برداشتی از دیدگاه فقهی حضرت آیة اللّه العظمی بروجردی قدسسره /از مبـاحثـی كـه در فقـه بـا مـوضـوع عـدالت ارتبـاط نـزدیكـی دارد، گنـاه و كیفـر آن است.این بحث در عدالت امام جماعت، قاضی، شاهد و دیگر كارگزاران اسلامی طرح میشود.
هدف این مقاله بررسی این بحث فقهی است و مشوّق من بر این كار دو عامل بود:
1. دقت، تحقیق، جامعیت و كامل بودن دیدگاه های فقهی حضرت آیة اللّه العظمی بروجردی كه توجّه هر محقق و پژوهشگری را به خود معطوف میدارد.
2. نقش بسیار بزرگی كه گناه در سرنوشت انسان در دنیا و آخرت دارد و او را از عزت سعادت به ذلّت شقاوت می كشاند. بیماری واگیری كه دامن گیر افراد بشر از بزرگ و كوچك، و زن و مرد شده كه گریز از آن مشكلی بسیار بزرگ و درمان آن سخت است.
واژهشناسی گناه
واژه گناه در فرهنگ معین چنین آمده است: گناه یعنی: 1. جرم، خطا، بزه و اثم؛ 2. سهو و غلط؛ 3. جفا و ظلم.(1)
در لغت عرب از گناه، اثم و ذنب تعبیر میشود و در قرآن، این دو واژه بسیار آمده است. راغب اصفهانی در مفردات در توضیح این دو واژه چنین گوید:
الإثم و الآثام اسم للأفعال المبطئة عن الثواب و جمعه آثام؛(2)
اثم نام كارهایی است كه از ثواب باز میدارد.
ذنب در ریشه لغوی، به معنای گرفتن دُم هر چیزی است و هر كاری كه كیفری در پی داشته باشد، به آن ذنب گویند؛ زیرا كیفر همانند دُم در دنبال كار است. و ذنب را تبعه گویند؛ زیرا كیفر آن در پیرو آن به وجود میآید.(3)
گناه در واژگان فارسی و اثم و ذنب در واژگان عربی نافرمانی از خدا و پیامبر و رهبران دینی است؛ یعنی، امر آنها را به كار نبستن و نهی آنها را به كار گرفتن.
بررسی این واژه به مناسبت های گوناگون در علوم متعددی مانند كلام، اصول، فقه، تفسیر و… به كار گرفته شده است و در این مقاله از دیدگاه فقهی به آن نگاه میشود و هدف روشنگری دیدگاه فقهی مرحوم آیة اللّه العظمی بروجردی قدسسره است هر چند در این دیدگاه به دیگر علوم و دیدگاه ها نیز اشاره میشود.
بزرگی و كوچكی گناه
آیا بزرگ بودن گناه یا كوچك بودن آن قابل تصوّر است؟ آیا تقسیم كردن گناهان به كبیره و صغیره درست است؟ پاسخ به این پرسش، اندیشه فقیهان را به خود واداشته و هر كدام در این باره سخنی گفته اند. این موضوع را می توان از دو محور بررسی كرد:
1. بزرگ یا كوچك بودن گناه از نظر نافرمانی و عصیان دستور خدا؛
2. بزرگ و یا كوچك بودن آن از نظر مفسده ای كه در آن است.
در محور اوّل، بزرگ بودن و یا كوچك بودن گناه معنا ندارد؛ زیرا فرمانی كه از خدا صادر شده به هر كیفیتی كه باشد و به هر چیز تعلّق گرفته شده باشد، چون فرمان خداست، بزرگ است و باید بدون كم و كاست انجام گیرد و عقل انسان پس از شناخت معبود و توجّه به مقام مولویت و قدرت او فرمان میدهد كه دستور او باید عمل شود و مخالفت با آن نشود و نافرمانی هر فرمان از او، كاری بسیار زشت و قبیح است و این نافرمانی كیفر خدا را به دنبال دارد.
همان عقل سالم درك می كند كه نافرمانی خدا در هر دستوری كیفر دارد و در تمام دستورات خدا تفاوتی نیست و تمامی آن ها زشت و قبیح است؛ زیرا نافرمانی و گناه از سركشی و طغیان سرچشمه میگیرد و از جرأت و جسارت ناشی می شود و سبب دوری از رحمت خدا و محروم شدن از لطف و مهربانی او می گردد.
و چون دور شدن از رحمت خدا كه در پی نافرمانی به دست می آید، امری بزرگ و با اهمیت است، پس اختلاف مرتبه در آن راه ندارد و درست نیست كه بگوییم: این نافرمانی كوچك است و اهمیت ندارد، هر چند مفسده آن كم باشد؛ زیرا نافرمانییی كه از جرأت و جسارت سرچشمه گرفته و از طغیان و سركشی نشأت یافته، نسبت به هر دستوری كه انجام شود امری مهم و بزرگ است و كوچكی و كم اهمیتی در آن نیست.
و با توجّه به این موضوع كه اهمیت فرمان بستگی به اهمیت فرمانده دارد و به هر مقداری كه فرمانده دارای اهمیت باشد، فرمان نیز به همان مقدار مهم میگردد، فرمان خدا بالاترین فرمان ها و مهمترین آن هاست؛ زیرا قدرتی از او بالاتر و فرماندهی از او برتر وجود ندارد؛ بلكه از عظمت و بزرگی یی كه دارد، از تصوّر و ادراك بشر بالاتر است.
و بر این اساس، چون نافرمانی اوامر الهی بزرگ و مهم است، خداوند میتواند هر كیفری را كه بخواهد برای هر نافرمانی قرار دهد، هر چند آن كیفر خلود در جهنّم و باقی ماندن همیشگی در آتش باشد؛ زیرا گناه و جرم كه بزرگ باشد، كیفر نیز بزرگ خواهد بود.
و اگر كسی تردید كند و بگوید: چگونه ممكن است نافرمانی یك دستور در زمانی كوتاه، كیفر بزرگی را مانند خلود در جهنّم داشته باشد!؟
پاسخ آن است كه: عصیان و نافرمانی نسبت به ساحت والای الهی، بزرگ و مهم است و كیفر آن نیز باید بزرگ و مهم باشد و تعیین مقدار كیفر با خداست و به هر اندازهای كه بخواهد می تواند آن را قرار بدهد و به هر مقداری كه معین كرد با عدالت سازگار است و تفاوتی در گناهان نیست، هر چند اوامر الهی به موضوعات مختلف تعلّق یافته كه مفاسد آن ها با هم تفاوت دارد و روشن است كه كشتن یك فرد انسان با مجروح كردن او از جهت مفسده یكسان نیست؛ لیكن از جهت نافرمانی خدا، هر دو بزرگ و مهم هستند و خداوند هر كیفری را كه بخواهد می تواند برای هر كدام از آن ها قرار بدهد؛ زیرا گفتار ما در این محور بررسی نافرمانی و عصیان اوامر الهی است، نه بررسی مفاسد موجود در كارهای زشت و گفتیم كه در عصیان، اختلاف درجه و رتبه نیست و چون فرمان از فرمانده بزرگ است، كیفر آن نیز بزرگ است و مخالفت كردن با آن سخت و شدید است و خداوند هر كیفری را به هر اندازه و مقداری كه باشد می تواند قرار بدهد.
و روشن است كه اختلاف مفاسد در كارهای زشت می تواند سبب اختلاف كیفر باشد.
چنانچه ممكن است خداوند از فضل و لطفی كه دارد كیفر را ببخشد و یا در آن تخفیف دهد. و این درك عقل و دیدگاه اوست نسبت به كیفر و تخفیف و یا بخشش آن و بزرگ بودن گناه از جهت نافرمانی خدا.
روایات نیز این درك عقلی را تأیید می كنند و امامان معصوم علیهمالسلام در گفتار خود به بزرگ بودن و مهم بودن گناه توجّه دادهاند و از ارتكاب هر گناهی مردم را بر حذر داشته و كوچك بودن گناه را مردود دانسته اند.
دیدگاه روایات در محور اوّل
1. امام صادق علیهالسلام در تفسیر گفتار خداوند (فما أصبرهم علی النار) فرمود:
ما أصبرهم علی فعل ما یعلمون أنه یصیرهم إلی النار؛(4)
چه چیزی مردم را جرأت داده بر صبر كردن و انجام كاری كه آنها را به آتش وارد میكند؟
هر گناهی می تواند انسان را به آتش جهنّم بكشاند و سوزاندن به آتش سخت است. پس هر گناهی را باید بزرگ دانست و آن را ترك كرد.
