چیزهایی كه در خرید و فروش مستحب است
مسأله 2059- پنج چیز در خرید و فروش مستحب است:
اوّل: یاد گرفتن احكام آن ، حضرت صادق (ع) فرمودند: كسی كه میخواهد خرید و فروش كند، باید احكام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احكام آن خرید و فروش كند، به واسطۀ معاملههای باطل و شبهه ناك به هلاكت میافتد.
دوم: آن كه در قیمت جنس بین مشتریهای مسلمانفرق نگذارد.
سوم: آن كه در قیمت جنس سخت گیری نكند.
چهارم: چیزی كه میفروشد زیادتر بدهد، و آنچه میخرد كمتر بگیرد.
پنجم: كسی كه با او معامله كرده، اگر پشیمان شود و از او تقاضا كند كه معامله را به هم بزند، برای به هم زدن معامله حاضر شود.
مسأله 2060- اگر انسان نداند معاملهای كه كرده صحیح است یا باطل، نمیتواند در مالی كه گرفته تصرف نماید.
مسأله 2061- كسی كه مال ندارد و مخارجی بر او واجب است ـ مثل خرج زن و بچه ـ باید كسب كند(4) و برای كارهای مستحب، مانند وسعت دادن به عیالات و دستگیری از فقرا كسب كردن مستحب است.
معاملات مكروه
مسأله 2062- عمدۀ معاملات مكروه از این قرار است:
اوّل: ملك فروشی.
دوم: قصابی.
سوم: كفن فروشی.
چهارم: معاملۀ با مردمان پست.
پنجم: معاملۀ بین اذان صبح و اوّل آفتاب.
ششم: آن كه كار خود را خرید و فروش گندم و جو و مانند اینها قرار دهد.
هفتم: آن كه برای خریدن جنسی كه دیگری میخواهد بخرد، داخل معامله او شود.
معاملات حرام
مسأله 2063- معاملات حرام شش است:
اوّل: خرید و فروش عین نجس، مثل بول و غائط.
دوم: خرید و فروش مال غصبی.
سوم: خرید و فروش چیزهایی كه مال نیست، مثل حیوانات درنده.
چهارم: معاملۀ چیزی كه منافع معمولی آن فقط كار حرام باشد، مانند اسباب قمار.
پنجم: معاملهای كه در آن ربا باشد.
ششم: فروش جنسی كه با چیز دیگر مخلوط است، در صورتی كه آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید، مثل فروختن روغنی كه آن را با پیه مخلوط كرده است، و این عمل را غش میگویند، پیغمبر اكرم(ص) فرمود: از ما نیست كسی كه در معامله با مسلمانان غش كند، یا به آنان ضرر بزند، یا تقلّب و حیله نماید و هر كه با برادر مسلمان خود غش كند، خداوند بركت روزی او را میبرد و راه معاش او را میبندد و او را به خودش واگذار میكند.
مسأله 2064- فروختن چیز پاكی كه نجس شده و آب كشیدن آن ممكن است اشكال ندارد، و اگر مشتری آن چیز را برای كاری بخواهد كه شرط آن پاك بودن است ـ مثلاً لباس است كه میخواهد با آن نماز بخواند ـ بنابراحتیاط واجب باید فروشنده نجس بودن آن را به او بگوید.
مسأله 2065- اگر چیز پاكی ـ مانند روغن و نفت ـ كه آب كشیدن آن ممكن نیست نجس شود، چنانچه آن را برای كاری بخواهند كه شرطش پاك بودن است ـ مثلاً روغن نجس را برای خوردن بخواهند ـ فروش آن حرام است؛ و اگر برای كاری بخواهندكه شرط آن پاك بودن نیست ـ مثلاً بخواهند نفت نجس را بسوزانند ـ فروش آن اشكال ندارد.
مسأله 2066- خرید و فروش دواهای نجس حرام است، ولی اگر پول را برای ظرف آن، یا برای زحمت دوا فروش بدهند، اشكال ندارد.
مسأله 2067- خرید و فروش روغن و دواهای روان و عطرهایی كه از ممالك غیر اسلامی میآورند، اگر نجس بودن آنها معلوم نباشد اشكال ندارد، ولی روغنی را كه از حیوان بعد از جان دادن آن میگیرند، چنانچه در شهر كفّار از دست كافر بگیرند و از حیوانی باشد كه اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن میكند، نجس است و معاملۀ آن باطل میباشد.
