مصاحبه با آیة الله سیدجعفراحمدی

 

 

 

با تشکراز جناب عالی که مصاحبه با ما را پذیرفتند، لطفا ابتداء شمه ای از زندگی خود را بیان کنید.

استاد: بنده داماد بزرگ مرحوم آیة الله العظمی بروجردی ، قدس سره ، و همشیره زاده ایشان هستم . مرحوم والد بنده ، آقا سید فخرالدین ،از علمای بزرگ بروجرد و جزء مدرسین حوزه علمیه آن جا بود. آن مرحوم ، عموزادة آیة الله بروجردی است. در سال 1351 قمری ، برای تحصیل به قم آمدم . قبل از آمدن مرحوم آیة الله العظمی بروجردی به قم ، در درس مرحوم آیة الله آقا سیدمحمدتقی خوانساری و آیات دیگر قم شرکت می کردم . پس از آمدن حضرت آیة الله العظمی بروجردی به قم ، علاوه بر شرکت در درس ایشان ، در جلسه استفتائیه و تکمیل کتاب رجال ایشان شرکت داشتم .

 

لطفاً، شرحی کوتاه از زندگی علمی تحصیلی آیة الله بروجردی ، برای اطلاع ما و خوانندگان بیان کنید

استاد: تحصیلات عمدة مرحوم آیة الله العظمی بروجردی ، در حوزة اصفهان بوده است. ایشان در این حوزه ، علاوه بر تحصیل ، تدریس هم می کرده است . پس از آن ، چند سالی هم به نجف اشرف رفته اند و در درس مرحوم آیة الله العظمی آخوند خراسانی شرکت می کرده اند. آیة الله العظمی بروجردی ، مورد توجه مرحوم آیة الله العظمی آخوند خراسانی بوده اند. به طوری که وقتی اشکالی می کرده اند، مرحوم آیة الله العظمی آخوند خراسانی ، به دقت گوش می کرده اند و گاه ، آن را مورد بررسی و تحقیق قرار می داده اند

آیة الله العظمی بروجردی ، پس از فوت مرحوم والدشان ، ناچار به بروجرد باز می گردند و حوزه علمیه آن شهر را اداره می کنند. حدود سی سال ، در بروجرد اقامت می نمایند. در این مدت ، منشاء برکات بسیاری می شوند. در بین مردم ، نفوذ فوق العاده ای یافتند، به طوری که عده زیادی از مردم آن دیار،از ایشان تقلید می کردند.

در این زمان ، مرحوم آیة الله العظمی آخوند خراسانی ،اجازه نامه مهمی برای ایشان می فرستند.

کم کم ، نبوغ و سیطره علمی ایشان آشکار می شود عده ای از بزرگان حوزه علمیه قم ، برای دیدار با ایشان و درک فیض از محضرشان ، به بروجرد می روند، از جمله آنان : مرحوم شهید مطهری است .

از جمله مطالب مهم ، که در این زمان واقع شد، قضیه حرکت آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی از مشهد مقدس به تهران بود. ایشان آمده بودند تا خواسته های خود را با رضاخان در میان بگذارند. رضاخان ایشان را در حضرت عبدالعظیم جا داده بودند و نه خود به ملاقات می رفت و نه کسی را اجازه می داد که با آن بزرگوار ملاقات نماید. به تقاضاهای ایشان هم ترتیب اثر نمی داد.

در این موقع ، عده ای از علمای قم ، به بروجرد آمدند و از آیة الله العظمی بروجردی خواستند تا به نحوی قضیه را حل و فصل نماید. حضرت آیة الله العظمی بروجردی ، تلگرافی به رضاخان مخابره کردند.

نظر به نفوذ و موقعیت آیة الله العظمی بروجردی در غرب کشور، پس از تلگراف ایشان ، دولت به مرحوم آیة الله قمی ، قول می دهد که به خواسته هایش عمل خواهد شد.

پس از آن مرحوم آیة الله قمی راهی عتبات عالیات می شوند ملایر که می رسند به بروجرد تلفن می کند می گویند:

[شما به ملایر می آیید با من برای دیدار حضرت عالی به بروجرد بیایم ؟]

آیة الله العظمی بروجردی ، می گویند: من می آیم .

