آیت الله آقای بدلا در خاطرات خود تحت این عنوان می گویند:«باید عرض کنم که بحث در مورد ولایت فقیه از زمان ایشان شروع و مطرح شد. در آن ایام تمام قدرت ها قصد کوبیدن دین و روحانیت را داشتند. علما و روحانیت هم در صدد مقابلۀ به مثل بودند. مرحوم آقای بروجردی اساس ولایت فقیهی را که امروز زیاد می شنویم پی ریزی کردند که این مبنا و مبحث توسط شاگردان آن مرحوم، از جمله امام خمینی تکمیل شد و توسعه یافت.
کارآئی ولی فقیه برای اعلام احکام ثانویه در موارد متعدد روشن شد. در آن زمان وقتی در قم خیابان کشی می کردند، قبل از مرحوم آقای بروجردی هر گاه دولت برای خیابان کشی یا تعریض خیابانها، دست به تخریب مغازه ها و خانه های اطراف می زد، بعضی از علمای عظام وفقهای وقت که از خیابانی عبور می کردند، مقید بودند از خیابان هائی که به نظر آنان با غصب ظالمانۀ زمین های مردم، ساخته شده بود عبور نکنند، و کوچه های اطراف آن را برای گذر انتخاب نمایند.
در زمان مرحوم آقای بروجردی که با دید باز و واقع بینانه تری به توسعه شهرها می نگریستند، ایشان حتی به عمد از چنین خیابان هائی عبور می کردند تا به همه اعلام کنند که مشکل شرعی ندارد.
در یکی از این پیاده رو ها حقیر هم در معیت ایشان بودم. پاره ای از افراد به ایشان پیشنهاد دادند که با توجه به نفوذ کلمۀ حضرت عالی و این که شاه نسبت به شما حرف شنوی دارد، دستور دهید که این برنامه ها را در قم متوقف کنند، اما ایشان فرمودند که امروز اوضاع دنیا عوض شده است و در ممالک اسلامی هم که سکنه اش مسلمانند، ولو نسبت به حکومت اعتراضی داشته باشند، باید به چنین اصلاحاتی تن در دهند تا کشورشان آباد شود، لذا ما در ایران این برنامه ها را که از سوی دولت انجام می شود تنفیذ می کنیم، اما به کسانی که خانه شان خراب شده است باید کمک شود که خانه دار شوند، خود ایشان هم کمک می کردند.
از دیگر مثال هائی که به خاطرم آمد تا در این زمینه عرض کنم این است که برخی از علما از قبیل حاج سید جواد قمی در حوض صحن حضرت معصومه (ع) وضو نمی گرفتند؛ چون معتقد بودند که زمانی آن جا قبرستان بوده و صدراعظم وقت غاصبانه آن جا را به حوض تبدیل کرده است، حتی نقل می کنند که مرحوم حاج سید جواد در وقت ساخت و ساز صحن از قم رفته بود، وبه عنوان اعتراض، در عتبات عالیات بوده است. در آن جا وقتی به او خبر می دادند که صحن حضرت معصومه (س) بسیار خوب ساخته شده است، ایشان گفته بود: «وای به حال کسی که بگوید خوب صحنی شده است.»!
یا تصور کنید حوضی را که در باغ ملی قم (طرف شیخان) قرار دارد. خادم آن جا می گفت من در این حوض چون با غصب قبرهای مردم ساخته شده است، وضو نمی گیرم، تا این که یک بار در معیت آقای بروجردی سر قبر مرحوم میرزای قمی در شیخان حاضر شده بودیم و ایشان راجع به نوشتۀ حک شدۀ روی قبر که به علم رجال مربوط می شد، تحقیق می کردند، خادم باغ ملی سر رسید و از ایشان پرسید: گاهی اوقات صبح ها دیر از خواب بیدار می شویم وخوف قضا شدن نماز می رود، آیا می توانیم در حوض باغ ملی وضو بگیریم؟ ایشان در پاسخ فرمودند:«مجاز هستید» و این جمله را دو بار برای تأکید تکرار کردند.
