سیزدهم شوال سالگرد رحلت حضرت آیتالله العظمی بروجردی ـ رحمتاللهعلیه ـ است . گفتگویی با نوه ایشان حضرت آیت الله علوی بروجردی دامت برکاته انجام داده ایم که در پی می آید/ آیتالله العظمی بروجردی در روز پنجشنبه، یازدهم محرم سال 1364 قمری، حدود ساعت پنج بعدازظهر وارد قم شدند.
پس از استقبال مردم و در بدو ورود، به حرم مطهر مشرف شدند. ایشان سالها بعد، در روز پنجشنبه، سیزدهم شوال 1380 قمری (1340 شمسی) رحلت كردند و حدود ساعت پنج بعدازظهر، پس از تشییع مردم، در حرم مطهر فاطمه معصومه ـ سلاماللهعلیها ـ به خاك سپرده شدند. امسال نیز روز پنجشنبه ـ دوازدهم و بنا به قولی سیزدهم شوال ـ مصادف با روز درگذشت ایشان است. اینها تقارنهای جالبی است كه در تاریخ پیش میآید.
نخستین حضور آیتالله بروجردی در قم
حضرت آیتالله العظمی بروجردی، پیش از سال 1364 یك بار نیز به قم آمده بودند؛ بدین شرح که ایشان در سال 1344 حین بازگشت از حج، در مرز ایران دستگیر و به تهران منتقل شدند و حدود صد روز در زندان رضاخان بازداشت بودند.
پس از پایان دوره بازداشت، ایشان را از بازگشت به بروجرد منع كردند. ازاینرو ایشان به مشهد مشرف شدند و حدود یازده ماه در آنجا بودند و درس خود را شروع کردند. هرچند آیتالله بروجردی قصد ماندن داشتند، ولی قضایایی در مشهد اتفاق میافتد كه شهربانی مشهد ایشان را مجبور میكند كه از مشهد بیرون برود. در نتیجه ایشان به قم مشرف میشوند و حدود هفت ماه در آنجا میمانند و درس خود را شروع میكنند.
در قم نیز مسائلی پیش میآید و بر اساس مدارکی كه موجود است، دستهایی در کار بود که ایشان را مجبور میکند به بروجرد برگردند. به همین دلیل، ایشان به بروجرد برمیگردند و تا سال 1364 قمری که دوباره به قم میآیند، در آنجا میمانند.
درخواست علمای قم از آیتالله بروجردی برای هجرت به قم
آنچه موجب هجرت آیتالله بروجردی به قم شد، درخواست مکرر علما و مراجع قم بود. خود آیتالله بروجردی میفرمودند: از همان زمانی كه در بروجرد بودم، اعلام قم، از جمله مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالكریم حائری، مرا به حضور در قم دعوت میکردند.
درخواست علما، ابتدا بهوسیله مرحوم آیتالله العظمی سیدصدرالدین صدر شروع شد. ایشان بسیار تلاش کردند كه بعد از درگذشت حاج شیخ عبدالکریم حائری، آیتالله بروجردی به قم بیایند. پس از آن، هنگامی که آیتالله بروجردی به دلیل بیماری در تهران بستری بودند، حضرت امام خمینی، آیتالله حائری، آیتالله داماد و… برای عزیمت ایشان به قم بسیار تلاش كردند و در نتیجه این تلاشها ایشان پس از بهبودی به قم آمدند و هفده سال در آنجا اقامت داشتند.
دو سال اول حضور ایشان در قم، مصادف بود با مرجعیت اعلای آیتالله العظمی حاج سیدابوالحسن اصفهانی. پس از رحلت ایشان، آیتالله بروجردی به مدت پانزده سال، مرجعیت عامه شیعه را در اختیار داشتند.
کنارهگیری از کسب مرجعیت، دلیل تأخیر هجرت به قم
در خصوص هجرت آیتالله بروجردی به قم، یک نکته اخلاقی نیز وجود دارد. چنانکه اشاره شد، پس از رحلت حاج شیخ عبدالکریم حائری، علمای قم بسیار اصرار داشتند كه آیتالله بروجردی به قم بیایند؛ اما از زمان رحلت شیخ در سال 1355 قمری تا ورود آیتالله بروجردی به قم در سال 1364، حدود نه سال طول کشید.
دلیل این تأخیر، آن بود که پس از درگذشت شیخ، آیتالله بروجردی بر همه مراجعی كه در قم بودند، یعنی آیتالله حجت، آیتالله خوانساری و آیتالله صدر، مقدم بودند و در ردیف اساتید ایشان به شمار میرفتند. در نتیجه مسلم بود که با حضور ایشان در قم، مرجعیت ایشان محرز خواهد بود؛ با این حال، ایشان خودشان كوچكترین اقدامی برای آمدن به قم انجام ندادند و حتی به درخواستهای مکرر علمای قم نیز پاسخ مثبت نمیدادند. ایشان هیچگاه به این مسئله نمیاندیشید که با چنان مقام علمی در گوشهای از بروجرد در انزوا قرار گرفته و در حال هدر رفتن است.
آیتالله بروجردی درباره ورود خود به قم، فرموده بودند: هنگامی که در بیمارستان فیروزآبادی تهران بستری بودم، اصرار علمای قم زیاد شد و بسیار به من مراجعه میکردند. در نتیجه استخاره كردم و این آیات در جواب استخاره آمد: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ فَأَنشَأْنَا لَكُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ لَّكُمْ فِیهَا فَوَاكِهُ كَثِیرَه وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ وَشَجَرَه تَخْرُجُ مِن طُورِ سَینَاء تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآكِلِینَ».[1] با توجه به این آیات شریفه، جواب استخاره بسیار خوب بود و سبب شد آیتالله بروجردی به قم عزیمت کنند.