2. امام باقر علیهالسلام میفرماید:
و من الذنوب كلّها شدیدة و أشدّها ما نبت علیه اللحم و الدّم لأنه إمّا مرحوم و إمّا معذّب و الجنّة لایدخلها إلاّ طیب؛(5)
گناهان همگی سخت هستند و سختترین آن ها گناهی است كه خون و گوشت با آن روییده شده باشد؛ زیرا گناه یا بخشیده میشود و یا بر آن كیفر داده می شود و تنها، كسی به بهشت می رود كه از هر گناهی پاك باشد.
3. امام صادق علیهالسلام فرمود:
من همّ بالسیئة فلا یعملها فإنه ربما عمل العبد السیئة فیراه الرَبّ تبارك و تعالی فیقول و عزّتی و جلالی لا أغفرلك بعد ذلك أبدا؛(6)
هر كس اراده كرد گناهی را انجام دهد باید آن را ترك كند؛ زیرا چه بسا بنده خدا گناهی را انجام دهد و خدای تبارك و تعالی او را ببیند و بگوید: سوگند به عزّت و جلال خودم كه تو
را هرگز آمرزش نخواهم كرد.
4. امام باقر علیهالسلام فرمود:
لاتستصغرنّ سیئة تعملها فإنك تراها حیث تسوءك؛(7)
هرگز گناه را كوچك ندان و آن را انجام نده؛ زیرا كیفر آن را میبینی كه بر زیان توست.
5. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در حدیثی فرمود:
ولایستقلّن أحدكم شیئا من المعاصی فإنه لایدری فی أیها سخط اللّه؛(8)
كم نداند یكی از شما گناهی از گناهان را؛ زیرا نمیداند خشم خدا در كدام گناه نهفته است.
در این محور به این نتیجه رسیدیم كه از دیدگاه عقل و روایاتی كه از رهبران دینی به ما رسیده، گناهان همه بزرگ هستند و كوچك بودن گناهان معنا ندارد؛ زیرا نافرمانی خدا در هر جا و در هر چیزی بزرگ و مهم است.
محور دوم، بزرگ و كوچك بودن گناه از نظر مفسده ای كه در آن است می باشد.
كارهای زشتی كه در این جهان به وقوع می پیوندد یك سان نیست و مفسده هایی كه در آن هاست، گوناگون است و هر عاقلی میداند كه كشتن یك فرد انسان با شكستن استخوان دست او تفاوت دارد و در این ارتباط می توان گناهان را به كبیره و صغیره تقسیم كرد و بزرگ بودن گناه را به مقدار بیشتر بودن مفسده آن دانست و گناه صغیره را گناهی دانست كه مفسده آن كمتر باشد.
در این محور، فقیهان و اندیشمندان آرای متعددی را درباره كبایر و صغایر بودن گناهان، بیان داشته اند.
برخی گفتهاند: گناهان بر دو بخش تقسیم میشوند: كبیره و صغیره.
دسته ای گفته اند: گناهان، همه كبیرهاند و گناه صغیره نداریم.
مرحوم آیةاللّه العظمی بروجردی قدسسره در بیان اندیشه فقیهان در این باره چنین می گوید:
تقسیم كردن گناهان به بزرگ و كوچك در كلمات قدمای اصحاب ما امامیه یافت نمی شود؛ آن هایی كه مانند شیخ مفید، سید مرتضی، ابوالصلاح و دیگران از قدما در فقه صاحب تألیف هستند. تنها در كتاب مبسوط شیخ طوسی كه بر طریق متداول میان فقیهان معاصر خود، تألیف نشده است چنین آمده است: عدالت در شریعت همان عدالت در دین و عدالت در مروّت و عدالت در احكام است.
سپس هر كدام از این ها را توضیح داده و می گوید:
اگر كسی گناه كبیرهای را مرتكب شد، شهادت او پذیرفته نمی شود و اگر كسی گناهان كبیره را ترك می كند و گناه صغیره را انجام می دهد باید دید در اغلب اوقات چه می كند، اگر در اغلب اوقات گناه را انجام نمی دهد و به كمی و ندرت، گناه از او صادر می شود شهادت او پذیرفته است و اگر در اغلب اوقات، گناه را مرتكب می شود شهادت او پذیرفته نیست و علّت در میزان قرار دادن اغلب در انجام گناه، برای نپذیرفتن این است كه، اگر شهادت كسی كه گناه صغیره را به ندرت انجام می دهد پذیرفته نشود شهادت هیچ انسانی نباید پذیرفته شود؛ زیرا كسی یافت نمی شود كه گناه نكند.(9)
كبایر و صغایر در قرآن
برخی از فقیهان برای تقسیم بندی گناهان به كبیره و صغیره به آیاتی از قرآن استدلال كرده اند:
1. إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سیئاتكم و ندخلكم مدخلاً كریما؛(10)
اگر از گناهان بزرگی كه از آن نهی می شوید پرهیز كنید گناهان شما را می پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می سازیم.
ظاهر آیه این است كه، گناهان بر دو قسم است: بزرگ و غیر بزرگ (كه گناهان كوچك باشند) و نمی شود تمام گناهان بزرگ باشند؛ زیرا در این آیه واژه «كبائر» به واژه «ماتنهون» مضاف شده است و معنای مضاف با مضافٌ الیه متفاوت است؛ پس «كبائر» به معنای گناهان بزرگ است و «ما تنهون عنه» به معنای مطلق گناه است كه شامل گناهان بزرگ و كوچك هر دو می باشد و ممكن نیست مقصود از «ما تنهون» گناهان بزرگ باشد و تمام گناهان، بزرگ باشند.
اگر تمام گناهان بزرگ باشند، با ترك آن ها دیگر گناهی نیست تا بخشیده شود و خداوند در مقام امتنان و تفضّل بفرماید: چون گناهان بزرگ را ترك كردی از دیگر گناهان تو چشم پوشی می كنیم.
پس باید گناهان بر دو قسم باشند: گناهان بزرگ و گناهان كوچك و پرهیز از گناهان بزرگ، سبب بخشش گناهان كوچك می شود.
استدلال این آیه بر تقسیم بندی گناهان، بر دو پایه استوار است:
1. لزوم مغایرت میان مضاف و مضافٌ الیه و در این آیه واژه «كبائر» كه به معنای گناهان بزرگ است، به واژه «ماتنهون» یعنی گناهان، مضاف شده است و معنای این دو واژه باید با هم متفاوت باشد و نمی شود تمام گناهان كبیره باشند.
2. تفضّل و امتنانی در این آیه است كه خداوند پرهیز از گناهان بزرگ را سبب بخشش دیگر گناهان قرار داده و مقصود از این گناهان باید صغایر باشند. پس این آیه دلالت دارد كه گناهان بر دو گونه اند: كبیره و صغیره.
مرحوم آیةاللّه العظمی بروجردی قدس سره در آغاز از استدلال به این آیه اعتراض می كند؛ لیكن در پایان به دلالت آن اعتراف میكند. وی پس از اشاره به این آیه بر تقسیم بندی گناهان بر آن اعتراض می كند و می گوید:
این آیه دلالت ندارد بر تقسیم بندی گناهان به بزرگ و كوچك؛ نهایت چیزی كه این آیه بر آن دلالت دارد این است: اموری كه نهی از آن ها شده بر دو قسم است و میشود مقصود از كبایر محرّمات باشد كه نهی تحریمی به آنها تعلّق یافته و مقصود از سیئات مكروهات باشد و معنای آیه این چنین می شود: اگر كارهای حرام را ترك كنید از انجام مكروهاتِ شما چشم پوشی می كنیم؛ لیكن ظاهر این است، این احتمال نمی تواند ظهوری را كه در آیه هست و دلالت بر تقسیم بندی گناهان دارد بردارد.(11)
در حقیقت آیة اللّه بروجردی از آغاز، تقسیم بندی گناهان را در ارتباط با این آیه شریفه پذیرفته؛ لیكن از دقت و گسترش اندیشهای كه دارد در آغاز، اعتراف به دلالت آن نكرده و احتمالی كه در ذهن او جولان داشته ابراز كرده و این گونه بیان اعتراض احتمالی، از ویژگی فقیهانی است كه دارای ذهنی آزاد و نبوغ فكری هستند.
2. الّذین یجْتَنِبون كَبائِر الاْءثْمِ وَ الْفَواحِشَ إلاّ اللّمم إنَّ ربّكَ واسِعُ الْمَغْفرَة وَ هُوَ أَعْلَمُ بِكُم إذْ أنْشَأكُم مِنَ الاْءرْضِ وَ إذْ أنْتم أجِنَّةٌ فی بُطُونِ أمَّهاتِكُمْ فَلاتُزَكُّوا أنْفُسَكُمْ هُوَ أعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی؛(12) كسانی كه از گناهان بزرگ و از كارهای زشت دوری میكنند، جز گناهان صغیره (كه گاه آلوده آن می شوند) آمرزش پروردگار تو گسترده است. او نسبت به شما از همه آگاه تر است و از آن هنگام كه شما را از زمین آفرید و در آن موقع كه به صورت جنینهایی در شكم مادرتان بودید پس خودستایی نكنید او پرهیزگاران را بهتر می شناسد.