لذا به اتفاق مرحوم والد و آیة الله زاده معظم ایشان ، به ملایر می روند و با آیة الله قمی ملاقات می کنند.

 

با توجه به این که حضرت عالی قبل از آیة الله العظمی بروجردی ، در حوزه علمیه قم ، مشغول تحصیل بوده اید،

لطفاً درباره وضعیت حوزه قم قبل از ورود ایشان توضیح بفرمائید.

استاد: در اواخر حیات مرحوم آیة الله العظمی حاج شیح عبدالکریم حائری ، قدس سره ، فشار دولت بر حوزه های علمیه زیاد شده بود، حتی برای پوشیدن لباس روحانیت تضییقاتی قائل شده بودند. برای جواز پوشیدن لباس روحانیت ، هر ساله برای طلاب امتحان گذاشته بودند. به این هم اکتفا نکردند و گاه ، بی گاه ،از طرف شهربانی به مدرسه فیضیه می آمدند و عده ای را با خود می بردند و التزام می گرفتند که یا باید از قم خارج شوید، یا از لباس روحانیت. طبعاً، بر اثر این فشارها، عده ای از لباس خارج می شدند و روحانیت ، روز به روز بیشتر تضعیف می شد، به طوری که آیة الله العظمی حائری که مرحوم شد، تنها یک جلسه فاتحه برای ایشان گذاشته شد.

پس از فوت مرحوم آیة الله العظمی حائری ، جلسه ای تشکیل شده بود که آیة الله بروجردی را به قم دعوت کنند، ولی نظر به موقعیت آن زمان و وضع دولت ، بعضی صلاح ندانسته بودند که ایشان به قم تشریف بیاورند.

پس از آیة الله العظمی حائری ، آیات عظام : مرحوم آقای حجت و آقای صدر و آقای سید محمد تقی خوانساری ، قدس الله اسرارهم ، تصدی حفظ حوزه و اداره آن را به عهده گرفتند، ولی فشارهای دولت ، همچنان ادامه داشت و جمعیت طلاب روز به روز کمتر می شد.

 

لطف، درباره چگونگی آمدن ایشان به قم ، توضیح بدهید.

استاد: به نظر من ، آیة الله العظمی بروجردی را خداوند بزرگ ، در این مدت ، برای حوزه علمیه قم ذخیره کرده بود.

بیماری و انتقال آن بزرگوار، از بروجرد به تهران هم ، یک لطف الهی بود؛ زیرا در غیر این صورت ، مردم بروجرد، اجازه نمی دادند ایشان از بروجرد خارج شوند. اما مریضی ایشان ، به گونه ای می شود که در بروجرد امکان معالجه نیست و باید به تهران بیایند. بنده هم در آن سفر همراه مرحوم پدرم و آیة الله زاده معظم آیة الله العظمی بروجردی و رئیس بهداری بروجرد، در محضرشان بودیم. به اراک که رسیدیم ، به خاطر شدت درد، قرصی برای ایشان گرفتند. پس از خوردن قرص ، خواب رفتند. به قم که رسیدیم ،ایشان بیدار شدند و احساس کردند دردی ندارند. پزشک نظر داد که تا اندازه ای بهبودی حاصل شده و فوریت عمل از بین رفته است ولی در هر صورت باید عمل انجام بگیرد.

راهی تهران شدیم و اذان صبح به حضرت عبدالعظیم ( ع ) رسیدیم . همانجا توقف کردیم آیة الله العظمی بروجردی در بیمارستان فیروزآبادی ، تحت معالجه قرار گرفتند.

در طی مدت معالجه ، عده زیادی از فضلای قم به عیادت ایشان آمدند. ضمناً، برای اقامت در قم ، از آن بزرگوار، دعوت می کردند. از جمله کسانی که زیاد سعی می کردند ایشان به قم بیایند، حضرت آیة الله العظمی امام خمینی ، قدس سره ، بودند.

