آیت الله سید حسین موسوی كرمانی می گوید:
پس از آن که آقای سید ابوالحسن اصفهانی وحاج آقا حسین قمی رحلت کردند(1320)،آقای حاج میرزا محمد علی چرندابی در تبریز،بالای منبر گفت:
«ایها الناس،من 30سال قبل،در ماه رمضان،در بروجرد به درس آقای بروجردی رفتم وتشخیص دادم که ایشان اعلم است.الآن هم مقلّد ایشان هستم.»
بعد از سخنرانی ایشان،خطّه ی آذربایجان مقلّد آقای بروجردی شد. چند ماه بعد از آن که آقای بروجردی به قم آمدند،آقای چرندابی خدمت آقای بروجردی آمد،عرض کرد:
«من 30سال قبل که در بروجرد به درس شما آمدم،تشخیص دادم شما اعلم هستید واز آن موقع،از شما تقلید می کنم.بعد از فوت آقای سید ابوالحسن اصفهانی وحاج آقا حسین قمی هم در تبریز منبر رفتم وبه مردم گفتم شما اعلم هستید واز شما تقلید کنند.»
آقای بروجردی به جای این که بگوید که خیلی مرحمت کردید،لطف کردید،فرمودند:
«آقای چرندابی ،شما یک نفرید وبرای تشخیص اعلمیت نیازبه دونفر است.تبریز که برگشتید،مردم را در مسجد جمع کنید وبگویید در این مسأله اشتباه کردم،چون من یک نفر هستم.اعلمیت آقای بروجردی برای من ثابت است وشهادت می دهم به اعلمیت ایشان،ولی برای تشخیص اعلمیت باید دو نفر شهادت بدهند.شما بروید پرس وجو کنید ببینید،اعلم کیست.» آقای چرندابی به تبریز می رود وسخنان آقای بروجردی را به اطلاع مردم می رساند. عدّه ي زیادی از پیر مردان تبریز بلند می شوند و می گویند:
«گردن ما را بزنید از غیر ایشان تقلید نمی کنیم.کسی که این جور از خودش گذشت می کند،اعلم است.»
آقای بروجردی بارها به من گفت:
«آقا حسین،من در طول عمرم یک قدم برای مرجعیت برنداشتم؛ چون می دانستم بار سنگینی است وحمل آن بسیار مشکل است،اما وقتی این بار سنگین روی دوش من افتاد،نتوانستم دوش از زیر بار خالی کنم.»
………………………………………….
خاطرات آیت الله سید حسین موسوی كرمانی ،چاپ مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص96.