این آیه نیز دلالت دارد بر دو گونه بودن گناهان از بزرگ و كوچك به همان روشی كه در آیه پیشین گذشت. مرحوم آیة اللّه بروجردی این آیه را بیان كرده و بیان داشته:
این آیه اشعار دارد بر متّصف بودن برخی از گناهان به وصف بزرگ بودن و برخی دیگرِ آن ها به وصفی دیگر برخلاف این وصف. و اعتراضی بر دلالت این آیه نكرده است و به نظر می رسد وی اعتراف به دلالت آیه بر تقسیم بندی گناهان به بزرگ و كوچك دارد.
كبایر و صغایر در روایات
فقیهانی كه طرف دار تقسیم بندی گناهان به كبایر و صغایر شدهاند برای اثبات این موضوع به روایات متعدد و گوناگونی استدلال كردهاند و می توان آن روایات را به ده بخش تنویع كرد.(13)
بخش اوّل، روایاتی است كه در تفسیر آیه اوّل از امامان معصوم علیهمالسلام وارد شده و گناهان را بر دو قسم تقسیم كردهاند.
1. امام صادق علیهالسلام فرمود:
من اجتنب الكبائر یغفراللّه جمیع ذنوبه و ذلك قول اللّه عزّوجلّ إن تجتنبوا كبائر ماتنهون عنه نكفّر عنكم سیئاتكم و ندخلكم مدخلاً كریما؛(14)
هر كس گناهان بزرگ را اجتناب كند خداوند تمام گناهان او را می آمرزد و این است معنای گفتار خدا إن تجتنبوا الكبائر الخ.
2. امام كاظم علیه السلام در تفسیر گفتار خداوند كه فرموده است:
«إن تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تَنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرُ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ»
فرمود:
من اجتنب الكبائر ما أوعداللّه علیه النار إذا كان مؤمنا كفراللّه عنه سیئاته؛(15)
هر كس گناهان بزرگ را كه خداوند وعده آتش بر آن ها داده است ترك كند و مؤمن باشد، خداوند گناهان او را می آمرزد.
بخش دوم، روایاتی است كه در تفسیر آیه شریفه «إن اللّه لایغْفِرُ أن یشْرِكَ به» وارد شدهاند.
1. امام صادق علیه السلام فرمود:
إن اللّه لایغفر أن یشرك به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء الكبائر فماسواها، قال: قلت دخلت الكبائر فی الإستثناء؟ قال: نعم؛(16)
خداوند نمی آمرزد گناه شرك را و می آمرزد گناهان پایینتر از آن را برای كسی كه بخواهد، گفتم: گناهان كبیره از گناهانی است كه آمرزیده می شود؟ فرمود: بلی.
2. از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا منظور از قول خداوند كه فرموده است: «إن اللّه لایغفر أن یشرك به و یغفر مادون ذلك لمن یشاء» آن است كه خداوند، گناهان كبیره را می آمرزد؟ فرمود:
نعم، إن شاء عذّب علیها و إن شاء عفا؛(17)
بلی اگر خدا بخواهد بر آن ها كیفر می كند و اگر بخواهد عفو می نماید.
بخش سوم، روایاتی است كه عدد گناهان كبیره در آن ها وارد شده و پس از این نمونه ای از آن ها خواهد آمد.(18)
بخش چهارم، روایاتی اند كه گناه كبیره را تعریف كرده اند؛ مانند:
عبّاد بن كثیر گوید: از امام صادق علیهالسلام از حقیقت كبایر پرسیدم، حضرت فرمود:
كل ما أوعداللّه علیه النار؛(19)
هر گناهی كه خداوند وعده آتش بر آن داده باشد، كبیره است.
بخش پنجم، روایاتی است كه میگویند: اگر بر گناه اصرار باشد، كبیره است و اگر از گناه توبه شود، كبیره نیست.
امام صادق علیه السلام فرمود:
لاصغیرة مع الإصرار و لاكبیرة مع الاستغفار؛(20)
اگر بر گناه اصرار بشود صغیره نیست و اگر از آن توبه و استغفار باشد، كبیره نیست.
بخش ششم، روایاتی است كه دلالت دارند بر توبه كردن از گناهان كبیره و بخشیدن آن ها از سوی خدا.(21)
1. امام صادق علیه السلام فرمود:
ما من مؤمن یقارف فی یومه و لیلته أربعین كبیرة فیقول و هو نادم استغفراللّه… إلا غفراللّه له؛(22)
هر مؤمنی كه در شبانه روز چهل گناه كبیره را مرتكب شود و در حال پشیمانی بگوید: استغفراللّه… خداوند گناهان او را میبخشد.
2. ابراهیم بن عباس گوید: در مجلس امام رضا علیه السلام بودم و از گناهان كبیره و این كه معتزله می گویند: گناهان كبیره آمرزیده نمی شوند، سخن به میان آمد، حضرت فرمود:
قد نزل القرآن بخلاف قول المعتزلة. قال اللّه عزّ و جلّ: و إن ربك لذو مغفرة للناس علی ظلمهم؛(23)
قرآن بر خلاف گفتار معتزله نازل شده است؛ زیرا خداوند فرموده: همانا پروردگارت صاحب بخشش است بر مردم در ستم هایی كه بر خود میكنند.
بخش هفتم، روایاتی است كه میگویند: شفاعت برای گناهان كبیره است.
1. پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
إنما شفاعتی لأهل الكبائر من أمتی؛(24)
همانا شفاعتم برای كسانی است كه از امّت من، گناهان كبیره را مرتكب می شوند.
2. امام صادق علیهالسلام فرموده:
شفاعتنا لأهل الكبائر من شیعتنا فأمّا التائبون فإن اللّه یقول: ما علی المحسنین من سبیل؛(25)
شفاعت ما برای اهل كبائر از شیعیان ماست؛ امّا توبه كنندگان را كه خداوند فرموده: بر نیكوكاران راهی نیست.
بخش هشتم، روایاتی است كه می گویند: باید از گناهان كوچك اجتناب كرد.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
اتقوا المحقرات من الذنوب، فإنها لاتغفر. قلت: و ما المحقرات؟ قال: الرجل یذنب فیقول طوبی لی إن لم یكن لی غیر ذلك؛(26)
پرهیز كنید از گناهان كوچك؛ زیرا آنها آمرزیده نمیشوند. راوی پرسید: گناهان كوچك چیست؟ فرمود: مرد گناهی كند و بگوید: خوشا به حالم اگر غیر از این گناهی نداشتم.
2. حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام فرمود:
و لاتستقلّوا قلیل الذنوب فإن قلیل الذنوب تجتمع حتی یكون كثیرا؛(27)
گناهان كوچك را كم ندانید؛ زیرا گناهان كوچك جمع میشوند و انبوه میگردند.
3. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود:
إیاكم و المحقرات من الذنوب فإن لكلّ شیء طالبا إلا و إن طالبها یكتب ما قدّموا و آثارهم و كل شیء أحصیناه فی إمام مبین؛(28)
از گناهان كوچك پرهیز كنید؛ زیرا هر چیزی جویندهای دارد و جوینده گناهان كوچك مینویسد آنچه را پیش فرستادهاند و آثارشان را و هر چیزی را شماره كردیم در پیشوای آشكاری.
بخش نهم، روایاتی است كه میگویند: هر كس اطراف جنازه میت را در حال تشییع بگیرد، خداوند چهل گناه كبیره از او میآمرزد.(29)
بخش دهم، روایاتی است كه میگویند: وضو گرفتن برای نماز مغرب، كفّاره گناهان شب و روز است مگر از گناه كبیره.(30)
مرحوم آیةاللّه بروجردی صحیحه عبداللّه بن أبی یعفور را از ادلّه تقسیمبندی گناهان به كبایر و صغایر آورده و بر آن اعتراض كرده است.
عبداللّه بن أبییعفور قال: قلت لأبی عبداللّه علیهالسلام لم تعرف عدالة الرجل بین المسلمین حتی تقبل شهادتهم لهم و علیهم؟ فقال: أن تعرفوه بالستر و العفاف و كف البطن و الفرج و الید و اللسان و یعرف باجتناب الكبائر التی أوعداللّه علیها النار فی شرب الخمر و الزنا و الربا؛(31)
عبداللّه بن ابی یعفور گوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: عدالت مرد با چه چیزی شناخته میشود تا شهادت او برای آنها و بر زیان آنها پذیرفته شود؟ فرمود: این است كه او را با پوشش بر گناهان و عفّت و نگهداری شكم و عورت و دست و زبان بشناسید و با پرهیز از گناهان كبیره كه خداوند وعده آتش بر آنها داده است از شرابخواری و زنا و ربا.
