راههای دستیابی به وحدت

 

 

 

الف : پیوند علمای اسلامی

 

بی شک از راههای اتحاد و همبستگی مسلمانان ، پیوند عالمان و متفکران اسلامی با یکدیگر است . از آنجا که مردم بر دین بزرگانشان هستند اگر بین زعما و بزرگان دینی رابطه ای مسالمت آمیز و مودتی برادرانه برقرار باشد، عامه ی مردم نیز با هم کیشان خود چنین رابطه ای برقرار خواهند نمود.

 

آیت الله بروجردی، همان گونه که از اوضاع و احوال علمای شیعه در ایران و خارج ایران جویا می شد، با آنان تماس می گرفت و اگر برای آنها مشکلی بوجود می آمد سعی می کردند آن را رفع کنند با عالمان اهل سنت نیز همین گونه بود. نوشته ها و پیامهای علمای اهل سنت بیانگر رابطه ی دوستانه و صمیمی آن بزرگان با یکدیگر است. در زیر به ترجمه دو نمونه از نامه های علمای الازهر عیناً اشاره شده است .

 

نامه اول از رئیس فقید دانشگاه الازهر ، استاد شیخ عبدالمجید سلیم است که در مجله ی رسالة الاسلام (شماره ی 2 سال چهارم ) درج شده است .

 

مجله ی «رسالة الاسلام» تحت عنوان؛ « بین شیخی السنه و الشیعه» (رابطه دو پیشوای سنی و شیعه) می نویسد: چون استاد جلیل ، دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة از ایران به قاهره برگشت ، پیامی از حضرت مستطاب ، آقای حاج آقا حسین بروجردی ، برای استاد بزرگ ، شیخ عبدالمجید سلیم، رئیس دانشگاه الازهر داشت که استاد شیخ عبدالمجید سلیم در جواب آن پاسخ کتبی ذیل را فرستاد:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خدمت حضرت آیت الله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردی حفظه الله سلام علیکم و رحمته . اما بعد ، استاد محترم حضرت شیخ محمد تقی قمی ، دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، پیام شفاهی آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند ابلاغ نمودند.

 

شما اظهارلطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود درباره ی کوششهایی که ما و جماعت تقریب بین المذاهب الاسلامی، در راه خدمت به اسلام و مسلمین می کنیم و از تأثیر این کوششها در راه وحدت کلمه ی مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگی بهتر، و اصلاح فسادی که مغرضین به وجود آورده اند ، سخن گفته اید .

 

خدا می داند که این امر بهترین و عزیزترین آرزوهای من در زندگی است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار می کنم و از خدای بزرگ مسألت دارم که به این آرزوها، جامه ی عمل بپوشاند و کسانی را که در راه آن می کوشند تأیید فرماید.

 

از اعتماد و وثوق حضرتعالی نسبت به شخص من و از این لطف توجه به کوششهای من تشکر می کنم.

 

من ، با آنچه که از شما می دانم و سراغ دارم همکاری شما را در این جهاد بزرگ خدایی بسیار بزرگ می شمارم؛ زیرا که شما با علم و دانش و مقام و نفوذی که در ایران و غیر ایران دارید ، همیشه در راه اصلاح امر امت اسلام کار می کنید. فکر تقریب بین مذاهب اسلامی ، از توجه و عنایت شما بسیار بهره مند بوده و از کمکها و مساعدتهای پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است. زیرا همانطور که از امثال جنابعالی انتظار می رود با علم و تقوای و بصیرتی که دارید، ارزش و اهمیت بزرگ داشت مقام مسلمین و تقویت شوکت و عظمت آنان و رساندن آنان را به مقام شامخ ولایتی که بایست بدان برسند به خوبی درک کرده اید.« وَ لِلّهِ الْعِزّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ.»

 

آقای بزرگوار ، دانشمندان و علما که پرچمداران رسالت هستند و به شهادت قرآن،  با خدا و فرشتگان ، قیام به عدالت دارند و وظیفه خطیر و مهمی به عهده گرفته اند ، لازم است که در تبلیغ این رسالت جهانی ، با همدیگر همکاری کنند و با همه ی دوری راهها و اختلاف ملتها، در اوضاع اسلامی تبادل نظر نمایند.

 

روزگاری بر مسلمین گذشت که در آن مورد هدف بسیاری از دسیسه های فکری بودند که می خواستند به آن وسیله آنان را از حق و حقیقت دور ساخته و به سوی باطل بکشانند و از دعوت به سوی خدا و جهاد در راه او باز داشته و مشغول به خود کنند . و آنان را طوری با اختلافها و جدالها از هم دور نمایند که به کلی نابود شوند و از بین بروند.

 

هنوز هم آثار این دسیسه ها ، بصیرتها و عقلها را تاریک ساخته و قلبها و دلها را به خود مشغول نموده و در میان بسیاری از مردم رسوخ دارد و آنان را از فهم صحیح حقیقت دین و درک اسرار و حقایق آن و قربانی دادن در راه اعتلای نام آن باز می دارد، پس اولین وظیفه ای که به عهده ی ما علمای اسلامی است خواه شیعه باشیم یا سنی، این است که از اذهان و افکار مردم ، این مطالب را پاک کنیم و حقایق ارج دار و روشن اسلام و اصول محکم و شریعت سهل و ساده آن را طوری نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازد و آنان را با قدرت و جما ل دل آرایی که دارد در بر گیرد. آنان را طوری تربیت کند که از روی فهم و محبت و علاقه پذیرای اسلام باشند، نه از روی تقلید و وراثت ، زیرا هر کس که حق را بفهمد آن را دوست دارد و کسی که آن را دوست داشت ایمان می آورد ، ایمانی که با وجود آن فداکاری و از خودگذشتگی آسان می شود. و هیچ یک از زرق و برقهای دنیای مادی و فانی مانع راه آن نمی تواند باشد.

 

دیگر این که اخیراً ، از فوت عالم جلیل مرحوم سید محسن امین عاملی با خبر شدم، من وقتی از علم و اخلاص و جهاد او در راه دین و ملت ، مطالبی شنیدم ، از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم. و اکنون خالص ترین تسلیت های خود را به حضور جنابعالی و به همه برادران شیعه ی امامیه اعلام می دارم و از خدای بزرگ می خواهم که فقیه محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت اجر و ثواب صابرین را عطا فرماید.

