نویسنده:محمد واعظ زاده خراسانی
اشاره
آیت الله العظمی بروجردی از جمله مراجع برجسته و عالمان بزرگی بود كه همواره موضوع وحدت مسلمانان و تقریب مذاهب اسلامی را در كانون توجه خود داشت. ملاحظه اوضاع نابسامان مسلمانان، سیطره كفار بر كشورهای اسلامی و غلبه روحیه عداوت و بدبینی بین مسلمانان، مسایلی بودند كه عزم وی را برای وحدت و همدلی مسلمانان راسخ تر نمود. وسعت اطلاعات آن مرجع نو اندیش از منابع حدیثی، فقهی، رجالی و تاریخ اهل سنت، در كنار اشراف كاملش به منابع شیعی، به وی چنان قدرتی داده بود، كه میتوانست تشابهات و تفاوتهای بین مذاهب را تحلیل كرده، اندیشه تقریب مذاهب را تا جایی كه اصول و مبانی آن مذاهب اجازه میدهد، پیش ببرد. حمایت مادی و معنوی مستمر آیت الله بروجردی از دار التقریب كه در سال 1327 شمسی در قاهره و با دبیر كلی شیخ محمد تقی قمی شكل گرفت، نشانگر اهتمام وی به وحدت و انسجام مسلمانان است، و شاید در میان مراجع شیعی کسی را نتوان یافت که به پایه معظم له در راه تقریب بین مذاهب اسلامی کوشیده باشد، نظر به اهمیت دیدگاههای او ما بر آن شدیم سیری در اندیشه تقریبی او داشته باشیم. کسی که بتواند به خوبی آرا و دیدگاه ایشان را در این زمینه شرح دهد غیر از آیت الله واعظ زاده خراسانی نبود، ایشان از شاگردان برجسته آن بزرگوار و از كوشندگان راه تقریب است، در مقاله حاضر، تاثیر پذیریها، دیدگاهها و نوآوریهای و تلاش های تقریبی آیت الله بروجردی را شرح داده است.1
« اندیشه دینی»
یكی دیگر از داعیان اصلاح و انسجام اسلامی و تقریب مذاهب در قرن اخیر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی طباطبایی به شمار میرود. آن مرحوم پس از مرجع كبیر آیت الله اصفهانی (م 1325ش) به مرجعیت عام پیروان اهل بیت (ع) نائل گردید. او از جمله عالمان متبحر در علوم رجال و حدیث شیعه و اهل سنت بود. وی چه قبل از مرجعیت عمومی و چه بعد از آن، همواره به امور مسلمانان عموما، و به امر وحدت و زدودن تفرقههای فراوان و نزدیك كردن فرقهها و اجتماع آنان تحت لوای اسلام، اهتمام میورزید، تا آنجا كه در سالهای آخر عمر كه من از نزدیك شاهد بودم هیچ گاه از این فریضه مهم اسلامی غافل نبود.
اینجانب، پس از رحلت آن مرد بزرگ در سال 1380 هجری قمری در سن 88 سالگی، بارها در مقالات و مصاحبههای خود، راجع به زندگی و نقش علمی و اصلاحی او سخن گفتهام، از جمله كتابی به عنوان «زندگی آیت الله العظمی بروجردی و مكتب فقهی ـ اصولی حدیثی و رجالی وی» منتشر كردم.
اكنون بر آنم كه به مناسبت برگزاری كنگره انسجام اسلامی كه سال جاری(1386ش) به فرمان مقام معظم رهبری به آن نامیده شده است، در خصوص همین بعد از زندگی پربار آن حضرت به طور فشرده بپردازم.
آیت الله بروجردی همواره دم از «جهان اسلام» و «وحدت امت اسلامی» میزد و اصطلاحات دیگر مانند «تقریب مذاهب»، «انسجام اسلامی»، «اصلاح امور مسلمین» را به كار نمیبرد، اما اندیشه داوری او همه این مفاهیم را در بر میگرفت.
دیدگاههای آیت الله بروجردی در مورد وحدت و انسجام اسلامی را میتوان طی عناوینی چند مطرح كرد. اما پیش از آن یك نكته را یادآور میشوم، و آن این كه هواخواهان وحدت مسلمین و تقریب مذاهب اسلامی همه جزء مصلحان و اصلاح طلبان روحانی، یا سیاسی جامعه بودهاند. كسانی كه در فكر اصلاح جهان اسلام و عزت اسلامی و ترقی و تكامل و تعالی مسلمانان بوده و هستند، در تلاش فكری و عملی خود به این نقطه رسیدهاند كه تا مسلمانان متحد نباشند و جهان اسلام یكپارچه نشود، اصلاح نخواهند شد و روی رستگاری را در بین جوامع بشری نخواهند دید و هر گونه اصلاح نسبت به جامعه اسلامی متوقف بر «وحدت امت اسلام» است كه (ان هذه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون)2، بنابر این، آیت الله بروجردی پیش از آنكه هواخواه تقریب مذاهب باشد به طور حتم از مصلحان جهان اسلام بوده است.
1. منابع اصلاحی و تقریبی آیت الله بروجردی
ملاحظه نابسامانی اوضاع و احوال مسلمانان، سیطره كفار بر ممالك اسلامی، و غلبه روحیه عداوت و بدبینی بین مسلمانان، به اضافه وسعت اطلاعات از منابع حدیثی، فقهی، رجالی و تاریخی اهل سنت در كنار منابع شیعی، برای یك عالم اصلاح طلب خواهی نخواهی او را به ارزیابی تفاوتهای دو مذهب و مآلا به فكر تقریب بین مذاهب ـ تا جایی كه اصول و مبانی آن مذاهب اجازه میدهد ـ میاندازد.