و اعتراض وی چنین است:
شاید مقصود از كبایر كه اجتناب از آنها در تحقق عدالت اعتبار دارد، اموری است كه نهی تحریمی به آنها تعلّق گرفته و از نظر شرع حرام است، پس كبایر، تمام كارهای حرام است و مقصود، در این روایت این است كه، انجام مكروهات به عدالت ضرر نمیرساند؛ زیرا از جمله اقوالی كه هست این است كه، عدالت در عصر امام صادق علیهالسلام اجتناب از محرّمات و مكروهات بوده با التزام به انجام واجبات و مندوبات و با وجود این قول، از گناهان و كارهای حرام، به كبایر تعبیر شده است.(32)
و این اعتراض همانند اعتراضی است كه وی نسبت به آیه شریفه داشته، هر چند در آن جا از آن صرفنظر كردند و ظهور آیه را در تقسیمبندی گناهان پذیرفت؛ لیكن در این جا پس از بیان اعتراض چیزی بیان نكرده و به نظر میرسد كه دلالت این روایت را بر دو نوع بودن گناهان نپذیرفته است.
جولان فكری در این محقق بزرگوار او را به هر سویی كشانده و آرامش اندیشه را از او گرفته و میگوید:
موضوع تقسیمبندی گناهان به دو نوع، از مسائل مشكل است به ویژه با توصیف امام علیهالسلام در برخی از روایات كه هر گناهی بزرگ است و شیخ طوسی در كتاب تبیان تصریح كرده است كه: گناه بر دو نوع نیست و بزرگ بودن و كوچك بودن گناهان نسبت به یكدیگر ملاحظه میشود و تمام گناهان بزرگ هستند و این گفتار از كتاب عدّه شیخ طوسی و از شیخ مفید، قاضی، تقی، طبرسی نیز نقل شده است و از مجمع البیان و عدّه و سرائر ظاهر میشود كه تمام فقها بر آن اتفاق دارند. از سوی دیگر، آن دو آیه و روایات بسیاری كه دلالت دارند گناهان بر دو نوع هستند و مشهور بودن این عقیده در میان متأخرین روشن میسازد كه گناهان با هم تفاوت دارند و برخی از آنها در ذات خود بزرگ هستند و برخی در ذات خود كوچك؛ لیكن منكر شدن گروهی از فقها این عقیده را با آن اختلافی كه در میان فقهاست در عدد گناهان كبیره، تأیید میكند كه گناهان، همه بزرگ هستند و بزرگی و كوچكی در آنها اضافی است نه ذاتی. تحقیق آن است كه بگوییم: بزرگ بودن و كوچك بودن ذاتی گناه را نمیتوان انكار كرد؛ زیرا اگر بگوییم: بزرگی و كوچكی در گناهان اضافی است، باید در پایان به گناهی یا گناهانی برسیم كه بزرگتر از آنها دیگر گناهی نیست و آن گناه بزرگ كه بالاتر از آن گناهی نیست هم چنان كه نسبت به گناهان دیگر بزرگ به حساب میآید در ذات خود نیز بزرگ است؛ زیرا فرض این است كه بزرگتر از آن یافت نشده است تا آن گناه نسبت به دیگری كوچك به حساب آید و همین فرض در مورد گناه كوچك نیز هست؛ بدین معنا كه اگر ادّعای كوچك بودن اضافی را داشته باشیم نه كوچك بودن ذاتی را، ناچاریم كه در پایان به گناه یا گناهانی برسیم كه از آن، گناهی كوچكتر نباشد و آن گناه كه از آن كوچكتر یافت نشده است هم چنانی كه نسبت به مافوق خود كوچك به حساب میآید، در ذات خود نیز كوچك است؛ زیرا فرض این است كه از آن گناهی كوچكتر یافت نشده است. پس ناچاریم از پذیرفتن تقسیمبندی گناهان به كبیره و صغیره در ذات خود و هیچ گونه مانعی نیست اگر روایاتی را كه بر این مطلب دلالت دارند بپذیریم و روایاتی كه تعداد كبایر را بیان كرده، قبول نماییم؛ لیكن اختلاف روایات در تعداد كبایر از جهت اختلاف رتبه در خود كبایر است.(33)
اختلافی كه در گناهان هست از جهات گوناگون و دیدگاههای مختلف است بدین قرار:
1. كیفر در دنیا یا در آخرت (كیفر گناه یا در همین جهان داده میشود و یا در عالم برزخ و یا در آخرت)؛
2. كیفر برخی از گناهان نسبت به برخی دیگر سختتر است؛
3. زمان كیفر برخی از گناهان نسبت به برخی دیگر طولانیتر است؛
4. برخی گناهان قابل بخشش نیستند و آنهایی كه قابل بخشش هستند برخی از آنها بدون انجام كاری بخشیده میشوند و برخی دیگر پس از انجام كاری مورد عفو قرار میگیرند.
گناهان كبیره را بشناسیم
پس از روشن شدن رأی حضرت آیةاللّه العظمی بروجردی قدسسره در تقسیم گناهان به بزرگ و كوچك لازم است گناهان بزرگ را بشناسیم؛ زیرا گناه بزرگ و كوچك هر كدام آثار و لوازمی دارند و برای شناخت آن آثار، در آغاز باید خود گناه را شناسایی كرد.
شناسایی كامل گناهان از هر جهت جز از راه گفتههای پیشوایان دین و رهبران مذهب كه نمایندگان خدا در بیان احكام شرع و روشنگر واجبات و محرّمات هستند و با علم فراگیری كه از حقایق اشیا دارند و مقدارِ مفاسدِ گناهان را میدانند، میسّر نیست.
راههایی كه برای شناخت گناهان كبیره در گفتار امامان معصوم علیهمالسلام آمده است بدین قرار است:
1. شناخت گناهان كبیره از شماره آنها در روایات
1. ابن محبوب قال: كتب معی بعض أصحابنا إلی أبی الحسن علیهالسلام یسأله عن الكبائركم هی و ماهی؟ فكتب الكبائر من اجتنب ما وعداللّه علیه النار، كفّر عنه سیئاته إذا كان مؤمنا و السبع الموجبات: قتل النفس الحرام و عقوق الوالدین و أكل الربا و التعرّب بعد الهجرة و قذف المحصنة و أكل مال الیتیم و الفرار من الزحف؛(34)
ابن محبوب گوید: برخی از یاران ما نامهای به موسی بن جعفر علیهالسلام نوشت و در آن نامه از عدد كبایر و حقیقت آنها پرسید. امام علیهالسلام در پاسخ نوشت: كبایری كه هر كس اجتناب كند آن چه را خداوند وعده آتش بر آن داده است و هفت گناهی كه انسان را در آتش وارد میكنند قتل نفس حرام، ناراضی بودن پدر و مادر، رباخواری، تعرّب بعد از هجرت، تهمت زدن به زن پاكدامن، خوردن مال یتیم و گریز از جنگ است.
2. عبید بن زرارة قال: سألت أبا عبداللّه علیهالسلام عن الكبائر. فقال: هن فی كتاب علی سبع: الكفر باللّه و قتل النفس و عقوق الوالدین و أكل الربا بعد البینة و أكل مال الیتیم ظلما و الفرار من الزحف و التعرّب بعد الهجرة؛(35)
عبید بن زراره گوید: از امام صادق علیهالسلام از كبایر پرسیدم. پاسخ فرمود: كبایر در كتاب علی هفت چیز است: كفر به خدا، قتل نفس، نارضایتی پدر و مادر، رباخواری پس از دانستن حكم آن، خوردن مال یتیم از ستم، فرار از جنگ و تعرّب بعد از هجرت.
در این دو روایت گناهان كبیره هفت عدد شمارش شده؛ ولی در برخی از روایات پنج عدد ذكر شده است:
امام صادق علیهالسلام فرمود:
وجدنا فی كتاب علی، الكبائر خمسة: الشرك و عقوق الوالدین و أكل الربا بعد البینة و الفرار من الزحف و التعرّب بعد الهجرة؛(36)
در كتاب علی یافتیم كه گناهان بزرگ پنج است: شرك، نارضایتی پدر و مادر، رباخواری پس از دانستن حكم آن، فرار از جنگ و تعرّب بعد از هجرت.