چنانکه در این آیات هست، با حضور ایشان در قم، «جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ» از حوزه علمیه نشر پیدا کرد و «شَجَرَه تَخْرُجُ مِن طُورِ سَینَاء» مصداق یافت و در همین دوره پانزدهساله حضور ایشان در قم، ندای اسلام و تشیع از مرزهای ایران بیرون رفت و به الازهر مصر رسید و موجب صدور فتوای تاریخی شیخ محمود شلطوت در به رسمیت شناختن مذهب شیعه شد و بر اساس همین فتوا، از نظر اهل سنت، عمل به مذهب جعفری در اصول و فروع جایز شمرده شد.
در نتیجه تلاشهای آیتالله بروجردی در دوران مرجعیتشان، فعالیتها و اقدامات تبلیغی از مرزهای اسلام نیز فراتر رفت و نمایندگان ایشان در مراکز مهم غربی به فعالیتهای مذهبی و تبلیغی پرداختند. برای مثال، مرحوم آیتالله حائری در واشنگتن، مرحوم آقای صدر بلاغی در لندن، مرحوم آقای محقق در هامبورگ و نماینگانی هم در آفریقا، ندای اسلام و شیعه را از حوزه علمیه قم به بیرون از مرزهای اسلامی بردند.
آیتالله بروجردی و تحول در حوزه علمیه قم
پرسش: حضرت آیتالله بروجردی در شكوفایی حوزه علمیه قم چه نقشی داشتند؟
آیتالله علوی بروجردی: حضرت آیتالله بروجردی، در حوزهی قم از نظر علمی تحولات بسیاری ایجاد كردند. این تحولات در زمینههای فقه، اصول، رجال و حدیث بسیار نمایان بود.
تحول در فقه
آیتالله بروجردی، در دوره حضور در قم، شیرازه فقه را به روزگار فقهای تراز اول شیعه در دوران غیبت صغری و آغاز غیبت كبری برگرداند؛ به این دلیل كه آنها به عصر معصومین ـ علیهمالسلام ـ نزدیک بودند و بسیاری از روایات ما با قرینه به دست آنها رسیده بود. ازاینرو، ایشان بر دیدگاههای شیخ طوسی و دیگر قدما ـ كه در قم چندان مد نظر نبود ـ بسیار تأكید میكردند.
مرحوم آیتالله سیدمحمود طالقانی فرموده بودند: «میخواستم به تهران بروم. برای تهیه هزینه سفر، مجبور شدم كتاب مفتاح الكرامه[2] را که قیمتش چهار تومان بود، دو تومان بفروشم. بعدها، وقتی كه آیتالله بروجردی به قم آمدند و اعتبار كلمات قدمای اصحاب را مطرح كردند، قیمت آن کتاب به دوازده تومان رسید و بازار سیاه پیدا كرد».
ایشان در فقه نقطهنظر خاصی را نهادینه كردند. ایشان میفرمودند: فقه ما تابع نظر ائمه ـ علیهمالسلام ـ است كه سنت نبی را برای ما حكایت میكند. بنابراین، باید به زمینه و تاریخ صدور روایاتی که به دست ما میرسد توجه داشته باشیم و بررسی کنیم که امام در چه مقامی نظر خود را ابداع فرمودهاند. به همین دلیل ما حتماً باید نظرات فقهای عامهای را که در آن روزگار و در شهر محل سکونت امام مطرح بود، به دست بیاوریم و ببینیم نظر امام در چه زمینهای صادر شده است. چنین نگاهی به فقه، در استنباط احکام فقهی بسیار منشأ اثر است.
البته این سخن كه از قول آیتالله بروجردی مطرح شده كه فقه شیعه حاشیهای بر فقه اهل سنت است، غلط نقل شده است. نظر مبارك ایشان این بود كه فقه ما، یعنی دستورالعملی كه از طریق وحی و از زبان پیامبر اكرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ عنوان شده، در جوامع اسلامی مطرح بوده است و همه این دستورها را سینه به سینه نقل میکردند؛ اما در عصر ائمه ـ علیهمالسلام ـ مواردی پیش آمد كه یك قاضی یا مفتی از عامه، نظری برخلاف برداشت مردم از سنت ارائه میکردند. در نتیجه اصحاب امام در این موارد از امام سؤال میكردند و امام نیز بر اساس سنت پیامبر مسئله را تبیین میفرمود. بنابراین، روایاتی كه شیرازه فقه ما را تشكیل میدهند، در این مقام، یعنی در پاسخ به برداشتهایی كه در برابر برداشت عمومی از سنت نبی به وجود آمده بود، صادر شدهاند.
تحول در رجال و حدیث
علم رجال در حوزه علمیه قم چندان مطرح نبود. آیتالله بروجردی یكی از احیاكنندگان این علم در قم بودند و تحول بسیاری در آن به وجود آوردند. ایشان همچنین در طبقهبندی رجال ابتکاراتی دارند. موسسه آیتالله بروجردی تحقیقاتی در این زمینه انجام داده است كه امیدواریم توان عرضه آن نیز فراهم شود.
ایشان در زمینه علم حدیث نیز كارهایی انجام دادهاند. حاصل این فعالیتها، جامع احادیث شیعه است که با مهندسی ایشان بنا شد.
تحول در اصول
قواعد اصولی در واقع روش بهرهبرداری از روایات است. نظر آیتالله بروجردی این بود که استفاده از اصول و قواعد آن در فقه باید در حد نیاز باشد. ازاینرو، ایشان اصول را از آنچه در نظر اساتید بزرگوارشان بود، مانند مرحوم آخوند در نجف یا مرحوم درچهای در اصفهان، خلاصهتر میدید. آیتالله بروجردی، به جنبه كاربردی اصول توجه داشتند و معتقد بودند صرف اینكه اصول، علم باشد و ما درباره آن تحقیق كنیم، فایده ندارد؛ بلکه جنبههای كاربردی آن در فقه اهمیت دارد.