مسأله 2068- اگر روباه را به غیر دستوری كه در شرع معین شده كشته باشند، یا خودش مرده باشد، خرید و فروش پوست آن حرام و معامله آن باطل است.
مسأله 2069- خرید و فروش گوشت و پیه و چرمی كه از ممالك غیر اسلامی میآورند، یا از دست كافر گرفته میشود باطل است، ولی اگر انسان بداند كه آنها از حیوانی است كه به دستور شرع كشته شده، خرید و فروش آنها اشكال ندارد.
مسأله 2070- خرید و فروش گوشت و پیه و چرمی كه از دست مسلمان گرفته شود اشكال ندارد، ولی اگر انسان بداند كه آن مسلمان آن را از دست كافر گرفته و تحقیق نكرده كه از حیوانی است كه به دستور شرع كشته شده یا نه، خریدن آن حرام و معاملۀ آن باطل است.
مسأله 2071- خرید و فروش مسكرات، حرام و معاملۀ آنها باطل است.
مسأله 2072- فروختن مال غصبی باطل است، و فروشنده باید پولی را كه از خریدار گرفته به او برگرداند.
مسأله 2073- اگر خریدار قصدش این باشد كه پول جنس را ندهد، معامله اشكال دارد.
مسأله 2074- اگر خریدار بخواهد پول جنس را بعداً از حرام بدهد، معامله صحیح است، ولی باید مقداری را كه بدهكار است از مال حلال بدهد.
مسأله 2075- خرید و فروش آلات لهو ـ مثل تار و ساز ـ حتّی سازهای كوچك حرام است.
مسأله 2076- اگر چیزی را كه میشود استفاده حلال از آن ببرند، به قصد این بفروشد كه آن را در حرام مصرف كنند ـ مثلاً انگور را به این قصد بفروشد كه از آن شراب تهیه نمایند ـ معامله آن حرام و باطل است.
مسأله 2077- خرید و فروش مجسّمه حرام است، ولی خرید و فروش صابونی كه روی آن مجسمه دارد، اگر مقصود معاملۀ صابون باشد، اشكال ندارد.
مسأله 2078- خریدن چیزی كه از قمار، یا دزدی، یا از معاملۀ باطل تهیه شده حرام است، و اگر كسی آن را بخرد باید به صاحب اصلیش برگرداند.
مسأله 2079- اگر روغنی را كه با پیه مخلوط است بفروشد، چنانچه آن را معین كند، مثلاً بگوید: این یك مَن روغن را میفروشم، معامله به مقدار پیهی كه در آن است، باطل میباشد، و پولی كه فروشنده برای پیه آن گرفته، مال مشتری و پیه مال فروشنده است، و مشتری میتواند معاملۀ روغن خالصی را هم كه در آن است به هم بزند، ولی اگر آن را معین نكند بلكه یك مَن روغن بفروشد، بعد روغنی كه پیه دارد بدهد، مشتری میتواند آن روغن را پس بدهد و روغن خالص مطالبه نماید.
مسأله 2080- اگر مقداری از جنسی را كه با وزن یا پیمانه میفروشند، به زیادتر از همان جنس بفروشد ـ مثلاً یك مَن گندم را به یك مَن و نیم گندم بفروشد ـ ربا و حرام است؛ و گناه یك درهم ربا بزرگتر از آن است كه انسان هفتاد مرتبه با محرم خود زنا كند، بلكه اگر یكی از دو جنس، سالم و دیگری معیوب، یا جنس یكی خوب و جنس دیگری بد باشد، یا با یكدیگر تفاوت قیمت داشته باشند، چنانچه بیشتر از مقداری كه میدهد بگیرد، باز هم ربا و حرام است، پس اگر مس درست را بدهد و بیشتر از آن مس شكسته بگیرد، یا برنج صدری را بدهد و بیشتر از آن برنج گرده بگیرد، یا طلای ساخته را بدهد و بیشتر از آن طلای نساخته بگیرد، ربا و حرام میباشد.