عبید بن زرارة قال: قلت لأبی عبداللّه أخبرنی عن الكبائر. فقال: هنّ خمس و هنّ مما أوجب اللّه علیهن النار؛(37)
عبید بن زراره گوید: از امام صادق علیهالسلام از گناهان بزرگ پرسیدم. فرمود: آنها پنج عدد است كه خداوند آتش را كیفر آنها قرار داده است.
و در برخی از روایات عدد كبایر به 34 تا رسیده است:
امام رضا علیهالسلام فرمود:
… و اجتناب الكبائر و هی قتل النفس التی حرم اللّه تعالی و الزنا و السرقة و شرب الخمر و عقوق الوالدین و الفرار من الزحف و أكل مال الیتیم ظلما و أكل المیتة و الدّم و لحم الخنزیر و ما أهل لغیراللّه به من غیر ضرورة و أكل الربا بعد البینة و السحت و المیسر و هوالقمار و الخس فی المكیال و المیزان و قذف المحصنات و الزنا و اللواط و الیأس من روح اللّه و الأمن من مكراللّه و القنوط من رحمة اللّه و معونة الظالمین و الركول إلیهم و الیمین النموس و حبس الحقوق من غیر عسر و الكذب و الإسراف و التبذیر والخیانة و الاستخفاف بالحج و المحاربة لأولیاءاللّه و الاشتغال بالملاهی و الإصرار علی الذنوب؛(38)
و پرهیز از گناهان بزرگ و آنها كشتن مؤمنی است كه حرام است، زنا، دزدی، شرابخواری، نارضایتی پدر و مادر، فرار از جنگ، خوردن مال یتیم از ستم، خوردن مردار، خون، گوشت خوك، و حیوانی كه بدون نام خدا ذبح شده بدون اضطرار، رباخواری پس از دانستن، حرامخواری، قمار، كم كردن در پیمانه و میزان، تهمت زدن به زنهای پاكدامن، زنا، لواط، مأیوس شدن از رحمت خدا، ایمن شدن از مكر خدا، ناامیدی از رحمت خدا، كمك دادن به ستمگران، پناه بردن به ستمگران، سوگند دروغ، منع حقوق بدون عسر، دروغ، تكبّر، اسراف، تبذیر، خیانت، استخفاف به حج، جنگ با دوستان خدا، اشتغال به لهو و اصرار بر صغایر.
روایاتی كه عدد گناهان كبیره در آنها آمده است با هم اختلاف دارند؛ در برخی از آنها عدد گناهان پنج و در برخی هفت و در برخی نه و در برخی 31 و 34 و 35 و 36 آمده است.
و این اختلاف، دلیل بر این است كه امامان معصوم علیهمالسلام نخواستهاند تمام گناهان كبیره را در یك روایت بیان كنند؛ بلكه در هر روایتی چند عدد از آنها را به مناسبتی بیان داشتهاند.
و ممكن است این اختلاف در نقل را حمل بر اختلاف در شدّت و ضعف این گناهان بدانیم؛ بدین معنا كه گناهان كبیره نیز دارای مراتب است و برخی از آنها از برخی دیگر سختتر است. پنج گناهِ از آنها از هفت گناه سختتر است و هفت عددِ از آنها از نه عدد سختتر است و به همین ترتیب شمارههای كمتر سختتر از شمارههای بیشتر است؛ لیكن تمامی آنها گناهان كبیره هستند. دیدگاه آیةاللّه بروجردی قدسسره در ارتباط با اختلاف روایات در این زمینه چنین است:
روایاتی كه در این باب وارد شده بسیار است و در كتاب وسائل در باب 45 از ابواب جهاد آنها را آورده، ولیكن از نظر مفاد با هم اختلاف دارند؛ زیرا برخی از آنها در تفسیر كبایر و تعریف آنها وارد شده و برخی عدد آنها را بیان كرده پنج، هفت، نُه و یا بیشتر… و مهمترین این روایات روایاتیاند كه میگویند: عدد كبایر از نُه بیشتر است و آنها سه روایت است:
1. روایت عبدالعظیم حسنی؛ 2. روایت فضل بن شاذان؛ 3. روایت اعمش.
روایاتی كه میگویند: هفت است، روایت ابن محبوب، عبید بن زراره، أبی بصیر، محمّد بن مسلم، احمد بن عمر الحلبی، عبدالرّحمان بن كثیر است.
در روایت أبی بصیر آمده است: عدد كبایر، هفت است؛ ولی آنها را هشت عدد شماره كرده است و در ذیل بیان كرده: تعرّب بعد از هجرت و شرك یكی است.
در روایت محمد بن مسلم عقوق والدین را اسقاط كرده و هفتمین را گفته آن چیزی است كه كه خدا كیفر آن را آتش قرار داده، با این كه این موضوع تعریف كبیره است نه یكی از افراد آن و احتمال آن است كه راوی عقوق را فراموش كرده و تعریف كبیره را به جای عدد آن ذكر كرده است.
در روایت عبدالرّحمان بن كثیر تعرّب بعد از هجرت و رباخواری را نیاورده و انكار حق اهل بیت را آورده است… .
در روایت أبی العامت آمده است: بزرگترین گناهان هفت عدد است، و تعرّب و رباخواری را انداخته و به جای هفتمین، انكار ما أنزل اللّه را آورده.
در روایت مسعدة بن صدقه، عدد گناهان را ده گناه آورده و بر هفت گناه گذشته، ناامیدی از رحمت خدا، مأیوس شدن از درگاه خدا و ایمن بودن از مكر خدا را آورده و ظاهر این است كه دوتای اوّل یكی هستند.
و در روایت محمدبن مسلم عدد آنها هشت تا قرار داده شده است. و در روایت عبید بن زراره عدد آنها پنج گناه آمده… .
و امّا روایاتی كه میگویند: گناهان كبیره بسیارند، سه روایتاند: 1. روایت اعمش كه میگوید: عدد آنها 33 گناه است؛ 2. روایت عبدالعظیم حسنی كه میگوید: عدد آنها بیست گناه است؛ 3. روایت فضل بن شاذان كه میگوید: عدد آنها 33 گناه است.(39)
بررسی روایات در شمارش گناهان با آن اختلافی كه با هم دارند، از محقق باریكبینی چون آیةاللّه بروجردی با این دقت شایسته است. و ما نمونهای از بیان وی را در این جا نقل كردیم و تمام آن چه را كه بیان كرده است نیاوردیم.
اینك پس از بیان اختلاف روایات در شمارش عدد گناهان، نوبت به جمعآوری میان آنها میرسد. در این میدانِ درگیری اندیشههاست كه فقیه باید اندیشه درست خود را ارائه دهد و بتواند با جست و جوی راه درست از گرداب اختلاف، نجات پیدا كند. این محقق بزرگوار با این اندیشه درست، میان روایات متعدد و مختلف جمع كرده است بدین بیان:
از گناهان، هفت گناه در ذات خود و به قول مطلق، كبیره هستند و آنها گناهانی هستند كه در روایات گذشته آمدهاند. آن روایاتی كه میگویند: گناهان بزرگ هفتتا هستند یا بزرگترین گناهان هفتتا هستند. و امّا دیگر گناهان كبیره كه در روایات دیگر آمدهاند كبیره هستند؛ ولی نسبت به آن هفت گناه، مرتبه آنها پایینتر است. و بر همین اساس، روایت محمد بن حكیم و محمد بن مسلم كه میگویند: زنا و سرقت از كبایر نیستند، حمل میشود در برابر روایت فضل و اعمش كه میگویند: از گناهان كبیره هستند؛ بدین معنا این دو گناه از كبایری كه به قول مطلق مانند آن هفت گناه كبیره هستند نیستند؛ لیكن نسبت به گناهان دیگر كه در رتبه پایینتر از آنها قرار دارند؛ از گناهان كبیره هستند.(40)
سپس این فقیه جامع منقول و معقول با آن كه در بررسی فقه و در اندیشه فقاهت است، اندیشه او از فقه فرا رفته و در اندیشه تهذیب نفوس و پاكسازی برآمده و برای رهایی مردم از گرفتاری گناهان كبیره و تطهیر آنها از آلودگیهای آنها در تصدّی شماره آنها برآمده و هشدار داده است و چنین بیان میكند:
اینك شماره گناهان كبیره را كه از روایات به دست آمده بیان میكنیم به امید این كه هر كس در آنها نظر افكند و آنها را ببیند اگر از آنها اجتناب نكرده هم اكنون تصمیم بر ترك آنها بگیرد و از آنها پرهیز كند. گناهان كبیره بدین قرار است: 1. شرك به خدا؛ 2. كشتن كسی كه كشتن او حرام است؛ 3. نارضایتی پدر و مادر؛ 4. فرار از جنگ؛ 5. خوردن مال یتیم از ستم؛ 6. رباخواری پس از دانستن حكم آن؛ 7. تهمت زدن به زنان پاكدامن.
