ما در راستای ثبت تاریخ حوزه ها،معرفی بزرگان و نمودن زندگی آنان برای الگوگیری طلاب، تصمیم گرفتیم: یادواره ای در ابعاد زندگی حضرت آیت الله العظمی بروجردی،در سی امین سالگرد و رحلت ایشان تهیه کنیم؛از این روی از حضرت عالی می خواهیم که در این رابطه ما را یاری کنید.
استاد : ضمن تشکر از شما آقایان که در صدد ثبت و ضبط تاریخ بزرگان هستید . این عمل شما فواید زیادی دارد : اولاً : از دیدگاه قرآن ، تاریخ سازنده است ؛ لذا قرآن با نقل سرگذشت طواغیت و بدان و بیان حالات پیامبران و خوبان تاریخ ، انسان ها و جوامع را می سازد . انسان ها را با موانع و عوامل رشد ، آشنا می کند . در بینش قرآن تاریخ از چنان اهميتی برخوردار است که خدا به آن قسم می خورد : “و العصر ان الانسان لفی خسر”
عصر به معنای تاریخ و زمانه است . بنابر یک احتمال معنای آیه این است :
“قسم به تاریخ و زمانه ، که پر است از حوادث و سرگذشت انسان های خوب و بد ، انسان ها هرز می روند و در زیانکاری اند ؛ مگر آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند .”
بنابراین کار شما قابل تشکر و بسیار خوب است .
لطفا ابتدای آشنایی خود با آیت الله بروجردی و چگونگی آن را بیان کنید .
استاد : در مباحثه ای که با شهید آیت الله مطهری داشتیم به حواشی عروه مراجعه می کردیم . حواشی عروه آیت الله بروجردی که ظاهراً” علی ما نقل اولین حاشیه بر عروه بوده است (آیت الله بروجردی پیش از آقای نائینی ، آقا ضیاء و آقا سید ابوالحسن اصفهانی بر عروه حاشیه زده اند) ما را چنان به خود جذب کرد که در تقلید ، جانب احتیاط را گرفتیم . با این که مقلّد مرحوم آیت الله سید ابو الحسن اصفهانی بودیم ، ولی در عمل ، بین فتوای آیت الله آقا سید ابوالحسن ، آیت الله حاج آقا حسین بروجردی و آیت الله حاج آقا حسین قمی ، رحمت الله علیهم ، جمع می کردیم . همین مسأله باعث شد که تابستان آن سال ، شهید مطهری به بروجرد رفتند و در تابستان بعد من به بروجرد رفتم و از درسشان بهره ها بردم . آرزوی ما این بود که آیت الله بروجردی قم بیایند . حوزه علمیه قم ، آن زمان ، زیر نظر آیات و مراجع ثلاث : آیت الله صدر ، آیت الله حجت و آیت الله خوانساری رحمت الله علیهم بود .
این سه گانگی ، اندکی عامل آشفتگی در حوزه علمیه قم شده بود . طلاب جوان و فاضل و بزرگان و مدرسان دلسوز و روشن بین حوزه ، از این وضعیت رنج برده به دنبال راه چاره ای بودند . در همین راستا من و شهید آیت الله مطهری روزی پس از پایان درس اخلاق امام خمینی قدس سره به ایشان عرض کردیم : چه خوب است آیت الله بروجردی به قم بیایند .
مقداری از شخصیت علمی ، اخلاقی و خصایصی را که دیده بودیم برای حضرت امام بیان کردیم . امام خمینی رحمت الله علیه در پاسخ فرمودند : اگر سه آقا ، چهار تا شد ، چه کنیم ؟
تا این که برای آیت الله بروجردی کسالتی پیدا شد و برای معالجه به تهران آمدند . بزرگان و مدرسین قم ، درصدد دعوت از ایشان برآمدند . برخی از آقایان مثل مرحوم حاج میرزا مهدی بروجردی به عیادت ایشان رفتند . از آیت الله بروجردی برای آمدن به قم دعوت به عمل آوردند . بقیه بزرگان نیز از آیت الله بروجردی دعوت کردند .
ایشان در بیست و چهارم محرم همان سالی که من تابستانش در بروجرد بودم ، به قم آمدند .