1-1. مكتب اصفهان
به طور حتم آیت الله بروجردی كه عمری را در كسب اطلاع از آن منابع صرف كرده بود، چنین اندیشه مقدسی را برای وی فراهم آورده بود. ولی ریشه همه این مسایل به دوران تحصیل وی در اصفهان برمیگردد. وی تحصیلات خود را پس از طی مقدمات در بروجرد، در حوزه علمیه عراق و جامع اصفهان گذرانیده بود و خاطرات خوشی از دوران تحصیل خود در اصفهان داشت و با وجد بر زبان میآورد. این حوزه هزار ساله تا آن هنگام، سنتهای علمی پیشین را در خود حفظ كرده بود، و هنوز سنتهای پسندیده قدما را فراموش نكرده بود، سنتهایی كه بر علوم نقلی، همطراز با علوم عقلی، تأكید داشت به علاوه شخصیتهای خبیر و مطلع از علم حدیث و علم رجال و تراجم و مانند آن در این شهر وجود داشتند، علومی كه در دیگر حوزههای علمی شیعه در شرف فراموشی بود.
مكتب اصفهان، در حدود هزار سال دارای فعالیت و نشاط علمی و سابقه تحقیق در این علوم به خصوص در روزگار درخشان صفویه و مدتی پس از آن، و حلقههای علمی در جمیع فنون به خصوص در علم رجال و تراجم در آن دائر بود. شخصیتی مانند ابو نعیم اصفهانی (336ـ430) جد اعلای خاندان مجلسی، و صاحب كتاب (حلیة الاولیاء) و جز آن، بیش از هزار سال، و شخصیت دیگری به نام سید محمد باقر مولوی صاحب كتاب با ارزش «روضات الجنات فی تراجم الفقهاء و السادات» قبل از حدود 150 سال كه هر دو تن در اصفهان زندگی میكردند و اعقاب و خاندانهای آنان كه هنوز از خاندانهای علمی معروف این شهر از جمله خاندان علامه مجلسی كه از نسل «ابو نعیم» اند تا كنون در این شهر وجود دارند.
این حوزه علمیه اثر خود را بر این طلبه جوان بروجردی با آن همه استعداد ذاتی، گذاشت و خط مشی آینده او را كه بعد از او مشاهده شد ترسیم كرد؛ علاوه بر این، در بعد علمی، آن شیوه اصلاحی میان فرق اسلام را باید گفت آن را هم ـ در تحلیلهایی كه من كردهام ـ از اصفهان كسب كرد. استاد مهم او در این حوزه كه از آغاز تا پایان با او دمساز بوده است، مرحوم سید محمد باقر درچهای همین اندیشه وحدت اسلامی را داشته است، وی از خاندان معروف میر لوحی، فیلسوف معروف عصر صفویه است كه با نحوه تفكر مجلسی و امثال او در جهت مخالف بوده و داستانهای آن دو عالم در كتابها آمده است.
این اندیشه اصلاحی اتحاد اسلامی و عنایت به حدیث و فقه اهل سنت، تا همین اواخر در حوزه اصفهان ادامه داشت، و چنان كه معروف است مرحوم حاج آقا رحیم ارباب بر این باور بود و من جسته گریخته مطالبی در این خصوص از قول و عمل او شنیدهام، به احتمال قوی آیت الله بروجردی تحت تاثیر این طیف از عالمان بوده است.
2-1. مکتب نجف
در حوزه نجف هم كه آخرین دوران تحصیلی آقای بروجردی در آن بود شخصیتی مانند مرحوم شریعت اصفهانی دارای همین قبیل اطلاعات نقلی و همین اندیشه تقریبی و اصلاحی متخذ از اصفهان بوده و گویا آیت الله بروجردی در نجف از درس او بهره برده و اجازه اجتهاد از او اخذ كرده بود كه عینا در منابع یاد شده در آغاز مقاله، آمده است.
2. كوشش در راه تقریب مذاهب اسلامی
میدانیم اصطلاحی تقریب مذاهب اسلامی را حدود شصت سال قبل، مؤسسه «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» در قاهره مطرح كرد كه گفته میشود اصل آن از سخنان سید جمال الدین اسد آبادی معروف به افغانی گرفته شده است. مراد از مذاهب، در تقریب مذاهب، همانا مذاهب فقهی اسلام است كه عمدتا از چهار مذهب اهل سنت یعنی؛ مذهب حنفی منسوب به امام ابوحنیفه و مالکی منسوب به امام مالك ابن انس و مذهب شافعی منسوب به امام محمد بن ادریس شافعی و مذهب حنبلی منسوب به امام احمد بن حنبل و دو مذهب شیعی امامی و زیدی است. مذهب اسماعیلی فرع مذهب امامی، و مذهب اباضی هم فرع مذاهب اهل سنت است. این مذاهب هر كدام فقهی دارند كه شامل احكام عملی اسلام از ابواب فقه از طهارت تا دیات است، و در پارهای از مسائل، با هم اختلاف دارند، كه از اجتهاد فقهای آنان ناشی گردیده است.
«دار التقریب» با بحث و فحص و شاید هم با توصیه آیت الله بروجردی به این نتیجه رسید كه اختلاف در بحثهای كلامی از جمله مسأله خلافت و امامت، به جایی نمیرسد و قابل تقریب نیستند بلكه مایه تجدید اختلافات خواهد شد، لذا، كوشش خود را روی اختلافات فقهی متمركز كرد، كه سرانجام چنان كه خواهد آمد با صدور فتوای شیخ محمود شلتوت شیخ جامع الازهر وقت، به نتیجه رسید، مبنی بر این كه پیروان این مذاهب میتوانند به مذاهب دیگر از جمله مذهب امامیه اثنی عشری برگردند، یعنی از فقهای این مذاهب در احكام پیروی كنند. زیرا همه از كتاب و سنت بهره گرفتهاند. بنابراین، شیخ شلتوت و دیگر اعضای آن مؤسسه در صدد شناخت و تصویب عقاید كلامی مذاهب نبودند، چنان نبوده است كه برخی دچار این خطا شدهاند و میگویند مذهب شیعه را شلتوت دربست پذیرفته است.