و این گناهان همان هفت گناهی هستند كه بزرگترین گناهان و كبیره به قول مطلق هستند. 8. زنا؛ 9. لواط؛ 10. سرقت؛ 11. خوردن گوشت مردار؛ 12. خوردن خون؛ 13. خوردن گوشت خوك؛ 14. خوردن گوشت حیوانی كه بینام خدا ذبح شده است بدون اضطرار؛ 15. كمفروشی در میزان و پیمانه؛ 16. قماربازی؛ 17. شهادت دروغ؛ 18. مأیوس شدن از رحمت خدا؛ 19. ایمن شدن از مكر خدا؛ 20. كمك دادن به ستمگران؛ 21. اعتماد و پناه بردن به ستمگران؛ 22. سوگند دروغ؛ 23. خیانت؛ 24. منع كردن و رعایت نكردن حقوق دیگران بدون عسر؛ 25. دروغ؛ 26. تكبر و بزرگی به خود بستن؛ 27. اسراف و تبذیر؛ 28. خیانت در امانت؛ 29. استخفاف به حج (و شاید مقصود از آن به جا نیاوردن حج نباشد؛ بلكه به جا آوردن حج با استخفاف به آن باشد)؛ 30. جنگ با دوستان خدا؛ 31. اشتغال به ملاّهی؛ 32. جادوگری.(41)
2. شناخت گناهان كبیره از تعریف آنها
یكی از راههای شناخت گناهان كبیره، گناهانی هستند كه در روایات برای آنهاتعریف آمده است.
1. علی بن جعفر عن أخیه موسی بن جعفر علیهماالسلام قال: سألته عن الكبائر التی قال اللّه عزّوجلّ: إن تجتنبوا كَبائر ماتَنْهَوْنَ عنه، قال: التی أوجب اللّه علیها النار؛(42)
علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر علیهماالسلام از آیه شریفه إن تجتنبوا كبائر ماتنهون عنه از گناهان كبیره میپرسد كه چیستند؟ امام علیهالسلام در پاسخ میفرماید: گناهانی هستند كه خداوند كیفر آنها را آتش قرار داده است.
2. عباد بن كثیر قال: سألت أبا جعفر علیهالسلام عن الكبائر، فقال: كل ما أوعداللّه علیه النار؛(43)
عباد بن كثیر گوید: از امام باقر علیهالسلام پرسیدم: گناهان كبیره چیستند؟ فرمود: هر گناهی كه خداوند كیفر آن را ورود در آتش قرار داده است.
3. أبوبصیر عن أبی عبداللّه علیهالسلام سمعتم یقول: و من یؤت الحكمة فقد أوتی خیرا كثیرا قال: معرفة الإمام و اجتناب الكبائر التی أوجب اللّه علیها النار؛(44)
ابوبصیر گوید: شنیدم امام صادق علیهالسلام میگوید: هر كس را حكمت داده شد، خیر بسیاری را به دست آورده است [و در مقام تفسیر حكمت] فرمود: شناخت امام و دوری كردن از گناهان كبیره؛ آن گناهانی كه خداوند ورود در آتش را كیفر آنها قرار داده است.
محقق بروجردی در این تعریف اعتراضی دارد كه با ملاحظه آن نمیتوان به شناخت گناهان كبیره رسید. وی چنین میگوید:
تعریف كردن و شناخت گناهان كبیره به این تعریف كه گناهانی هستند كه كیفر آنها ورود در آتش است، اجمال دارد و روشن نیست؛ زیرا روشن نیست مقصود كیفر آتش باید در خصوص قرآن وارد شده باشد و یا در گسترش بیشتر و در سخنان پیامبر و یا یكی از امامان معصوم علیهمالسلام هم اگر وارد شده باشد، گناه كبیره محسوب میشود.(45)
3. شناخت گناهان كبیره از تعریف و شماره آنها
در برخی از روایات برای شناخت گناهان كبیره از دو طریق استفاده شده است: از طریق تعریف و شماره آنها.
1. ابن محبوب عن أبی الحسن الرضا علیهالسلام : الكبائر من اجتنب ما وعداللّه علیه النار كفّر عنه سیئاته إذا كان مؤمنا و السبع الموجبات: قتل النفس الحرام و… ؛(46)
ابن محبوب از امام هشتم علیهالسلام نقل میكند: گناهان كبیره كه هر كس آن چه را خداوند وعده ورود آتش بر آن داده است ترك كند، خداوند گناهانش را میآمرزد، اگر مؤمن باشد و آن هفت گناهی كه انسان را وارد آتش میكند: قتل نفس حرام و… .
2. عبید بن زرارة قال: قلت لأبی عبداللّه علیهالسلام أخبرنی عن الكبائر، فقال: هنّ خمس و هنّ مما أوجب اللّه علیهن النار؛(47)
عبید بن زراره گوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: مرا خبر ده از گناهان كبیره كه چیست؟ فرمود: پنج گناه است و آنها گناهانی هستند كه خداوند ورود در آتش را كیفر آنها قرار داده است.
3. الحلبی قال: سألت أبا عبداللّه علیهالسلام عن قول اللّه عزّوجلّ: إن تجتنبوا كبائر ماتنهون عنه نُكَفِّرُ عنكم سَیئاتِكم، قال: من اجتنب ما أوعد اللّه علیه النار إذا كان مؤمنا كفّر عنه سیئاته و أدخله مدخلاً كریما و الكبائر السبع الموجبات: قتل النفس الحرام…؛(48)
حلبی گوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: از این آیه شریفه إن تجتنبوا كبائر ماتنهون عنه نكفر عنكم سیئاتكم، فرمود: هر كس اجتناب كند گناهی را كه خداوند وعده آتش بر آن داده است اگر مؤمن باشد، گناهانش را میآمرزد و او را در جایگاه نیكی وارد میكند و گناهانی كه انسان را وارد آتش میكنند، هفت است: قتل نفس حرام… .
كدام راه باید انتخاب كرد؟
از روایاتی كه نقل شد سه راه برای شناخت گناهان كبیره به دست آمد: 1. شمارش گناهان كبیره؛ 2. تعریف گناهان كبیره؛ 3. شمارش گناهان و تعریف آنها.
و ظاهرِ هر دسته از آن روایات این است كه، تنها راه شناخت گناهان كبیره همان است كه در آن روایات آمده. ظاهرِ دسته اوّل این است كه: گناهان كبیره آنهایی هستند كه نام آنها در آن روایات آمده و شماره آنها بیان شده است و هر گناهی كه نام آن در شمارش گناهان كبیره نیامده است، گناه كبیره نیست و ظاهر دسته دوم از روایات آن است كه: هر گناهی كه تعریف گناه كبیره بر آن صادق باشد، گناه كبیره است، هر چند نام آن در شماره گناهان كبیره نیامده باشد. و براساس برخوردی كه این روایات با هم دارند، علما اختلاف كردهاند در راه شناخت گناهان كبیره؛ برخی گفتهاند: گناهان كبیره آنهاست كه نام آنها در شمارش روایات دسته اوّل آمده است و برخی گفتهاند: گناهان كبیره آنهاست كه خداوند وعده آتش بر آنها قرار داده، هر چند نام آنها در شمارش گناهان نیامده باشد.
دسته اوّل از علما كه گفتار اوّل را پذیرفتهاند با هم اختلاف درونی دارند در شماره گناهان كبیره كه چه مقدار است، هفت است یا نُه و یا بیشتر؟ كه پیشتر، این اختلاف بیان شد. دسته دوم از علما كه گفتار دوم را پذیرفتهاند با هم اختلاف كردهاند در كیفر آتش كه بر گناه قرار داده شده است كه آیا اختصاص به گناهانی دارد كه خداوند در قرآن وعده آتش بر آنها داده است؟ بدین معنا گناهی كه در قرآن خداوند به آن وعده آتش داده است تنها گناه كبیره است و یا این كه اگر در سخنان پیامبر و یا یكی از امامان معصوم علیهمالسلام نیز وعده آتش داده شد از گناهان كبیره به حساب میآید؟
و پیش از این بیان شد كه مرحوم آیةاللّه بروجردی عقیده دارد: روایات در بیان این تعریف اجمال دارد و روشن نیست مقصود وعده آتش در قرآن است و یا در سخنان پیشوایان دینی؟ و بر این اساس، وی راه اوّل را انتخاب كرده و از راه شمارش گناهان كبیره به شناخت گناهان كبیره راه یافته است.
