،خاطرات آیت الله محمد علی گرامی، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص143.

 

حساسیت ویژه ای آیت الله بروجردی نسبت به وحدت مسلمانان

آیت الله  حسینعلی منتظری می گوید:

از کارها و خدمات مهم  ایشان ، تلاش در راه وحدت مسلمانان بود . یادم هست یکی از آقایان ابواب فقه را به نظم درآورده بود و آن را چاپ کرد ، نزد آیت الله بروجردی آورد . در اول کتاب توهین به خلفا شده بود . ایشان فرمودند : “نشر این کتاب حرام است .”

آن آقا اشعار اول کتاب را تغییر داد. آن  وقت آیت الله بروجردی اجازه نشر کتاب را دادند .

خاطره دیگری در این زمینه به یاد دارم اینکه : “همان روزگار ، بین اسرائیل و مصر جنگ شدیدی در گرفته بود . اتفاقاً مرحوم علامه امینی طاب ثراه به اصفهان آمده بود و منبر می رفت . منبرهای ایشان به طور طبیعی تعریض نسبت به خلفا را به همراه داشت . در همان زمان یک روزی در نزد آیت الله بروجردی بودم (در آن جلسه آقای سید محمد باقر ابطحی هم بود) که آیت الله بروجردی از اوضاع اصفهان اظهار ناراحتی کردند و فرمودند : “در این وقت که اسرائیل به مسلمانان حمله کرده است و آنان را قتل عام می کند و سرزمین های مسلمانان را اشغال می کند ، راه انداختن جنگ بین شیعه و سنی چه معنی دارد . این کار درستی نیست .”

البته از علامه امینی اسمی نبردند و فقط همین جملات را گفتند . همین تلاش نسبت به وحدت مسلمانان منجر به خدمات بسیار اساسی شد که موجب برکاتی گردید و آن : فتوای مهم شیخ شلتوت ، رئیس جامع الازهر مصر بود . ایشان در آن فتوا عمل به مذهب شیعه را مجزی دانسته بود .

………………………………………………….

مجله حوزه ،شماره 44-43،ص 252.

 

اهتمام به وحدت مسلمانان

مسئله وحدت مسلمانان و تقویت مذاهب اسلامی، مورد اهتمام جدی ایشان بود. ایشان معتقد بودند که میان مسلمانان مشترکات زیادی وجود دارد که از طریق آنها می توان به تفاهم و وحدت رسید و از آغاز مرجعیت خویش به مسئله وحدت میان مذاهب توجه و اعتقاد داشتند که سامان دادن به این موضوع از وظایف هر عالم شیعی است، ایشان طرح بعضی از مباحث را از جمله این که چه کسی خلیفه بود و کدام بر حق است و کدام باطل؛ برای امروز جامعه اسلامی ، بحثی بی فایده می دانستند و خطاب به عالمان شیعه می گفتند: « مسئله خلافت ، امروز مورد نیاز مسلمانان نیست که ما با هم دعوا بکنیم، هر که بود امروز چه نتیجه ای به حال مسلمین دارد؟ آنچه که امروز به حال مسلمانان مفید است ، این است که بدانند احکام را باید از چه مأخذی اخذ بکنند».

شهید مرتضی مطهری می گوید:

«یکی از مزایای معظم له توجه و علاقه فراوانی بود که به مسئله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامیه داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود می دانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاست های استعماری از این تفرقه حد اکثر استفاده را می کنند و بلکه آن را دامن می زنند و هم توجه داشتند که بعد و دوری شیعه از سایر فرق سبب شده است که آنها شیعه را نشناسند و درباره شیعیان تصوراتی دور از حقیقت بنمایند. به این جهات بسیار علاقه مند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدت اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل می دهند، معرفی شود. از حسن تصادف ، چند سال قبل از زعامت و ریاست معظم له، در زمانی که هنوز ایشان در بروجرد بودند، «دارالتقریب بین مذاهب اسلامیه» توسط جمعی از روشنفکران سنی و شیعه تأسیس شد و معظم له در دوره زعامت خود تا حد ممکن با این فکر و با این مؤسسه کمک و همکاری می کردند. برای اولین بار بعد از چندین صد سال، بین زعیم روحانی شیعه و سنی و زعیم روحانی سنی، شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او، دو سه سال شیخ محمود شلتوت مفتی حاضر و رئیس جامع الازهر ، روابط دوستانه برقرار شد و نامه مبادله شد … معظم له عاشق و دلباخته این موضوع بودند و مرغ دلشان برای این موضوع پر می زد. عجیب این است که از دو منبع موثق شنیدم که در حادثه قلبی آخر که منجر به فوت ایشان شد، مدتی بیهوش بودند و بعد که به هوش آمدند، قبل از آنکه توجهی به حال خود بکند و درباره این موضوع حرفی بنند، موضوع تقریب مذاهب و وحدت اسلامی را مطرح می کنند و می گویند من در این زمینه آرزوها داشتم».