استقبال با شکوهی به عمل آمد . برخی تا تهران ، به استقبالشان رفتند و عده ای تا ده فرسخی قم به پیشواز آن مرحوم شتافتد .
من که در آن روزگار طلبه جوانی بودم ، با ماشینی که مرحوم حاج آقا مرتضی حائری قدس سره گرفته بود به استقبال آیت الله بروجردی رفتیم . در علی آباد ایشان را ملاقات کردیم .
یادم نمی رود چون چشم آیت الله بروجردی به من افتاد ، فرمودند : مثل این که شما تابستان بروجرد بوده اید . عرض کردم : بله .
ایشان وارد قم شدند و در منزل آقا زاده ساکن شدند . در همان منزل به تدریس اصول ، از اول و فقه از کتاب اجاره پرداختند .
اگر خاطره ای از ابتدای تدریس ایشان به یاد دارید بیان کنید .
استاد : مرحوم آیت الله بروجردی از روزهای اول به دو چیز اصرار داشتند :
1- اصرار داشتند شیوه تدریس مرحوم آخوند خراسانی صاحب کفایه را پیاده کند . شیوه تدریس محقق خراسانی این بود که برخی از شاگردان زبده ، درس ها را تقریر می کرده اند و حوزه های کوچکتری تشکیل می داده اند تا درس برای بقیه شاگردان ، که ضعیف ترند ، با طرح اشکال و پاسخ آن پخته شود ، ولی این شیوه در قم عملی نشد .
2- بسیار پافشاری می کردند که شاگردان درس را بنویسند . گاه فواید آن را بر می شمردند ، می گفتند : “سعی کنید درس ها را بنویسید و نظریه و اشکال های خود را در حاشیه آن بیاورید . در جوانی فکر انسان بازتر و مو شکاف تر است . انسان در جوانی افکاری به ذهنش می آید که در سن پیری از آن بهره می برد .”
در فایده نوشتن درس می گفتند: “در اصفهان که بودم ، در بیست و پنج سالگی اساتید تقلید را بر من حرام می دانستند . من برای آزمایش قدرت اجتهاد خود ، خارج قوانین و خارج ریاض را شروع کردم . نظرات خود را در حاشیه یادداشت می کردم . اکنون با گذشت زمان آن نوشته ها مورد استفاده ام می باشد .”
با پافشاری ایشان ، نوشتن درس ، که تا آن زمان در حوزه نه تنها مرسوم نبود که برخی آن را عامل بی سوادی می دانستند در حوزه مرسوم شد . از برکت همین روش ، من “نهایة الاصول” و “البدرالزاهر” را نوشتم .
لطفاً در زمینه خصوصیات و روش تدریس حضرت آیت الله بروجردی توضیح دهید .
استاد : درس آیت الله العظمی بروجردی چند خصیصه برازنده داشت :
1- آیت الله بروجردی بسیار خوش بیان بود ، مطالب را به زبانی ساده می گفت ، با عبارات مغلق و قلنبه گویی مخالف بود . چنانچه کسی با عبارات پیچیده و در قالب اصطلاحات اشکال می کرد ، می فرمودند : “می خواهید مرا گیج کنید .”
من یک مرتبه اشکال کردم و گفتم : این مطلب ، با نتیجة التقیید درست می شود .
ایشان فرمودند : “نتیجه التقیید چیست ؟ می خواهید مرا گیج کنید .”
2-در هر بخشی از حشو و زواید پرهیز می کرد . روی محور اساسی و نکته اصلی درس ، که نقش مؤثری در فهم مطلب داشت تکیه می کردند و آن را دقیقاً” توضیح می دادند .
مطلب اصلی را از زوایای گوناگون و بیان ها و تمثیل های مختلف شرح می دادند .
گاهی از اوقات بعضی شاگردان می نوشتند : مطلب را زیاد تکرار می کنید . ایشان فرمودند : “چنین نیست . مرحوم آخوند چه بسا روز شنبه یک مطلبی را عنوان می کردند تا روز چهارشنبه همین مطلب را توضیح می دادند . برخی افراد نادان ، گمان می کردند : این تکرار است . درحالی که ایشان مطلب را از زوایای مختلف و با بیان مختلف ، تشریح می کردند و در هر بیانی نکته ای جدید بود .”
آیت الله بروجردی به حواشی و نظریات نمی پرداختند و گاهی اوقات به برخی از اقوال اشاره ای گذرا می نمودند
.