اصرار بر صغایر
پس از پذیرفتن تقسیم شدن گناهان به كبیره و صغیره نوبت به بحث دیگری میرسد و آن شناخت اصرار بر صغیره است از جهت موضوع و حكم؛ بدین معنا كه اصرار بر صغیره چیست و چگونه تحقق پیدا میكند؟ و پس از تحقق، حكم آن چیست؟ از گناهان كبیره به حساب میآید یا از گناهان صغیره؟
شیخ انصاری قدسسره در رساله «عدالت» در بیان معنای اصرار بر صغیره چنین میگوید:
ظاهر این است: اصرار، همان معنای لغوی عرفی خود را دارد و به معنای بر پاداشتن وادامه دادن و همراه بودن است. كسی كه گناه میكند اگر توبه كند، سپس گناه كند، اصرار بر گناه ندارد، هر چند این جریان چند بار اتفاق بیفتد و بر آن دلالت میكند حدیثی كه میگوید: هر كس استغفار كند، اصرار بر گناه ندارد و حدیث دیگر كه میگوید: توبه، گناه كبیره را از میان بر میدارد.
و در تحقق معنای اصرار، توبه نكردن لازم است و با توبه، گناه از میان برداشته میشود و گناهی كه پس از توبه كردن انجام میگیرد، ادامه گناه گذشته نیست و هر كس گناه كند، اگر اراده داشته باشد باز آن را مرتكب شود، ظاهر این است كه اصرار بر گناه را دارد، هر چند آن گناه را انجام ندهد و تفاوتی ندارد كه اراده برگشت بر گناه در حال ارتكاب گناه اوّل باشد یا پس از آن باشد پیش از توبه كردن.
و هر كس گناه كند و عازم باشد بر ارتكاب گناه دیگر، او نیز اصرار بر گناه دارد و اگر در حال ارتكاب گناه، قصد گناه دیگر را ندارد؛ لیكن پس از ارتكاب گناهِ اوّل، قصد انجام گناه دیگر را میكند، توبه نكرده است. روایات گذشته میگوید: اصرار بر گناه دارد؛ ولیكن از دیدگاه عرف، اصرار بر گناه را ندارد. و هر كس گناه كند و قصد گناهِ دیگر را ندارد و گناه نكند، اصرار بر گناه در حق او صادق نیست و اگر گناه را مرتكب شد و در ارتكاب آن زیادهروی كرد، اصرار، صدق میكند و اگر زیادهروی نكرد، اصرار بر گناه صدق نمیكند و خلاصه كلام این است كه: اصرار بر گناه صدق میكند با عزم بر انجامِ گناه؛ هر گناهی كه باشد. هر گاه این عزم از آغاز انجام گناهِ اوّل وجود داشته باشد و استمرار پیدا كند و اگر از آغاز گناه اوّل نباشد و پس از ارتكاب گناه اوّل پیدا شود، اصرار بر گناه صدق نمیكند، مگر این كه گناه اوّل و گناه دوم از یك جنس باشند. و گاهی اصرار بر گناه با انجام كاری صورت میگیرد و آن در زمانی است كه در ارتكاب گناه زیادهروی كند كه از دیدگاه عرف اصرار بر گناه صدق كند.
و امّا عزم مجرد از ارتكاب گناه، هر چند استمرار پیدا كند تا زمانی كه گناه از آن تولید نشود، اصرار بر گناه نیست؛ زیرا كه این اصرار بر عزم است نه اصرار بر گناه، مگر این كه بگوییم: عزم بر گناه، گناه است كه آن گاه اصرار بر عزم گناه، اصرار بر گناه خواهد بود.(49)
در دیدگاه شیخ انصاری اصرار بر صغیره این است كه گناه صغیره را مرتكب شود و عازم باشد باز هم آن را مرتكب شود و از آن توبه نكند و یا عازم باشد گناه دیگری را مرتكب شود و از گناه اوّل توبه نكند و هر كس در انجام گناه زیادهروی كند و در نظر عرف اصرار بر گناه داشته باشد هر چند از آغاز عزم بر گناه را نداشته باشد؛ لیكن مرحوم آیةاللّه بروجردی میگوید:
اصرار بر صغیره به معنای انجام گناه صغیره است واز آن توبه نكردن و پشیمان نشدن در هنگام التفات و توجّه به ارتكاب آن، خواه عزم بر ارتكاب آن را برای دومین بار داشته باشد یا نداشته باشد؛ زیرا پشیمانی از گناه اصرار بر آن را از میان بر میدارد و عزم بر انجام ندادن، مانع از تحقق اصرار بر گناه است و هرگاه پس از انجام گناه پشیمانی از ارتكاب آن نباشد و عزم بر انجام ندادن آن نباشد، اصرار بر صغیره صدق میكند. و خلاصه آن كه: زیادهروی بر انجام گناه باعث تحقق اصرار بر آن میشود؛ خواه آن گناه از یك جنس باشد و یا از جنسهای گوناگون و هر كس گناه كند و پس از آن پشیمان شود و هرگاه به یاد آن گناه بیفتد ناراحت شود، اصرار بر گناه در حق او صدق نمیكند.
و ظاهر این است كه، هر كس گناه كند و بر حالی باشد كه اگر مقدّمات آن گناه برای او حاصل شود، باز هم آن گناه را انجام میدهد اصرار بر گناه در حق او صادق است؛ لیكن سخن در جایی است كه گناه بكند و بر آن پشیمان نشود و هرگاه به یاد آن بیفتد ناراحت نگردد، آیا اصرار بر گناه در حق این شخص نیز صادق هست؟ به نظر میآید اصرار، در حق او صادق است؛ زیرا خداوند میفرماید: «وَالّذین إذا فَعَلوا فاحشةً أوْ ظَلَموا أنْفُسَهم ذَكَروا اللّهَ فَاسْتَغْفِروا لِذُنوبِهِم و من یغْفِرُ الذُّنُوبَ إلاّ اللّهُ وَ لَمْ یصِرُّوا عَلی ما فَعَلوا و هم یعلَمُونَ؛(50)
كسانی كه كار زشت را مرتكب میشوند یا بر خود ستم میكنند، پس به یاد خدا میافتند و برای گناهان خود طلب آمرزش میكنند و چه كسی جز خدا گناهان را میآمرزد و بر آن چه كردهاند اصرار ندارند و آنها آگاه هستند».
این آیه دلالت دارد بر این كه اصرار، تحقق پیدا میكند هرگاه پس از گناه استغفار نباشد. در روایت جابر در ذیل این آیه شریفه، امام محمد باقر علیهالسلام فرمود: اصرار این است كه گناه را مرتكب شود و استغفار نكند و در اندیشه توبه نباشد. و روایت محمد بن أبی عمیر كه گوید: شنیدم امام موسی بن جعفر علیهالسلام میفرمود: هر كس از مؤمنان گناهان كبیره را ترك كند، از گناه صغیره مؤاخذه نمیشود؛ زیرا خداوند فرموده است: اگر گناهان كبیره را ترك كنید، گناهان شما را میآمرزیم و شما را در جایگاه گرامی وارد میسازیم، پرسیدم: شفاعت برای چه كسی خواهد بود؟ فرمود: پدرم از پدرانش نقل كرده كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: همانا شفاعت من برای كسانی است كه گناهان كبیره را مرتكب میشوند از امت من و امّا نیكوكاران راهی بر آنها نیست. ابن أبی عمیر گوید: پرسیدم: ای پسر رسول خدا! چگونه شفاعت برای اهل كبایر است با این كه خداوند میفرماید: شفاعت پذیرفته نمیشود مگر برای پسندیدگان و هر كس گناه كبیره را مرتكب شود پسندیده نیست؟ فرمود: ای أبا احمد! هر مؤمنی گناهی را مرتكب شود، چون به یاد آن بیفتد ناراحت میشود و پشیمان میشود و پیامبر فرمود: توبه جز پشیمانی نیست و فرمود: هر كس كار نیك، او را خشنود كند و گناه، او را ناراحت كند، مؤمن است. و هر كس از گناه خود پشیمان نگردد مؤمن نیست و شفاعت برای او نخواهد بود. تا این كه فرمود: پیامبر فرموده است: اگر پس از گناه، توبه باشد كبیره هم از میان میرود و اگر توبه نباشد، هر گناهی، گناهِ كبیره خواهد بود(51) پس اصرار بر گناه با انجام گناه و توبه نكردن و پشیمان نشدن تحقق پیدا میكند.(52)
در دیدگاه آیةاللّه بروجردی اصرار بر گناه با این امور متحقق میشود: 1. ارتكاب گناه و توبه نكردن از آن و پشیمان نشدن از آن؛ 2. زیادهروی در ارتكاب گناه و تكرار گناه؛ 3. انجام گناه در حالی كه اگر مقدّمات آن پیدا شد، باز هم گناه را انجام دهد.