ایشان در درس خارج فقه خود در بعضی از مواقع ، فتاوی علمای عامه را بیان می کردند و می فرمودند: « سیر تاریخ فقه اسلامی با مطالعه در فتاوی عامه روشن تر می شود». به همین منظور آقا شیخ محمد تقی قمی  را به مصر فرستادند تا به عنوان یک عالم شیعه ی ارجح علمای دارالتقریب حضور داشته باشد. ایشان نماینده آیت الله در مرکز علمای اهل سنت یعنی الازهر مصر بود و با رؤسای الازهر تماس داشتن و نامه ها مبادله می کرد. در اثر فعالیت ها و اقدامات آیت الله بود که شیخ شلتوت در یک فتوای تاریخی اعلام کرد: اگر کسی پیرو مذاهب خمسه از جمله شیعه باشد، شخص مسلمان می تواند در فروع به هر یک از آنان رجوع کند. با این فتوا، مذهب شیعه برای اولین بار از طرف یک عالم سنی به رسمیت شناخته شده و در دانشگاه الازهر کرسی تدریس مستقل برای آن در نظر گرفته شد.

ترجمه دو نامه تاریخی،یکی از شیخ عبدالمجید سلیم و دیگری از شیخ شلتوت به آیت الله بروجردی در زیر آمده است :

نامه اول از شیخ عبدالمجید سلیم

« بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت آیت الله  السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردی حفظه الله سلام علیکم و رحمته.

اما بعد: استاد محترم ، حضرت شیخ محمد تقی قمی ، دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب اسلامیه ، پیام شفاهی آن جناب را که دستور داده بودید که به من برسانند، ابلاغ نمودند. شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود درباره ی کوشش هایی که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامی در راه خدمت به اسلام و مسلمین می کنیم و از تأثیر این کوشش ها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگی بهتر و اصلاح فسادی که مغرضین به وجود آورده اند ، سخن گفته اید.

خدا می داند که این امر، بهترین و عزیزترین آرزوهای من در زندگی است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار می کنم و از خدای بزرگ مسئلت دارم که به این آرزوها جامعه عمل بپوشاند و کسانی را که در راه آن می کوشند، تأیید فرماید.

از اعتماد وثوق حضرتعالی نسبت به شخص من و از این عطف توجه به کوشش هایم ، تشکر می کنم. من با آنچه که از شما می دانم و سراغ دارم ، همکاری شما را در این جهاد بزرگ خدایی بسیار بزرگ می شمارم ؛ زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذی که در ایران دارید ، همیشه در راه صلاح امر امت اسلامی کار می کنید.

فکر تقریب بین مذاهب اسلامی از توجه و عنایت از کمک ها و مساعدت های پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است. همان طور که از امثال جنابعالی انتظار می رود ، با علم و تقوی و بصیرتی که دارید ، ارزش و اهمیت بزرگداشت مقام مسلمین و تقویت شوکت و عظمت آنان و رساندن آنان را به مقام شامخ ولایتی که بایست بدان برسند، به خوبی درک کرده اید « ولله العزة و لرسوله و للمؤمنین».

