اعزام نماینده مذهبی و مبلغ به کشورهای اسلامی، اروپایی، آمریکایی و آفریقایی یکی از گام های برجسته ای بود که در زمان زعامت و مرجعیت آیت الله بروجردی برداشته شد. این اقدام ایشان در تمام ادوار تاریخ مرجعیت در شیعه سابقه نداشت.
معرفی اسلام به کشورهای خارجی هر اندازه که آن زمان صورت گرفته بود، یا به وسیله شرق شناسان اروپایی و یا به وسیله بعضی از دانشمندان با استعداد مسلمان و یا به وسیله دانشمندان مصری و هندی و فرقه های منسوب به اسلام بوده است و قدر مسلم این که آن زمان از اسلام یک معرفی صحیحی به دنیای خارج نشده بود.1
نظر آیت الله بروجردی این بود که مسلمانان مقیم کشورهای دیگر، به خصوص شیعیان که در اقلیت قرار داشتند، با مسائل دینی خود بیگانه نباشند. اعزام مبلغ از طرف ایشان با دو هدف صورت گرفت و نمایندگان اعزامی موظف بودند این دو وظیفه را انجام دهند: اول این که به تبلیغ مسائل دینی بپردازند و دوم وظیفه اخذ و جمع آوری وجوهات شرعی و صرف بخشی از آنها در محل و ارسال مازاد آن به حوزه علمیه قم را به عهده داشتند.2
آیت الله بروجردی معتقد بودند که اگر حقایق اسلامی بر افکار حقیقت جو کاوشگر و کم تعصب اروپایی عرضه داشته شوند، این دین حنیف را تدریجاً خواهند پذیرفت؛ به همین جهت در اعزام نماینده تلاش بسیاری کردند . در انتخاب نماینده برای اعزام هر چند اولویت با روحانیون بود، اما این معیار و ملاک اصلی نبود؛ بلکه گاهی اوقات نمایندگان مذهبی ، غیر روحانی بودند و گویا به صرف معتمد بودن در
89/ زعامت حوزه علمیه قم
محل و میان مسلمانان به نمایندگی انتخاب می شدند. لازم به ذکر است که دانستن زبان خارجی هم در این انتخاب، نقش بسزایی داشت.3
آیت الله بروجردی در سال 1372 ق حجت الاسلام والمسلمین سید محمد تقی طالقانی را به سرپرستی شیعیان مدینه، سید زین العابدین کاشانی را به کویت ، حاج سید محمد حسن ناشرالاسلام شوشتری را به زنگبار، شریعت زاده اصفهانی را به پاکستان و نیز ابتدا آقای محمدی گلپایگانی و سپس آقای محققی را به هامبورگ آلمان و آقای مهدی حائری را به آمریکا و صدر بلاغی را به عنوان نماینده سیار به اروپا اعزام کردند. بعد از فوت آقای طالقانی در مدینه، مدتی حاج سید احمد لواسانی و سپس حاج شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی منصوب شدند.4
بعضی از این نمایندگان به زبان های مختلف تسلط داشتند؛ از جمله آقای محققی نماینده اعزامی آیت الله بروجردی در هامبورگ، به دو زبان انگلیسی و آلمانی تسلط داشت و منزل ایشان در هامبورگ محل جمعیت اسلامی» نامیده می شد که مرکز کانون تبلیغات به حساب می آمد و جلسات هفتگی در همین خانه برگزار می گردید.5
این نمایندگان فعالیتهای مختلفی چون: برگزاری جلسات قرائت قرآن، تفسیر، ترجمه قرآن ، تشکیل کلاس های درس عربی و فارسی برای کودکان مسلمان، ملاقات های خصوصی، مسافرت های تبلیغاتی،
90 / شکوه شیعه
نشر کتاب و اوراق تبلیغاتی، عیادت بیماران ، بنای مسجد ، کمک مالی به بینوایان و دانشجویان و ابناء سبیل، مراسم غسل و دفن اموات مسلمانان ایرانی و غیر ایرانی، انجام مراسم عقد، برگزاری جلسات سخنرانی و پاسخ به سؤالات درباره ی دین مقدس اسلام، برگزاری اعیاد و مراسم سوگواری را انجام میدادند.6
آیت الله بروجردی برای حفظ موقعیت نمایندگان اهمیت بسیاری قائل بودند و در این مورد سفارش بسیار می کردند؛ مثلاً آقای محققی به ایشان گفته بودند: اگر من بخواهم کنار خیابان بایستم، برای یک روحانی شیعه سبک است» . ایشان بلافاصله فرموده بودند: « شما در آنجا ماشین بخرید و راننده هم بگیرید». در حالی که خود آیت الله بروجردی ماشین نداشتند. بعد آقای محققی گفته بود: « ما در آنجا خودمان می توانیم رانندگی کنیم و عیبی نیست، بلکه اصولاً در آنجا راننده داشتن غیر عادی است».7
سنت اعزام مبلغ، نقش عظیمی در برقراری رابطه بین روحانیت و مردم ایفا کرد. روحانیون بدین وسیله از خواست و مشکلات مردم مطلع می شدند و به مطالبات خود جهت می دادند و نیز از آگاهی دینی بیشتری برخوردار می شدند. نقش این رابطه متقابل در انقلاب اسلامی بیشتر آشکار شد. به طوری که انقلابی به وجود آمد که خواست رهبری
91/ زعامت حوزه علمیه قم
نهضت در تهران و دورترین روستاهای ایران در یک روز انعکاس می یافت و شعار نهضت در سراسر کشور با یک لحن، یک لفظ و همزمان فریاد می شد.8
———————-
1-محمد علی آبادی ، الگوی زعامت، قم ، انتشارات لاهیجی، 1379،ص 145؛ علی دوانی ، پیشین، ص 208
2-خاطرات آیت الله محمد یزدی، ص 151
3 – محمد علی آبادی ، الگوی زعامت، قم ، انتشارات لاهیجی، 1379، ص 146؛ خاطرات آیت الله محمد یزدی، ص 151
4 – روح الله حسینیان ، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران ( 1340 – 1320 ) ، ، ص 386؛ علی دوانی ، پیشین، ص 258
5 – علی دوانی ، مفاخر اسلام، ( ج 12)، ص 459
6-همان ، ص 466
7-محمد رضا احمدی، خاطرات آیت الله محمد علی گرامی، تهران ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1384 ، صص 146 – 147
8- روح الله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران، ص 387