به هر تقدیر، آقای بروجردی معتقد بودند که ولی فقیه تمام قدرت و اختیارات پیامبر را دارد. پیامبر با توجه به اختیاراتی که خداوند به او تنفیذ کرده بود به مردم فرمود:«الست اولی بأنفسکم؟»، و این کلام را با توجه به این آیۀ شریفه به زبان آوردند که:«النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم».
این جنبه را پیامبر (ص) از طریق بشری به دست نیاورده بود و این شئونات ریشه در عالم بالا داشت، و چون پیامبر چنان بود، ائمه معصومین (ع) وبه تبع آنها اولیای امور مسلمین (اولی الامر منکم) هم از این امتیازات و اختیارات بهره مند و اولی به مؤمنین از جان ها و مملوکاتشان می باشند. اگر ولی امر، دستور تخریب خانه ای را که در مسیر خیابان است صادر می کند، یا در برابر دولت اصلاح گر سکوت می کند و اجازه می دهد، در حققت به مصلحت بالاتر چشم دوخته است که همان جلوگیری از دخالت استعمارگران باشد.
علما در برابر آن مصلحت بزرگ، مفسدۀ تخریب یک و یا چند خانه را ، هر چند صاحبانش به این امر راضی نباشند، ناچیز می بینند، البته علمائی که احکام ثانویه صادر می کنند به این نکته هم توجه دارند که باید افرادی را که ضعیف و بیچاره اند و مسکن خود را به این ترتیب از دست می دهند، راهی برای جبران خسارت وارده به ایشان در نظر گرفت و دولت یا افراد با خبر در صدد ترمیم آن برآیند.
در مجموع، شیوۀ مرحوم آقای بروجردی و دیدگاه های ایشان به گونه ای بود که هم عقلای قوم با آن موافق بودند وهم از بعد معنوی چون مبتنی بر مبانی شرعی بود، مورد اعتراض قرار نمی گرفت.»
آیت الله فاضل لنکرانی نیز در این رابطه می گویند:«آیت الله بروجردی گر چه در قم، بحث ولایت فقیه را، مستقلا، مطرح نكردند، ولی نظر ایشان همانند امام،بر ولایت مطلقه برای فقیه بود. شاهدم این است که ایشان به هنگام تأسیس مسجد اعظم، ناچار شدند حیاطی را که وضوخانه آستانه و در کنار آن بقعه هایی بود و در این بقعه ها، قبرهایی وجو د داشت، خراب کنند و جزء صحن مسجد اعظم قرار دهند. ایشان، وضوخانه و بقعه را خراب کردند(البته بدون این که اصل قبرها را از بین ببرند) و جزء مسجد اعظم قرار دادند.
کسی به ایشان اعتراض می کند که حیاط مربوط به آستانه است و بقعه ها مربوط به دیگران، شما به چه مجوزی آنها را تصرف کردید؟ ایشان لبخندی می زنند می فرمایند: «معلوم می شود این آقا هنوز ولایت فقیه، درست برایش جا نیفتاده است»! معنای سخن ایشان این است که: فقیه، ولایت مطلقه دارد، کاری را که مصلحت ببیند، به حکم این ولایت، انجام می دهد».
آیت الله منتظری از شاگران برجستۀ آن مرحوم می گویند:« ایشان ولایت فقیه را اجمالاً از ضروریات اسلام می دانست، و تعبیرشان این بود: «اصل ولایت فقیه، از ضروریات اسلام است». من در کتاب :«البدر الزاهر فی صلوة الجمعة والمسافر»، صفحۀ 52 آورده ام وبه طور خلاصه، در جلد اول «ولایت فقیه» مطرح کرده ام».
………………………………………………………………
دوانی،علی،مفاخر اسلام ،ج 12،انشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی ،ص341.
ولایت فقیه از دیدگاه آیت اللّه بروجردی
موضوع ولایت فقیه یعنی برقراركردن حاكمیت و حكومت دینی، كه سمبل سیاست اسلامی و ركن ركین اسلام است و هرگز نمیتوان آن را از سیاست جدا نمود. آیةاللّه بروجردی در بحث ولایت فقیه، دارای تجزیه و تحلیل قاطع بود كه با توجّه به آن میتوان به روشنی اندیشه پیوند و آمیختگی سیاست و دین را از دیدگاه ایشان شناخت. متن گفتار ایشان در این راستا در چهار مقدّمه و یك نتیجه گیری خلاصه شده است:
1. در جامعه اسلامی اموری وجود دارد كه قطعاً از وظایف افراد خارج است؛ زیرا جزء امور عمومی و اجتماعی است و حفظ نظام به آن امور بستگی دارد؛ مانند قضاوت، سرپرستی اموال غایبان و نابالغان، حفظ انتظامات داخلی كشور، حفاظت از مرزها، فرمان جهاد و دفاع و نظایر آن.