حال باید دید كه آیت الله بروجردی در زمینه تقریب فقه شیعه با فقه اهل سنت چه تدابیری را اندیشیده است.
3. تدابیر آیت الله بروجردی برای تقریب مذاهب
1ـ3. عنایت به فقه مقارن
آیت الله بروجردی در مسائل فقه مقارن در مسائل خلافی اهمیت میداد؛ یعنی معتقد بود مسائل فقهی، نه تنها در سطح مذاهب امامیه بلكه باید در سطح همه مذاهب فقهی اسلامی مورد بحث قرار گیرد و در هر مسأله مهم مورد اختلاف، ادله همه مذاهب منظور گردد. به خاطر همین امر، این مرد بزرگ كتاب «مسائل الخلاف» شیخ طوسی را با تحمل مشقاتی در تصحیح آن، چاپ كرد و گاه به گاه این كتاب را با خود به جلسه درس میآورد و از محل مورد نظر عبارات شیخ طوسی را میخواند تا طلاب كم كم به این روش عادت كنند.
این ابتكار، باعث گردید كه مجتهدان شیعه علاوه بر كتب فقهی شیعه امامی به كتابهای فقهی دیگر مذاهب رجوع كنند، و دقت و تلاش پیگیر آن مذاهب را در مسائل مهم فقهی مشاهده نمایند، و ضمنا به این نكته برسند كه فقه یك علم است مشترك بین همه مذاهب اسلامی كه با هم پیوند دارند و در یكدیگر تاثیر متقابل داشتهاند، و هم اكنون نیز میتوانند از نظریات یكدیگر به خصوص در مسائل نوپیدای فقهی بهره ببرند، و تا كنون بسیاری از مسائل مورد نیاز عصر امروز مانند مسأله بیمه، بانكداری، پیوند اعضاء و مانند آنها را در دورههای مختلف، مورد بحث قرار داده و در چندین جلد كتاب و مجله خود نشر داده است.
آیت الله بروجردی معتقد بود با مراجعه به فتاوای رایج اهل سنت در عصر ائمه اهل بیت (ع) بهتر میتوان روایات و اقوال ائمه را فهمید زیرا گفتار آنان با توجه به آن فتاوی صادر گردیده است. گاهی میفرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است»؛ زیرا در آن اعصار احكام مورد عمل مسلمانان همان فتوای پیشوایان آنان بود، و راویان اصحاب ائمه با توجه به آن فتاوی، از ائمه سؤال میكردند و ائمه هم با توجه به همان فتاوی پاسخ میگفتند.
مؤید این نظریه آن است كه بیشتر روایات فقهی شیعه به صورت سؤال و جواب از ائمه است، كه مردم عادی این تعداد زیاد سؤال دقیق را نمیتوانند طرح كنند. پیداست كه سائلان اهل علم بودهاند و مسائل را از فقهای اهل سنت كه با هم محشور بودند میشنیدند و همانها را از امامان عصر خود میپرسیدند.
مؤید دیگر این نظریه آن است كه ابو عمرو كشی معاصر كلینی (م 329ق) در كتاب معروف «اختیار معرفة الرجال» معروف به «رجال كشی» چند تن از اصحاب بزرگ حضرت امام محمد باقر و امام صادق علیهما السلام مانند زراره، محمد بن مسلم، جمیل دراج را از اصحاب ابوحنیفه دانسته است كه بر اثر ارشاد آن امام همام به اهل بیت(ع) گرویدهاند و معلومات فقهی خود را پی در پی، به آن امام عرضه میكرده و پاسخ ایشان را برای دیگران روایت میكردند.
آیت الله بروجردی مراجعه به فتاوای اهل سنت را از مقدمات فقه میدانست و میفرمود: «قدمای ما «مسائل الخلاف» را حفظ داشتند یا فتاوای آنها را در كتابها و درسهای خود نقل و آنها را نقد میكردند. این سنت حسنه یعنی رجوع به فتاوای اهل سنت از گذشته دور تا عصر شهید ثانی (911ـ966 ق) و حتی پس از آن، در بین فقهای ما دائر بود و در یكی دو قرن اخیر كم رنگ و یا فراموش شده بود؛ ولی پس از آشنایی طلاب و فقها با شیوه آیت الله بروجردی رفته رفته در حوزه قم و سپس در حوزه نجف اشرف دوباره رواج پیدا كرد.
آیت الله بروجردی برای تأیید این نظریه به روش فقهی قدما از جمله شیخ مفید (م 413ق) سید مرتضی (م 436ق) و شیخ طوسی (385ـ460ق) اشاره میفرمود و از بین فقهای پیشین، به شیخ طوسی «محمد بن حسن طوسی» معروف به شیخ الطائفه علاقه خاصی نشان میداد و در جلسه درس گاهی كتاب «خلاف» و یا كتاب «عدة الاصول» از تألیفات شیخ طوسی را میآورد و عبارات آنها را میخواند. گاهی میفرمود: «شیخ طوسی، بعضی از كتابهای فقهی خود را مانند «مبسوط» و «خلاف» را برای محیط جهان اسلام و بعضی مانند (نهایه) و دیگر كتب فقهی خود را برای محیط تشیع نوشته است.
