حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) و برخورد با عقائد شیخیه

 

 

 

یکی از اقدمات آیت الله العظمی بروجردی در راه اعتدال عقائد شیعی و مبارزه با جریان غلو برخوردی است که با تفکرات و عقائد شیخیه داشت. این فرقه که یکی از انشعابات مذهب شیعه معرفی شده است ، ( در دوران زعامت ایشان رو به گسترش بود که با برخورد به موقع ایشان این اتفاق نیفتاد.)

جریان از این قرار بود که ابوالقاسم خان (رئیس وقت شیخیه کرمان) در پاسخ به درخواست خطیب توانان جناب اقای فلسفی مبنی بر پاسخ دادن به بیست و پنج سؤال اعتقادی راجع به معارف شیعی ، جوابهایی را بر ای تبیین عقائد شیخیه و دوری از تهمت ها و رفع سوء تفاهم، مرقوم داشته بود و قرار بود که این جوابها به خدمت حضرت آیت الله العظمی بروجردی داده شود و در صورت مطابقت این عقائد با مکتب امامیه ، ایشان نامه ای مبنی بر تأیید این سخنان مرقوم دارند تا به واسطه آن فاصله ايی که بین این فرقه و شیعیان افتاده برداشته شود.

سؤالهایی که مطرح شده غالباً اعتقادی بوده و از توحید و صفات پروردگار و نبوت پیامبر اکرم (ص) و مسأله معاد و معراج آن حضرت و راجع به رکن رابع و ائمه اطهار (ع) و … سؤال شده است. (1)در این جا به مناسبت بحث غلو از سؤالات و جوابهایی که راجع به ائمه اطهار (ع) رد و بدل شده به طور اختصار می آوریم:

در بخشی از سؤالات از ابوالقاسم خان – سؤال شده ( اگر کسی بگوید با حب آل محمد (ص) ترک فرایض و واجبات مثل نماز و روزه و زکات و ارتکاب محرمات از قبیل قتل نفس و زنا و شرب خمر ضرری ندارد و مانع سعادت نمی شود درباره چنین کسی شما چه می گویید؟

ابوالقاسم خان جواب مفصلی از این سؤال داده که در این بخش به چکیده ای از آن اشاره می شود.(2)

او می گوید : کسی که تارک همه فرایض و مرتکب محرمات کبیره است وبه طوری که فرموده اید مدعی حب آل محمد است ، وجود همچون کسی محال است ولی معذلک اگر از روی عمد و انکار چنین کارهایی را می کند ، کافر است و به دروغ دعوی ولایت می کند. حضرت صادق فرمود کذب من زعم انه یحبنا و هو متمسک بفرع غیرنا.

اما اگر ادعای دوستی اهل بیت (ع) را دارد ولی از باب جمالت یا فراموشی و خطا یا غلبه شهوتی از شهوات این کارها را انجام میدهد این شخص قطعاً اهل نجات است و او را می آمرزند و از او شفاعت خواهند کرد.

ولی فرض شما این بود که ، اصلاً آن شخص عمل صالح انجام ندهد؛ ( باید عرض کنم که ) اولاً چنین فرضی ممکن نیست، زیرا این شخص هر چه باشد بالاخره در عمر خود یک عمل صالح و لو کوچک انجام داده است هر چند به قدر این که قسمی به حق علی (ع) خورده باشد یا یک دوستدار علی (ع) را دستگیری کرده باشد و یا به او محبت نموده باشد. وانگهی خود ولایت و دوستی عملی است که فوق همۀ اعمال است و اصل آنهاست و سایر اعمال صالحه همه شاخ و برگ همان عمل است و به همین جهت در اخبار متواتره و آیات متکثره آمده است که اعمال منافقین و دشمنان اهل بیت (ع) قبول نمی شود و آیه شریفه (وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُورًا)(3) درباره همانهاست چون عمل آنها اصل و ریشه و مأخذ ندارد و حال کسانی که در واقعه کربلا امام را نکشتند ولی ولایت او را نداشتند هم همین حکم را دارد مگر این که جاهل قاصر باشند و هیچ وقت هم دشمنی آنها را نیز نکرده باشند، در این صورت ممکن است بجهنم نروند ولی اهل بهشت هم قطعاً نخواهند بود زیرا بهشت را خدا از نور سیدالشهداء صلوات الله علیه خلقت فرموده و کسی آنجا می رود که نور او در قلبش باشد و به نماز و روزه تنها – بدون ولایت فائده نخواهد داشت ولی ولایت آل محمد (ع) بدون عمل زیاد هم ممکن است اسباب نجات باشد زیرا ولایت اصل است مثل درختی که ریشه دارد اما شاخ و برگ آن را قطع کرده باشند . و مثل این را خداوند در قرآن مثال زده است (أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السّماءِ * تُؤْتي أُكُلَها كُلّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللّهُ اْلأَمْثالَ لِلنّاسِ لَعَلّهُمْ يَتَذَكّرُونَ*  وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثّتْ مِنْ فَوْقِ اْلأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ*)(4).