 

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

جمادی الثانی 1371

 

عبدالمجید سلیم شیخ الجامع الازهر – قاهره

 

نامه دوم از شیخ شلتوت شیخ جامع الازهر به آیت الله بروجردی:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آقای بزرگوار! برادر ارجمند امام بروجردی – قم ایران – سلام الله علیکم و رحمة الله

 

اما بعد:

 

قبل از همه چیز، از سلامتی گرانبهای آن برادر ارجمند جویا بوده و دعا می کنم که آن بزرگوار ، همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمین و وحدت کلمه ی آنان باشید. خداوند عمر شما را طولانی کند و پیروزی و موفقیت را نصیب شما گرداند.

 

فرصتی را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من ، استاد قمی، ایده الله فی جهاده المشکور ، پیش آمده مغتنم می شمارم تا نامه ای به ساحت آن جناب نوشته و از کوششهای شما تقدیر کنم.

 

و از خدای بزرگ و توانا خواستارم که آن چه را که برای خیر و اصلاح مسلمین آرزو می کنید تحقق بخشد و شما را در کوششها و زحمات اصلاح طلبانه  در راه جمع کلمه ی مسلمین ، و ایجاد الفت و محبت بین قلوب آنان، بیش از پیش موفق فرماید.

 

من به شما مژده می دهم که گامها و قدمهای ما در راه تقریب ، این گامها و قدمهایی که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید می فرمایید و به آن بزرگترین توجه و اهتمام و عنایت را مبذول می دارید به خواست و لطف خداوند و در سایه ی دعای خیر شما ، که بدرقه ی راه ماست در راه پیشرفت موفقیت آمیزی پیش می رود. گروه برگزیده ای از رجال الازهر و برادرانی که در تقریب صمیمانه جهاد کرده اند از روی ایمان و یقین  ما را کمک و یاری می کنند و به آنچه که برای دین و رسالت ارج دار جهانی و انسانی که بدان گردن نهاده اند ، بر آنان واجب شده ، قیام و اقدام می کنند.

 

من امیدوارم که برادر عزیز، جناب استاد قمی، به زودی پیش ما برگردد ، تا ان شاء الله از اخبار مسرت بخش شما، خوشوقت شویم و از نظریات عالی و محکم شما، در برآورده شدن آرزوها و آرمانهای مشترک خود مطلع گردیم، من بسیاری از مسائل را برای ایشان توضیح دادهم، تا به تفصیل خدمت شما عرض کنند.

 

«والله المسئول ان یجمع بیننا فی رضاه – و ان یدیم ربط قلوبنا للعمل فی سبیله، انه سمیع الدعا، لطیف لما یشاء».

 

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

24 ذیقعده الحرام 1379 هـ . ق

 

شیخ الجامع الازهر – محمود شلتوت – قاهره

 

تعابیر به کار رفته در دو نامه مذکور حکایت از احترامی دارد که بین آیت الله بروجردی و بزرگان اهل تسنن حکم فرما بوده است. آنان جهت نیل به وحدت کلمه و اتحاد دنیای اسلام ابتدا از خود شروع کردند و همانطور که استاد شیخ عبدالمجید سلیم بیان کردند، لازم است علما به عنوان پرچم داران رسالت اسلامی با همدیگر همکاری کنند و در مسائل مختلف اسلامی تبادل نظر نمایند تا بتوانند اختلافها و جدالها را ا میان برداشته ، مسلمین سراسر جهان در فضایی آکنده از عشق و محبت به یکدیگر ، زندگی کنند و دست در دست هم به مقابله با ایادی استکبار بشتابند . نامه ی محبت آمیز شیخ عبدالمجید سلیم به خوبی بیان می دارد که رابطه و پیوند بین عالمان دینی باعث شناخت بیشتر می شود و این شناخت صحیح منجر می شود تا شیخ عبدالمجید سلیم خود را در غم رحلت عالمی شیعی همچون « سید محسن امین عاملی » شریک بداند و با شیعیان امامیه اظاهر همدردی نماید. در سایه ی ارتباطات ایجاد شده بین عالمان اسلام هیئت هایی به نمایندگی علما به کشورهای اسلامی اعزام شدند.

 

هیئت نمایندگی علمای ایران در مؤتمر اسلامی بیت المقدس، بعد از مسافرت به کشورهای عربی اسلایم و ملاقات با شیوخ الازهر و استاد بزرگ شیخ محمود شلتوت ، گزارش امور و مذاکرات خود را به ایشان عرض کردند. شیخ محمود شلتوت در جواب می گوید:

 

«امیدوارم روزگاری برسد که این تقریب و همکاری بین مسلمانان به وحدت و اتحاد آنان تبدیل شود.»

 

در دیداری که بزرگان الازهر از جمله شیخ حسن باقوری استاد جامع الازهر و وزیر اوقاف مصر با آیت الله بروجردی داشته اند چنان تحت تأثیر ایشان قرار گرفته اند که علامه قمی دبیر دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه از قول شیخ حسن باقوری نقل می کند:

 

«بزرگترین شخصیتی را که در عمرم دیده ام آیت الله بروجردی است».

 

منادایان وحدت در طول تاریخ اسلام به لزوم پیوند عالمان دینی تأکید داشته اند و خود نیز از کمترین فرصتها برای ایجاد رابطه و اطلاع از وضعیت سایر علما استفاده می کردند.

 

بی گمان ، این گونه برخوردها و روابط مسالمت آمیز علمای فرقه های اسلامی در همبستگی و پیوستگی مسلمانان نقش بزرگی دارند، از این روی عالمان بزرگی چون آیت الله بروجردی ، شهید صدر، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت ، نه تنها آن را تأیید کرده بلکه از آن بسیار خرسند بوده اند. انتظار می رود این گونه کارها و حرکتها از سوی عالمان و متفکران سنی و شیعی ادامه یابد تا زمینه ی کارهای مهمتری را فراهم آورد.

