مبارزه با مظاهر آتش پرستی

 

 

 

حجة الاسلام  محمد تقی فلسفی می گوید:  

روزی صبح زود،وقتی که هنوز خیلی به طلوع آفتاب مانده بود،در منزلمان را زدند.بچه ها رفتند در را باز کردند وگفتند حاج احمد خادمی- پیشکار آیت الله بروجردی- است.تعجب کردم که او چه وقت از قم حرکت کرده که در این ساعت به اینجا رسیده است.

به بیرونی رفتم واز حاج احمد پرسیدم:«چه اتفاقی افتاده است؟»گفت:«دیشب آقا نخوابیده اند،برای اینکه در روزنامه ها نوشته بودند ورزشکاران می خواهند مشعلی را در امجدیه روشن کرده وآن را به دست گرفته وبه حال دو،در منزل شاه ببرند.آقا فرموده اند این آیین آتش پرستی است ومن باید نصف شب از قم حرکت کنم تا پیش از طلوع آفتاب،اول به منزل شما وبعد به منزل امام جمعه تهران وبعد هم به منزل قائم مقام رفیع بروم وبگویم که هر سه نفر بروند شاه را ببینند وبگویند که قطعاً جلو این کار را بگیرد.حالا من آمدم مطلب را به شما بگویم واز این جا بروم منزل امام جمعه در خیابان عین الدوله وبعد هم بروم لاله زار منزل قائم مقام رفیع».

به رئیس دفتر شاه تلفن کردم وگفتم:«از آیت الله بروجردی برای شاه یک پیغام فوری دارم که همین امروز باید بگویم». معمولاً هر وقت می خواستم برای ابلاغ پیام معظم له به ملاقات او بروم یكی دو روز طول می كشید تا وقت ملاقات تعیین شود اما این بار چون  آیت الله بروجردی نگران فوت وقت بودند،صلاح دانستند موضوع از چند طریق پیگیری شود تا شاه متوجه اهمیت امر گردد و لذا آن دو نفر نیز از وی وقت ملاقات خواسته بودند.

اعضاء دفتر شاه موضوع را به او اطلاع داده بودند وظاهراً او هم گفته بود از امام جمعه و قائم مقام پرسیده شود که موضوع چیست؟آنها هم که با دربار رابطه داشتند،گفته بودند که کم وکیف مسأله این است.شاه هم همان موقع دستور داد قبل از ساعت 9 رئیس تربیت بدنی كه یكی از امرای ارتش بود و نامش را الان به خاطر ندارم به دربار بیاید به من هم اطلاع دادند كه ساعت 9 به دیدن شاه بروم.امام جمعه وقائم مقام هم آمده بودند.هر سه در اتاق انتظار بودیم که شاه را ملاقات کنیم.

وقتی رفتیم پیش شاه و نشستیم،او به من گفت:«آقا موضوع چیست؟»گفتم:«حضرت آیت الله بروجردی در خصوص حرکت دادن مشعل از امجدیه تا این جا خیلی ناراحت هستند».زنگ زد که رئیس تربیت بدنی بیاید.به محض ورود،شاه به او گفت:«آقا این مشعلها چیزی نیست،اینها در دنیا مرسوم است»،گفتم:«بله،ما می دانیم که در دنیا مرسوم است،ولی پروندۀ آتش پرستی وکسانی که آرزوی احیای آن را دارند در این جا خراب است.ایشان به اعتبار این سابقه چنین پیغامی را داده اند والا در لندن و پاریس که مرکز آتش پرستی نبوده و نیست،هرگز چنین نگرانی وجود ندارد.بعد چون دریافتم که خیلی حسن تلقی نکرده است،برای روشن شدن مطلب مثلی زدم وگفتم:«قرآن فرموده است:والصلح خیر-صلح خوب است-واین کلام حق خداوند است،اما از وقتی توده ایها نام«خانه صلح»را به میان کشیده و«کبوتر صلح»را در تهران به پرواز در آورده اند،صلح برای ما بدنام شده است».

شاه گفت بسیار خوب و قانع شد خیلی خوب هم قانع شد.وقتی به قم رفتم وموضوع را به آیت الله بروجردی گفتم،ایشان ابراز رضایت کردند وفرمودند مثال خوبی زدی. با ذکر این نمونه می خواهم بگویم که آیت الله بروجردی در مورد حراست از شأن دین تا آن حد مراقب ومواظب بود که هر جا فرصتی پیش می آمد،استفاده می کرد وبه هر کس که مؤثر بود پیام می داد؛چه برای شاه،یا برای دولت و یا برای هر مقام مؤثر دیگری.

……………………………………………

دوانی،علی،خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی،چاپ مركز اسناد انقلاب اسلامی ،بهار 1382 ،ص192.

 

 

 

پاسخی بگذارید