گفتگویی با حضرت آيت الله سید محمد جواد علوی بروجردی( دامت برکاته )
پاییز است و فصل برگ ریزان و بغض آسمان خود گواه روشنی است بر غم پنهانی در این شهر خاطره ها. کسی چه می داند که 48 سال پیش نیز شاید در همين ایام آسمان سوگوار رحلت دوستی بود که سالهای سال سایبان حضور سبزش در ام القرای جهان اسلام بوده است.
آری این جا شهر قم ، مهد علم و ادب، فقه و حکمت می باشد . شهری که هزاران طالب علم را بی مزد و منت از چشمه سار دانش جعفری سیراب می کند .
و اینک پاییز است و 48 سال از آن غروب جان کاه می گذرد .
خیالم که بال و پر می گیرد روزهای قشنگی را برایم نقاشی می کند . روزهایی که بزرگ مرجع شیعیان جهان هر روز از کوچه های این شهر برای سیراب نمودن کام تنشگان علم و معرفت به حرم قدسی کریمه اهل بیت وارد می شد و ارادتمندان و طالبان فقه و فقاهت زانوی ارادت در محضرش به زمین می زدند و خوشه چین خرمن دانش آن یگانه دوران می شدند .
روزگاری بیت آن فقیه فرزانه مأمن و ملجأ عارفان و حکیمان و فقیهان بود . از روح الله جوان گرفته تا شاعر هندی، از کاشانی تا مصدق، از فداییان اسلام تا عارف و عامی همه دلداده این بیت بودند .
و اکنون نیزبه همت آیت الله علوی بروجردی آستان این بیت شریف بر روی عارف و عامی باز بوده و همه روزه پاسخگوی سؤالات بی شمار عموم متدینین می باشد .
آیت الله علوی بروجردی یگانه یادگار حضرت آیت الله العظمی بروجردی که خود از شاگردان حضرات آیات عظام ، گلپایگانی ، وحید خراسانی و روحانی می باشد . از مدرسین درس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم می باشند که علاوه بر تألیف و تحقیق در زمینه های علمی و فقهی مدیریت و تولیت مسجد اعظم قم ، مدرسه خان و بیت آیت الله العظمی بروجردی را بر عهده دارند .
سالگرد ارتحال ملکوتی آیت الله العظمی بروجردی بهانه بود تا پای صحبت های این یادگار ارزنده حضرت آیت الله العظمی بروجردی بنشینیم و بشنویم .
آنچه در پی می آید حاصل گفتگوی هفته نامه گویه با ایشان می باشد .
چهل وهشتمین سالگرد ارتحال آیت الله العظمی بروجردی در حالی برگزار شد که همچنان شور و شوق عامه ، علماء و بزرگان فقاهت در آن چشمگیر بود . به نظر شما رمز این محبوبیت و تجلیل در چه نکته ای نهفته است ؟
تجلیل از آیت الله العظمی بروجردی در حقیقت تجلیل از مرجعیت شیعه می باشد ، ایشان در این قرن نماد مرجعیت بودند . ایشان از جمله افراد نادری هستند که مصداق این سخن است که : علوفی الحیات و علوفی الممات . ایشان هم در زندگی و در دوران حیاتشان مورد احترام بودند و هم بعد از وفاتشان تجلیل شایسته ای از ایشان شده و می شود .
و علت این امر ، خدمات ارزنده ای است که از ایشان به جا مانده است . مرجعیت عامه ایشان که 15 سال طول کشید و بعد از رحلت آقای سید ابوالحسن اصفهانی ، بزرگ مرجع عالم تشیع بودند و بعد از آغاز مرجعیت اعلای ایشان ،اکثر بزرگان ، مراجع فعلی ، وعاظ و منبریهای امروز از شاگردان ایشان می باشند .
از دیگر فعالیت های ایشان تقریب بین المذاهب بود که در حقیقت یک اقدام عملی جهت وحدت مسلمانان محسوب می شد . تعامل با سران کشورهای اسلامی و تأسیس مراکز شیعی در کشورهای غربی را نیز می توان بخشی دیگر از خدمات ایشان برشمرد .