 

ب : احیای شخصیت اسلامی مسلمانان

 

آیت الله بروجردی رحمة الله معتقدند فاصله گرفتن مسلمانان از اسلام اصیل و راه یافتن خرافه و بدعت در باورهای آنان، از عوامل اساسی تفرقه میان مسلمانان به شمار می آید. مسلمانان تا آن هنگام وحدت داشتند که هویت و شخصیت اسلامی خود را از دست نداده بودند و اسلام بر سرتاسر زندگی آنان حاکمیت داشت، فاصله گرفتن از اسلام و آموزشهای حیات بخش آن و چیرگی هواهای نفسانی بر مسلمانان فرقه و ضعف و عقب ماندگی آنان را در پی داشت. از این روی اگر مسلمانان خواهان مجد و بزرگی گذشته اند ، باید به اسلام باز گردند و هویت اسلامی خود را احیا کنند .

 

ایشان باور داشتند علت اصلی راه یافتن خرافه و بدعت در باورهای مسلمانان گم کردن راه دریافت احکام اسلامی است. مسمانان پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم احکام اسلامی را از اهل بیت پیغمبر دریافت نکردند. در حالی که طبق روایت ثقلین باید امکام اسلامی را از منبع اصلی آن می گرفتند . امروز تنها راه بازگشت مسلمانان به هویت اصلی خود و در حقیقت گذشته ای که مجد و اقتدار آنان را به همراه داشت دریافت علوم اسلامی از اهل بیت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است . آیت الله بروجردی بارها بیان داشتند:

 

«مسئله ی امروز جهان اسلام این مطلب نیست که خلافت حق چه کسی بوده است آنچه که امروز مهم می باشد این است که احکام و علوم اسلامی را باید از چه مأخذی دریافت نمود.»

 

آقای بروجردی از عالمان دینی می خواستند اسلام را دقیق و از همه زوایا بشناسند و به مردم بشناسانند. . ارزشهای متعالی اسلام را روشن گردانند و مردم را بدان فرا خوانند تا مسلمانان هویت اسلامی خود را باز یابند و در سطح جهان اسلام به حرکت درآیند و از مقدسات اسلامی دفاع کنند.

 

ج : دشمن مشترک

 

استعمارگران همواره در صدد یافتن راهی برای سلطه و حاکمیت بر کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بوده اند . از ترفندهای قدیمی آنان « تفرقه بینداز و حکمت کن» می باشد. آنان با بهره جویی از این شعار، خلافت عثمانی را از میان برداشتند و جهان اسلام را تجزیه کردند.

 

از نظر آیت الله بروجردی، استعمار و استبداد از بزرگترین عوامل تفرقه و از موانع عمده ی اتحاد و همبستگی مسلمانان به شمار  می آید.

 

ایشان ، بر این باور هستند که به مسئله شناخت دشمنان اسلام ، به ویژه استعمارگران و حکومتهای خودکامه دست کم باید هم عرض با عامل « فاصله از اسلام اصیل » اهمیت داده شود ، چرا که دوری از اسلام و رسوخ خرافه و بدعت از علل اساسی تفرقه است. منشأ این جدایی ، در بسیاری از موارد استعمارگران و ایادی خائن آنان در کشورهای اسلامی هستند.

 

استعمارگران به خوبی دریافته بودند که مرکز قدرت مردم مسلمان را باید در مرجعیت دینی آنها جستجو کرد. از این رو همواره سعی می کردند علاوه بر گمراه کردن مردم، بین مراجع دینی نیز اختلاف بیندازند. روزی که رضاخان برای اولین بار با آقای بروجردی ملاقات کرد قصد داشت چنین اختلافی را بین دو تن از بزرگان آن زمان حکم فرما کند. رضا خان بعد از تعریف و تمجید از آقای بروجردی، گفت : تا به امروز گفته بودم اگر مردم می خواهند مشکلاتشان را با من در میان بگذارند باید از طریق آقای شیخ عبدالکریم حائری با من ارتباط برقرار کنند، اما امروز می گویم از طریق آقای بروجردی وارد شوید.

 

رضاخان خیال می کرد با نشان دادن چراغ سبزی می تواند آقای بروجردی را به طرف خود بکشاند و آنگاه ایشان را در مقابل آقا شیخ عبدالکریم حائری قرار دهد. اما آقای بروجردی بی درنگ جواب می دهند که اگر من هم کاری داشته باشم به سراغ آقا شیخ عبدالکریم حائری خواهم رفت و بدین ترتیب نقشه ی یکی از ایادی استکبار را نقش بر آب می کند.

 

شهید مدرس بعد از فتوای تحریم تنباکو در سامرا به دیدار میرزای شیرازی می رود و بازتاب فتوای تحریم تنباکو را خدمت میرزا عرض می کند . میرزای شیرازی پس از شنیدن صحبتهای مدرس ناراحت می شودند و هنگامی که مدرس سبب ناراحتی او را می پرسد، در جواب می گوید دشمنان اسلام متوجه شدند که مرکز قدرت مسلمانان کجاست و از امروز آن مرکز را نشانه می گیرند.

 

از آن روز به بعد دشمنان اسلام سعی داشتند اولاً ، بین علما اختلاف بیندازند و آنها را دسته بندی و جناح بندی کنند . ثانیاً ، تلاش کردند عده ای را در مقابل مرجعیت دینی علم کنند تا از این راه به مسلمانان و اقتدار آنها ضربه بزنند.

 

اما عالمان بیدار به نقشه دشمنان پی می بردند و با تعلیمات درست و به موقع عکس العملی مناسب نشان می دادند. همانطور که آقای بروجردی به نقشه رضاخان پی برد و با جوابی صریح و قاطع به رضاخان فهماند که خیال باطلی در سر دارد.

 

عالمان و دانشمندان دینی در مقابل دسایس و فریب کاری های دشمن، مردم را به اتحاد و مقابله با آنها فرا می خوانند . در هر نقطه از دنیا که حق مسلمانی پایمال می گشت عالمان دینی از تمامی مسلمانان می خواستند به کمک مظولمین بشتابند و اگر لازم می شد حکم به جهاد می دادند.