ایشان در مواردی كه از شیخ انتقاد میشد از وی دفاع میكرد، و میفرمود: (شیخ طوسی با كثرت مشاغل علمی برای این مسأله شاید پنج دقیقه بیشتر وقت صرف نكرده است) یا «اگر كسی لحظات او را بر كارهایش تقسیم كنند به هر مسألهای بیش از پنج دقیقه نمیرسد، و با این پركاری، طبیعی است كه خطا بكند» و بالاخره از كارهای مرحوم شیخ طوسی با اعجاب و تحسین یاد میكرد و میفرمود: «نمیشود در برابر نظریات شیخ به آسانی نظر داد» و یا «شیخ طوسی هر یك از كتابهایش را برای هدف خاصی نگاشته است». اصولا یك نوع هم اندیشی میان آیت الله بروجردی و شیخ طوسی وجود داشت كه در خصوص درج روایات اهل سنت در كتاب «جامع الاحادیث» خواهیم گفت.
بار دیگر میگویم آیت الله بروجردی معتقد بودند در فقه و استنباط فقهی، باید آرای اهل سنت را بدانیم و آنچه را از منابع شیعی به دست میآوریم با نظرات و آرای آنان مقایسه كنیم، زیرا اهل سنت فقهی دارند كه از كتب و سنت از طریق خودشان به اضافه ادله دیگر مانند قیاس و اجماع و جز آنها اخذ شده است و عمدتا و بر اساس یكسری از روایات و آیات شكل گرفته است؛ لهذا باید با دقت به نظرات آنان توجه شود و مقایسه صورت بگیرد، و ادله ایشان به تفصیل نقل و اگر لازم باشد نقد شود. با این پندار و طرز تفكر كه علمای اهل سنت دور هم جمع شده و یكسری احكام را جعل كردهاند و ربطی به كتب و سنت ندارد، به شدت مخالفت میفرمود.
2ـ3. ریشه یابی مسایل اختلافی
آیت الله بروجردی مسائل مهم مورد اختلاف را ریشهیابی میكرد، زمان طرح آن مسایل را از لحاظ تاریخی و اولین باری كه مطرح شده در نظر میگرفت، و ریشه اختلاف را به طور معقول و دور از احساس و بد بینی بررسی میفرمود، و نخست حدود اتفاق و اختلاف را در آن مسایل مشخص میكرد و ابتدا نقطه نظر اهل بیت (ع) آن گاه نقطه نظر اهل سنت را با متانت و بی طرفی طرح، آن گاه نظر خود را بیان كرده كوشش میفرمود كه همواره این قبیل بحثها به صورت بحث علمی و نه جدال مذهبی مطرح گردد؛ مثلا در تحدید «قبله» میفرمود: به اجماع مسلمین و به ضرورت اسلام «كعبه» قبله است سپس در این كه برای كسانی كه خارج از مسجد الحرام هستند آیا عین «كعبه» یا جهت آن «قبله» است، حدود و سعه جهت را مورد بحث قرار میداد.
نیز در رعایت اول وقت نماز میفرمود: همه در اول وقت نماز اتفاق دارند و اختلاف در رعایت آن است، اهل سنت آن را واجب دانسته و تأخیر نماز از اول وقت بدون عذر جایز نمیدانند (كه این یكی از دو قول معروف نزد شیعه هست از جمله شیخ طوسی همین عقیده را دارد) ایشان عقیده داشت در این مسأله اشتباهی رخ داده است.
فتوای اهل سنت از این جا نشأت گرفته است كه رسول اكرم -صلی الله علیه و آله- همواره در اول وقت نماز را اقامه میكرد. پس آنان در حقیقت، سنت عملی رسول اكرم را دلیل خود میدانند غافل از این كه آن حضرت امام جماعت مردم بود و باید وقت معینی را در نظر میگرفت كه اول وقت بود، اما در غیر این، گاهی بدون عذر نماز را از اول وقت تاخیر میانداخت تا مردم بدانند تاخیر در اول وقت جائز است. حال، ائمه اهل بیت به این نكته توجه داشتهاند و آن را به پیروان خود گفتهاند هر چند در روایات بسیار، تاخیر از اول وقت، كار به شدت مكروهی است. همچنین در اول وقت نماز مغرب میفرمودند: «به اتفاق مسلمین اول وقت این نماز غروب آفتاب است، اختلاف در این است كه به مجرد پنهان شدن خورشید در افق، وقت داخل میشود یا باید حمره مشرقیه از زمین فاصله بگیرد تا یقین كنیم خورشید غروب كرده است، كه شیعه بر آن است،.پس اختلاف در علامت غروب است نه در اصل آن.
بنابر مبنای ایشان به گفته برخی: (اهل سنت از آغاز در صدد تحریف و تغییر احكام بودهاند) نباید اعتنا كرد، بلكه شبهات علمی و اجتهاد باعث اختلاف در پارهای از مسائل شده است.
3-3. طرح یكسان كردن حج
یكی از مصادیق بارز اهتمام آیت الله بروجردی به تقریب مذاهب فقهی، طرحی است كه ایشان در سالهای آخر عمر به ملك سعود پادشاه وقت عربستان سعودی كه به ایران آمده بود پیشنهاد فرمود:
ما میدانیم كه در برخی از مناسك حج بین مذهب شیعه و مذاهب اهل سنت اختلاف وجود دارد، یكی از مهمترین نقاط اختلاف، همانا حج تمتع است برای كسانی كه از خارج حرم و از نقاط دور به حج مشرف و طبعا باید از یكی از مواقف محرم شوند و پس از اعمال عمره از احرام خارج شده، آن گاه روز هشتم ذی الحجه مجددا به احرام حج محرم شده و راهی عرفات گردند.
رسول اكرم صلوات الله علیه و آله در (حجة الوداع) فرمود: كسانی كه با خود قربانی نیاوردهاند مكلفند در مكه پس از عمره از احرام بیرون بیایند، اما خود آن حضرت و دیگر كسانی كه با خود قربانی آورده و به اصطلاح «هدی» سوق داده بودند به احرام باقی ماندند آن گاه فرمود: اگر در آینده به حج بیایم من هم تمتع خواهم كرد، این را حج تمتع نامیدهاند زیرا حجاج در بین عمره و حج از محرمات احرام متمتع میگردند.