2. اسلام دینی سیاسی ـ اجتماعی است و احكام آن، تنها در عبادات خلاصه نمی شود؛ بلكه بیشتر احكام اسلام در زمینه كشورداری و تنظیم امور جامعه و تأمین افراد آن است؛ مانند حدود، قصاص، دیات و امور مالی كه موجب حفظ دولت اسلامی است.
3. سیاست و كشورداری، و نیز پاسداری از اجتماع انسانی، هیچ گاه در اسلام جدای از امور روحانی و شئون اسلامی نبوده است؛ بلكه زمام این امور را شخص پیامبر(ص) و علی(ع) خود به دست داشته و اداره میكردند، و یا به وسیله نایبان و نمایندگان خود كه به بلاد اسلامی اعزام میداشتند، به اجرا میگذاشتند.
4. از اعتقادات مذهبی ما شیعیان این است كه: پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم: امت را پس از دوران نبوّت و امامت، بیسرپرست و بدون زمامدار رها نكرده، حتی برای مسائل فردی و جزئی آنان نیز افرادی را از بزرگان اصحاب خود تعیین میكردند.
این شیوه به گواه قطعی تاریخ جزء سیره عملی پیشوایان معصوم: حتی در حال حیات خودشان بوده است، تا چه رسد برای زمان بعد از خودشان (دوران غیبت).
با توجّه به این مقدّمات، فقیهان عادل جامعالشرایط همان افرادیاند كه از سوی امامان معصوم: برای مراجعه مردم به آنان در عصر غیبت، تعیین شدهاند؛ زیرا امامان معصوم: یا برای مردم در عصر غیبت، فرد یا افرادی را منصوب نكردهاند كه دیدیم به گواهی عقل و نقل مردود است، و یا افرادی غیر فقیه را منصوب كردهاند كه این نیز به حكم عقل باطل میباشد و كسی هم آن را نگفته است؛ زیرا عقل حكم میكند كه باید كسی كه متخصّص امور دینی و كارشناس مسائل اسلامی است، برای چنین منصب مهمی برگزیده شود، نه غیر متخصّص. و یا این كه باید بگوییم امامان معصوم: فقها را منصوب كردهاند كه در این صورت، مطلوب ثابت میشود.
شایان توجّه است كه وقتی آیةاللّه بروجردی (در سالهای 1330ش به بعد) به ساختن مسجد اعظم قم مشغول شدند، در كنار مرقد مطهّر حضرت معصومه(س) مقبرههایی وجود داشت كه میبایست خراب میشد تا ضمیمه مسجد گردد، آقای بروجردی دستور تخریب آن مقبرهها را صادر كردند. آیةاللّه شیخ مرتضی حائری (فرزند ارشد آیةاللّه العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری) به محضر آیةاللّه بروجردی رسید و از ایشان پرسید: شما برای فقیه چه سمتی قائل هستید كه دستور تخریب این مقبرهها را دادهاید؟
آقای بروجردی در پاسخ فرمود: ما فقیه را در قدرت و اختیار تالی تلو (جانشین بسیار نزدیك) امام معصوم(ع) میدانیم.
………………………………………………
ر.ك: شكوه فقاهت، مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ،ص239.
نظریه خاص آیت الله بروجردی در ولایت فقیه
آیت الله منتظری می گوید:
ایشان ولایت فقیه را اجمالاً از ضروریات اسلام می دانست . و تعبیرشان این بود : “اصل ولایت فقیه از ضروریات اسلام است .”
من در کتاب “البدر الزاهر فی صلوة الجمعة و المسافر” صفحه 52 آورده ام و به طور خلاصه در جلد اول “ولایت فقیه” مطرح کرده ام .
………………………………………………….
مجله حوزه ،شماره 44-43،ص253.