 

آیت الله بروجردی از جمله عالمانی بودند که در همه حال به امت اسلامی هشدار می دادند از کیان و عزت اسلامی دفاع کنند . آنجا که یهودیان صهیونیست به غارت و چپاول فلسطین اشغالی پرداختند ، آقای بروجردی جزو بزرگانی بودند که علیه دشمن مشترک جهان اسلام به پا خاستند و بیانیه ای علیه اشغالگران قدس شریف و به حمایت از مسلمانان فلسطین صادر کردند . متن بیانیه به قرار زیر است .

 

به نام خداوند بخشنده و مهربان

 

در همه حال، در خوشی ها و بدی ها خداوند بلند مرتبه را ستایش می کنم و از آنچه (بلایایی) که به برادران مسلمانمان در این زمان می رسد از مشرکین در پاکستان و یهودیان در فلسطین شکایت داریم، آنچه خداوند بلند مرتبه در کتابش خبر داده بود در مورد علم آنها با مسلمین به درستی تحقق یافت : « همانا دشمن ترین مردم نسبت به مسلمانان یهود و مشرکان را خواهی یافت و با محبت تر از همه کس با اهل ایمان آنانند که گویند ما نصرانی هستیم این دوستی نصاری با مسلمانان بدین سبب است که برخی از آنها دانشمند و پارسا هستند و آنها بر حکم خدا تکبر و گردنکشی نمی کنند.» اما جای تعجب و تأسف دارد که تمام دشمنیها و کینه توزیها از یهود می باشد. پس به درستی یهودیان که آنها بعد از آن که نزدیک چهارده قرن تحت حمایت اسلام و مسلمین بودند و اسلام حافظ جان و ناموس و اموال و مراسم دینی آنها بود به تحقیق از کسانی شدند که از مسلمین انتقام می گیرند در حالی که مسلمین برای آنها تمام موارد حمایتی ذکر شده را در طول سالیان زیادی انجام داده بودند و جواب نیکی این بود که مردان نیک را با ترور و حیله می کشند و کشتار جمعی  می کنند. بچه های مسلمانان را می کشند و هتک حرمت می کنند و محل عبادت و خانه های مسلمانان را خراب می کنند و هیچ رغبتی نسبت به عهد و پیمانی که بسته اند ، ندارند و به درستی که آنان متجاوز بودند . پس از خداوند والا مرتبه می خواهیم که مسلمین را پیروز کند پیروزیی که در آن عزت باشد و برای آنها از نزد خود یاری کننده ای قرار دهد و این قوم را خوار و ذلیل بکند آنهایی که حق مسلمین را رعایت نکردند و بر آنها ذلت و شکست را وارد بکند و آنها را ذلیل ترین ملتها قرار بدهد و امید داریم از برادران مؤمن در کشور ایران و مسلمانان سایر کشورها که هماهنگ شوند در دعا کردن بر آنها بر این که خوار و ذلیل شوند و دعا کنند برادران دینی خودشان پیروز  و چیره شوند. خداوندا رزمندگان اسلام و جبهه ها و مرزداران در شرق و غرب عالم را یاری کن . دشمنان آنها را خوار و ذلیل کن . و بین آنها تفرقه بینداز و ترس در قلبهای آنها وارد نما و بر آنها نازل کن عذابی که آن را از مجرمین باز نمی داری و صلوات و درود بفرست بر اشرف انبیای خودت محمد و اهل بیتی که انتخاب نمودی .

 

حسین طباطبایی بروجردی

 

سیره و روش عالمان شیعه و سنی در طول تاریخ پر فراز و نشیب اسلام براین استوار بوده است که در حرکتهای اسلامی، رهبری نهضت به دست هر کدام از مذهبهای اسلامی که باشد ، دفاع ، پشتیبانی و همراهی بر دیگر مذهبها، لازم است . در گذشته عالمان بزرگ سنی به پشتیبانی از نهضتهای شیعی و علوی ، فتوای جهاد داده اند.

 

به عنوان نمونه ، ابوحنیفه در آغاز ، در حالی که به واجب بودن جهاد به همراهی با نهضتهای علوی فتوا داد خود نیز دریکی از نهضتهای علوی شرکت کرد. این سیره از سوی عالمان شیعه و سنی ، در طول تاریخ ادامه داشته است .

 

در سالهای 1918 – 1914 م نیز ، با ورود نیروهای انگلیس به خاک عراق و اشغال بصره عالمان شیعی برای حمایت از حکومت سنی فتوای جهاد دادند و بسیاری از آنان در صحنه ی پیکار با دشمن حاضر شدند.

 

این گروه از علما معتقد بودند حکومت مسلمانان تحت هر شرایطی بر حکومت غیر مسلمانان برتری دارد و بر این اساس تا زمانی که که درگیری میان عثمانیان و انگلیسی ها بر سر حاکمیت بر عراق بود ، شیعه و سنی همراه با هم از حکومت عثمانی دفاع کردند.

 

آیت الله بروجردی نیز حکومت رضاخان پهلوی را بر سلطه ی بیگانگان ترجیح می دادند و بر همین اساس گاهی با رضاخان و پسرش محمد رضا شاه مماشات می کردند . ایشان می  فرمودند : شاه اگر احساس کند در داخل پایگاهی ندارد و جای پایش سست و لغزان است برای حفظ تاج و تختش خود را به دامان شرق و یا غرب می اندازد. بنابراین ما نباید کاری کنیم او یک چنین احساسی پیدا کند و مملکت را به طور کامل در اختیار اجانب قرار دهد . اما آنجا که رویه ی حکومت را به صورتی می بیند که اصل اسلام را تهدید می کند و به خطر خواهد انداخت قاطعانه در برابر دستگاه ستم شاهی می ایستد و می گوید ، اگر شاه بخواهد رو به آتش پرستی بیاورد مسلمانان با او معامله ای خواهند کرد که در صدر اسلام با آتش پرستان کردند و یا در موردی دیگر آقای بروجردی به شاه پیغام می دهد «کاری نکن که عمامه را بر سر بگذارم و با عصیام تاج و تخت شاهی ات را ویران کنم».