ویژگیهای اخلاقی آیتالله بروجردی
پرسش: لطفاً درباره ویژگیهای اخلاقی و فضایل آیتالله بروجردی توضیحاتی بیان بفرمایید.
آیتالله علوی بروجردی: آیتالله بروجردی بسیار مؤدب و متواضع بود. برای بیان این ویژگی اخلاقی ایشان، به چند نمونه اشاره میکنم.
برای اقامه نماز در مسجد خود، اجازه میگرفت
مرحوم آیتالله عبدالله فاضل لنكرانی،[3] از اصحاب نزدیك آیتالله بروجردی بودند. پس از بنای مسجد اعظم، ایشان به امر آیتالله بروجردی نماز ظهر و عصر را در این مسجد اقامه میکردند و خود آیتالله بروجردی نماز مغرب و عشا را میخواندند؛ اما در ماه رمضان، این ترتیب عوض میشد و آقای بروجردی نماز ظهر و عصر، و آقای فاضل نماز مغرب و عشا را میخواندند.
آقای فاضل درباره این جابهجایی، برای من نقل كردند كه آیتالله بروجردی در این خصوص هیچگاه بهطور مستقیم چیزی به من نمیگفتند. هر سال، دو روز قبل از ماه رمضان، پیشكار آقا به خانه میآمد و میگفت: «آقا فرمودند اگر اجازه میدهید و صلاح میدانید، نمازهای ظهر و عصر را من بخوانم!». با اینکه مسجد برای ایشان بود و خودشان مرا مأمور کرده بودند و میتوانستند امر دیگری بفرمایند، اما ادب ایشان باعث شده بود پیشکار خود را بفرستند و از من اجازه بگیرند. این موضوع هر سال تا وقتی كه ایشان زنده بود، تكرار میشد.
هسته پرتقال را در دستمالی قرار میداد
پدر من، بهعنوان داماد آیتالله بروجردی نقل میكردند: مرحوم آقای حاج میرزا حسن بجنوردی به قم آمده و در منزل امام راحل ساکن شده بودند. من هنوز داماد آیتالله بروجردی نشده بودم و با حضرت امام خیلی مأنوس بودم. در اینجا هم خدمت امام بودم. خبر دادند که آیتالله بروجردی برای دیدن آقای بجنوردی به منزل امام میآیند و ساعتی بعد ایشان وارد شدند.
فصل پاییز بود و میوه آن فصل پرتقال بود. پرتقالهایی که برای پذیرایی آورده بودند، هستههای زیادی داشت. امام یك پرتقال برداشتند، پوست گرفتند و پرپر كردند و جلوی آقای بروجردی گذاشتند. ایشان همه پرتقال را میل كردند و بعد برخاستند كه بروند. همگی ایشان را تا درب منزل بدرقه کردیم.
وقتی برگشتیم، امام دست مرا گرفتند و گفتند: بشقاب آقای بروجردی را نگاه كن. این پرتقالها همه هسته داشتند. آقای بروجردی هسته پرتقالها را چهكار كردند؟ و به شوخی گفتند: حتماً پرتقالها را با هسته خوردهاند.
در ادامه فرمودند: من با آقای بروجردی مأنوسم. ایشان هستهها را بهآرامی از دهانشان درآورده و در دستمالی گذاشته و آن را در جیب خود قرا داده است. ایشان ادب میكند و چیزی را كه در دهانش است، در جلوی چشم دیگران درنمیآورد. ایشان هسته خرما را هم همینطور درمیآورد و خلاف ادب میداند که آنها را جلوی چشم مردم قرار دهد.
دست شاگردش را بوسید و عذرخواهی کرد
یکی از سنتهای حسنه در دروس حوزه، مباحثه شاگردان با استاد است. در جلسه درس، استاد هر اندازه هم بزرگ باشد، شاگرد حق دارد به مبنا و اختیار استاد بهطور جدی اشكال وارد كند. در این جریان، گاهی بحث داغ شده و استاد عصبانی میشود. در جلسات درس آیتالله بروجردی نیز شاگردان اشكالات زیادی مطرح میكردند و ایشان هم پاسخ میدادند. در برخی از موارد که در اشکالگیری زیادهروی میشد یا اشكال وارد نبود، ایشان عصبانی میشدند.
آقای حاج سید مصطفی خوانساری، از بزرگان حوزه نقل میكردند: در یکی از جلسات درس، یکی از فضلا اشكالی را مطرح کرده بود و با اینکه اشکالش وارد نبود، بر آن اصرار میكرد. همین باعث عصبانیت آیتالله بروجردی در حین درس شد. درس تمام شد و همه به منزل خود رفتند.
آن روز، از روزهای سرد و بارانی زمستان بود. بعدازظهر درب منزل ما را زدند. پیشکار آیتالله بروجردی پشت در بود و به من گفت: «آقای بروجردی در درشكه نشسته و فرمودهاند که شما هم بیایید». اصلاً معمول نبود که آیتالله بروجردی بیخبر به خانه من بیایند. خدمتکار ایشان گفت: «شما خانه آن طلبه را كه آقا به او پرخاش كردند، بلدید؟ آقا میخواهند به خانه آن طلبه بروند».