مسأله 2081- اگر چیزی را كه اضافه میگیرد غیر از جنسی باشد كه میفروشد، مثلاً یك مَن گندم به یك مَن گندم و یك قَران پول بفروشد، باز هم ربا و حرام است، بلكه اگر چیزی زیادتر نگیرد ولی شرط كند كه خریدار عملی برای او انجام دهد، ربا و حرام میباشد.
مسأله 2082- اگر كسی كه مقدار كمتر را میدهد چیزی علاوه كند، مثلاً یك مَن گندم و یك دستمال را به یك مَن و نیم گندم بفروشد، اشكال ندارد. و همچنین است اگر از هر دو طرف چیزی زیاد كنند، مثلاً یك مَن گندم و یك دستمال را به یك مَن و نیم گندم و یك دستمال بفروشد.
مسأله 2083- اگر چیزی را كه ـ مثل پارچه ـ با متر و ذرع میفروشند، یا چیزی را كه ـ مثل گردو و تخم مرغ ـ با شماره معامله میكنند، بفروشد و زیادتر بگیرد ـ مثلاً ده تا تخم مرغ بدهد و یازده تا بگیرد ـ اشكال ندارد.
مسأله 2084- جنسی را كه در بعضی از شهرها با وزن، یا پیمانه میفروشند و در بعضی از شهرها با شماره معامله میكنند، احتیاط واجب آن است كه آن جنس را به زیادتر از آن نفروشد.
مسأله 2085- اگر چیزی را كه میفروشد و عوضی را كه میگیرد از یك جنس نباشد، زیادی گرفتن اشكال ندارد، پس اگر یك مَن برنج بفروشد و دو مَن گندم بگیرد، معامله صحیح است.
مسأله 2086- اگر جنسی را كه میفروشد و عوضی را كه میگیرد، از یك چیز عمل آمده باشد، باید در معامله زیادی نگیرد، پس اگر یك مَن روغن بفروشد و در عوض آن یك مَن و نیم پنیر بگیرد، ربا و حرام است، و احتیاط واجب آن است كه اگر میوۀ رسیده را با میوۀ نارس معامله كند، زیادی نگیرد.
مسأله 2087- جو و گندم در ربا یك جنس حساب میشود، پس اگر یك مَن گندم بدهد و یك مَن و پنج سیر جو بگیرد، ربا و حرام است، و نیز اگر مثلاً ده مَن جو بخرد كه سر خرمن ده مَن گندم بدهد، چون جو را نقد گرفته و بعد از مدّتی گندم را میدهد، مثل آن است كه زیادی گرفته و حرام میباشد.
مسأله 2088- اگر مسلمان از كافری كه در پناه اسلام نیست ربا بگیرد اشكال ندارد، و نیز پدر و فرزند و زن و شوهر میتوانند از یكدیگر ربا بگیرند.
شرایط فروشنده و خریدار
مسأله 2089- برای فروشنده و خریدار شش چیز شرط است:
اوّل: آن كه بالغ باشند.
دوم: آن كه عاقل باشند.
سوم: آن كه سفیه نباشند، یعنی مال خود را در كارهای بیهوده مصرف نكنند.
چهارم: آن كه قصد خرید و فروش داشته باشند، پس اگر مثلاً به شوخی بگوید: مال خود را فروختم، معامله باطل است.
پنجم: آن كه كسی آنها را مجبور نكرده باشد.
ششم: آن كه جنس و عوضی را كه میدهند مالك باشند. و احكام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
مسأله 2090- معاملۀ با بچّۀ نابالغ باطل است، اگر چه پدر یا جدّ آن بچه به او اجازۀ داده باشند كه معامله كند. اما اگر طفل وسیله باشد كه پول را به فروشنده بدهد و جنس را به خریدار برساند، یا جنس را به خریدار بدهد و پول را به فروشنده برساند، چون واقعاً دو نفر بالغ با یكدیگر معامله كردهاند، معامله صحیح است، ولی باید فروشنده و خریدار یقین داشته باشند كه طفل جنس و پول را به صاحب آن میرساند.
مسأله 2091- اگر از بچّۀ نابالغ چیزی بخرد، یا چیزی به او بفروشد، باید جنس یا پولی را كه از او گرفته به صاحب آن بدهد، یا از صاحبش رضایت بخواهد، و اگر صاحب آن را نمیشناسد و برای شناختن او هم وسیلهای ندارد، باید چیزی را كه از بچّۀ گرفته، از طرف صاحب آن مظالم بدهد.