 

د : احترام متقابل فرقه های اسلامی

 

از راههای وحدت ، پرهیز از برانگیختن احساسات ، ادب در گفتار و نوشتار است . عالمان مذاهب ، باید به باورهای طرف مقابل خود احترام بگذارند و به گونه ای بگویند و بنویسند که احساسات دیگران را جریحه دار نکند ، حضرت امیر علیه السلام می فرمایند:

 

« ربّ حرب ٍ من لفظة»

 

«بسا جنگی که از گفتن و یا نوشتن یک کلمه بر پا شود.»

 

آیت الله بروجردی رحمه الله ، در برخوردهای علمی و غیر علمی به عالمان و همچنین توده مردم اهل سنت ، احترام می گذاشتند، بی احترامی به باورهای آنان را روا نمی دانستند . از هر گونه اسائه ی ادب در ملأ عام نسبت به خلفا جلوگیری به عمل می آوردند و اطرافیان خود را از اهانت به آنها باز می داشتند . نقل می کنند :

 

«یکی از علمای قم به نام آقای «وکیلی » منظومه ای در دو جلد، در فقه نوشته بود . انصافاً هم زحمت کشیده بود و از اول تا به آخر آن را خیلی خلاصه به نظم درآورده بود ، جلد اول را که چاپ کرده بود برای آیت الله بروجردی آورد، ایشان با همان شوقی که به مطالعه داشتند و هر گاه کتاب تازه ای به ایشان می دادند همه چیز را کنار می گذاشتند و آن کتاب جدید را مطالعه می کردند، شروع نمودند به مطالعه ی این کتاب ، مؤلف در بیت دهم و یازدهم به خلفا توهین کرده بود .

 

ایشان فرمودند: حالا ، در این شرایط ، وقت این حرفهاست ؟ آن هم به صورت مکتوب دریک اثر شیعی ؟عرض کرد : چه باید بکنم؟

 

فرمودند : این بیت را حذف بکنید، آن گاه مجدداً چاپ کنید مخارج آن هم به عهده من»

 

آیت الله بروجردی رحمه الله برای جلوگیری از اهانت به اعتقاد و باورهای اهل تسنن به گونه های مختلفی عمل می کردند.

 

به عده ای از متعصبان کج فهم که ظاهراً سعادت دنیوی و اخروی را در برانگیزاندن احساسات و عواطف مذهبی عامه ی مردم جستجو می کردند هشدار می دادند اگر دوست ندارید به مقدسات شما توهین شود ، نباید به مقدسات دیگران اهانت کنید و اشاره می کردند به آیه ی شریفه:

 

« وَ لا تَسُبّوا الّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیسُبّوا اللّهَ عَدْوًا بِغَیرِ عِلْمٍ»

 

«(به معبود» کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید ، مبادا آنها ( نیز ) از روی ( ظلم و ) جهل ، خدا را دشنام دهند ! …»

 

به این صورت ، آن افراد را از اهانت باز می داشتند. عالمان متعصبی که گویا خو را موظف می دانند ، افزون بر بیان و اثبات مذهب خود با ابطال و ردّ دیدگاههای مذهبهای دیگر، عواطف و احساسات خود را به طرفداری مذهبهای دیگر، عواطف و احساسات خدو را به طرفداری و یا ردّ مذهب دیگر مجسم سازند. چنین اشخاصی گویا در صحنه جنگند و « هل من مبارز» می طلبند. این گونه برخورد جز تشدید اختلافات و برانگیختن احساسات و کینه و دشمنی ها و در نتیجه درگیری اثر دیگری ندارد . رخدادهای دردناک گذشته ، شاهد گویایی بر این سخن است . با مراجعه به تاریخ در می یابیم که راه و روش امامان معصوم چیزی غیر از راه و روش آنها است . امام صادق علیه السلام نه تنها به عالمان اهل سنت احترام می گذاشتند بلکه از تندروی گروهی از شیعیان در برخورد با اهل سنت جلوگیری می کردند.

 

آیت الله بروجردی از آن چه منجر به اختلاف در میان فرق اسلامی می شد ممانعت به عمل می آوردند و بدون تردید ، این گونه برخوردها از سوی کسی که مرجعیت علی الاطلاق جهان تشیع را عهده دار بوده در الفت و همبستگی تأثیر به سزایی داشته است.

 

ایشان شدیداً با چاپ و نشر هر کتاب و نوشته ای که وهن و تعریض مقدسات اهل سنت را در بر داشت ، مخالفت می کردند ایشان چنانچه می شنیدند در مجلسی به خلفا اهانت می شود ، شدیداً متأسف می شدند و اگر قدرت داشتند از تشکیل چنین مجلسی جلوگیری به عمل می آوردند . در ایام مرجعیت آیت الله بروجردی بین اسرائیل و مصر جنگ شدیدی در گرفته بود . اتفاقاً یکی از علمایی که در اصفهان منبر می رفت نسبت به خلفا اهانت می کرد . آیت الله بروجردی اظهار ناراحتی کرده و فرمودند :

 

« در این وقت که اسرائیل به مسلمانان حمله کرده است و آنان را قتل عام می کند و سرزمینهای مسلمانان را اشغال می کند ، راه انداختن جنگ بین شیعه و سنی چه معنی دارد ، این کار درستی نیست.»ایشان برای جلوگیری از اهانت به مقدسات سایر فرق به گروهی که علاقمند به عزت و کرامت مسلمانان بودند گوشزد می کردند این گونه اهانتها اولاً ؛ سیره ی هیچ یک از ائمه معصومین علیهم السلام و بزرگان و علمای گذشته نبوده است و ثانیاً ؛ اهانت و تعریض به باورهای دینی دیگران تنها اختلاف و چند دستگی را به همراه دارد و این دقیقاً همان چیزی است که دشمنان اسلام طلب می کنند . در حالی که علماء بزرگ شیعی پیروان خود را از اهانت به دیگر فرقه های اسلامی به شدت نهی کرده اند از جمله شیخ صدوق می نویسد:

 

«پرهیز از بدگویی به باورهای اهل سنت تا خروج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف واجب است . هر کسی پیش از خروج آن حضرت چنین کند، از دین خدا و مذهب امامیه خارج شده و با خدا و رسول خدا و امامان معصوم علیهم السلام مخالفت کرده است . »

 

این سیره از سوی نمایندگان خاص و عام امامان علیهم السلام نیز پی گیری شده است ، مثلاً حسین بن روح ، نایب ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از بی احترامی به مقدسات اهل سنت جلوگیری می کرد و حتی در موردی که یکی از کارگزاران او به معاویه توهین کرده بود او را از کار برکنار کرد و شفاعت دیگران را درباره او نپذیرفت.