هنگام صدور این دستور، پذیرش آن بر بسیاری از صحابه گران آمد؛ زیرا بر خلاف معمول حج پیش از آن بود، تا این كه خلیفه دوم در زمان خلافت خود به مردم فرمان داد كه عمره را به حج متصل كنند و با این فرمان، حج تمتع نزد فقهایی كه از خلیفه تبعیت كردند از بین رفت و اكنون اهل سنت غالبا چنین عمل میكنند، هر چند از ناحیه برخی از صحابه در آن هنگام و هم اكنون از سوی مفتیان سلفی با آن مخالفت شده است، و بر حدیث «حجة الوداع» كه به تفصیل توسط حضرت باقر از جابر بن عبد الله صحابی معروف، در كتب حدیثی اهل سنت و با سندهای آنان نقل شده عمل میكنند.
پیشنهاد آیت الله بروجردی به ملك سعود چنین بود. او هدایایی برای ایشان فرستاده بود از جمله چند جلد كلام الله مجید و قطعهای از پرده كعبه (كه بعدها در اطاق پذیرایی ایشان به دیوار زده بودند). ایشان پس از دریافت آن هدایا به ملك سعود نوشتند: هدایای شما را دریافت داشتم؛ اما رسم من نیست كه از ملوك هدیه قبول كنم، لهذا هدایا را (كه گویا پارچههای گران قیمت بود) برگردانیدم و جهت قداست، قرآنها و قطعه پرده كعبه را نگهداشتم؛ به علاوه حدیث نبوی (حجة الوداع) را برای شما فرستادم. این جریان در همان هنگام در مجله «رسالة المذاهب الاسلامیة» منتشر گردید، گویا ملك سعود مایل بود به ملاقات آیت الله بروجردی برود كه به عللی صورت نگرفت.
حدیث مفصل «حجة الوداع» را حضرت امام باقر علیه السلام در جوانی در سن حدود 17 سالگی كه به دیدن جابر بن عبد الله در محله «بنی سلمه»، در مدینه محل سكنای جابر رفته بود در حالی كه نابینا بود از جابر شنیده است. فرمود: «جابر در آن جلسه از نام یك یك حاضران سوال كرد تا به من رسید گفتم: من محمد بن علی بن الحسین هستم، جابر بسیار محبت كرد و دست به سینه من كشید و گفت: یابن اخی (ای برادر زاده من) حضرت جریان نماز جماعت جابر را هم برای حاضران نقل، و از وی راجع به «حجة الوداع» سؤال كرد . جابر در آن سفر همراه رسول اكرم بوده، و بنا به نقلی زمام ناقه رسول اكرم را در دست داشته است. جابر، در پاسخ امام محمد باقر (ع) گفت: به اهلش رجوع كردی «علی الخبیر سقطت».آن گاه مراسم (حجة الوداع) را از آغاز تا پایان نقل كرد، كه متن روایات در كتب حدیث اندكی با هم اختلاف دارند و در برخی از آنها تمام حدیث، و در برخی بخشی از حدیث است.
این جانب در آغاز انقلاب، مقالهای به عنوان «حج در سنت» نوشتم كه پس از نقل آرای مذاهب اسلامی در حج، به نقل حدیث حجة الوداع پرداختم و جمیع اسناد و طرق و متون آن را گرد آوردم این مقاله در «كتاب حج»، كه از سوی وزارت ارشاد انتشار یافت، آمده است و ترجمه آن به عربی «الحج فی السنة» از سوی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی طی جزوهای منتشر گردیده است.
این روایت به طرق مختلف از راویان اهل سنت به حضرت صادق (ع) میرسد و آن حضرت از پدرش حضرت باقر از جابر بن عبد الله نقل كرده و در روایات مروی از طرق شیعه نیامده است، در عوض حدیث مفصل دیگری درباره «حجة الوداع» در كتاب «كافی» كلینی از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است، و من آن دو را با هم در مقاله «حج در سنت» مقایسه و موارد اختلاف را بیان كردهام. حال عرض میكنم: در این روایت داستان حج تمتع به تفصیل آمده و رسول اكرم بر فراز كوه «مروه» این امر را صادر، و به پشت سر خود اشاره كرد، فرمود این جبرییل است كه این امر را به من وحی كرده است.
ظاهرا منظور آیت الله بروجردی از ارسال این حدیث برای ملك سعود آن بود كه در طریق روایات حجة الوداع به نقل اهل سنت دو نفر از امامان اهل بیت علیهم السلام ثبت گردیده و طبعا برای شیعیان هم حجت است و نظر به این كه در كتاب صحاح آمده میتواند نقطه وحدت در این مسأله بین فریقین باشد، و سبب گردد كه مسلمانها در عمل مهم حج هماهنگ شوند و یكسان عمل كنند.
4ـ3. آگهی دادن از فقه شیعه به فقهای اهل سنت
در میان رابطه تقریب فقهی، آیت الله بروجردی كتاب نفیس «المبسوط» تألیف شیخ طوسی را برای شیخ عبد المجید سلیم یكی از شیوخ الازهر و از اعضای «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیة» و رئیس لجنه فتوایی الازهر اهدا كرده بود و او پس از مطالعه این كتاب چنان تحت تأثیر قرار گرفته بود كه در اواخر عمر گفته بود: «چه آن موقع كه مفتی سرزمین مصر بودم، و چه بعد از آن كه عضو لجنه فتوا بودم برای نظر دادن در مسایل حتما قبل از رفتنم، كتاب «المبسوط» را مطالعه میكردم».