مسأله 2092- اگر كسی با بچّۀ نابالغ معامله كند و جنس یا پولی كه به بچّه داده از بین برود، نمیتواند از بچّۀ یا ولی او مطالبه كند.
مسأله 2093- اگر خریدار یا فروشنده را به معامله مجبور كنند، چنانچه بعد از معامله راضی شود و بگوید: راضی هستم، معامله صحیح است، ولی احتیاط مستحب آن است كه دوباره صیغه معامله را بخوانند.
مسأله 2094- اگر انسان مال كسی را بدون اجازۀ او بفروشد، چنانچه صاحب مال به فروش آن راضی نشود و اجازه نكند، معامله باطل است.
مسأله 2095- پدر و جدّ پدری طفل و نیز وصی پدر و وصی جدّ پدری میتوانند مال طفل را بفروشند، مجتهد عادل هم میتواند مال دیوانه یا طفل یتیم یا مال كسی را كه غائب است بفروشد.
مسأله 2096- اگر كسی مالی را غصب كند و بفروشد و بعد از فروش صاحب مال معامله را برای خودش اجازه دهد، معامله صحیح است، و چیزی را كه غصب كننده به مشتری داده و منفعتهای آن از موقع معامله ملك مشتری است، و چیزی را كه مشتری داده و منفعتهای آن از موقع معامله ملك كسی است كه مال او را غصب كردهاند.
مسأله 2097- اگر كسی مالی را غصب كند و بفروشد به قصد این كه پول آن مال خودش باشد، چنانچه صاحب مال معامله را اجازه نكند، معامله باطل است، و اگر برای كسی هم كه مال را غصب كرده اجازه نماید، صحیح بودن معامله اشكال دارد.
شرایط جنس و عوض آن
مسأله 2098- جنسی كه میفروشند و چیزی كه عوض آن میگیرند پنج شرط دارد:
اوّل: آن كه مقدار آن با وزن یا پیمانه یا شماره و مانند اینها معلوم باشد.
دوم: آن كه بتوانند آن را تحویل دهند، بنابراین فروختن اسبی كه فرار كرده صحیح نیست،ولی اگر اسبی را كه فرار كرده با چیزی كه میتواند تحویل دهد، مثلاً با یك فرش بفروشد، اگرچه آن اسب پیدا نشود، معامله صحیح است.
سوم: خصوصیاتی را كه در جنس و عوض هست و به واسطۀ آنها میل مردم به معامله فرق میكند معین نماید.
چهارم: كسی در جنس یا در عوض آن حقی نداشته باشد، پس مالی را كه انسان پیش كسی گرو گذاشته، بدون اجازۀ او نمیتواند بفروشد.
پنجم: خود جنس را بفروشد نه منفعت آن را، پس اگر مثلاً منفعت یك سالۀ خانه را بفروشد صحیح نیست، ولی چنانچه خریدار به جای پول، منفعت ملك خود را بدهد ـ مثلاً فرشی را از كسی بخرد و عوض آن، منفعت یك سالۀ خانۀ خود را به او واگذار كند ـ اشكال ندارد.
و احكام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
مسأله 2099- جنسی را كه در شهری با وزن یا پیمانه معامله میكنند، در آن شهر انسان باید با وزن یا پیمانه بخرد، ولی میتواند همان جنس را در شهری كه با دیدن معامله میكنند، با دیدن خریداری نماید.
مسأله 2100- چیزی را كه با وزن خرید و فروش میكنند با پیمانه هم میشود معامله كرد، به این طور كه اگر مثلاً میخواهد ده مَن گندم بفروشد، با پیمانهای كه یك من گندم میگیرد ده پیمانه بدهد.
مسأله 2101- اگر یكی از شرطهایی كه گفته شد در معامله نباشد، معامله باطل است، ولی اگر خریدار و فروشنده راضی باشند كه در مال یكدیگر تصرف كنند، تصرف آنها اشكال ندارد.