 

آیت الله بروجردی حتی در جلسات و نشستهای خصوصی با علاقه مندان و معتقدان به خود هیچ گاه بحث خلافت را میان نمی کشید و اگر احیاناً کسی می خواست بحث را مطرح کند با مخالفت آقای بروجردی مواجه می شد . ایشان می گفتند : بحث راجع  به خلافت و این که خلافت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حق چه کسی بوده در این زمان ثرمه ای ندارد و آنچه که امروز مهم می باشد این است که مسلمانان بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه واله و سلم احکام و معارف اسلامی را باید از چه منبعی دریافت کنند و ما معتقدیم ائمه ی معصومین علیهم السلام منبعی صادق و راستین برای نشر احکام و معارف اسلامی هستند و هیچ مانع و رادعی وجود ندارد که پیروان سایر مذاهب نتوانند از سیره ی ائمه ی معصومین علیهم السلام استفاده کنند.

 

شیوه برخورد آیت الله بروجردی با پیروان سایر مذاهب اسلامی علاوه بر تأثیری که بر روند وحدت اسلامی داشت می تواند الگویی برای تمامی کسانی باشد که به نوعی علاقه مندند بار دیگر جامعه ی اسلامی به اوج قدرت و صلابت گذشته خود برسد.

 

هـ . استفاده از مآخذ سایر مذاهب

 

آیت الله بروجردی به کتب و منابع فقهی و روایی اهل سنت احترام می گذاشتند و معتقد بودند استفاده از منابع دیگر مذاهب برای فقیه لازم است و در فقه و استنباطات فقهی باید آرا و نظرات اهل سنت را بدانیم و آنچه را از منابع شیعی به دست می آوریم با نظرات و آرای آنان مقایسه کنیم. ایشان با این پندار و طرز تفکر – که علمای عوام زده روی آن پا می فشارند – که معتقد است علمای اهل سنت دور هم جمع شده اند و یک سری احکام جعل کرده اند که ربطی به کتاب وسنت ندارد مخالفت می کردند . آن مرحوم معتقد بودند احادیث ما ، در محیطی صادر شده اند که اقوال و نظریات فقیهان بزرگ اهل سنت ، حاکم بوده است . بنابراین تا نظر فقهای اهل سنت را در مورد مسئله ای ندانیم قادر نخواهیم بود به درستی فتوا به حکمی بدهیم .

 

ایشان جهت نیل به این مقصود و همچنین تکریم اهل سنت دستور دادند کتابی تحت عنوان «جامع الاحادیث الشیعه» گردآوری شود. به طوری که در هر باب علاوه بر احادیثی که از مأخذ شیعی جمع آوری شده به مأخذ و منابع اهل سنت اشاره شود و احادیث اهل سنت نیز در پاورقی بیاید. کتاب مذکور طبق نظر آیت الله بروجردی جمع آوری گشت اما متأسفانه بخش دوم نظر ایشان که اضافه کردن احایدث اهل سنت به کتاب بود بنا به عللی عملی نگشت . اما ایشان در جلسات درس اهتمام و توجه ویژه ای به نظریات اهل سنت داشتند.

 

عده ای از علمای گذشته نیز همچون مرحوم آقای بروجردی فکر می کرده اند و از توجه به احادیث و نظریات اهل سنت غافل نمی شده اند و حتی طبق نظر انها کتابهایی نیز نگاشته اند که کتاب «مبسوط» شیخ طوسی از جمله آن کتابهاست.

 

و : شناساندن شیعه به دیگر مذاهب

 

یکی از عوامل تفرقه و جدایی مذاهب از هم ، عدم شناخت صحیح و درست آنها از یکدیگر می باشد. معاندان و دشمنان جوامع اسلامی که به خوبی از این نقیصه آگاه بودند سعی داشتند از این طریق به خوبی در جهت منافع خود که همانا دورتر شدن مذاهب و جوامع اسلامی از یکدیگر است استفاده کنند آنها از عدم شناخت و درک صحیح مذاهب اسلامی از یکدیگر سود می جستندو با ترویج شایعاتی بی اساس اذهان مسلمین جهان را نسبت به همدیگر مخدوش می ساختند.

 

آیت الله بروجردی ، که آگاهانه به این نقیصه بزرگ پی برده بودند سعی می کردند آن را رفع کنند . ایشان با بزرگان و زعمای دیگر مذاهب رابطه برقرار کردند . و این رابطه به شناختی واقعی از مذهب شیعی منجر شد . ایشان در یافتند اگر خواستار جامعه ای مستقل و مترقی هستیم باید با هم کیشان خود رابطه ای مسالمت آمیز برقرار کنیم . از این رو کتبی را که در بر دارنده ی عقاید شیعه هستند به علمای الازهر هدیه دادند . آنها با مطالعه ی دقیق این کتب به ماهیت و ریشه ی مذهب تشیع پی بردند . و در نتیجه بزرگان اهل سنت دریافتند مذهب شیعه با آن چه قبلاً معاندان در ذهن آنها تصویر کرده اند تفاوتی فاحش دارد.

 

تلاش آقای بروجردی در راه شناخت صحیح علمای الازهر از مذهب تشیع باعث شد استاد بزرگ جامع الازهر شیخ محمود شلتوت فتوایی تاریخی در این زمینه بدهد.

 

ایشان در فتوای تاریخی خود گفت :

 

«پیروی مسلمانان از مذهب تشیع به عنوان یکی از مذاهب اسلامی جایز می باشد.»

 

این حرکت تاریخی از سوی آیت الله بروجردی و بزرگانی همچون محمود شلتوت باعث شد دسایس دشمنان جوامع اسلامی که منافع خود را در دوری مسلمین از یکدیگر می دانستند ، نقش بر آب شود.