كتاب «مبسوط» را شیخ طوسی در مسایل تفریعی نوشته است و در آغاز آن اظهار داشته كه اهل سنت ما را متهم میكنند كه شما به جز یك سلسله احادیث فقهی و محتوای آنها كه به صورت فقه در آمده است اجتهاد فقهی ندارید، و من بر آنم كه تمامی مسایل تفریعی كه اهل سنت از راه قیاس و استحسان و مانند آن فتوا دادهاند در این كتاب مطرح كنم و حكم آنها را از روی كلیات كتاب و روایات اهل بیت و مانند آنها بدون استفاده از قیاس بیان كنم. این كتاب جامع، در حقیقت نخستین كتاب فقه تفریعی امامیه است، و پیش از آن به ندرت در آثار شیخ مفید و سید مرتضی و دیگران دیده میشود. كتاب «مبسوط» بسیار روان و منظم و مستدل و خوش عبارت است.
بنابر این، آیت الله بروجردی از طرفی اهتمام داشت كه علما و فقهای شیعه با روایات و مبانی فقهی اهل سنت چنان كه قبلا گفته شد آشنا شوند، و از طرف دیگر اهل سنت نیز به روایات و فقه شیعه رجوع كنند و از آنها مطلع شوند. وی در این دو امر موفق گردید و بسیاری از اعضای «دار التقریب» را كه از آن بحث خواهم كرد با فقه شیعه آشنا كرد، تا جایی كه آنان در پارهای از مسایل مهم، مانند، شرط شهادت عدلین در طلاق، موافق فقه شیعه فتوا دادند و در قانون مدنی مصر ثبت گردید.
علاوه بر این، وزارت اوقاف مصر در همان ایام كتاب «المختصر النافع» تألیف محقق حلی (م 676 ق)ـ كه یك دوره فقه فشرده و خلاصه كتاب «شرائع الاسلام» آن محقق است ـ با هزینه خود و با مقدمه وزیر اوقاف وقت (الشیخ احمد حسن الباقوری) چاپ كرد. مقدمه وی بر كتاب «المختصر النافع» در باب تقریب فقهی و مشتركات فقهی فریقین است. این دانشمند به ایران آمد و با آیت الله بروجردی دیدار كرد و شخصیت آن مرجع عالیقدر او را تحت تأثیر قرار داده بود. من در قاهره در حالی كه «الباقوری» مدیر یك دانشكده اسلامی بود، او را ملاقات كردم و برای من یك جلسه درس و سخنرانی ترتیب داد و از شخصیت والای آیت الله بروجردی و اثری كه دیدار آیت الله بر وی گذارده بود، سخن میگفت.
4. تقریب در حدیث شیعه و اهل سنت
1ـ4. حدیث ثقلین
همانطور كه قبلا گفته شدآیت الله بروجردی عنایتی به تقریب در مسائل كلامی از جمله در مسأله خلافت و امامت نداشت گاهی می فرمود مسأله خلافت مربوط به زمان گذشته است كه در عالم اسلام خلافتی وجود داشت الان بحث در آن بی فایده است و این مسأله اكنون مورد نیاز مسلمین نیست ،آنچه اكنون مورد نیاز است همان احكام فقهی است كه مسلمان ها امروزهم مانند صدر اسلام باید بدانند كه احكام را از چه مأخذی بگیرند.
اگر ما مطلب خود را به طور معقول در این خصوص برای اهل سنت بیان كنیم به نتیجه میرسیم و میتوانیم آنان را تا حدی قانع كنیم. به خصوص كه مسأله خلافت كه حساسیت بر انگیز است و به دشمنی و زد و خورد میانجامد، از میان رفته و بحث در منابع حدیثی فقه، جدای از آن چندان حساسیتی ایجاد نمیكند.
حدیث ثقلین حدیثی متواتر و از تعداد زیادی از صحابه و تابعین و بر طرق عدیده و در اكثر كتب معتبر اهل سنت ـ علاوه بر كتب شیعه- روایت شده است حتی بنابر نقل صحیح مسلم، رسول اكرم (ص) در جریان غدیر از حدیث ثقلین سخن گفت و خلاصه آن حدیث را با كمی اختلاف در الفاظ و با وحدت معنی فرمود: «انّی تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتی».
نظر به اهمیت موضوع، هم در مصر و هم در ایران به شرحی كه من در كتاب «زندگی آیت الله بروجردی» نوشتهام این حدیث مطرح گردید، تا این كه یكی از محدثان قم مرحوم «شیخ قوام الدین وِشنَوِی» با اشاره آیت الله طرق آن حدیث را در رسالهای به نام «حدیث الثقلین» گرد آورد و «دار التقریب» آن را عینا بدون دخل و تصرف چاپ و منتشر كرد. و بار دیگر آن رساله را ما در «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» همراه توضیحاتی به قلم من به صورت افست منتشر كردیم و هر كس مایل باشد میتواند جهت وقوف بر اعتبار و صحت آن حدیث، به آن رساله مراجعه نماید. لازم است بدانیم انتشار این رساله در قاهره از سوی «دار التقریب» حتما با تصویب شورای عالی آن مؤسسه كه كسانی مانند شیخ عبد المجید سلیم و شیخ محمود شلتوت و دیگران در آن عضویت داشتند، صورت گرفته است. و قهرا در آن دیار و در بین استادان الأزهر شایع شده است.
در حدیث متواتر ثقلین رسول اكرم، عترت و اهل بیت خود را برای همیشه تا قیامت در ردیف كتاب خدا، مرجع مسلمانان دانسته، پس همانطور كه قرآن حجت باقی است عترت هم حجت باقی است پس طبعا باید مراد از عترت افراد خاصی باشند كه مانند قرآن از خطا مصون باشند و نه هر سیدی از ذریه آن حضرت. من در توضیح این قبیل نكات در ذیل رساله حدیث الثقلین كه از سوی مجمع جهانی تقریب تجدید چاپ گردید، مشروحا بحث كردهام.