مسأله 2102- معاملۀ چیزی كه وقف شده باطل است، ولی اگر به طوری خراب شود كه نتوانند استفادهای را كه مال برای آنها وقف شده از آن ببرند، مثلاً حصیر مسجد به طوری پاره شود كه نتوانند روی آن نماز بخوانند، فروش آن اشكال ندارد، و در صورتی كه ممكن باشد باید پول آن را در همان مسجد به مصرفی برسانند كه به مقصود وقف كننده نزدیكتر باشد.
مسأله 2103- هر گاه بین كسانی كه مال را برای آنان وقف كردهاند، به طوری اختلاف پیدا شود كه اگر مال وقف را نفروشند، گمان آن برود كه مال یا جانی تلف شود، میتوانند آن مال را بفروشند و به مصرفی كه به مقصود وقف كننده نزدیكتر است برسانند.
مسأله 2104- خرید و فروش ملكی كه آن را به دیگری اجاره دادهاند اشكال ندارد، ولی استفادۀ آن ملك در مدت اجاره مال مستأجر است، و اگر خریدار نداند كه آن ملك را اجاره دادهاند، یا به گمان این كه مدت اجاره كم است ملك را خریده باشد، پس از اطلاع میتواند معامله خودش را به هم بزند.
صیغۀ خرید و فروش
مسأله 2105- در خرید و فروش لازم نیست صیغۀ عربی بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسی بگوید: این مال را در عوض این پول فروختم، و مشتری بگوید: قبول كردم، معامله صحیح است، ولی خریدار و فروشنده باید قصد انشاء داشته باشند، یعنی به گفتن این دو جمله مقصودشان خرید و فروش باشد.
مسأله 2106- اگر در موقع معامله صیغه نخوانند، ولی فروشنده در مقابل مالی كه از خریدار میگیرد، مال خود را ملك او كند و او بگیرد، معامله صحیح است و هر دو مالك میشوند.
خرید و فروش میوهها
مسأله 2107- فروش میوهای كه گل آن ریخته و دانه بسته، پیش از چیدن صحیح است، و نیز فروختن غوره بر درخت اشكال ندارد.
مسأله 2108- اگر بخواهند میوهای را كه بر درخت است، پیش از آن كه دانه ببندد و گلش بریزد بفروشند، باید چیزی از حاصل زمین مانند سبزیها را با آن بفروشند، یا با مشتری شرط كنند كه میوه را پیش از دانه بستن بچیند، یا میوۀ بیشتر از یك سال را به او بفروشند.
مسأله 2109- اگر خرمایی را كه زرد یا سرخ شده بر درخت بفروشند اشكال ندارد، ولی نباید عوض آن را خرما بگیرند، امّا اگر كسی یك درخت خرما در خانه یا باغ كس دیگر داشته باشد، در صورتی كه مقدار آن را تخمین كنند و صاحب درخت آن را به صاحب خانه یا باغ بفروشد و عوض آن خرما بگیرد، چنانچه خرمائی را كه میگیرد كمتر یا زیادتر از مقداری كه تخمین زدهاند نباشد، اشكال ندارد.
مسأله 2110- فروختن خیار و بادمجان و سبزیها و مانند اینها كه سالی چند مرتبه چیده میشود، در صورتی كه ظاهر و نمایان شده باشد، و معین كنند كه مشتری در سال چند دفعه آن را بچیند، اشكال ندارد.
مسأله 2111- اگر خوشۀ گندم و جو را بعد از آن كه دانه بسته، به چیز دیگری غیر گندم و جو بفروشند اشكال ندارد.
نقد و نسیه
مسأله 2112- اگر جنسی را نقد بفروشند، خریدار و فروشنده، بعد از معامله میتوانند جنس و پول را از یكدیگر مطالبه نموده و تحویل بگیرند؛ و تحویل دادن خانه و زمین و مانند اینها به این است كه آن را در اختیار خریدار بگذارند كه بتواند در آن تصرف كند؛ و تحویل دادن فرش و لباس و مانند اینها به این است كه آن را طوری در اختیار خریدار بگذارند كه اگر بخواهد آن را به جای دیگر ببرد، فروشنده جلوگیری نكند.
مسأله 2113- در معاملۀ نسیه باید مدت كاملاً معلوم باشد، پس اگر جنسی را بفروشد كه سر خرمن پول آن را بگیرد، چون مدت كاملاً معین نشده، معامله باطل است.