خدمت ایشان رفتم و عرض کردم: «آقا این طلبهها شاگرد شما هستند و شما حق پدری بر گردن آنها دارید». ایشان اصرار کردند که باید به دیدن او بروند. با هم به طرف منزل آن طلبه به راه رفتیم. باران تندی میآمد و درشكه بهزحمت راه میرفت. وقتی به درب خانه آن طلبه رسیدیم، آقا با کمک خدمتکارانشان از درشکه پیاده شدند و درب منزل را زدند.
وقتی آن طلبه در را باز کرد و آقای بروجردی را دید، خودش را باخت. خواست به پای آقای بروجردی بیافتد که ایشان مانع شدند. دست آقا را بوسید. آیتالله بروجردی دست آن طلبه را گرفتند و فرمودند: «من امروز به تو تندی کردم. از من بگذر». سپس خم شدند و دست او را بوسیدند. آن طلبه هر كاری كرد تا مانع بشود، نتوانست.
تاریخچه بنای مسجد اعظم
پرسش: یکی از آثار ماندگار و باقیات الصالحات آیتالله بروجردی، مسجد اعظم قم است. لطفاً درباره ساخت این مسجد توضیح دهید و بفرمایید بنای آن چند سال به طول انجامیده است.
آیتالله علوی بروجردی: خرید زمینهای مسجد اعظم تقریباً در سال 1334 شروع شد. پیش از آن، خانههای مسکونی، مغازهها و مسافرخانههایی در آن مکان بود و تمام آنها خریداری شدند. آیتالله بروجردی بسیار مقید بودند كه زمینها را با رضایت کامل مالکانشان بخرند. به همین دلیل، برخی سوءاستفاده میکردند و ایشان را خیلی اذیت كردند. مرحوم آقای حاج مرتضی حائری فرمودند: بعضی از افراد چندین بار خانههایشان را به ایشان فروختند.
آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم
پس از آنکه زمین آماده شد، آیتالله بروجردی به دنبال فرد متخصصی بود که کار ساخت مسجد را به او بسپارد. یكی از خصوصیات ایشان این بود كه كار را به دست كاردان میسپرد. ازاینرو معمار معروف، مرحوم آقای لرزاده كه آثار بسیار زیبا و اصیل خلق کرده بود، به ایشان معرفی شد.
آقای لرزاده بعدها نقل میکرد که من در كار مسجد و مدرسه و بناهای مذهبی نبودم و در وادی كاخها و آثار باستانی قرار داشتم؛ تا اینکه آیتالله بروجردی پیغامی به ما دادند و از ما خواستند به حضورشان برویم. ما نیز به قم آمدیم و در اتاق اندرونی خدمت ایشان رسیدیم. ایشان برنامه خود را توضیح دادند و از ما خواستند که کار ساخت مسجد را متقبل شویم. به ایشان عرض کردم: «شما از شرایط مالی آگاهی دارید و میدانید كه این كار مبلغ بسیار زیادی میخواهد».
كنار دیوار یك تورفتگی بود كه كتابخانهای چوبی در آن جای گرفته بود و پارچه سفیدی جلوی آن قرار داشت. آقا این پارچه را بلند كردند؛ دیدم تمام قفسه كتابخانه پر از اسکناسهای درشت است. آقا فرمودند: «این مقدار كافی است»؟ گفتم: «بله؛ زیاد هم هست». هنگام ظهر شد و آقا برای تجدید وضو بیرون رفتند. شیطان به جلد من رفت و كنجكاو شدم. با خود گفتم: «کسی این همه پول را که در خانه، آن هم پشت پرده قفسه کتابخانه نگهداری نمیكند». رفتم و پرده را كنار زدم؛ دیدم همه قفسه پر از كتاب است.
مرحوم لرزاده به من میگفت: »از همان هنگام که چنین کرامتی را از آیتالله بروجردی دیدم، زندگیام عوض شد. كاخ و آثار باستانی را بهطور کامل کنار گذاشتم و به بناهای مذهبی، مساجد و زیارتگاههای امامان و امامزادگان پرداختم. بهگونهای که حدود 1700 نقشه را طراحی و نظارت كردم و برای بیشتر آنها پول نگرفتم».
مراحل ساخت مسجد
زمین این مسجد در سال 1334 وقف و ساخت مسجد در سال 1335 آغاز شد. به فاصله دو سال، شبستان اول ساخته شد. سپس شبستان زیر گنبد را ساختند و آیتالله بروجردی كه ماه رمضان در مسجد جامع قم نماز میخواندند، به مسجد اعظم آمدند و سه سال در آنجا نماز خواندند. شبستان سوم هم در زمان ایشان كامل شد. البته هنگام درگذشت آیتالله بروجردی، گنبد و گلدستهها كاشی، و كف مسجد سنگ نشده بود و پس از رحلت ایشان، بنای ساختمان تقریباً کامل شد.
در اینجا، جا دارد گله مختصری از حوزه علمیه و مسئولان امر داشته باشیم؛ چراكه از سال 1353 قمری (1340 شمسی) که آیتالله بروجردی درگذشتهاند، بنای مسجد اعظم هنوز کامل نشده و كاشیكاریهای داخل حیاط و زیر گنبد انجام نگردیده است. حق آیتالله بروجردی بر حوزه علمیه و دیگران، بیش از اینهاست.
مسجد اعظم از نظر بنا، یكی از بناهای بسیار باعظمت شیعه است و ما به دنبال آن هستیم که آن را بهعنوان میراث جهانی ثبت كنیم. ازاینرو، برای بازسازی شبستان سوم اقداماتی انجام دادهایم، اما هنوز بخشهایی مانده است. کاشیکاری گنبد نیز مشكلاتی داشت و اکنون در حال تجدید كاشیكاری با همان نقشه سابق هستیم و امیدواریم که انشاءالله بهزودی كار بازسازی مسجد را به پایان برسانیم و بتوانیم اثری آبرومند برای شیعه در جوار حرم اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ فراهم کنیم؛ همان گونه که آیتالله بروجردی این مسجد را برای افزایش جلال و جبروت حرم فاطمه معصومه ـ سلاماللهعلیها ـ ساختند و آن را در خدمت حوزه علمیه و زائران آن حضرت قرار دادند.