خلاصه : نزدیکترین راه و خط مستقیم را برای فهم مطلب انتخاب می کردند .
درس را به گونه ای تبیین می کردند که مطلب در ذهن جای می گرفت . جلسه درس ایشان در حقیقت هم درس بود ، هم مطالعه و هم مباحثه .
3- از جمله روش های ایشان در تربیت شاگردان این بود که برای تشویق آقایانی که درس ایشان را خوب تقریر می کردند ، نوشته هایشان را می گرفتند و مطالعه می کردند ، کسی که نوشته اش خوب بود ، بالای منبر از او تعریف می کردند و هم مقداری پول ، به عنوان جایزه به او می دادند .
خلاصه : در زمینه تدریس و علوم حوزوی ، به حوزه علمیه قم ، عمق و غنا بخشیدند و طلّاب را با منابع فراموش شده فقه شیعه آشنا کردند .
خصوصیات سبک استنباط آیت الله بروجردی چه بود ؟ لطفاً توضیح دهید .
استاد : می توان خصوصیات شیوه استنباط ایشان را در چند چیز دانست :
1- آشنایی با فقه اهل سنت و احادیث آنان را لازم می دانستند . در درس نظریات علمای اهل سنت را نیز نقل و نقد می نمودند . ولی معتقد بودند فقه ما و احادیث فقهی ما تقریبا مثل حاشیه ای است بر فقه و فتاوای اهل سنت ؛ زیرا فقه آنان فقه حاکم بر جامعه و در محیط صدر اسلام رایج بود . نظریات فقهی آنان در ذهن شاگردان امامان شیعه ،مطرح بود . معمولاً” سؤال های اصحاب ائمه (ع) از چنین زمینه پیدا شده است . علاوه بر این خود امامان مواردی را که خلاف می دانستند به شدت طرح و رد می کردند ، مثل : عول و تعصیب در ارث و نماز تراویح که آنان قائل بودند با جماعت برگزار شود . امامان ما (ع) روایات زیادی در رد این دو مطلب دارند . چه بسا بدون ملاحظه فقه و احادیث اهل سنت نکات و زوایایی از روایات اهل بیت (ع) بر ما مخفی بماند و روایات متعارضه به خوبی حل نشود .
خلاصه : فقه و احادیث اهل سنت را ، قرینه منفصل برای فهم نظریات فقهی شیعه می دانستند .
2-عنایت زیادی به نقل اقوال قدما داشتند . آنها را دقیقا” مطالعه و بررسی می کردند .
پیش از ورود ایشان به حوزه علمیه قم ، “مفتاح الکرامه” و “الجوامع الفقهیه” ، در حوزه ، مراجعه کننده ای نداشت و کسی این دو کتاب و امثال آن ها را نمی خرید و مطالعه نمی کرد ، ولی بعد از آمدن ایشان و ارجاع به کتاب های قدما ، این کتاب ها کمیاب شد .
3-مسائل مطرح شده در فقه را دو گونه می دانستند و برای هر کدام جایگاه و نقش خاصی قائل بودند :
الف – مسائل القا شده از نزد معصومین (ع) که آنها را اصول متلقات از معصومین می نامیدند و می فرمودند : “در حقیقت این اصول به صورت بقچه پیچیده دست به دست بین اصحاب ائمه ، چرخیده تا به دست ما رسیده است
ب – مسائل تفریعی که با الهام از کلیات مطرح شده از جانب معصومین (ع) به وسیله فقها اجتهاد شده است .
بنای قدما از فقها آوردن و بیان همان اصول متلقات در کتاب هایشان بود مثل : مقنع و هدایه صدوق ، مقنعه مفید ، مراسم سلار ، مهذب ابن براج و کافی ابی الصلاح . برای همین است که الفاظ این کتاب ها به هم نزدیک است . شیخ طوسی قدس سره در مقدمه مبسوط در این زمینه می نویسند :
“فقیهان شیعه کارشان نوشتن اصول متلقات و نقل آنها بود به گونه ای که گویا متأخرین از متقدمین تقلید می کردند . من هم کتاب نهایه را سابقاً” بر این منوال نوشتم ، ولی چون دیگران بر شیعه خرده می گیرند و آنان را ناتوان از اجتهاد می دانند بنا دارم کتاب مبسوط را به شیوه اجتهادی به نگارش در آورم و قدرت شیعه را در استخراج فروعات مسائل از شکم اصول نمایان کنم .”
