رسول جعفریان/ تاریخ سیاسی صدر اسلام، تاریخ تشیع و تاریخ صفوی حوزه های تخصصی او هستند و کتاب هایی چون «تاریخ سیاسی اسلام» «تاریخ تشیع در ایران» «اطلس شیعه» و «سیاست و فرهنگ روزگار صفوی» از جمله کارهایی است که در این حوزه ها منتشر کرده است.
حوزه علمیه قم در زمان زعامت آیت الله بروجردی گسترش کیفی و کمی چشم گیری پیدا کرد. مدل مدیریتی و کنترلی ایشان دارای چه ویژگی هایی بود؟
گسترش حوزه قم از بعد از شهریور 1320 آغاز شد و روند صعودی به خود گرفت. دلیل آن هم باز شدن فضای سیاسی و برداشته شدن محدودیت های سیاسی برای روحانیت بود. بسیاری از جوانان به سمت علوم دینی رفتند. تقریبا مانند اتفاقی که در سال 57 و 58 افتاد، البته بعدها برخی از آنها از روحانیت خارج شدند اقبال به روحانیت از سفر حاج آقا حسین قمی به ایران در سال 1322 معلوم شد، زمانی که جمعیت زیادی در همه شهرها مسیر از وی استقبال کردند. اتفاقی که کسروی را به وحشت انداخت. تلاش کسروی علیه تشیع، در واقع، علیه قدرت یافتن روحانیت بود. این روند ادامه یافت. تهدید کمونیست ها و تبلیغات آنها فعالیت های مذهبی را بیشتر کرد. تحرک قم از همین جا آغاز شد در گذشت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی انعکاس زیادی در ایران داشت. این هم به محبوبیت روحانیت و پیوستن جمعی از جوانان به روحانیت موثر بود. این میراث به دست آیت الله بروجردی افتاد و ایشان با توجه به نفوذی که داشت، بر دامنه این موج افزود. در واقع سیر توسعه حوزه را سریع تر کرد، به صورت طبیعی هم سریعتر می شد. طی سالهای 1329 _ 1332 روحانیت در سیاست وارد شد. مدتی رئیس مجلس روحانی بود. این تحول شگفتی در تاریخ مشروطه بود. اولین بار یک روحانی به این مقام رسیده بود. دکتر مصدق به روحانیون شهرها احترام می گذاشت. آنان نیز از ملی شدن نفت حمایت کردند. در تهران روحانیون سرشناس مدافع ملی شدن نفت بودند. همه اینها بر موقعیت روحانیت افزود و تأثیر آن در حوزه آشکار شد. وضع اقتصادی مردم هم بهتر شد و پول بیشتری به قم می رسید. در این شرایط آیت الله بروجردی یک حوزه درسی نیرومند داشت. طلاب زیادی که سابقا به نجف می رفتند به عشق درس ایشان به قم آمدند. روش تدریس ایشان و مکتب فقهی شان موجی را پدید آورد که طلاب را به سمت قم کشید.
حوزه قم در عصر آیت الله بروجردی چه تفاوتی با حوزه نجف داشت؟
حوزه قم در برابر حوزه نجف، حوزه ای کوچک به حساب می آمد. در واقع فارغ التحصیلان نجف، حوزه قم را پدید آوردند و به تدریج پدیده «طلاب ایرانی بدون نجف» که در ایران بی سابقه هم نبود شکل گرفت. آیت الله بروجردی از نظر درسی، فردی متخصص و فقیهی صاحب مکتب بود. حوزه درسی وی از لحاظ شرکت حاضرین با بهترین درس های نجف قابل مقایسه بود اما به هر حال، حوزه نجف، حوزه ای عمیق بود. این عمیق هم به لحاظ درس های فقهی بود. و هم به دلیل مشارکت بیشتر علمای نجف در تحولات فکری آن عصر. مدت ها طول کشید تا قم به حرکت در آید. تولیدات علمی قم در ده 30 بسیار اندک و محدود است. در حالی که در دهه 40 توسعه می یابد. آقای بروجردی به دنبال مرحوم حائری در آبادانی قم هم نقش داشت و این امر نیز تحرک بیشتری به قم داد. مدارس تازه ای ساخته یا تعمیر شد. مراودات آیت الله بروجردی با دنیای اسلام، توجه ایشان به ارائه تفسیری اعتدالی از تشیع، تمایل وی به وحدت اسلامی راه را برای ایجاد ارتباطات بیشتر هموار کرد. پدیده ای که بعدها در قم به صورت یک سنت درآمد و تشکل های آموزشی و تبلیغی را در مسیری تازه انداخت.
آیت الله بروجردی برای حفظ شان و جایگاه حوزه تمایل چندانی به حضور روحانیون در مسائل سیاسی نداشت، شما چه تحلیلی درباره این رویکرد دارید؟
به نظرم دو نکته را باید از هم تفکیک کرد یکی باورهای آیت الله بروجردی و تفسیری که از بعد سیاسی شیعی در حوزه علمیه قم وجود داشت. دوم مصلحت و رعایت آنچه در آن شرایط رعایت آن لازم بود. یعنی تقیه. با توجه به این دو نکته باید عرض کنم که از پس از مشروطه، روحانیت به دلیل شکستی که در آن ماجرا خورده بود از دخالت در سیاست سر خورده شد، شرایط سختگیرانه رضا شاهی به خصوص در ایران تأثیر گذاشت و روحانیت را منزوی کرد. مرحوم حائری روی این خرابه، خانه ای بنا کرد. خانه ای گلین. طبعا سیاست سازگارانه ای را هم برای حفظ و حراست از این خانه تأسیس و دنبال کرد. این سیاست بعد از شهریور 1320 از سیاست گریزی به سیاست پذیری تبدیل شد. آیت الله بروجردی وارث این جریان بود. روشن بود که روحانیت از این هم پا را فراتر خواهد گذاشت. کسروی و حکمی زاده این را فهمیدند اما آیت الله بروجردی آگاه بود که این مسیر باید با تدریج طی شود، چنین هم کرد.
چرا بعد از درگذشت آیت الله بروجردی میراث او تداون نیافت و شاگردان او از جمله امام خمینی نسبت به حکومت و سیاست رویکرد دیگری را برگزیدند؟
اوضاع ایران از سال 1339 عوض شد، آیت الله بروجردی طلیعه آن را دید، اما در فروردین 40 در گذشت. در همان زمان کوتاه به برخی از تغییران سیاسی و اقتصادی سیاسی و اقتصادی دولتی آشکارا اعتراض کرد. کاری که مراجع روحانی بعدی به طور جدی دنبال کردند. در واقع مسیری که شروع شده بود باید یک پله بالاتر می رفت. اکنون حوزه علمیه دیگر یک خانه گلین نبود که فقط حفظ و حراست آن مهم باشد بلکه خانه استواری شده بود که می شد به آن تکیه داد و در پناه آن به دشمن تیراندازی کرد. این مسیر رهبران تازه ای را می طلبید. امام این رهبری را به دست گرفت. به نظرم این رویکردی که پیشینه داشت، اما اکنون زمان ظهورش فرا رسیده بود. البته همچنان احتیاط و تقیه طرفدارانی داشت. خود امام نیز با اینکه از دیگر روحانیون جلوتر بود، احتیاط را از دست نمی داد. اما اوضاع سیاسی و اتفاقات جاری و سخت گیری ها و تعدی بیشتر حکومت و اموری از این قبیل اوضاع را تندتر کرد نام این امر تغییر رویکرد است.
منبع:مجله مهرنامه، شماره 21،ص210 الی 224.