اهمیت و جایگاه تاریخی منزل آیتالله بروجردی
پرسش: محل سکونت آیتالله بروجردی در کجا بود؟
آیتالله علوی بروجردی: وقتی که ایشان به قم آمدند، مرحوم آقازاده پسر حاج سیدعلی بلورچی، از تجار قم، منزلش را در اختیار ایشان گذاشتند. این منزل در چهارراه ارم قرار داشت. بعد منزلی در زیر گذرخان گرفتند و یك سال و نیم در آنجا بودند. پس از آن منزل کنونی (واقع در ابتدای خیابان چهارمردان- كوچه شماره 6- پلاك 197) را اجاره كردند و به مدت چهارده سال در این منزل بودند و در این مدت، دفتر كار ایشان بود و شخصیتهای تراز اول سیاسی و مذهبی به این منزل میآمدند. حیاط منزل، بیرونی و بخشی در آن طرف، اندرونی منزل بود. این بیرونی و اندرونی هم برای آقازاده بود كه آن در اختیار آقای بروجردی قرار داد.
در سال آخر حیات آیتالله بروجردی، مرحوم حاج مهدی صبوحی از تجار محترم تهران، میخواستند این منزل را برای آقای بروجردی خریداری كند؛ اما آقای بروجردی قبول نکردند که پول خانه از محل سهم امام و خمس محاسبه شود. به همین دلیل، آقای صبوحی خانه را به آقای بروجردی هبه کرد؛ یعنی آن را خرید و هدیه كرد. ایشان در همان جلسهای كه خانه را به آقای بروجردی هدیه کرد، این بیرونی را ثلث خودشان قرار دادند كه عوائدش صرف روضه سیدالشهدا شود.
تاریخچه منزل
سابقه این منزل به آقای بروجردی محدود نمیشود. قدمت این بنا 145 سال است. حاج سیدعلی بلورفروش این خانه را بنا کرد و در ایام عاشورا و فاطمیه دوم، در آن روضه برگزار میکرد. مرحوم آیتالله اراكی نقل میكردند كه من در این دو مجلس حضور داشتم و مرحوم حاج شیخ عباس قمی، صاحب مفاتیح در آن مجالس منبر میرفت.
هنگامی که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از اراک به قم آمدند، آقای آقازاده از ایشان تقاضا كردند که به اینجا تشریف بیاورند و مرحوم حاج شیخ، هفت سال در اینجا سكونت داشتند. بعدها خانم نجمالسلطنه،[4] مادر دكتر مصدق، منزل دیگری برای ایشان خریداری كرد و حاج شیخ به آنجا نقل مکان نمود، اما روضههایشان را در همین منزل برگزار میکرد. داخل حیاط در دو طرف، دو ایوان هست و حاج شیخ در مراسمها کنار دیوار مینشست.
امتیاز دیگر این خانه این است كه وقتی علمای عراق، مانند مرحوم آیتالله العظمی نائینی، مرحوم خالصی و حاج سید ابوالحسن اصفهانی به قم تبعید شدند، بر حاج شیخ عبدالکریم وارد شدند. مرحوم حاج شیخ هم این خانه را در اختیار ایشان قرار دادند و خود به اندرون رفتند و این دیوار را هم اینجا كشیدند. مرحوم میرزا و حاج سید ابوالحسن اصفهانی، نه ماه اینجا اقامت داشتند.
در زمان مرجعیت حاج سیدابوالحسن اصفهانی، جلسه جمهوریت رضاخان نیز با شركت حاج شیخ عبدالكریم حائری، حاج سیدابوالحسن و مرحوم میرزای نائینی در این خانه و در اتاق وسط برگزار شد که خود داستانی دارد. در آن زمان رضاخان سردار سپه بود و هنوز شاه نشده بود. احمد شاه نیز پیش از آخرین سفری كه به اروپا رفت و دیگر برنگشت، برای خداحافظی با مرحوم حاج سید ابوالحسن و مرحوم آقای حائری، به اینجا آمد.
بسیاری از بزرگان نجف، مانند مرحوم آیتالله العظمی حاج سید ابوالهادی و مرحوم آیتالله العظمی خوئی نیز به این خانه آمدند. مرحوم آقامیرزا علی شیرازی، مرحوم آقای فلسفی، مرحوم حاجی انصاری، مرحوم تربتی و مرحوم حاج شیخ ابوالفضل زاهدی سالها در این خانه منبر میرفتند. به همین دلایل، این خانه گذشته باشكوهی دارد.
معنویت حاکم بر منزل آیتالله بروجردی
عبادات و تهجد بزرگانی كه در این خانه ساکن بودند و عنایاتی که احیاناً از ناحیه آقا حجتبنالحسن به ایشان شده است، در و دیوار این خانه را متبرک کرده است. مرحوم آیتالله اراكی ـ رضواناللهعلیه ـ به من سفارش میكردند كه سعی كنید حتی یك آجر این خانه را عوض نكنید. ایشان میگفتند: نفسهایی كه به این آجرها خورده، آنها را متبرك كرده است و این بركتی دارد كه باید بماند.
مراسم روضه سیدالشهدا ـ علیهالسلام ـ در ایام محرم و نیز وفیات ائمه ـ علیهمالسلام ـ نیز سابقه دیرینهای دارد. سابقه این مراسم از زمان آیتالله بروجردی، بیش از 68 سال بوده و تاکنون ادامه داشته است. پیش از آن نیز روضه مرحوم بلورفروش و حاج شیخ عبدالکریم دایر بوده است. ازاینرو، درو دیوار این خانه با نام امام حسین ـ علیهالسلام ـ آمیخته شده و یک روح معنوی در آن مستتر است.