هر كس گناهی را انجام دهد واجب است توبه كند و وجوب توبه نقلی و عقلی است كه قرآن و سنّت و عقل حكم میكند به وجوب توبه. و توبه پس از گناه، یكی از واجبات است و هر كس پس از گناه توبه نكند، واجبی را ترك كرده و گناه كرده است و در این گناه استمرار دارد و بر این اساس میتوان گفت: اگر پس از ارتكاب گناه، توبه نباشد اصرار بر گناه، صدق میكند.
در این خصوص آیةاللّه بروجردی اشكالی را بیان میكند و به آن پاسخ میدهد:
اگر ترك گناهان كبیره سبب آمرزش گناهان صغیره میشود به مقتضای آیه شریفه إن تجتنبوا ماتنهون عنه…، پس اصرار بر صغیره هیچ گاه نسبت به كسی كه گناهان كبیره را ترك میكند، متحقق نخواهد شد؛ زیرا فرض این است كه ترك گناه كبیره، گناه صغیره را از میان بر میدارد و نیاز به توبه ندارد و بر این اساس، انجام گناه صغیره هر چند توبه پس از آن نباشد، اصرار بر آن صادق نیست؛ بلكه گناه صغیره با ترك گناه كبیره نیاز به توبه ندارد.
پاسخ آن است كه: ترك گناه كبیره در جایی گناه صغیره را از میان بر میدارد كه از آن غفلت باشد و یا از وجوب توبه غافل باشد و اگر كسی میداند كه گناه كرده و توبه از آن واجب است و توبه نكند، گناه او آمرزیده نخواهد شد و اصرار، بر آن صادق خواهد بود.(53)
پس از شناخت موضوعِ اصرار بر صغیره، نوبت به تعیین حكم آن میرسد. مرحوم آیةاللّه بروجردی میگوید:
روایت اعمش و فضل و دیگر روایات دلالت میكنند بر این كه، اصرار بر صغیره، از گناهان كبیره است.(54)
مقصود از روایت فضل نامه امام رضا علیهالسلام به مأمون است كه فرمود:
الإیمان هو أداء الأمانة و اجتناب جمیع الكبائر و هو معرفة بالقلب و إقرار باللسان و عمل بالأركان إلی أن قال: و اجتناب الكبائر و هی قتل النفس التی حرم اللّه و الزنا… و الإصرار علی الذنوب؛(55)ایمان، دادن امانت و پرهیز از گناهان كبیره است و ایمان، شناخت با دل و اقرار با زبان و عمل با اعضاست و پرهیز از گناهان كبیره كه آنها قتل نفس حرام و زنا… و اصرار بر گناهان است.
در این روایت، اصرار بر گناه از جمله گناهان كبیره به حساب آمده است، چنان چه در روایت اعمش نیز از گناهان كبیره محسوب شده است:
والكبائر محرمة و هی الشرك باللّه و قتل النفس التی حرّم اللّه و عقوق الوالدین… و الإصرار علی صغائر الذنوب؛(56)
گناهان كبیره حرام هستند و آنها شریك برای خدا قرار دادن و كشتن كسی كه خداوند كشتن آن را حرام كرده است و نارضایتی پدر و مادر… و اصرار بر گناهان صغیر است.
شیخ انصاری قدسسره اجماع را به عنوان دلیل بر این موضوع آورده است و میگوید:
اصرار بر صغیره از گناهان كبیره است و دلیل آن، اجماع است كه در كتاب سرائر و غیر آن نقل شده و روایات است كه از جمله آن روایات این است كه، هر كس بر گناهی اصرار داشته باشد، كبیره است و هر كس از گناه كبیره استغفار كند، آمرزیده خواهد شد.(57)
خلاصه مطالب
1. گناه چون نافرمانی خدا و سركشی و طغیان در برابر ذات مقدس اوست، بزرگ و كوچك ندارد و از این رو تمام گناهان بزرگ هستند؛ زیرا جرأت و جسارت در برابر خدا و دور شدن از رحمت او به هر مقدار كه باشد سخت است.
2. بزرگ و كوچك بودن گناهان از جهت مفاسدی كه در گناهان است مورد كلام و بحث میان فقیهان است و مرحوم آیةاللّه بروجردی از دسته فقیهانی است كه این تقسیمبندی را پذیرفته و به كوچك بودن برخی از گناهان اعتراف دارد.
3. برای شناسایی گناهان كبیره از صغیره سه راه وجود دارد: الف) شماره گناهان كبیره در روایات؛ ب) تعریفی كه از گناهان كبیره در روایات شده؛ ج) تعریف گناهان كبیره با شماره آنها كه با هم در روایات آمده است.
و آیةاللّه بروجردی از میان این سه راه، راه اوّل را برگزیده؛ زیرا تعریف را كه در روایات آمده مجمل دانسته و برای شناسایی گناهان كبیره آن را كافی ندانسته است.
4. اصرار بر صغیره از گناهان بزرگ است و معنای آن، انجام گناه است و توبه نكردن از آن و پشیمان نشدن از آن هرگاه به آن التفات كند و به یاد آن بیفتد و با زیادهروی در ارتكاب گناه نیز متحقق میشود.
5. حقیقت توبه، پشیمانی از گناه است و توبه به حكم عقل و قرآن و روایات، واجب است و بر این وجوب، تمام فقها و علما اتفاق و اجماع دارند.
6. توبه گناه را از میان بر میدارد و توبهكننده حقیقی مانند كسی است كه گناه نكرده است.
7. عدالتی كه در كارگزاران اسلام مانند قاضی، امام جماعت لازم است با ارتكاب گناه كبیره از میان میرود و با گناه صغیره باقی است و از میان نمیرود.
………………………………………………………………………………………….
1. فرهنگ معین، ج 3، ص 3395.
2. مفردات الفاظ القرآن، ص5.
3. همان، ص 184.
4. وسائل الشیعه، ج 11، ص 237، ح 2.
5. همان، ح 3.
6. همان، ص 239، ح 13.
7. وسائل الشیعه ،ج3، ص 247، ح 9.
8. همان، ح 12.
9. نهایة التقریر، ج 1، ص 279.
10. نساء (4) آیه 31.
11. نهایة التقریر، ج 1، ص 281.
12. نجم (53) آیه 32.
13. این تقسیمبندی از تقریرات درس فقه استاد مرحوم آیةاللّه العظمی علاّمه فانی اصفهانی استفاده شده است.
14. وسائل الشیعه، ج 11، ص 250، ح 4.
15. وسائل الشیعه ، ح 5، ص 250، ح 4.
16. وسائل الشیعه ، ح 5،، ص 264، ح 1.
17. همان، ص 265، ح 7.
18 . همان، ص252.
19. همان، ص 250، ح 6.
20. همان، ص 268، ح 3.
21. وسائل الشیعه ، ح 5،، ص 264.
22. همان، ص 264، ح 3.
23 . همان، ص267، ح12.
24. همان، ص 264، ح 4.
25. همان، ح 5.
26. وسائل الشیعه ، ح 5،، ص 245، ح 1.
27. همان، ح 2.
28. همان، ح 3.
29. همان، باب صلاة الجنازة.
30. همان، باب تجدید الوضوء لغیر حدث.
31. همان، ج 18، ص 288، ح 1.
32. نهایة التقریر، ج 2، ص 280.
33. نهایة التقریر، ج 2، ص 281.
34. وسائل الشیعه، ج 6، ص 252، ح 1.
35. همان، ص 254، ح 4.
36. وسائل الشیعه، ج 6،ص 259، ح 27.
37. همان، ح 28.
38. همان، ص 260، ح 33.
39. نهایة التقریر، ج 2، ص 288.
40. نهایة التقریر، ج 2، ص 289.
41. همان، ص 290.
42. وسائل الشیعه، ج 11، ص 258، ح 21.
43. همان، ح 24.
44. همان، ص 249، ح 1.
45. نهایة التقریر، ج 2، ص 281.
46. وسائل الشیعه، ج 11، ص 252، ح 1.
47. همان، ص 259، ح 28.
48. همان، ص 260، ح 32.
49. شیخ انصاری، مكاسب، ص 334 ـ 335.
50. آل عمران (3) آیه 135.
51. وسائل الشیعه، ج 11، ص 266، ح 11.
52. نهایة التقریر، ج 2،ص 292.
53. همان، ص 293.
54 . نهایة التقریر، ج 2، ص291.
55. وسائل الشیعه، ج 11، ص 260، ح 33.
56. همان، ص 262، ح 36.
57. شیخ انصاری، مكاسب، ص 334.
منبع: شکوه فقاهت،یادنامه مرحوم آیت الله حاج آقا حسین بروجردی،نوشته سید نورالدّین شریعتمدار جزایری ،ص401 ،مرکز انتشارات دفتر تبلیغات قم.