سید محمد حسین علوی در کتاب خود خاطرهای را از یک خبرنگار امریکایی که در آخرین روزهای حیات آیتالله بروجردی برای تهیه گزارش به قم آمده بود نقل میکند :
«…جوان متوسط القامه نسبتاً خوش سیمایی از در وارد شد و خود را معرفی كرد . اظهار نمود مخبر یکی از روزنامه های بزرگ و معروف امریكا هستم و به من مأموریت داده شده است از بیروت به قم بیایم و اطلاعاتی در اطراف سلامت و زندگانی ایشان كسب كنم . نگارنده هم خود را معرفی كردم ، مطالبی در پیرامون اسلام ، آثار اسلام ، و امور مذهبی سؤال كرده و بعداً هم درباره زندگانی آیتالله فقید سؤالاتی كرد كه به همه به تناسب جواب داده شد . آن گاه سؤالی كرد كه بسیار جالب بود و این خاطره را هم به همین مناسبت نقل میكنم، گفت : آقا كجا هستند ؟ جواب دادم : در اندرونی هستند . سئوال كرند : عمارت اندرونی هم به همین خرابی است ! جواب دادم : خیر و بلافاصله اضافه كردم بسیار از این عمارت خرابتر است . سؤال كرد : آیا میتوانم عمارت اندرونی را ببینم . جواب دادم مانعی ندارد و او را از راه زیرزمینی فاصله بین اندرونی و بیرونی به داخل حیاط راهنمایی كردم .
این خانه كهنه و قدیمی ، اتاقهای شكسته و ترك خورده ، درهای قدیمی و رنگ و رو رفته ، آنچنان اثری در این مرد نمود كه گویی به كلی از اطراف خود غافل شده است . سؤال كرد : آقا كجا هستند ؟ جواب دادم : در آن اتاق خوابیدهاند ، پرسید : میتوانم ایشان را و لو در خواب ببینم ؟ آقای دكتر ایشان را راهنمایی كردند و از لای درب به درون اتاق كه رختخواب آقا در وسط گسترده شده بود نگاه كردند . سبحان الله ، مردی كه كسالتش در دنیا آنچنان مهم تلقی شده است كه روزنامه های آمریكا بمخبر خود ماموریت این سادگی و بی آلایشی در كنار این اطاق قدیمی باطاق شكسته و ترك خورده استراحت كرده است شاید این مطلب برایش باور كردنی نبود ولی آقا را در میان همان اتاق بدون تشریفات و ساده میدید كه چشم به روی هم نهاده و لبخند همیشگی خود را به گوشه لب دارد و گویی به همه چیز و همه دنیاپرستان بیخبر و حریص میخندند ، در حالی كه آثار تعجب و حیرت عمیق در قیافهاش دیده میشد و گویی دیدن این صحنه بیاندازه ساده و بیآلایش و در عین حال باورنكردنی به كلی مسیر افكارش را عوض كرده است به نگارنده و دكتر اظهار نمودند . خیلی عجیب است ، بسیار شگفتآور است كه این مرد با این عظمت در این چنین خانه و مكان و با این سادگی و بیآلایشی زندگی میكند .
آن وقت از نگارنده سؤال نمودند : شما به واتیكان مسافرت كردهاید ؟ جواب منفی دادم . گفت : اگر رفته بودید میدیدید كه كاخ اختصاصی پاپ و رئیس مذهبی كاتولیك دارای چه تزئینات عجیبی است و دارای چه تشریفاتی است . بعد دست به ستون گچی كنار عمارت زده گفتند : آقا شیعه احتیاج به تبلیغ و مبلغ ندارد ، فقط شما از همین زندگانی ساده این مرد فیلم برداری كنید و به دنیا نشان دهید كه مردی كه كسالتش دنیا را به خود متوجه كرده است با این سادگی و در این خانه كهنه و قدیمی با چنین وضعی زندگی میكند در حالی كه هر ماه میلیونها تومان پول مستقیم و غیر مستقیم به او میرسد و او هم به دیگران میرساند… . »
………………………………………………………………………………………..
علوی ، محمد حسین ، خاطرات زندگانی آیتالله بروجردی ، انتشارات اطلاعات تهران ، خرداد 1341 ، ص 143 .