پرسش: حضرت امام ـ رحمتاللهعلیه ـ از آیتالله بروجردی به شیخ طوسی قم یاد میفرمودند؛ اما متأسفانه در قم رسانهها و شخصیتها چندان به بررسی و تبیین وجوه آیتالله بروجردی نمیپردازند. به نظر شما دلیل این بیتوجهیها چیست؟
فعالیتهای تشکیلاتی آیتالله بروجردی در امر تبلیغ
آیتالله علوی بروجردی: مرحوم آیتالله بروجردی فصلی از تاریخ شیعه و ایران است و نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت. در دوران پانزدهساله حضور ایشان در قم، حوادث اجتماعی و سیاسی بسیار مهمی همچون ملی شدن صنعت نفت روی داد و آیتالله بروجردی نقش مؤثری در این جریانها داشتند.
آیتالله بروجردی در واقع پدر معنوی حركت اسلامی است. ایشان بنیانگذار برنامه تبلیغی حوزه علمیه در ایام محرم و صفر هستند. ایشان با برنامهریزی دقیق و گسترده، صدای حوزه علمیه قم را به دورترین نقطههای ایران و به گوش مردم میرساندند. این برنامه چنان مؤثر بود که ماندن در قم در ماههای رمضان و محرم برای طلبهها بسیار بد بود.
ایشان همچنین بسیاری از علما و بزرگان را در شهرهای مختلف اسکان دادند که هر یک بعدها منشأ حرکت شدند. برای مثال، آقای داماد را به ساوه، آقای صدوقی را به یزد، آقای یثربی را به كاشان و آقای اشرفی اصفهانی را به كرمانشاه فرستادند و در هر نقطهای شخصیتهایی را استوار كردند. حضرت امام در سال 42 به وسیله همین افراد پیامهای خود را منعكس كردند و بعد در سال 57 نیز بر همین اساس بود كه حركت اسلامی را شکل دادند و نهضت اسلامی را در 22 بهمن به پیروزی رساندند.
آیتالله بروجردی میفرمودند: قم هنوز آماده نیست و ما نمیتوانیم در حكومت و سیاست وارد شویم؛ چون افراد تربیتشده برای این کار را نداریم. به همین دلیل به تربیت افراد اقدام فرمودند. امروز بیشتر شخصیتهای مملكتی از كسانی هستند كه در درس آیتالله بروجردی شركت داشتند.
مقام معظم رهبری به بنده فرمودند: من سال 1337 كه به قم آمدم، تازهطلبه بودم. از همان ابتدا به همین خانه میآمدیم و مینشستیم و فقط به چهره آیتالله بروجردی نگاه میكردیم تا ثواب ببریم. ایشان میفرمودند: ما سه سال در قم بودیم که آقای بروجردی فوت کردند؛ اما تا امروز، هرچه بیشتر گذشته، اعتقادم به آقای بروجردی عمیقتر شده است؛ یعنی تفكر ایشان تفكر بسیار عمیقی بوده است.
بیمهری و بیتوجهی به مقام آیتالله بروجردی
با این همه، نسبت به آیتالله بروجردی جفاهایی صورت میگیرد كه به برخی از آنها اشاره میكنم. در قم، یك خیابان و حتی یك كوچه به نام آیتالله بروجردی نیست. گویا اصلاً چنین شخصیتی در این شهر وجود نداشته است؛ درحالیکه وقتی آقای بروجردی به قم آمد، خیابانهای قم آسفالت نداشت و با پیگیریهای ایشان خیابان آذر و انقلاب آسفالت شدند. كارخانه برق قم را آیتالله بروجردی سرپا كردند.
من به آقای قالیباف هم گفتم كه آیا آیتالله بروجردی هیچ نقشی در اعتلای شیعه و حركت اسلامی نداشته است که از میان این همه بزرگراه و میادین و مراكز مهم، حتی یکی به نام ایشان نیست؟ آیا نقش ایشان از آقای طالقانی و كاشانی كمتر است که هیچ اسمی از آقای بروجردی در میان نیست؟
یکی دیگر از بیتوجهیها نسبت به آیتالله بروجردی، برخی مسائل نادرستی است که در برخی مطبوعات و رسانهها به ایشان نسبت داده شده است. اخیراً شبكههای ماهوارهای مانند شبکه فدک هم به این جمع اضافه شدهاند و به مسئله تقریب آیتالله بروجردی حمله میكنند و ایشان را طرفدار سنیها قلمداد مینمایند؛ درحالیکه چنین نیست.
آیتالله بروجردی و مجلس تقریب مذاهب
باید مسئله تقریب را از نظر آقای بروجردی بهخوبی درک کرد. یکی از بزرگان نظام میفرمود: ما بعد از انقلاب، به مدت 32 مرکز تقریب مذاهب داشتهایم؛ اما آیتالله بروجردی به مدت 15 سال مرکز تقریب را در قاهره درست كرد. آثاری كه مرکز تقریب ایشان داشت، این مرکز نداشته است. مرکز تقریت آیتالله بروجردی، فتوای شیخ محمود شلطوت را در تأیید مذهب شیعه در پی داشت. یکی دیگر از آثار آن، چاپ كتاب مراجعات شرفالدین در دانشگاه الازهر است. همچنین كتاب تفسیر مجمع البیان، از تفاسیر مهم شیعه، با مقدمه شیخ مجید سلیم، رئیس وقت دانشگاه الازهر، چاپ شد.