 

آیت الله بروجردی برای آشنایی بیشتر مردم با مذهب تشیع فضلا و دانشمندانی را به عنوان مبلغ دینی به سراسر جهان اعزام نمودند. ایشان از مبلغان اعزامی دو وظیفه ی اساسی را خواستار شدند:

 

1 – تبلیغ دین مبین اسلام و دعوت مردم سراسر جهان برای گرویدن به دین اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی. 2 – زدودن غبار شبهات رایج از چهره ی اسلام و تشیع . ایشان به مذاهب اسلامی ثابت کردند نه تشیع آن مذهبی است که آنها درذهن دارند و نه اختلافات آنقدر شدید است که نتوانیم یکدیگر را تحمل کنیم . وی کتاب «مبسوط» شیخ طوسی را به استاد شیخ عبدالمجید سلیم رئیس وقت الازهر مصر هدیه کردند . این کتاب در او چنان اثر گذاشته بود که در اواخر عمرش گفته بود :

 

«چه آن موقع که مفتی سرزمین مصر بودم و چه بعد که عضو لجنه افتای الازهر بودم هر گاه می خواستم به کمیسیون فتوا بروم برای نظر دادن در مسئله ای قبل از رفتن ، کتاب «مبسوط» را مطالعه می کردم. »

 

آقای بروجردی از تمامی فرصتهای به دست آمده به بهترین نحو ممکن استفاده می کردند تا بتوانند قدمی در راه وحدت و نشر احکام اسلام بردارند.

 

مجله ی «رسالة الاسلام» چاپ مصر که از طرف «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة» منتشر می شود در شماره اول ، سال هشتم چنین می نویسد:

 

«اطلاع یافتیم که پادشاه معظم ملک سعود هدیه ی شایسته ای به حضور علامه ی بزرگ آقای حاج آقا حسین بروجردی بزرگترین مجتهد شیعه فرستاده است و از یک منبع موثق کسب اطلاع نمودیم که آن سید عالی قدر نامه ای در این خصوص به سفیر کبیر سلطان سعودی نوشته اند ، و ما توانستیم عین نامه را به دست آوریم . خوشوقتیم که به درج آن که روح برادری و حفاظت جامعه ی اسلامی و بزرگواری آن مرد بزرگ از آن ساطع است ، مبادرت می ورزیم ، آیت الله بروجردی نوشته اند :

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام الله علیکم و رحمة الله اما بعد ، نامه شما که به وسیله آقای «یوسف بوعلی» فرستاده بودید، با یک چمدان بزرگ که نوشته بودید حاوی 15 نسخه قرآن کریم و قطعاتی از پرده خانه ی خدا و … است رسید ، نوشته اید که آن را به رسم تحفه برای این جانب فرستاده اید ، من در این خصوص متحیرم ، زیرا تا کنون رویه ی من چنین بوده که هدایا را از پادشاهان و بزرگان ممالک نمی پذیرفتم ولی چون این هدیه مشتمل بر چند نسخه قرآن مجید و قطعاتی از پرده ی خانه ی خداست ، ناگزیر آن را می پذیرم ، قرآنها و قطعات پرده ی خانه خدا را برداشتم و چمدان را با بقیه هدایا که در آن بود ، به عنوان هدیه ای از جانب خود برای شخص جنابعالی می فرستم تا در اوقات نماز و دعا مرا در نظر داشته باشید.

 

چون امور حج در این سالها زیر نظر آن پادشاه انجام می گیرد ، یک روایت مفصل که در خصوص حج از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسیده (این روایت از حضرت امام جعفر صادق روایت شده ) و مسلم در کتاب «صحیح »و ابی داود در «سنن» نقل کرده اند و بیشتر احکام حج بلکه تمام آنها از آن استفاده می شود ، ارسال می دارم تا شما به عنوان هدیه از جانب من به پادشاه تسلیم کنید و سلام مرا به ایشان ابلاغ نمایید . از خداوند متعال مسئلت دارم که دلهای مسلمانان را به هم پیوند دهد و آنها را در برابر بیگانگان متحد گرداند و توفیق عنایت فرماید که با عمل به آیه ی شریفه « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لا تَفَرّقُوا» از کینه توزی و دشمنی نسبت به هم و پیروی از شهوات که موجب تفرقه و افتراق کلمه مسلمین است ، بپرهیزید و همواره نظر به گفته ی خداوند سبحان داشته باشید، که می فرماید : « یا أَیهَا الّذینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فی سَبیلِ اللّهِ فَتَبَینُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَیكُمُ السّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدّنْیا»

 

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

الاحقر حسین الطباطبایی

 

جریان مذکور مؤیدی است بر این که تلاشهای آیت الله بروجردی برای شناساندن شیعه به دیگر مذاهب در راه اتحاد اسلامی موفقیت آمیز بوده است . دیگر این که آن جریان نمایانگر تیزهوشی ایشان در استفاده به موقع از فرصتهای به دست آمده می باشد . ایشان از موقعیت فراهم شده نهایت استفاده را می برند و به چند نکته مفهم و اساسی اشاره می کنند . از جمله :

 

1 – پادشاه سعودی و تمامی زعما و زمامداران ممالک را متوجه این نکته می کنند که ایشان از برقرار کردن رابطه با بزرگان هیچ چشم داشت دنیوی ندارند . بنابراین غیر از تعدادی قرآن و چند تکه از پارچه ی خانه ی خدا، بقیه را به عنوان هدیه به سفیر سعودی می دهند و متذکر می شود «تا کنون رویه ی من چنین بوده است که هدایا را از پادشاهان و بزرگان ممالک نمی پذیرفتم.»

 

2 – از صدر تا ذیل نامه ی ایشان نشانگر احترامی است که وی برای پیروان دیگر مذاهب قائل می شوند. ایشان از سفیر سعودی می خواهند وی را در نماز و دعا از یاد نبرند.

 

3 – با بیان روایتی در باب حج ثابت می کنند بین شیعیان و سایر مذاهب اختلاف چندانی وجود ندارد و همان روایتی را که امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده و شیعیان طبق آن مناسک حج را به جای می آورند، بزرگان اهل تسنن نیز چون «مسلم» و «ابی داود» آن را قبول داشته و در کتب خود آورده اند.