این دو نوع مسائل در کتابهای قدما از هم جدا بود و مسائل تفریعی استنباطی با اصول متلقات مخلوط نمی شد.
این روال تا زمان محقق حلی قدس سره ادامه داشت . محقق نیز در کتاب شرایع ، اصول متلقات از معصومین (ع) را نخست در اول بحث می آورد ، سپس در دنباله آنها مسائل تفریعی را زیر عنوان مسائل و فروع طرح می کند . در زمان شهیدین ، بویژه شهید ثانی این دو نوع مسائل با هم مخلوط شد .
آیت الله بروجردی برای هر کدام از این دو دسته مسائل فقهی دو نوع جایگاه خاص قائل بودند . در اصول متلقات از معصومین ، شهرت را حجت می دانستند ولی در مسائل فرعی استنباطی ، مثل آنچه در مبسوط آمده است ، اجماع را بی فایده می شمردند ، زیرا قائل بودند : این نوع از مسائل ، مدرکات فقهاست و نقلی نمی باشد . حکم آنها حکم مسائل عقلی است که اجماع بر آنها بی ارزش است .
بر همین مبنی ، در مبحث اجاره ، وقتی به اجاره معاطاتی رسیدند . بیع معاطاتی را مطرح کردند .
در بیع معاطات ، شیخ انصاری ادله فراوانی را بر لزوم بیع معاطات مطرح می کند ، ولی در مقابل اجماع درمانده بود ؛ زیرا غیر از مفید که قائل به لزوم معاطات است ، علمای دیگر بیش از افاده اباحه یا جواز بیع معاطاتی قائل نشده اند . ایشان فرمودند : “این اجماع ضرری ندارد زیرا بیع معاطات از اصول متلقات نیست و در کتب قدما ، که برای نقل اصول متلقات وضع شده ، ذکر نشده است .”
بیع معاطات ابتدا در فقه عامه (ابوحنیفه) مطرح شده است . در فقه شیعه برای اولین بار شیخ طوسی در خلاف و مبسوط آن را مطرح کرده است . پس در چنین مسأله ای ، اگر اجماع هم باشد فایده ای ندارد باید بررسی کنیم و ببینیم قواعد و عمومات چه اقتضایی دارند .
روی این اصل آیت الله بروجردی روی این مسأله زیاد تکیه می کردند و در بیان مسائل احکام از آن بهره می بردند . و در بهره وری از احادیث و بررسی آنها نخست رجال آن را بررسی می کردند . ایشان شیوه خاصی را در رجال پیشه کردند . رجال را طبقه بندی کرده بودند . به این صورت که : از پیامبر اکرم (ص) شروع می کردند :
طبقه اول صحابه پیامبر
طبقه دوم تابعین
طبقه سوم کسانی که از تابعین روایت کرده اند
طبقه چهارم رجال امام باقر
طبقه پنجم رجال امام صادق
و …
ملاک در طبقه بندی استاد و شاگردی می گرفتند و مدت آن را سی سال محسوب می کردند . تفاوت زمانی استاد و شاگرد را تقریبا سی سال می دانستند ، لذا شیخ طوسی را طبقه دوازدهم می شمردند و شهید ثانی را در رأس طبقه بسیت و چهار و خودشان را در رأس طبقه سی و ششم می دانستند .
هر طبقه ای صغیر و کبیر داشت ؛ لذا من و شهید مطهری با خود می گفتیم : آیت الله خمینی و آیت الله گلپایگانی از کبار طبقه سی و هفتم هستد و ما از صغار آن .
با مراعات طبقات رجال در احادیث، حذف اسانید در بسیاری از موارد معلوم می شود . خود ایشان طبقات الرجال را نوشتند ولی چاپ نکردند . اخیراً آستان قدس رضوی ، آنها را از نوه ایشان برای چاپ گرفته است . مرحوم حاج میرزا حسن نوری رحمت الله علیه مشغول آماده کردن آن برای چاپ بودند که متأسفانه دارفانی را وداع گفت . من خیلی متأثر شدم . خدا رحمتش کند . امید است ان شاء الله این کتاب به زودی چاپ شود و در اختیار طلاب قرار بگیرد .
