رابطه آیت الله بروجردی با آیت الله كاشانی

 

 

 

قصۀ معروفی است که آقای محسنی ملایری نقل می‌کند که پدرم از مرحوم کاشانی نقل می‌کردند -چون با آقای کاشانی مأنوس بودند- آقای كاشانی گفتند: بابت خانه مان مبلغ دوازده هزار تومان بدهكار بودم و قرار بود بیایند و خانه را پس بگیرند. دامادم آمد پیش من و گفت: می‌خواهم به قم بروم، مشكل خانه را چه می‌کنی؟ گفتم نمی‌دانم. گفت: می‌خواهم به قم بروم، به دیدار آیت الله بروجردی نیز می‌روم؛ من گفتم: برو ولی از قضیۀ خانه و مشكلمان حرفی نزن. دامادم از من خواست كه یك نامه احوال‌پرسی برای آقای بروجردی بنویسم (آن زمان رسم بود) و من نوشتم. دامادم تعریف می‌كند: وقتی به دیدار آیت الله بروجردی رفتم ایشان دو پاكت به من دادند یكی برای خودم و یكی برای آقای كاشانی (كه در بسته بود). وقتی به تهران بازگشت نامه را به من داد، تا نامه را باز كردم یك چك به مبلغ دوازده هزار و چهارصد تومان از پاكت بیرون افتاد (به اندازه مبلغ بدهكاری). تا چك را دیدم عصبانی شدم و گفتم: مگر نگفتم از مشكل خانه حرفی نزن! دامادم گفت: به جدت قسم! یك كلمه حرف هم نزدم.

……………………………………………………………….

منبع: نشریۀ خُلُق ، مصاحبه با آیت الله سید محمد جواد علوی بروجردی-شماره 14 صفحه 34 الی 37 نسخه چاپی.

 

 

 

پاسخی بگذارید