آیت الله بروجردی به اغلب علوم و فنون معمول در حوزه اشراف کامل داشت و در بسیاری از آن صاحب نظر و دارای مبانی خاصی بود . شهید مرتضی مطهری در این باره می نویسد :
“آقای بروجردی که ما پای درسش رفتیم و دیدیم که آن طور در مسائل فقهی و اصولی اظهار نظر می کند … فقیه درجه اول زمان خود بود … در فقه و اصول مرد فوق العاده متبحر و صاحب نظری بود و بر تفاسیر قرآن هم مسلط بود و بیش از نصف قرآن را حفظ بود . ادبیات عربش فوق العاده خوب بود . انسان باور نمی کرد که یک مرد فقیه به ادبیات فارسی این چنین مسلط باشد . گاه می شد که به یک مناسبتی شعری از مولوی یا حافظ می خواند که انسان می فهمید که او تا بر اینها مسلط نباشد نمی تواند این ها را به یک مناسبتی در جای خود بخواند . در اطلاعات تاریخی هم خوب بود … 1
او از ابتدای طلبگی به هر علم و رشته ای که وارد می شد به متن درسی بسنده نمی کرد ، بلکه به طور تحقیقی و گسترده موضوع را پیگیری می نمود و در آن به حد اجتهاد می رسید . ایشان خود می فرمود : “من حتی مسائل علم نحو و مطالب معانی و بیان را به طور اجتهادی خواندم و بررسی کردم ، سعی کردم در هر مسأله از هر علمی که می خوانم ، صاحب نظر باشم… 2
……………………………………………………………….
1- ر.ك: شناخت ، مرتضی مطهری ، ص 144 و 145 .
2- چشم و چراغ مرجعیت ،مركز انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ص 126 .
ویژگی های علمی مرحوم آیت الله بروجردی
آیت الله احمد صابری همدانی می گوید:
مرحوم آیت الله بروجردی از درجه ی اعلمیت بسیار بالایی برخوردار بود.با این که در خدمت اساتید زیادی بوده و ازآن ها بهره برده ام،ولی هیچ یک از این اساتید،بینی و بین الله،جامع ویژگی های علمی مرحوم آیت الله بروجردی نبودند.ایشان در عین این که در فقاهت واستنباط سبک جدید و نوینی داشت و در علم رجال یك رجالی قوی و كامل محسوب می شد، در ادبیات هم تبحر خاصی داشت و تمام الفیه را حفظ بود و هر وقت به مناسبتی که یک بحث ادبی پیش می آمد،ابیاتی را می خواند.هم چنان كه وقتی در فقه یک مسأله ای طرح می شد،می فرمود من ساعت ها درباره ی این مسأله تحقیق کرده ام.فقه مقارن که در بین قدمای ما متداول بود،ولی در دوران اخیر متروک شده بود،دو باره توسط ایشان احیا و رایج گردید وایشان در درس خارجش،عمده نظریات موجود در مسأله،بخصوص آرا ونظریات عامه واهل تسنن واختلافاتی که وجود داشت را طرح می کرد واگر راهی برای جمع نظریات وجود داشت،بیان می کرد.علم و فقاهت مرحوم آقای بروجردی وسبک نوینش در ارایه وبیان مطالب برای اساتید بزرگ حوزه در آن زمان ،قابل استفاده بود و این بزرگان ودیگر شاگردان آن مرحوم بعد از ایشان از آن سبک و روش برای تدریس فقه و اصول و ارایه و طرح و بیان مسائل بهره گرفته ومی گیرند.
……………………………………………….
صادقی، سید مصطفی، خاطرات آیت الله صابری همدانی ، چاپ مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص 91.
مقام علمی وشیوه ی درسی آیت الله بروجردی
حضرت آیت الله مسلم ملكوتی می گوید:
آقای بروجردی در محله ی گذر خان در خانه ی اتابکی ساکن شد.آن طور که یادم هست در همان منزل درس رجال را شروع کرد و اولین موضوع بحث هم حسن بن محبوب بود که من هم شرکت داشتم. بعد هم در درس خارج فقه واصولشان حاضر شدم.آقای بروجردی از نظر درسی تحول عظیمی در حوزه ی علمیه ی قم به وجود آورد وبه یک معنا فقه شیعه را دوباره احیا کرد.در موقعیت علمی ایشان همین بس که اولاً معظم له از شاگردان بارز مرحوم آخوند خراسانی صاحب«کفایة الاصول»بود.ثانیاً هم طراز مرحوم محقق نائینی وآقا ضیاء عراقی به شمار می آمد.حتی با خود مؤسس حوزه(آیت الله شیخ عبدالکریم حائری) هم دوره شده بود.همه ی بزرگان به علم وفضل ایشان اعتراف داشتند،حتی همه ی آقایان مراجع نجف به شخصیت علمی آقای بروجردی معترف بودند.من وقتی به نجف اشرف رفتم این را خودم از نزدیک لمس کردم.
درمورد روش تدریس ایشان باید بگویم آقای بروجردی مثل شیخ الطائفه،شیخ طوسی،وارد بحث می شد. آدم تصور می کرد گویا شیخ طوسی دوباره زنده شده است.همان طوری که شیخ طوسی در کتاب «الخلاف» خویش اقوال وفتاوای خاصه وعامه را جمع کرده ومقایسه می کند ودر نهایت فقه شیعه را بر آنها ترجیح می دهد،آقای بروجردی هم این گونه بود؛البته خیلی وسیع تر ودقیق تر وارد میدان بحث می شد.در ابتدای امر،اقوال عامه وخاصه را بررسی می کرد.بعد روایت های آن باب را می آورد،همه را ارزیابی می نمود ودر آخر ،قواعد اصول را می آورد تا ببیند این قواعد با روایات تطبیق می کند یا نه؟در هر یک از این مراحل بحث های زیادی پیش می آمد ویک موضوع شاید ماه ها بحث به دنبال داشت.
من این روش تدریسی را در هیچ یک از آقایان مراجع معظم قم که قبلاً به درس شان می رفتم ندیدم.همین طور بعد که به نجف اشرف مشرف شدم به درس آیات عظام حکیم،شاهرودی،شیرازی وخویی رفتم نیز این گونه نبود.مثلاً مرحوم آقای حجت مانند مرحوم آقا ضیاء عراقی یک اصولی محض بود.در بحث،محور وملاک برای ایشان،قواعد اصولی بود. همه چیز حتی روایات را هم با قواعد اصولی تطبیق می نمود ودامنه ی موضوع را جمع وجور می کرد ونتیجه می گرفت.جالب اینکه بارها از زبان حضرت امام شنیدم که از آقای بروجردی به عنوان «شیخ طوسی زمان» تعبیر می آوردند.مرحوم آیت الله بروحردی،فقه شیعه را ناظر برفقه واهل سنت می دانست و می فرمود:«ما تا وقتی فقه وروایات برادران اهل سنت را مطالعه نکنیم ونفهمیم هرگز نمی توانیم به معنای واقعی فقه وروایات خودمان دست پیدا کنیم.»یادم هست ایشان به طور مرتب در میان درس به این نکته ی ظریف اشاره می فرمود وتأکید داشت که:«آقایان این نکته را از من یادداشت کنید.اگر هم امروز آن را نفهمیدید وقبول نداشتید بعد ها حتماً متوجه می شوید وبه حقیقت آن پی می برید.»
……………………………………
1- اباذری،عبدالرحیم،خاطرات آیت الله مسلم ملكوتی، مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص119.