آیت الله بروجردی حساسیت ویژه ای نسب به وحدت مسلمانان داشتند . چنانچه خاطره ای در این زمینه به یاد دارید بیان کنید .
استاد : از کارها و خدمات مهم ایشان ، تلاش در راه وحدت مسلمانان بود . یادم هست یکی از آقایان ابواب فقه را به نظم درآورده بود و آن را چاپ کرد ، نزد آیت الله بروجردی آورد . در اول کتاب توهین به خلفا شده بود . ایشان فرمودند : “نشر این کتاب حرام است .”
آن آقا اشعار اول کتاب را تغییر دادند . آن وقت آیت الله بروجردی اجازه نشر کتاب را دادند .
خاطره دیگری در این زمینه به یاد دارم اینکه : “همان روزگار ، بین اسرائیل و مصر جنگ شدیدی در گرفته بود . اتفاقاً مرحوم علامه امینی طاب ثراه به اصفهان آمده بود و منبر می رفت . منبرهای ایشان به طور طبیعی تعریض نسبت به خلفا را به همراه داشت . در همان زمان یک روزی در نزد آیت الله بروجردی بودم (در آن جلسه آقای سید محمد باقر ابطحی هم بود) که آیت الله بروجردی از اوضاع اصفهان اظهار ناراحتی کردند و فرمودند : “در این وقت که اسرائیل به مسلمانان حمله کرده است و آنان را قتل عام می کند و سرزمین های مسلمانان را اشغال می کند ، راه انداختن جنگ بین شیعه و سنی چه معنی دارد . این کار درستی نیست .”
البته از علامه امینی اسمی نبردند و فقط همین جملات را گفتند . همین تلاش نسبت به وحدت مسلمانان منجر به خدمات بسیار اساسی شد که موجب برکاتی گردید و آن : فتوای مهم شیخ شلتوت ، رئیس جامع الازهر مصر بود . ایشان در آن فتوا عمل به مذهب شیعه را مجزی دانسته بود .
گویا آیت الله بروجردی نظریه خاصی در ولایت فقیه داشتند . لطفاً توضیح دهید .
استاد : ایشان ولایت فقیه را اجمالاً از ضروریات اسلام می دانست . و تعبیرشان این بود : “اصل ولایت فقیه از ضروریات اسلام است .”
من در کتاب “البدر الزاهر فی صلوة الجمعة و المسافر” صفحه 52 آورده ام و به طور خلاصه در جلد اول “ولایت فقیه” مطرح کرده ام .
معروف است امام قدس سره در آوردن آیت الله بروجردی به قم بسیار نقش داشت . خواهشمندیم در این زمینه توضیح بدهید .
استاد : حضرت امام خمینی برای آوردن آیت الله بروجردی به قم بسیار تلاش کرد زیرا آن بزرگوار از آشفتگی حوزه رنج می بردند . بر آن بودند که با آمدن آیت الله بروجردی به حوزه نظمی داده شود و حوزه علمیه قم در مقابل توطئه های آن روز ، نیرومند گردد . ایشان در زمینه تأثیر آمدن آیت الله بروجردی به قم می فرمودند : “آیت الله بروجردی بیست سال دیر به قم آمده است .”
پس از آمدن آیت الله بروجردی به قم ، حضرت امام در درس هایشان مرتب شرکت می کردند . درس های اصول را مرتب می نوشتند . نمی دانم تقریرات ایشان چه شده است .
در زمینه درس آیت الله بروجردی می فرمودند : “درس ایشان چنان سازنده است که طلبه ها بدون اینکه خودشان متوجه باشند ، ملّا می شوند .”
مشهور است آیت الله بروجردی با حکمت و فلسفه مخالف بوده است ؛ از این روی درس فلسفه علامه طباطبایی را تعطیل کرده است . لطفا در این زمینه توضیح بدهید .
استاد : علامه طباطبایی اسفار و من منظومه تدریس می کردم . یک روز مرحوم حاج آقا محمد قدس اصفهانی پیش من آمد و گفت : “آقای بروجردی فرمودند به آقای منتظری بگویید منظومه را تعطیل کند بیاید پیش من .”
