آیت الله محمد علی گرامی می گوید:
آقای بروجردی در قضیهی دارالتقریب مایل بود در چند بعد اقدامات و فعالیتهایی شود: یکی مکاتبات با شیخ شلتوت بود که در نهایت، منجر به این شد تا شیخ شلتوت فتوا دهد که اگر کسی پیرو یکی از مذاهب خمسه از جمله شیعه باشد، شخص مسلمان میتواند در فروع به هر یک از اینها رجوع کند. مقدمهی این فتوای جالب، فعالیتهای آقای بروجردی بود.
البته، قبل از شلتوت انصافاً الازهر رؤسای خوبی داشته است، قبل از او مرحوم شیخ سلیم مذاکراتی با مرحوم آقا سید شرف الدین دراد که حاصل آن، کتاب «المراجعات» است که شیخ سلیم در پایان دیگر جواب نمیدهد و این به معنای آن است که حرف شما را قبول دارم و الا میتوانست لجبازی کند و چیزهایی بنویسد.
روزی آقای امینی خدمت آقای بروجردی آمده بود. آقای بروجردی فرموده بود: این کتاب «الغدیر» شما خرج ما را زیاد کرده است. ایشان پرسیده بود: مگر چطور آقا؟! آقا فرموده بود: در گوشه و کنار، علمای اهل تسنن کتاب شما را که میخوانند، مستبصر میشوند و آنگاه از طرف اهل تسنن طرد میگردند و ما ناچاریم آنها را اداره کنیم.
مدیریت آقای بروجردی این گونه بود که بین مردم فریا نمیزد که ما میخواهیم دارالتقریب بین مذاهب ایجاد کنیم، چون ممکن بود در خود شیعه اختلاف پیش بیاید. مهم آن تالیفاتی بود که اهل تسنن در سطح جهانی منتشر میکردند، چون اهل تسنن از این کارها در طعن [استفاده] میکردند، ولی شیعه رعایت میکرد و مراقب بود تا نزاع ایجاد نکند. به عنوان مثال، مطاعن بحار را دیگر چاپ نمیکردند. آقای بروجردی میخواست جلوی نزاعها گرفته شود، لیکن علنی اعلام وحدت نمیکرد، چون از تحریک برخی شیعیان عوام و این که بگویند میخواهند ما را با عمر رفیق کنند، میترسید، به هر حال کار راه اندازی دارالتقریب از طرف آقای بروجردی سروصدایی به همراه نداشت، آقای بروجردی در این جهت خیلی فعال بود و از نقطهی خوبی هم شروع کرد.
…………………………………….
احمدی، محمد رضا،خاطرات آیت الله محمد علی گرامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1381،ص 145.
تاسیس دار التقریب الاسلامی توسط آیت الله بروجردی
آیت الله محمد یزدی می گوید:
از اقدامات مهم مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، تأسیس دارالتقریباسلامی است. در آن ایام ما در مدرسه فیضیه و در بطن مباحث سیاسی قراربروجردی همآن را مورد توجه قرار دادهاند. تا این كه خبر رسید كه مؤسس دارالتقریببه نام آقای قمی به قم آمدهاند و قرار است سخنرانی كنند. مدرس زیركتابخانه فیضیه برای این منظور در نظر گرفته شد. قم هوای معتدلی داشتو طلبهها اجتماع كردند و حتی تا صحن مدرسه فیضیه هم مملو از جمعیتبود. در این حال آقای قمی طی سخنان مبسوطی به روند شكل گیری اینمؤسسه و میزان عنایت آیتالله بروجردی به آن اشاره كردند. در آن ایامدستگاههای صدابرداری و ضبط صوت، بسیار نادر بود. گمان میكنم اگر آنسخنرانی ضبط میشد حاوی نكات خوب و ارزشمندی بود؛ از جمله تا آنجا كه بهخاطرم مانده است، راجع به استقبال علمای اهل سنت در برخی از مسائلفقهیشان از فقه شیعه، مطالبی عنوان شد. برای مثال در بحث سه طلاقهكردن زن در یك مجلس، كه مورد اختلاف مذاهب اسلام بوده است، گویا بهدلیل استحكام حكم فقهای شیعه و یا نتایج اجتماعی بهتری كه داشته است،علمای اهل سنت از فقه تشیع پیروی كردهاند. آقای قمی افزودند كه شیعهدیگر به عنوان یك مذهب رسمی پذیرفته شده است و اهل سنت به این باوررسیدهاند كه نباید «روافض» یا همان شیعیان را جدای از اسلامدانست.
بنابر این بهترین فرصت برای ائتلاف میان مذاهب مختلفی كه هریك حول محور اسلام میچرخیدند، وجود دارد.
در مجامع علمی و فرهنگی همضرورت پرداختن به مشتركات میان مذاهب اسلامی احساس شد و در راستای همینخط مشی، مجله «العالم الاسلامی» كه در زیر آن عنوان دارالتقریب بینالمذاهب الاسلامیه درج شده بود، منتشر گردید كه بنده تعدادی از شمارههایاولیه این نشریه را هنوز در اختیار دارم. یادآوری میكنم كه در آن ایاممجلات خارجی به ندرت در قم توزیع میشد. روی همین اساس وقتی یك مجلهبه زبان عربی منتشر شد، ما استقبال كردیم و به نظرمان میرسید كه با مطالعهآن میتوانیم زبان عربیمان را هم تقویت كنیم.
به هر تقدیر آقای قمیدر خصوص این مجله هم توضیح دادند و ابراز كردند كه علمای عامه هم برایدادن مقاله و تقویت بنیه محتوایی این مجله پیشقدم شدهاند. بنابر اینعلما و محققین شیعه هم جا دارد كه در این امر فرهنگی مشاركتنمایند. خوشبختانه علمای شیعه هم به جنب و جوش افتادند و در شمارههایبعدی مجله «العالم الاسلامی» توازنی میان مقالات شیعه و سنی به وجودآمد. حتی مباحث سیاسی در حاشیه قرار داشت و اغلب به مباحث علمی، فقهیو اجتماعی پرداخته میشد. در آن روزها در میان طلاب مطرح بود كه آقایقمی كه در شمار علمای قم است، از سوی آیتالله بروجردی مأموریت یافته استتا برای تقریب بین مذاهب، به دانشگاه الازهر مصر برود و در این راستاهزینههایی هم صرف شده است.
……………………………………………..
1- ر.ك:خاطرات آیت الله یزدی،انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص147.