 

4 – ایشان بعد از این که ثابت نمودند دنبال منافع شخصی خود نیستند اظهار می دارند اختلافات شیعیان و اهل تسنن به صورتی نیست که نتوان در کنار هم به وظایف شرعی از جمله مراسم عبادی – سیاسی حج پرداخت ، آن گاه به بیان آیاتی چند از کلام الله مجید می پردازند و همگان (مذاهب اسلامی) را به اتحاد در مقابل بیگانگان فرا می خوانند.

 

ز : رفع شبهات

 

دانشمندان اسلامی در طی قرون گذشته تلاش نمودند با فتاوا و تألیفات خود در تألیف قلوب مسلمین گامهایی اساسی بردارند . شیخ طوسی به عنوان یکی از بزرگترین فقهای شیعه با تألیف دو کتاب گرانقدر به نامهای «خلاف» و «مبسوط» ثابت کرد ، مذاهب مختلف اسلامی از جمله تشیع در بسیاری از مسائل فقهی با یکدیگر مشترکند. آیت الله بروجردی علاوه بر چاپ و نشر این گونه کتب با دادن فتواهایی که شبهات ایجاد شده را مرتفع می ساخت به وحدت اسلامی کمک نمودند.

 

آیت الله فقید مردم را از سجده به مهرهایی که به روی آنان نقش و نگاری از گنبد و بارگاه امامان معصوم و یا نام آنها بود جداً منع کردند ، چرا که این موضوع یکی از دستاویزهای مخالفین اسلام در کوبیدن شیعه و نسبت دادن آنها به کفر و الحاد بود . ایشان با این اقدام یکی از حربه های مخالفین شیعه را از بین بردند.

 

وی همچنین فتوا دادند سجده بر مرمر هم جایز است و با این فتوا شیعیان نباید در مکانهایی که غیر شیعه هستد به مهر سجده کنند و زمینه خشم آنان را فراهم ساخته و در صفوف مسلمین تفرقه ایجاد نمایند.

 

آیت الله بروجردی سعی می کردند ، شبهات موجود را با منطقی قوی جواب دهند . ایشان معتقد بودند لازم نیست به خاطر این که خللی در وحدت ایجاد نشود اعتقادات خود را به کنار نهیم ، چرا که در آن صورت دیگر اتحاد مذاهب معنی نمی دهد. اگر اختلافات کنار برود تنها یک مذهب باقی می ماند و آن هم نه منطقی است و نه مطلوب؛ بلکه باید از باب « وَ جادِلْهُمْ بِالّتی هِی أَحْسَنُ» نظرات خود را بیان کنیم و باب مراوده ی علمی را باز بگذاریم.

 

«علامه شرف الدین در عید قربان ، قرآنی را که در جلدی از پوست نگهداری می شد به ملک عبدالعزیز هدیه داد. او هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم بر پیشانی خود گذاشت . سید شرف الدین گفت : چرا این جلد را می بوسی با این که پوست بزی بیش نیست؟

 

ملک گفت : به خاطر قرآنی که داخل این جلد است .

 

شرف الدین گفت : ما هم وقتی پنجره و یا در اطاق پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را می بوسیم ، می دانیم که آهن است و هیچ کاری از آهن برنمی آید، ولی هدف آنی است که در درون این آهن ها و چوب ها قرار دارد . ما به این وسیله می خواهیم رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم را احترام و تعظیم کنیم. »

 

حاضران تکبیرگفتند و او را تصدیق کردند. پس از آن ، ملک ناچار شد اجازه دهد که حج گزاران به آثار رسول خدا صلی الله علیه واله و سلم تبرک جویند ، ولی شخصی که جانشین او شد ، بار دیگر مسلمانان را از این کار باز داشت.

 

5 – تبلیغ جهان اسلام

 

هنگامی که تمامی جزیرة العرب به اسلام ایمان آوردند پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از تبلیغ دین مبین اسلام دست نکشید . ابتدا سران حکومتهای بزرگ آن زمان را به اسلام دعوت کرد ، آن گاه عده ای از مسلمانان خوش ذوق و فهمیده را به بلاد دیگر فرستاد تا مردم آن زمان را به اسلام دعوت کنند ، آنها هرگز اسلام را در حالت تدافعی قرار ندادند. شیوه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این نبود که دست روی دست بگذارد تا زمانی که عقاید انحرافی به اسلام هجوم آوردند به مقابله بپردازد بلکه آن حضرت خود به اصلاح عقاید منحرف می پرداخت و از آنها می خواست دین اسلام را به عنوان آخرین دین آسمانی قبول و از آن پیروی کنند.

 

مرحوم آقای بروجردی به تبعیت از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم هیچ گاه از مسئله ی مهم تبلیغ اسلام غافل نبود و نمایندگانی را به اقصی نقاط دنیا روانه کرد.

 

ایشان دارای دید و وسعت نظری شگرف بود هیچ گاه اسلام را به کشورهای اسلامی محدود نکرد و از هدایت و ارشاد مردم سایر بلاد غافل نبود.

 

آیت الله بروجردی معتقد بود مردمی که در کشورهای غیر اسلامی زندگی می کند تعصبات کورکورانه کمتری دارند و اگر با واقعیت و سرچشمه زلال اسلام آشنا شوند ، به اسلام دست دوستی می دهند و از آن پیروی می کنند تنها کافی است ابرهای تیره را از روی خورشید جهان تاب اسلام کنار بزنیم تا انوار حیات بخش خورشید اسلام بر جانهای جهانیان بتابد آنگاه آنها خود به سراغ اسلام خواهند آمد.

 

ایشان نمایندگانی را به نقاط مختلف دنیا گسیل کردند که علاوه بر معلومات حوزوی با دانش و علم روز نیز آشنا باشند تا بهتر بتوانند با اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار کنند . از جمله : اقای محققی در هامبورگ آلمان ، آقای صدر بلاغی در انگلستان ، آقای حاج شیخ مهدی حائری در آمریکا، آقای شریعت در پاکستان ، آقای صدر در لبنان و آقای فقیهی در مدینه .

 

…………………………………………………………

 

تهوری، مسلم،آیت الله بروجردی و اتحاد جهان اسلام (منادیان تقریب 3)،ص72.

 

 

 

پاسخی بگذارید