ایشان فرمودند: چون قصد دارم پس از بهبودی به مشهد مقدس مشرف شوم ، اکنون به قم می آیم ، ولی اقامتم در آن شهر، موقت خواهد بود. آن مرحوم ، با استقبال با شکوهی وارد قم شدند و درس شروع کردند. از آن پس در قم ماندند و با فوت مرحوم آیة الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی ،ایشان مرجعیت عامه یافتند.

 

فکر و اندیشه حضرت آیة الله العظمی بروجردی و روش تدریس ایشان در ترقی و تحول حوزه های علمیه نقش داشته است ، لطفا در این باره توضیح بدهید.

استاد: ایشان ، در تدریس ، توجه خاصی به اقوال سابقین داشتند. احاطه خوبی که به رجال داشتند، به اسانید روایات و گاه شرح حال افراد راوی ، در ضمن درس ، می پرداختند.

در فقه ، مبانی محکم و دقیقی داشتند.

معتقد بودند: چون قدماء از علماء طبق روایات فتوا می دادند و معمولاً عبارتها همان عبارتهای روایت است؛ لذا اگر در مساله ای شهرت قدماء وجود داشت ، به آن ارزش می دادند و می فرمودند:

[ممکن است روایتی در اختیار قدماء بوده ، که بر طبق آن ، فتوا داده اند و اکنون آن روایت در دسترس ما نیست].

بر همین اساس ، برخی از کتب احیاء شد به طبع رسید یا تجدید چاپ شد. مانند: خلاف شیخ طوسی، مفتاح الکرامه ، جامع الروات اردبیلی و…

علاوه بر این ،ایشان در بروجرد که بودند، به ابتکار خودشان ، تمامی رجال روایت کننده موجود در کتب اربعه را جمع کرده بودند، آنگاه ، به دوازه طبقه ، آنان را طبقه بندی کرده بودند. در این طبقه بندی ، شیوخ و شاگرد هر طبقه مشخص شده بود. این کار بسیار مهمی بود. بعد که ایشان به قم آمدند، توسط عده ای از فضلاء، که حقیر نیز از آن جمله بودم ، به تکمیل این کار و آماده کردن آن برای چاپ پرداختند. البته در زمان خود ایشان ،این توفیق حاصل نشد و هم اکنون ، آستانه مقدسه امام رضا (ع) به آن اقدام نموده است .

یکی دیگراز خدمات علمی و فرهنگی ایشان به حوزه علمیه قم ،این بود که : دستور دادند عده ای از فضلاء، زیر نظر خود ایشان تمامی احادیث را از کتب اربعه و غیر کتب اربعه جمع آوری نمایند. این کار انجام شد و تاکنون پانزده جلد آن ، به نام جامع احادیث شیعه ،از طبع خارج شده است .

مجموعه این فعالیته، در ایجاد و ترقی حوزه ، بسیار موثر بود.

از طرفی دیگر، ایشان به حوزه های دیگر شهرستانها هم ، توجه داشتند. سعی داشتند که آن حوزه ها هم فعال باشند. برای این جهت ،اقداماتی، کردند. از جمله: تاسیس حوزه علمیه در باختران و فرستادن بزرگانی از علمای اصفهان به آن شهر.

از جمله اقدامات مهم ایشان ،ابتکار برگزاری امتحان در حوزه علمیه قم بود. با گذاشتن برنامه امتحانی، اولاً، طلابی که به حوزه قم می آمدند، از معلومات بالایی برخودار بودند و ثانیاً، طلبه ها تا سطح معینی باید در حوزه های شهرستانها می ماندند و این باعث می شد که حوزه های شهرستانها هم فعال باشد.

 

حضرت آیة الله العظمی بروجردی ، درایجاد وحدت بین مسلمین ، نقشی ، فوق العاده داشت ، لطفا در این مقوله صحبت فرمایید.

استاد: آن بزرگوار، در رابطه با ایجاد وحدت بین مسلمین، خیلی جدی بودند. به همین منظور، چون مرکز مهم علمای اهل سنت، الازهر مصر بود، ایشان توسط مرحوم شیخ محمدتقی قمی، که آن زمان نماینده ایران در الازهر بود، با روسای الازهر تماس داشتند و نامه هایی مبادله می کردند، که منتهی به فتوای مشهور شیخ شلتوت شد. در اولین جلسه ملاقات آقاشیخ محمدتقی قمی باایشان، (که من هم حضور داشتم ) مرحوم قمی ، وقتی احاطه ایشان را، بر اقوال علمای اهل سنت و بر کتب روائی آنان ، دید، بسیار شگفت زده شد.