تأثیر حدیث ثقلین بر فقهای اهل سنت
این حدیث كه از لحاظ متن و سند قطعی، و محتوای آن، یعنی حجیت و سندیت ائمه اهل بیت بسیار روشن است، در حقیقت نكانی به اندیشه فقهی افراد منصف از فقها دارد، و اینك نمونههای آن:
مرحوم علامه محمد تقی قمی دبیر كل دار التقریب نقل كرد: شیخ عبد المجید سلیم كه راجع به او بحث خواهم كرد میفرمود: «مذهب شیعه امامیه از صاحب شریعت به خصوص مدرك دارد، اما مذاهب دیگر مدرك خاص ندارند.» معنای این سخن آن است كه «حدیث الثقلین»، مسلمانها را به عترت رجوع داده، و فقه امامیه مأخوذ از عترت است، در حالی كه مذاهب دیگر، فتاوای پیشوایان مذاهب است كه چنین دلیل خاص ندارند.
نمونه دیگر، كه برای ما شیعیان بسیار با ارزش است همان فتوای شیخ شلتوت است كه به احتمال زیاد پس از اطلاع وی از «حدیث ثقلین» و به استناد آن صادر گردیده است.
داستان آگهی شیخ شلتوت از این حدیث را مرحوم قمی چنین نقل میكرد: هنگامی كه یك شماره از مجله «رسالة الاسلام» را در چاپخانه كنترل میكردم دیدم آقای شلتوت در خلال تفسیر خود ـكه مرتبا در آن مجله منتشر میگردیدـ حدیث ثقلین را به گونه دیگر كه نزد اهل سنت شایع است (كتاب الله و سنتی) آورده است، از همان جا به وی تلفن كردن و گفتم: شیخنا این حدیث با طرق فراوان چنین آمده (كتاب الله و عترتی) شیخ فرمود: در حاشیه بنویسید: (و جاء فی بعض الطرق «كتاب الله و عترتی» لا شك أن عترته یحملون سنته) ـ كه هم اكنون این حاشیه وجود داردـ پس شیخ شلتوت این حدیث را با هر دو متن پذیرفته و به گونهای آن دو را با هم جمع كرده است. من در ذیل رساله «حدیث ثقلین» را در خصوص اختلاف این دو متن بحث كردهام، باید گفت: مجرد انتشار این حدیث از سوی دار التقریب خود گواه اندیشه اعضای آن است.
باری، آیت الله بروجردی چه در درس و چه در جلسه حدیث بر این حدیث ثقلین تأكید داشت و گاه به گاه آن را در درس مطرح و پیرامون آن بحث میكرد، بدون این كه به موضوع درس ارتباط داشته باشد و همان طور كه گفتم میفرمود: «بحث در خلافت حالا بیفائده است ولی بحث در اعتبار فتاوی و آراء عترت به استناد همین حدیث، مورد نیاز امروز جامعه اسلامی است» سخن آن بزرگمرد بسیاری از فضلای حوزه و علمای خارج حوزه را قانع كرد.
2ـ4. اهتمام به درج روایات فقهی اهل سنت در كتاب (جامع احادیث الشیعه( الفقهیه)
این كتاب یك دوره حدیث كامل فقهی است كه زیر نظر آیت الله بروجردی به كوشش جمعی از شاگردان ایشان از جمله این جانب تألیف گردید و چند بار چاپ شده است و من به تفصیل در كتاب «زندگی آیت الله بروجردی» درباره آن بحث كردهام در خلال تألیف، وقتی كه به كتاب «الصلاة» رسیدیم یك روز ایشان در جلسه حضور یافت و در حالی كه كتابی در دست داشت: فرمود: «شما در ذیل هر باب روایات اهل سنت را از روی همین كتاب بنویسید، تا معلوم شود ما شیعیان چه مقدار حدیث از طریق ائمه داریم و آنها چه مقدار»، همچنین اضافه فرمود: «تعداد روایات شیعه در فقه خیلی بیشتر از روایات آنان است منتها آنها روی صحاح و روایات خود از لحاظ سند و متن بیشتر از ما كار كردهاند.»
در جلسه حدیث، از روی همان كتاب، احادیث كتاب طهارت را ضمیمه کتاب كردند و به كتاب «صلاة» رسیدند كه ناگهان ایشان در جلسه حاضر شدند و به خاطر عكس العمل مخالفین این فكر، اظهار تردید كردند و مسأله مبهم باقی ماند، تا در جلسه دیگری ـ به شرحی كه در آن كتاب نوشتهام ـ به طور قطع منصرف گردید و دستور داد كه آن احادیث را از كتاب خارج كنیم. در آن جلسه كه فرزند ایشان سید محمد حسن بروجردی حاضر بود فرمود: محمد حسن میگوید مردم خواهند گفت: علمای شیعه زحمت كشیدهاند و احادیث اهل سنت را از احادیث شیعه خارج كردهاند و حالا ما داریم دوباره آن احادیث را وارد كتاب حدیث میكنیم. محمد حسن راست میگوید من میترسم كتاب متروك گردد.
پس از آن دیگر در بقیه كتاب، احادیث اهل سنت را نیاوردیم و آنچه را هم ضبط كرده بودیم حذف كردیم. من گفتم یك نوع هم اندیشی میان شیخ طوسی و آیت الله بروجردی وجود داشت، از جمله همین مسأله بود. شیخ طوسی در خاتمه كتاب «تهذیب الاحكام» كه یكی از اصول اربعه ما است نوشته است: «من در ابتدا روایات اهل سنت را هم ضمیمه كردم؛ ولی دیدم كتاب خیلی طولانی میشود، لذا آنها را حذف كردم». همان طور كه گفتم آیت الله بروجردی میان فقه و حدیث اهل بیت و احادیث و فتاوای اهل سنت رابطه قائل بود و اعتقاد داشت روایات ایشان با توجه به آن روایات و فتاوی صادر شده است و اطلاع از آنها برای درك درست روایات ائمه لازم است. و از این راه بر پیوند فقه مذاهب اسلامی از جمله فقه امامیه با فقه اهل سنت تأكید میفرمود.