من رفتم بیت آیت الله بروجردی . آقای حاج محمد حسین گفت : “آقا فرمودند به آقای منتظری بگو اسامی شاگردان علامه طباطبایی را بنویسید تا شهریه آنان قطع شود .”
من تعجب کردم : گفتم این مطلب غیر ممکن است . این چه تصمیمی است .
آقای حاج محمد حسین گفت : من هم به این نتیجه رسیده ام که این تصمیم غلط است .
گفتم پس برویم پیش آقا . رفتیم با همان صراحت لهجه ای که داشتم گفتم :
آقا این چه تصمیمی است ؟ فلسفه علمی است که دانشگاه های دنیا روی آن حساب می کنند . فقه و اصول ما موضوعش امور اعتباری است .
فرمودند : “من هم قبول دارم . خودم فلسفه خوانده ام ولی چه کنم ؟ از یک طرف برخی طلبه ها این حرفها را هضم نمی کنند ؛ از این روی به انحراف کشانده می شوند . من خودم در اصفهان کسی را دیدم که اسفار زیر بغلش گرفته بود می گفت : من خدا هستم ! دیگر این که خیلی از آقایان اعتراض می کنند و مرتب فشار می آورند .”
گفتم : پس معلوم می شود شما با فلسفه مخالف نیستید بلکه با نشر و پخش این حرف های درویشی مخالفید .
فرمودند : “بله اگر بنشینند خوب درس بخوانند طوری نیست .”
گفتم : من اشارات شروع می کنم . علامه طباطبایی را هم قانع می کنم که شفا شروع کنند . ایشان فرمودند : “علامه رضایت نمی دهد . حرف مرا قبول ندارد .”
گفتم : آقا این چه حرفی است ایشان نسبت به شما احترام می گذارند .
خودم اشارات شروع کردم .
به منزل مرحوم علامه طباطبایی رفتم . ایشان مریض بود . جریان را عرض کردم . ایشان فرمودند : نه ! من اسفار را ترک نمی کنم . با شاگردهایم از قم می روم کوشک نصرت !
گفتم آقا این چه سخنی است . طلبه ها شهریه می خواهند و فقه و اصول باید بخوانند . شما شفا را شروع کنید و به مناسبت ، نظریه های خود را هم بگویید . مرحوم علامه پذیرفت . وقتی این خبر را به آیت الله بروجردی دادم خیلی خوشحال شدند .
خلاصه آیت الله بروجردی فلسفه خوانده بودند و مخالف فلسفه نبودند ولی شرایط زمانی و برخی مسائل دیگر ایشان را بر این امر وا داشت .
در زمینه خصوصیات اخلاقی آیت الله بروجردی اگر خاطره ای به یاد دارید بیان کنید .
استاد : علاوه بر ابعاد معنوی و مواظبت بر عبادات ، چند صفت مخصوص به خود هم داشت :
1-هم خود ادب را مراعات می کرد و هم از بی قیدی دیگران نسبت به آداب ، ناراحت می شدند . به عنوان نمونه :
هنوز مرحوم حاج محمد حسین به بیت آیت الله بروجردی نیامده بود ، ایشان منشی خواست . یک نفر به عنوان منشی انتخاب و خدمت آن بزرگوار برده شد . او با شتاب و بدون توجه و مراعات اهل مجلس ، بالای مجلس رفت و بالا دست مرحوم آقا شیخ محمد علی کرمانی ، پهلوی آقا نشست . آیت الله بروجردی به شدت خشمگین شد و منشی را نپذیرفت . هر چه اصرار کردند و اعتذار جستند ، سودی نبخشید . گفتند : “من کسی را که بی ادب باشد به عنوان منشی بر نمی گزینم . او جایگاه خود را نمی شناسد و احترام بزرگان را مراعات نمی کند .”
2- شبی پس از نماز جماعت عده ای به همراه ایشان به راه افتادیم تا به در خانه رسیدیم . آیت الله بروجردی وارد منزل شد . مرحوم آقا محمد حسن پسر ایشان نیز به دنبال آقا داخل منزل رفت . آیت الله بروجردی با ناراحتی برگشت به فرزندش پرخاش کرد و فرمودند : “این جا خانه توست . باید جلوی در بایستی ، تا همه آقایان وارد شوند . سپس تو وارد خانه شوی .”