به هنگام فوت مرحوم آیة الله العظمی بروجردی ، آقای قمی در ایران نبود و آن موقع هم ، رابطه بین دولت ایران و مصر قطع شده بود لذا ایشان در همان حال کسالت فرمودند:

[شیخ محمدتقی ، وقتی آمد، به او بگویید، پیغام مرا به شیخ شلتوت برساند و بین ایران و مصر را اصلاح کند. می ترسم ، زحمات چندین ساله ام از بین برود].

وقتی آقا شیخ محمدتقی به ایران آمدند، جریان را به ایشان گفتند.

این ، نشان دهنده اهمیت مساله وحدت مسلمین در نظر ایشان است . مطلب دیگری که به همین موضوع وحدت مرتبط است ، قضیه آمدن ملک سعود، به ایران و فرستادن هدایایی برای ایشان است .

البته آیة الله بروجردی از هدایایی او، تنها قرآنها و قطعه پرده کعبه را پذیرفتند و باقی را به سفیر عربستان بخشیدند.

اما آنچه مهم است این که :ایشان، از این ارتباط، در جهت معرفی شیعه استفاده کردند لذا در پاسخ نامه ملک سعود، حدیث مفصلی از امام صادق ( ع )، که حاوی قریب به چهارصد حکم مربوط به حج بود، برایش فرستادند. این حدیث در روزنامه های آن روز عربستان ، منعکس شد. بعضی از آقایان که حج مشرف شده بودند، آن روزنامه ها را با خود آورده بودند.

 

رابطه حضرت آیة الله بروجردی ، با آیة الله کاشانی چگونه بود؟

استاد: بنده در این رابطه ،از جزئیات امر اطلاع کامل ندارم . آنچه به اجمال می دانم این است که : آیة الله کاشانی ، مورد توجه حضرت آیة الله بروجردی بودند.

یک وقتی که ایشان به قم آمده بودند و در منزل آیة الله سیدمحمدتقی خوانساری اقامت داشتند، آیة الله بروجردی به دین ایشان رفتند و آیة الله کاشانی برای دین ایشان نیز، به منزل آیة الله بروجردی آمدند.

مرحوم حاج انصاری، بالای منبر نقل می کردند.

[آیة الله کاشانی در فوت آیة الله بروجردی گریه می کردند و می فرمودند:

من بدهکار بودم و خیلی دوست داشتم کسی به اطلاع ایشان آیة الله بروجردی برساند ولی ایشان بدون این ، به مقدار فرض من ، برایم پول فرستادند].

 

موضع ایشان در برابر رژیم شاه چگونه بود؟

استاد: در زعامت ایشان ، بسیاری از کارهای خلاف توسط ایشان ، جلوگیری شد و بدون این که شاه بتواند مخالفت کند. شاه در کتابی ، که بعداً نوشته بود، اقرار کرده که : مقام غیر مسؤولی (به تعبیر او) مانع کارهایش بوده است .

 

در پایان برای راهنمایی ما و خوانندگان عزیز، از مسائل معنوی حضرت آیة الله بروجردی ،اگر مطالبی دارید بفرمائید.

استاد: از نظر معنوی ،ایشان فرد متقی و زاهدی بود.

ایشان در بروجرد، ملکی داشتند که مرحوم پدر،ارث برده بودند. مقداری از آن را، زمانی که در بروجرد بودند، فروختند تا بدهکاری را که به خاطر شهریه طلاب داشتند، اداء نمایند. از درآمد مابقی آن زمین ، تا آخر عمر، با این که، نسبتاً، کم هم بود، مصرف می کردند؛ آن هم محدود و بدون زیاده روی .

…………………………………………………………………………..

منبع: مجله حوزه،شماره 43-44، مصاحبه با آیة الله سیدجعفراحمدی (ره)،ص 77.

 

 

 

پاسخی بگذارید