5. حمایت از دار التقریب بین المذاهب الاسلامیة
دار التقریب در سال 1327 شمسی از سوی جمعی از بزرگترین علمای اهل سنت و مذاهب مختلف و علمای شیعه و با كوشش فراوان مرحوم علامه شیخ محمد تقی قمی كه سالها در لبنان و مصر اقامت داشت و با دبیر كلی وی شكل گرفت، و در آن هنگام در كل جهان اسلام با اهمیت فراوان تلقی گردید. اعضای آن از اساتید الازهر مانند شیخ عبد المجید سلیم، و شیخ محمود شلتوت، شیخ ابو زهره، حسن البنا، و دیگران و یكی از علمای زیدیه یمن، و از علمای شیعه، مرحوم شیخ محمد حسین كاشف الغطاء در نجف، مرحوم سید شرف الدین و مرحوم شیخ محمد جواد مغنیه در لبنان بودند.
دار التقریب دارای آیین نامه مشخصی بود كه در آن هنگام آن را در كشورهای اسلامی و بین علمای نامی منتشر كردند و از جمله برای والد من كه واعظ معروفی بود فرستادند كه من آن را خواندم و دائما از راه مجله «رسالة الاسلام» از جریانها و اخبار دار التقریب آگاه میشدم.
مجله رسالة الاسلام، زبان گویای آن مؤسسه بود كه از بهترین مجلات اسلامی شمرده میشد و مقالاتی از اعضای آن مؤسسه از جمله تفسیر قرآن به روش ابتكاری به قلم شیخ محمود شلتوت شیخ الازهر و مقالاتی به قلم شیخ عبد المجید سلیم و كاشف الغطاء و شیخ مغنیه و گاهی از سید شرف الدین و سید هبة الدین عالم شیعی عراقی و دیگران در آن درج میشد. از این مجله فقط تعداد 60 شماره منتشر شد كه ما در مجمع جهانی تقریب آنها را در 15 جلد منتشر كردیم و برای دانشمندان ارسال داشتیم، این مجله تا آخر حیات آیت الله بروجردی ادامه داشت و بعدا تعطیل گردید و كار دار التقریب متوقف شد كه علت آن چنین است:
مرحوم آیت الله بروجردی به شرحی که در كتاب «زندگانی آیت الله بروجردی» به تفصیل آمده به آن مؤسسه كمك مالی و هم كمك علمی میكرد و با درگذشت آن مرد این كمكها قطع شد و كارهای دار التقریب كه موقوف بر آن كمكها بود متوقف گردید.
مرحوم قمی دبیر كل دار التقریب با آیت الله بروجردی رابطه نزدیك داشت و مورد لطف و عنایت و اطمینان و امید ایشان در پیشرفت اندیشه تقریب بود و من كه در جمع مؤلفین حدیث در منزل آیت الله هر روز رفت و آمد داشتم بارها میدیدم مرحوم قمی همراه مرحوم ابن الدین از علمای روشنفكر به تهران میآمدند و به انتظار مینشستند، و بعدا ب حضور آیت الله میرسیدند. من بعدا با مرحوم قمی رابطه و آشنایی پیدا كردم و بسیاری از مطالب را درباره دار التقریب و اعضای آن از وی شنیدهام.
6. جلوگیری از اهانت به خلفا و بزرگان اهل سنت
در این خصوص دو خاطره را یاد میكنم: یكی آن كه یك روز در جلسه حدیث حضور یافت و فرمود: «كسی كتابی نوشته و تا توانسته به خلفا بد گفته است نام من را هم در آغاز كتاب برده است، من دستور دادم تمام جلدهای آن كتاب را جمع كنند. ما در چه زمانی زندگی میكنیم؟ این حرفها چه فائدهای دارد جز ضرر و ایجاد عداوت؟
خاطره دیگر، یك روز به یكی از طلاب فاضل اصفهان خطاب كرد كه این چه وضعیت و حادثهای است كه در اصفهان اتفاق افتاده است؟ ظاهرا در آن شهر، تظاهراتی از سوی برخی از مردم متدین علیه یكی از علمای روشن اندیش و توأم با اهانت به خلفا و اهل سنت صورت گرفته بود. آن طلبه اصفهانی سبب و انگیزه آن تظاهرات را بیان كرد از این قبیل حوادث میتوان به اندیشه تقریبی آیت الله بروجردی پی برد.
7. تأسف از انقراض خلافت عثمانی
ایشان در حضور یكی از كسانی كه از ایران در سمینار فلسطین در قدس شركت كرده بود جهت كمك به مردم فلسطین، پس از وقوع بر بی نتیجه بودن آن اجتماع فرمود: تا وقتی خلافت عثمانی وجود داشت این قبیل مشكلات قابل رفع بود ولی حالا خیر.
بار دیگر از كوششهای آیت الله بروجردی در راه وحدت اسلامی و مبارزه با عوامل خلاف و تفرقه از ایشان تقدیر میكنیم و باید اعتراف كنم كه آنچه گفته شد نمونهای از عنایت و اهتمام او به امر مهم وحدت اسلامی است.
……………………………………………………..
1- تذکر: این مقاله بر گرفته شده از مجله کیهان فرهنگی، شماره 257، سال بیست و چهارم، اسفند 1386ش میباشد.
2- انبیا/ 92.