و از حضرت صادق (ع) نقل شد ، که فرموده اند : این مثل را خداوند برای اهل بیت و دشمنان ایشان زده است.

و بالاخره آنچه در اخبار و روایات ائمه اطهار و آیات قرآن آمده است این است که با وجود بودن ولایت خداوند همه گناهان را می آمرزد ، اما نفرموده اند هر چه می خواهید گناه بکنید و همان ولایت کافی است حالا اگر بعضی سوء تعبیر نموده اند یقین غرض خاصی داشته اند ویا مطلب را نفهمیده اند … و این که بعضی خیال کرده اند امر ولایت و دوستی یک فریضه است و سایر فرایض هم هر یک فریضه ای دیگر، این اشتباه است ، امر ولایت اصل است و سایر فرایض فرع اوست … ولایت اگر نباشد هیچ عمل خیری نیست.

س . آیا به نظر شما جایز است کسی بگوید پیغمبر و امام وجه الله هستند و جایز است آنها را سجده کنند و خلاصه به نظر شما پرستش کردن پیغمبر یا امام جایز است یا نه؟

جواب . اما پرستش و بندگی پیغمبر یا امام یا هر که باشد و دعوی ربوبیت در حق ایشان نمودن کفر است و شرک.

… عبادت غیر خدا به استقلال کفر است و با شرکت دیگری شرک. و اما سجده کردن برای پیغمبر و ائمه اطهار (ع) هم و لو بعنوان توسل باشد در اخبار نهی فرموده اند . ابوالقاسم ابراهیمی در ادامه درباره این که جایز است کسی بگوید پیغمبر و امام وجه الله هستند یا نه ، طی یک مقدمات طولانی مبنی بر این که خدا بسیط است و همه موجودات مرکبند ، می گوید (… عادت قرآن و کلام خدا بر همین است که هر مخلوقی که می پسندد به خود نسبت می دهد و پیغمبر خود را به همین خاطر عبد الله خوانده است … حتی پیغمبران و ال محمد (ص) را نیز عین الله یا لسان الله یا جنب الله نامیده است . لذا اگر در قرآن برای خدا روحی قائل شده یا دستی قائل شده یا پهلویی قائل شده هیچ یک هم ذات خدا نیست بلکه مخلوق خدایند حال اگر محمد و آل محمد (ص) را خدا تشریفاً وجه خود خوانده است به این مناسبت که خلق هم امر و نهی خدا را از وجه ایشان و جهت ایشان می گیرند ، چه عیبی دارد جائی که عیسی روح خدا موسی هم زبان خداست ، ابراهیم دوست خداست ، خانه کعبه بیت خداست ، ایشان (ائمه اطهار «ع») هم وجه خدا باشند، و کفر و شرکی اگر بنا بود لازم بیاید از همه آن الفاظ لازم می آمد … در تفسیر صافی هم از حضرت سجاد (ع) نقل شده که فرمود (نحن وجه الله الذی یؤتی منه) و در مناقب ابن شهرآشوب است که در تفسیر (و یبقی وجه ربک ) فرمود : (نحن وجه الله ) … در دعای ندبه هم آمده است که … این وجه الله الذی الیه یتوجه الاولیاء. و بالاخره اخبار بخصوص در مورد این لفظ و در کلیه این الفاظ و معانی از حد تواتر لفظی و معنوی بلکه از حد احصاء خارج است و همه موافق قرآن و مضمون آنها در عقل و حکمت ثابت است و عمل شیعه هم بر خواندن همین دعاها و زیارات است لذا مانعی نیست که آل محمد (ع) و پیغمبر (ص) را وجه خدا بخوانیم ودر موارد استشفا و توسل به ایشان توجه نماییم از این جهت که بندگان صالح و مقربان درگاه خدایند و ضرری از هیچ جهت به توحیدمان وارد نمی آید زیرا ایشان را نه شریک خدا (نعوذ بالله ) می دانیم و نه وکیل بلکه بندگانی که به وسیله ایشان تقرب بخدا می جوییم از این جهت که راه دیگر نداریم و عقیده این حقیر فقیر با ادله فوق و غیر اینها عقیده بر این است که هیچ عمل و عبادتی جز با ولایت ایشان و از راه ایشان قبول نمی شود.(5)