آیت الله العظمی بروجردی در زمان پهلوی اول و دوم حضور داشتند ، قطعاً درگیری و مبارزه هم داشته اند در این زمینه اگر مطلبی هست بفرمایید ؟
برنامه رضا خان در مورد حجاب ، اعتراض اکثر متدینین و علما را به همراه داشت اما نکته برجسته در زندگی آیت الله بروجردی درگیری آقای حسین قمی با رضا خان بود که ایشان در مشهد قیام کردند و به تهران برای گفت و گو با رضا خان آمدند که همانجا محصور شدند که با دخالت آقای بروجردی آزاد شدند و زمانی که آقای قمی می خواست به عتبات برود علاقمند دیدار آقای بروجردی می شوند که آقای بروجردی تأدباً خودشان به دیدار آقای قمی می روند . نکته بعدی مربوط به روز تولد رضاخان می باشد که برخی در آن روز در مقابل منزل آقای بروجردی به شادمانی و پای کوبی می پردازند که این امر موجب خروج اعتراض آمیز ایشان از منزل و رفتن به عتبات می شود که این سفر سه ماه طول کشید . در این مدت ایشان ملاقات های مهمی داشتند که مهم ترین آنها ملاقات با سید ابوالحسن اصفهانی و میرزا ی نائینی است که در آن زمان هم مرجعیت اعلی با آقای سید ابوالحسن اصفهانی بود ، آقای بروجردی از ایشان می خواهند در مقابل رضا خان یک سری اقداماتی انجام دهند . در این دیدار آقای برجردی از آقاي سید ابوالحسن اصفهانی می خواهد که یک نامه ای برای ایشان بنویسند و در آنجا از آقای بروجردی خواسته شود تا عشایر و ایلات را علیه رضاخان تحریک کنند .
که همین امر باعث حبس ایشان می شود . البته آیت الله بروجردی نامه را بر اثر عنایتی که به ایشان می شود پاره کرده و به آب می اندازند . ولی در هر حال این امر بهانه ای برای حبس ایشان بود که بعد از اعتراض اهالی بروجرد رضا خان مجبور به آزادی ایشان می شود .
آیا به راستی آیت الله العظمی بروجردی یک فقیه سیاست مدار بود ؟
بنده معتقدم که یک فقیه در عالم تشیع آن هم در آن موقعیت اعلای مرجعیت امکان ندارد ، سیاسی نباشد تجربه زیاد ایشان که مشروطه را دیده بودند و سرانجام قیام آزادی خواهانه و حق طلبانه مردم ایران که از دل آن رضا خان دیکتاتور بیرون آمده بود را هم لمس کرده بود یک فرد متبحر در سیاست ساخته بود . به همین خاطر ایشان از یک پختگی خاصی در زمینه سیاست برخوردار بودند . و تا در مسأله ای مطمئن نمی شدند وارد نمی شدند . اما مسأله اصلی این است که احیاء و شکوفایی حوزه امروزه مرهون تلاش و مدیریت ایشان است و حوزه قم در زمان ورود آقای بروجردی 700 طلبه داشت در حالی که زمان رحلت ایشان 7000 طلبه در حوزه ، درس می خواندند . سفارش اکید آقای بروجردی این بود که طلاب در ماه های رمضان و محرم در قم نمانند و این امر موجب شد که یک پل ارتباطی به وسیله همین طلاب در کل ایران و جهان تشیع به وجود آید . به طوری که امام خمینی ( ره ) وقتی در سال 42 قیام کردند . در سریع ترین زمان ممکن پیام ایشان به تمام نقاط ایران منتقل شد و این همان سیستمی بود که آقای بروجردی به راه انداختند که پیام انقلاب بدون رادیو ، تلویزیون و روزنامه به جای جای ایران منتقل می شد .
برخی بر این باورند که آیت الله العظمی بروجردی با تدریس فلسفه از سوی علامه طباطبایی مخالف بود واقعاً این گونه بود ؟
خوب شد به این مساله اشاره کردید ، این موضوع آن گونه که بیان می شود درست نیست . داستان از این قرار است که علامه طباطبایی بعد از اتمام درس منظومه ، درس اسفار را به صورت عمومی شروع کردند و چون این کتاب حاوی برخی مطالب اشراقی است و فهم آن برای هر کس امکان پذیر نیست . به علامه فرمودند که از تدریس عمومی این بحث ها جلوگیری کنند علامه هم به صورت خصوصی همین درس ها را ادامه دادند . نکته بعدی اعتراض برخی متدینین بود که می گفتند که ما وجوهات می دهیم تا مطالب یونانیان و ارسطو در حوزه ترویج شود که این امر نیز مزید بر علت شد و این ماجرا پیش آمد .
اما ارتباط و تعامل مرحوم آقای بروجردی با علامه طباطبایی کاملاً مثبت و پا برجا بود که بعد از این قضیه زمانی که آرشه تونگ از متخصصین علم پزشکی و الکل وقتی به نزد آیت الله بروجردی آمدند ، ایشان کسی را پی علامه طباطبایی فرستاد تا ایشان هم در این جلسه خصوصی حاضر شوند . و در همین جلسه به ایشان احترام کرده و از ایشان تجلیل کردند .