آقای طنطاوی، رئیس سابق دانشگاه الازهر نیز در بحرین به من گفتند: «شخصیت آیتالله بروجردی چنان كه قطع رابطه ایران و مصر در آن زمان، هیچ اثری بر فعالیت آیتالله بروجردی در قاهره نداشت. نمایندگان ایشان به قاهره رفتوآمد میکردند و نمایندگان ما هم از الازهر به قم میآمدند». ایشان میگفتند: «شخصیت آیتالله بروجردی بر روابط سیاسی حاکم بود».
همچنین مرحوم پدر من نقل میكردند: مرحوم آقای بروجردی یك روز پیش از رحلتشان چشم باز كردند و از من پرسیدند: «شنیدهام آقای شیخ محمدتقی قمی (رئیس مجلس تقریب الازهر) به تهران آمدهاند. چرا قم نیامدهاند؟ به ایشان بگویید بیایند. میخواهم ایشان را واسطه قرار دهم تا بین دو مملكت (ایران و مصر) یك صلح و اصلاحی صورت بدهند». اشراف مرجعیت به مسائل چنان بود كه ایشان در آن شرایط میخواستند حاج شیخ محمدتقی قمی را واسطه قرار دهند تا شاه و عبدالناصر را به مذاكره دعوت کند.
ما نامههایی از عبدالناصر به آیتالله بروجردی داریم. هنگامی که اسرائیل تشكیل شده بود، عبدالناصر در نامهای به آقای بروجردی از ایشان میخواهد كه شاه را وادار كند كه از به رسمیت شناختن اسرائیل خودداری نماید. آقای بروجردی نیز این كار را كردند.
این جنبههای آیتالله بروجردی، بسیار جای توجه و بررسی دارد. هرچند نهادهای رسمی چندان توجهی به ایشان ندارند، اما یاد ایشان هنوز در بین مردم مانده است و مراسم سالگرد آیتالله بروجردی باشکوهتر از مراسم سالگرد دیگر شخصیتها برگزار میشود.
لزوم معرفی فکر و اندیشه آیتالله بروجردی
پرسش: نظر شما درباره فعالیتهایی که برای معرفی مراجعی همچون آیتالله بروجردی انجام میشود و آثار و برکات این فعالیتها چیست؟
آیتالله علوی بروجردی: ما برای معرفی ابعاد مختلف آیتالله بروجردی، یک پایگاه اطلاعرسانی تأسیس کردهایم و این شخصیت بزرگ را بهعنوان مرجع شیعه، عالمی متقی و پرهیزگار و شخصیتی دوراندیش معرفی میكنیم. از نقاط مختلف دنیا نامههایی به دست ما میرسد یا برخی افرادی که چندان هم مذهبی نیستند تماس میگیرند و خوابهایی نقل میکنند؛ اما من موافق نیستم که با دید كرامت و معجزه به مسائل نگاه کنیم؛ بلکه باید فكر و اندیشه افراد را مطالعه کنیم. آیتالله بروجردی كسی است كه میتوان زندگی او را مطالعه كرد و این جنبه، دستکم برای شخصیتهای متفكر اسلامی كه در زمینه تاریخ بیداری اسلامی كار میكنند، میتواند بسیار مفید باشد. زندگی آیتالله بروجردی در این زمینه حرفهای بسیاری دارد و شایسته تحقیق است.
رابطه حضرت امام و آیتالله بروجردی
پرسش: دیدگاه حضرت امام درباره آیتالله بروجردی و رابطه این دو با یکدیگر چگونه بود؟
آیتالله علوی بروجردی: حضرت امام از همان ابتدا که آیتالله بروجردی به قم آمدند، در كنار ایشان بودند. آیتالله بروجردی در سال اول ورودشان به قم، ظاهراً نذر كرده بودند كه به مشهد مشرف شوند؛ اما امام مخالف بودند. علت آن نیز این بود كه میگفتند مردم شهرهای مسیر قم تا مشهد، مقام و شخصیت ایشان را نمیشناسند و ممکن است تجلیل لازم صورت نگیرد. به همین دلیل از ایشان میخواستند که سفر را به تأخیر بیاندازند؛ اما آیتالله بروجردی نپذیرفتند و به مشهد رفتند. ایشان یک ماه رمضان در مشهد ماندند و همه ائمه جماعات مشهد نیز به ایشان اقتدا کردند. در همان سفر، آیتالله بروجردی امام را جای خود میگذارند و مهر خود را هم به ایشان میدهند.
هنگامی که امام از پاریس برگشتند و به قم آمدند، مرحوم آقای شهابالدین اشراقی با من تماس گرفتند و گفتند كه امام میخواهند فردا با برخی از بزرگان دیدار كنند و ابتدا قصد دارند به منزل آیتالله بروجردی بیایند و بعد بازدیدهای خود را شروع كنند. این نخستین باری بود كه امام پس از ورودشان به قم، از خانه خود به جایی میرفتند و در اولین گام، به اینجا آمدند.
فردا شب امام تشریف آورند و عدهای از بزرگان و اصحاب بیت نیز آمدند. امام در بد ورود، شروع کردند به خواندن فاتحه و یك ساعت در اینجا نشستند؛ درحالیکه در بازدیدهای دیگر، پنج تا ده دقیقه مینشستند. ایشان داخل ایوان آمدند. وسط ایوان كه رسیدند، ایستادند و برگشتند به در و دیوار خانه نگاه كردند. یك وقت متوجه شدند كه من ایشان را نگاه میكنم. فرمودند: «من از این خانه خیلی خاطره دارم». من عرض كردم: «انشاءلله خاطرات خوبی باشد». ایشان فرمودند: «شش یا هفت سال، نخستین كسی بودم كه به این خانه وارد میشدم و آخرین فردی بودم كه از این خانه بیرون میرفتم». این تعبیر ایشان بود و نزدیكی و ارتباط ایشان بسیار زیاد بود.