آقای فلسفی در ادامه سؤالات دیگری را مطرح می کنند(6)  و ابوالقاسم خان ابراهیمی شیخی ، با مبانی مکتب خود همه را پاسخ می گوید در نهایت این سؤالات و جوابها برای مطالعه و اظهار نظر به خدمت حضرت آیت الله بروجردی برده شده . معظم له پس از مطالعه جوابهای ابوالقاسم خان شیخی فرموده بودند (این حرفها مطابق با روش امام صادق (ع) نیست(7) مع الاسف بعدها این سؤال و جوابها توسط خود ابوالقاسم خان به صورت یک کتاب چاپ شد که در مقدمه به دروغ نوشته شده بود : این کتاب از شرف مطالعه حضرت آیت الله العظمی اقای بروجردی ادام الله برکاته نیز گذشته است و با حدس صائب تصور می کنم که مورد قبول و تصدیق آن حضرت واقع شده است و اشکالی نفرموده اند .(8)

وقتی صحت این قضیه از معظم له سؤال (9)شد ایشان صراحتاً به طور مکتوب مرقوم فرموده بودند که :

(بسمه تعالی

این مطلب دروغ و حدس مذکور غیر صائب است . حسین الطباطبائی).

…………………………………………………………

1- رجوع کنید به کتاب فلسفیه ( در جواب سؤالات جناب مستطاب آقای فلسفی واعظ) به قلم ابوالقاسم خان ابراهیمی ، چاپخانه سعادت کرمان ، سال 1335.

2- برای تفصیل مطلب رجوع کنید به کتاب فلسفیه ( در جواب جناب مستطاب آقای فلسفی واعظ) به قلم ابوالقاسم خان ابراهیمی چاپخانه سعادت کرمان . ص 156 – 157 .

3- سوره فرقان ، آیه 23 .

4- سوره ابراهیم ، آیات 24 – 26.

5-  با تلخیص و کمی تغییر . برای دیدن متن کامل جواب مراجعه کنید به کتاب فلسفیه – ابوالقاسم خان ابراهیمی – ص 86 ، کتاب چاپخانه سعادت کرمان.

6-  سؤالات از این قرار است : س . اگر کسی بگوید افعال خدا صادر از صفات خدا که همان آل محمدند (ص) آیا صحیح است ؟ و اگر کسی بگوید عالم به تخیلات و تصورات امام قائم است آیا صحیح است ؟ چرا تولی و تبری را رکن نامیده اند ؟ معاد رکن دین و ضروری است یا نه ؟ و … ( کتاب فلسفیه).

7-  کتاب خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی – ص 386 – انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ اول 1376 …

8- رجوع کنید به مقدمه کتاب فلسفیه – تألیف ابوالقاسم خان بن زین العابدین ابراهیمی کرمانی – کرمان چاپخانه سعادت کرمان .

9 – سؤال کننده مرحوم سید محمد حسین شریعت اصفهانی (ره) بودند – که در کتاب خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی ص 386 موجود است – ضمناً این قضیه را آیت الله اشتهاردی نیز در مصاحبه اختصاصی مرکز ادیان و مذاهب نیز به طور مکتوب مرقوم داشته اند.

چندین سال بعد یکی از نویسندگان شیخی اعتراف کرد که مرحوم آقای ابوالقاسم خان هیچ یک از گفته های پیشینیان خود را تغییر نداده و مطالب ایشان در کتاب فلسفیه عیناً همان مطالبی است که در سایر کتب علماء شیخیه نوشته شده و در کتابخانه های عمومی کشور موجود است . نامه ها و اظهارنامه ها ، عیسی ضیاء ابراهیمی . مجله وحید سال 15 شماره 11 شهریور 56 صفحه 8 ، به نقل از کتاب خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی ص 386.)

منبع : پیشوایان تقریب، مجموعه مقالات کنگره بین المللی بزرگداشت آیت الله العظمی بروجردی و شیخ شلتوت(تهران 1379)، تهیه و تنظیم«معاونت فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی».

 

 

 

پاسخی بگذارید