آقای بزرگوار! دانشمندان و علما که پرچمداران رسالت اسلامی هستند و به شهادت قرآن با خدا و فرشتگان، قیام به عدالت دارند و وظیفه خطیر و مهمی را بر عهده گرفته اند ، لازم است که در تبلیغ این رسالت جهانی با همدیگر همکاری کنند و با همه ی  دوری راه ها و اختلاف ملت ها ، در اوضاع اسلامی تبادل نظر نمایند. روزگاری بر مسلمین گذشت که در آن آماج بسیاری از دسیسه های فکری بودند و می خواستند آنان را از حق و حقیقت دور سازند وبه سوی باطل بکشانند و از دعوت به سوی خدا و جهاد در راه او باز دارند و مشغول به خود کنند و آنان را طوری با اختلافات و جدال ها از هم دور کنند که به کلی نابود شوند و از بین بروند . هنوز هم آثار این دسیسه ها ، بصیرت ها و عقل ها را تاریک ساخته و قلب ها و دل ها را به خود مشغول نموده و در میان بسیاری از مردم رسوخ دارد و انان را از فهم صحیح حقیقت دین و درک اسرار و حقایق آن و قربانی دادن در راه اعتلای نام آن باز می دارد، پس اولین وظیفه ای که به عهده ما علمای اسلامی است ، خواه شیعه باشیم یا سنی ، این است که از اذهان و افکار مردم این مطلب را پاک کنیم و حقایق ارزشمند و روشن اسلام و اصول محکم و شریعت سهل و ساده آن را طوری نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند ، بیدار و بینا سازد و آنان را با قدرت و جمال دلارایی که دارد در بر گیرد . آنان را طوری تربیت کند که از روی فهم و محبت و علاقه پذیرای اسلام باشند نه از روی تقلید و وراثت ، زیرا هر کس که حق را بفهمد ، آن را دوست دارد و کسی که آن را دوست داشت ، ایمان می آورد، ایمانی که با وجود آن فداکاری و از خود گذشتگی آسان می شود و هیچ یک از زرق و برق های دنیای ماده و فانی مانع راه آن نمی تواند بشود.

دیگر این که اخیراً از فوت عالم جلیل مرحوم سید محسن امین عاملی باخبر شدم . من وقتی از علم و اخلاص و جهاد او در راه این دین و ملت مطالبی را شنیدم ، از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم و اکنون خالص ترین تسلیت های خود را به حضور محترم جنابعالی و به همه برادران شیعه امامیه اعلام می دارم و از خدای بزرگ می خواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت، اجر و ثواب صابرین را عطا فرماید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، جمادی الثانی 1371، /عبدالمجید سلیم، الجامع الازهر – قاهره»

نامه دوم از شیخ محمود شلتوت :

« بسم الله الرحمن الرحیم

سلم علیکم و رحمة الله

و اما بعد قبل از همه چیز از سلامت گرانبهای آن برادر ارجمند جویا بوده و دعا می کنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمین و وحدت کلمه ی آنان باشد. خداوند عمر شما را طولانی کند و پیروزی و موفقیت را نصیب شما گرداند. فرصتی را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من ، استاد قمی اید الله فی جهاد المشکور ، پیش آمد، مغتنم می شمارم تا نامه ای به ساحت آن جناب بنویسم و از کوشش های شما تقدیر می کنم.

از خدای بزرگ و توانا خواستارم که آنچه را که برای خیر و صلاح مسلمین آرزو می کنید، تحقق بخشد و شما را در کوشش ها و زحمات اصلاح طلبانه، در راه جمع کلمه مسلمین و ایجاد الفت و محبت بین قلوب آنان، بیش از پیش ، موفق گرداند.

من به شما مژده می دهم که گام ها و قدم های ما در راه تقریب، این گام ها و قدم هایی که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید می فرمایید و به آن بزرگ ترین توجه و اهتمام و عنایت را مبذول می دارید، به خواست و لطف خدا و در سایه دعای خیر شما که بدرقه راه ماست، در راه پیشرفت و موفقیت پیش می رود.

گروه برگزیده ای از رجال الازهر و برادرانی که در تقریب صمیمانه جهاد کرده اند، ازروی ایمان و یقین، ما را کمک و یاری می کنند و با آنچه که برای دین و رسالت پر ارج جهانی و انسانی که بدان گردن نهاده اند، بر آنان واجب شده است، قیام و اقدام می کنند.

من امیدوارم که برادر عزیز جناب استاد قمی، به زودی پیش ما برگردد تا ان شاء الله از اخبار مسرت بخش شما، خوشوقت شویم و از نظرات عالی و محکم شما، در برآورده شدن آرزوها و آرمان های مشترک خود مطلع گردیم، من بسیاری از مسائل را برای ایشان توضیح دادم تا به تفصیل خدمت شما عرض کنند.

و الله المسئول یجمع بیننا فی رضاه – و ان یدیم ربط قلوبنا للعمل فی سبیله ، انه سمیع الدعاء، لطیف لما یشاء

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

24 ذی القعده 1379 /شیخ الجامع الازهر، محمود شلتوت»

……………………………………………………………………….

تمری،محمد رضا، شكوه شیعه(سیری در زندگانی و فعالیت های آیت الله العظمی بروجردی)،ص150.

 

 

 

 

پاسخی بگذارید