مسأله 2114- اگر جنسی را نسیه بفروشد، پیش از تمام شدن مدتی كه قرار گذاشتهاند، نمیتواند عوض آن را از خریدار مطالبه نماید، ولی اگر خریدار بمیرد و از خودش مال داشته باشد، فروشنده میتواند پیش از تمام شدن مدت، طلبی را كه دارد از ورثه او مطالبه نماید.
مسأله 2115- اگر جنسی را نسیه بفروشد، بعد از تمام شدن مدتی كه قرار گذاشتهاند، میتواند عوض آن را از خریدار مطالبه نماید، ولی اگر خریدار نتواند بپردازد، باید او را مهلت دهد.
مسأله 2116- اگر به كسی كه قیمت جنس را نمیداند، مقداری نسیه بدهد و قیمت آن را به او نگوید؛ معامله باطل است، ولی اگر به كسی كه قیمت نقدی جنس را میداند نسیه بدهد و گرانتر حساب كند، مثلاً بگوید: جنسی را كه به تو میدهم، تومانی یك ریال از قیمتی كه نقد میفروشم گرانتر حساب میكنم و او قبول كند، اشكال ندارد.
مسأله 2117- كسی كه جنسی را نسیه فروخته و برای گرفتن پول آن مدتی قرار داده، اگر مثلاً بعد از گذشتن نصف مدت، مقداری از طلب خود را كم كند و بقیه را نقد بگیرد اشكال ندارد.
معاملۀ سلف
مسأله 2118- معاملۀ سلف آن است كه مشتری پول را بدهد كه بعد از مدتی جنس را تحویل بگیرد، و اگر بگوید این پول را میدهم كه مثلاً بعد از شش ماه فلان جنس را بگیرم، و فروشنده بگوید: قبول كردم، یا فروشنده پول را بگیرد و بگوید: فلان جنس را فروختم كه بعد از شش ماه تحویل بدهم، معامله صحیح است.
مسأله 2119- اگر پولی را سلف بفروشد و عوض آن را پول بگیرد، معامله باطل است، ولی اگر جنسی را سلف بفروشد و عوض آن را جنس دیگر یا پول بگیرد، معامله صحیح است، و احتیاط مستحب آن است در عوض جنسی كه میفروشد پول بگیرد و جنس دیگر نگیرد.
شرایط معاملۀ سلف
مسأله 2120- معاملۀ سلف شش شرط دارد:
اوّل: خصوصیاتی را كه قیمت جنس به واسطۀ آنها فرق میكند معین نمایند، ولی دقّت زیاد هم لازم نیست، همین قدر كه مردم بگویند خصوصیات آن معلوم شده كافی است، پس معاملۀ سلف در نان و گوشت و پوست حیوان و مانند اینها كه نمیشود خصوصیاتشان را كاملاً معین كرد، باطل است.
دوم: پیش از آن كه خریدار و فروشنده از هم جدا شوند، خریدار تمام قیمت را به فروشنده بدهد، یا به مقدار پول آن از فروشنده طلب كار باشد و طلب خود را بابت قیمت جنس حساب كند و او قبول نماید و چنانچه مقداری از قیمت آن را بدهد، اگرچه معامله به آن مقدار صحیح است، ولی فروشنده میتواند معاملۀ همان مقدار را به هم بزند.
سوم: مدت را كاملاً معین كنند، و اگر مثلاً بگوید تا اوّل خرمن جنس را تحویل میدهم، چون مدت كاملاً معلوم نشده، معامله باطل است.
چهارم: وقتی را برای تحویل جنس معین كنند كه در آن وقت، جنس به قدری كمیاب نباشد كه فروشنده نتواند آن را تحویل دهد.
پنجم: جای تحویل جنس را معیننمایند، ولی اگر از حرفهای آنان جای آن معلوم باشد، لازم نیست اسم آن جا را ببرند.
ششم: وزن یا پیمانۀ آن را معین كنند و جنسی را هم كه معمولاً با دیدن معامله میكنند، اگر سلف بفروشند اشكال ندارد، ولی باید مثل بعضی از اقسام گردو و تخم مرغ تفاوت افراد آن به قدری كم باشد كه مردم به آن اهمیت ندهند.