در همین راستا وقتی نظر یکی از بزرگان را نقل می کردند از آنان به بزرگی یاد می کردند و حرمت آنان را پاس می داشتند ولی یادآور می شدند که بزرگی بزرگان ، نباید مانع فکر و اظهار نظر شما بشود . خودتان در مسائل فکر کنید تا صاحب نظر شوید .
از خصوصیات برازنده آیت الله بروجردی چنانچه خاطره ای دارید بیان کنید .
استاد : آیت الله بروجردی فقیهی پر مطالعه بودند . علاوه بر فقه و اصول و رجال در زمینه های دیگر نیز مطالعه داشتند . حتی مجله های آن روز را مطالعه می کردند . در این زمینه می فرمودند :
“من وقتی به بیرونی می آیم مراجعات و دست بوسی ها خسته ام می کند ، چون به اندرونی می روم و مشغول مطالعه می شوم خستگی ام برطرف می شود . مطالعه ، مایه استراحت من است !”
مجله رسالة الاسلام ، به قم می آمد . ما فرصت مطالعه آن را نداشتیم ؛ ولی آیت الله بروجردی همه آنها را مطالعه می کردند . در برخوردی که با مرحوم شیخ محمد تقی قمی داشتند ، تمام نقایص و مزایای رسالة الاسلام را به گونه ای دقیق برشمردند که مایه شگفتی شیخ محمد تقی قمی گردید . بلند طبع بود . هنگامی که در مضیقه مالی قرار می گرفتند و توان رسیدگی به وضع معیشت طلاب را نداشتند خیلی رنج می بردند . یادم هست در زمان حضور آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی ، عده ای از تجار که به ایشان قول کمک مالی برای اداره حوزه قم را داده بودند ، وجوهات خود را به ایشان نرساندند . طلبه های قم دو یا سه ماه ، بدون شهریه ماندند . آن قدر طلبه ها در فشار مالی قرار گرفتند که بعضی پول برای خرید نان نداشتند . مرحوم آیت الله بروجردی تصمیم گرفتند به بروجرد بازگردند . وقتی ایشان را دلداری می دادند می فرمودند :
“برای من سنگین است ، طلبه ها این وضع را داشته باشند و من نتوانم کاری بکنم .”
تا این که عده ای از بزرگان از جمله امام خمینی قدس سره خدمت ایشان رسیدند و گفتند : طلبه ها شما را برای پول نمی خواهند . جنبه های علمی و معنوی شما ، مطلوب آنهاست .”
خلاصه او مرد تقوا و غیرت و اهل مطالعه بود . البته دو نقطه ضعف داشتند که طبیعی هر انسانی است :
1-گاهی زود ناراحت می شدند .
2-گاهی تحت تأثیر اطرافیان قرار می گرفتند .
در پایان چنانچه مطلب دیگری از آیت الله بروجردی دارید برای طلاب و خوانندگان مجله بیان کنید .
استاد : من چند تا خواب در رابطه با آیت الله بروجردی دیده ام . دو تای آنها را در اینجا نقل می کنم :
1-خواب دیدم باغ بسیار برگی روبروی ماست . آیت الله بروجردی وارد باغ شدند و من به دنبال ایشان داخل شدم . آن مرحوم رو به من کردند و فرمودند : “آقا شیخ حسینعلی ! ببین چقدر نهال در این باغ کاشته ام .”
این خواب را تعبیر کردم به کثرت فضلا و شاگردانی که توسط ایشان تربیت شده اند .
2-خواب دیدم اطاق بسیار بزرگی بود ، حدود سی یا چهل نفر ننشسته و منتظر بودند آیت الله بروجردی تشریف بیاورند ، درس بگویند . امام خمینی هم حضور داشتند . من به امام عرض کردم : آقای بروجردی شانزده سال در قم درس گفتند ؛ ولی یک نوار از ایشان گرفته نشده است . خوب است ضبط صوت پیدا کنم ، درس آقا را ضبط کنم . امام فرمودند : خیلی خوب است . سریع برو یک ضبط صوت بیاور . من رفتم و به سرعت ضبط آوردم و درس ایشان را ضبط کردم .
……………………………………………………………………………….
منبع:مجله حوزه،شماره 43-44، مصاحبه با آیت الله العظمی منتظری ،ص 245