سردی روابط امام و آیتالله بروجردی
بعد از شش یا هفت سال، قضایایی پیش آمد که نمیتوان همه را باز كرد و رسانهای نمود. این روابط در ارتباط با مرحوم آقای كاشانی و فداییان اسلام، قدری به هم خورد. گاهی برخی مسائل در تاریخ نادیده گرفته میشود و نقطهنظرهای آیتالله بروجردی را باید دقیق شناخت. این مسائل و حرف برخی افراد باعث سردی در روابط امام و آیتالله بروجردی شد. البته این مسئله كوتاه بود و پدر من نقل میكرد كه بعداً روابط آنان ترمیم شد و ملاقات مفصلی با یکدیگر داشتند.
مرحوم پدر من، هم شاگرد امام بود و هم شاگرد آیتالله بروجردی. ایشان با امام رفاقت نزدیكی داشت و حتی با هم روابط خانوادگی داشتیم. خود من زیاد به منزل امام میرفتم و خانواده ایشان خیلی به ما لطف داشتند.
نکتهای که باعث برخی حرف و حدیثها شد این بود که امام در تشیع آیتالله بروجردی حاضر نشدند. به همین دلیل، عدهای گفتند که امام از آیتالله بروجردی خوشش نمیآمد؛ ولی ما میدانستیم که امام مبتلا به تب شدید مالت بود. 25 روز بعد از درگذشت آیتالله بروجردی که حال ایشان کمی بهتر شد، مجلس فاتحهای از طرف ایشان در مسجد اعظم برگزار شد و خود ایشان هم با اینكه حالشان چندان مساعد نبود، شرکت کردند.
با این حال، طبعاً بین امام و آیتالله بروجردی در برخی مسائل، مانند فدائیان اسلام اختلاف نظر بود. البته امام هم یك مورد تأیید درباره فداییان اسلام ندارد. آیتالله بروجردی شخصیتی بود كه تجربیات دقیق و زیادی از حوادث گوناگون داشته است. ایشان بارها میفرمود: «من از زمان آخوند و قضایای مشروطیت این درس را گرفتم كه در اموری كه ابتدا و انتهای آن برای من مشخص نیست، وارد نشوم و دخالت نكنم».
دوراندیشی آیتالله بروجردی در مسائل سیاسی
از سوی دیگر، ایشان دكتر مصدق را كاملاً نفی نمیکرد و حتی در مواردی هم تأیید میکرد. وزارت خارجه انگلستان هر سی سال یک بار اسنادی را منتشر میکند. سه یا چهار سال پیش نیز مجموعه اسنادی را منتشر کردند که یکی از آنها مربوط به موضعگیری آیتالله بروجردی در زمینه دولت ملی مصدق است.
در این سند آمده است كه شاه سفیر انگلستان را احضار میكند. سفیر پیش از آنكه از شاه بپرسد چه كاری دارد، میگوید دولت انگلستان تصمیم گرفته است به ایران حمله كند و دولت مصدق را ساقط نماید؛ چون شما بهعنوان شاه مملكت با مصدق مخالفید؛ آقای كاشانی هم از مصدق جدا شده است؛ فداییان اسلام هم در برابر مصدق موضع گرفتهاند و آقای بروجردی هم بهعنوان مرجع شیعه، با برنامههای او موافق نیست. در نتیجه دولت انگلستان به چنین نتیجهای رسیده است. شاه گفت: من هم برای همین شما را احضار کردهام. دیروز آیتالله بروجردی رئیس مجلس سنا و قائم مقام رفیع را خواسته و به من پیغام داده است كه دولت انگلستان میخواهد به ایران حمله كند. اگر چنین اتفاقی بیافتد، هیچ مشكلی بین من و دكتر مصدق و آیتالله كاشانی نخواهد بود و من حكم جهاد خواهم داد. سفیر انگلستان هم این مسئله را به وزارت خارجه انگلستان گزارش میکند.
انگلستان این سند را پس از سی سال منتشر كرده است. آقای مصدق و كاشانی تا آخر عمر هم متوجه این موضوع نشدند. نه شاه در این باره به كسی چیزی گفته بود و نه خود آقای بروجردی اطرافیانش را در جریان قرار داده بود. هیچ کس از این پیغام و آثار آن خبر نداشت. آیتالله بروجردی، با وجود اختلاف نظر با مصدق و کاشانی، نسبت به همه حركتها حالت پدری داشت و هنگامی که دشمن میخواست به کشور حمله كند، اختلافات را کنار گذاشت و آن حالت پدری را اعمال کرد.
آیتالله بروجردی با كیاست و سیاست، فضای ملتهب سیاسی را آرامش بخشید؛ حوزه علمیه قم را شكوفا کرد و كسانی را تربیت نمود که امروزه در زمره متفكران شیعه و مراجع دنیای اسلام هستند. ایشان حركت فکری و اسلامی را در جهان اسلام شکل دادند و آن را به جهات مختلف تقویت کردند.
………………………………………………………………………………….
1 . سورة مؤمنون، آیات 18 – 20.
2 . مفتاح الكرامه، كتابی است كه دیدگاهها و نظرات اصحاب از قدما و بعد متاخرین را در زمینة فقه نقل میكند.
3 . پدر مرجع تقلید، مرحوم آیتالله محمد فاضل لنکرانی.
4 . خانم نجمالسلطنه، از شاهزادههای تهران و مقلد شیخ بود. بیمارستان نجمیه تهران نیز به همت ایشان بنا شد.