گفتگویی با آیت الله سید حسین بدلا/ در كنكاش پیرامون كاركرد جمعیت فداییان اسلام ارتباط میان این جمعیت و مرجع بزرگ وقت مرحوم آیت الله بروجردی از بارزترین و بحث انگیزترین نكات است.
گفتگویی با آیت الله «سید حسین بدلا»:
در كنكاش پیرامون كاركرد جمعیت فداییان اسلام ارتباط میان این جمعیت و مرجع بزرگ وقت مرحوم آیت الله بروجردی از بارزترین و بحث انگیزترین نكات است. آنچه روشن است این رابطه تاكنون عمدتا توسط عناصر و جریانات ناآگاه یا مغرض و به گونه ای یكسویه مورد تحلیل قرار گرفته است و اینگونه داوریها تنها دربردارنده بخشی از واقعیات می باشد.
در گفتگویی كه از نظر خواهید گذراند یكی از صالحترین عناصر در تحلیل این مقوله به بازگویی پارهای از دانستههای خویش در باب این موضوع پرداخته است. عالم جلیل و معلم گرانمایه اخلاق مرحوم حضرت آیت الله سیدحسین بدلا از معاشران و اصحاب نزدیك آیت الله بروجردی و رابط ایشان با شهید نواب صفوی بود كه ناگفتههای فراوانی از این ارتباط در سینه داشت:
طریقه آشنایی آیت الله بروجردی با شهید نواب صفوی چگونه بود؟
آیت الله بدلا: از جمله فعالیتهای شهید نواب صفوی و فداییان اسلام مبارزه با كسروی و امثالهم كه پرچم داران بازی ارتداد بودند بود كه بالاخره هم كسوری توسط فداییان و به اصرار علما از جمله حضرت آیت الله سیدعبدالله شیرازی كشته شد. نقطه آشنایی آیت الله بروجردی و شهید نواب صفوی همین قتل كسروی بدست آنها بود كه با نواب آشنا شدند و از آنها كمك و حمایت همه جانبه میكردند. حتی ایت الله بروجردی قاتل كسروی كه شهید امامی بود را حمایت كردند و وساطت كردند تا از اعدام نجات پیدا كند و سرانجام او را بدون هیچ گونه محاكمهای از زندان آزاد كردند. آیت الله بروجردی با اینگونه فعالیتها كاملا موافق بودند.
فداییان اسلام یكسری فعالیتهایی داشتند كه عمده آنها مربوط بود به رویارویی و مبارزه با تفكرات كسروی. سیداحمد كسروی تقریبامثل همین قضیه …. كه الان مطرح هست یك عدهای همراه پیدا كرده بود و فعالیت های كاملا ضددین می كرد و مرتد بود او و علی اكبر حكمی زاده صاحب اسرار هزار ساله كه امام جوابش را با كتاب كشف اسرار داد رسما مرتد بودند. علی اكبر حكمی زاده در مدرسه رضویه با من هم حجره بود. پدر علی اكبر حكمی زاده در بین علما شخص اول قم بود در ضمن همشیره زاده آقای سیدمحمود طالقانی هم بود یعنی پدرش آشیخ مهدی قمی تقریبا در ردیف اشخاص اول علما قم بود.
علت ارتداد وی با توجه به موقعیت خاص پدرش چه بود؟
آیت الله بدلا: می توان گفت علت ارتداد وی رابطه با كسروی و گروهی از آمریكایی ها بود. در آن زمان آمریكاییها علاوه بر بیمارستان و كالج و… مبلغانی نیز در این داشتند كه نخبگان را جذب میكردند مخصوصا جوان های شیعه را.
ظاهرا شما با مرحوم آیت الله طالقانی هم دوستی داشتید حال كه نامی از ایشان برده شد قدری هم از ایشان بگویید.
آیت الله بدلا: آقای سیدمحمود طالقانی در مدرسه رضویه با ما بودند و پدر ایشان اقا سیدابوالحسن طالقانی در تهران از شخصیتهای برجسته بودند و منزلشان نزدیك منزل حاج عباسقلی بازرگان پدر مهدی بازرگان بود. چون منزل اقا سیدابوالحسن طالقانی در تهران وسعتی نداشت برنامه ها و جلساتشان در منزل حاج عباسقلی بازرگان انجام میشد كه من و اقاسیدمحمود طالقانی و علی اكبر حكمی زاده در این مجالس شركت می كردیم از جمله كارهای آقاسیدابوالحسن طالقانی این بود كه دعوت میكردند از تمام رجال نامی آن زمان چه ایرانی و چه خارجی كه در این مجلس شركت كنند و این مجالس كاملا آزاد بود و از همه گروه ها می آمدند و در گوشه و كنار مجلس می نشستند و درباره همه چیز با هم مخفیانه صحبت می كردند و مثلا از افرادی مانند احمد قادیانی كه از هند می آمد و همانند كسروی مرتد بود و یك مذهب جدیدی اختراع كرده بود دعوت میكردند تا سخنرانی كند.
برگردیم به بحث كسروی، آیا كسروی با اصل اسلام مخالف بود یا با اسلام مصطلح و متداول مشكل داشت؟
آیت الله بدلا: خیر كسروی با اصل اسلام مخالف بود. البته یك بار در مجلهای كه چاپ می كرد نوشت: ما با اصل اسلام موافقیم ولكن در بعضی از راهها با اسلام همراه نیستیم اما در واقع با اصل اسلام مخالف بود. من هم برای ایشان نوشتم كه چون شما همراه با اسلام نیستید ما هم با شما همراهی نمیتوانیم كرد و…. و یا مثلا كسروی جشنی برقرار میكرد به نام كتاب سوزان كسروی و در آنها كتب مقدس اسلام همانند قرآن و مفاتیح و… و حتی كتب حوزوی را می سوزاند و پس از فوت مرحوم پدرش كتابهای ایشان را تماما آتش زد. الان هم این فعالیت های امثال …… هم ریشه در همان افكار امثال كسرویها دارد و افكارشان همان افكار است. اینها هم دنباله رو همان جریانات هستند. البته در این زمان كه حكومت اسلامی برقرار است این وظیفه حكومت است كه با آنها برخورد كند.
آیا سیداحمد كسروی روحانی هم بود؟
آیت الله بدلا: بله، هم سید بود و هم روحانی، كسروی در ابتدا حتی ملبس به لباس روحانی هم بود و در جمع علمای قم منبر میرفت اما بعد از سفر به آمریكا و بازگشت به تهران و ورود به عرصه اقتصاد، لباس را درآورد و فعالیت های ضددینی میكرد. به هر حال از عمده فعالیت های فداییان اسلام در آن زمان مبارزه با كسروی بود كه این مبارزات باعث ایجاد نقطه آشنایی میان آنها و آیت الله بروجردی گشت.
چه شد كه شما به عنوان رابط میان این دو بزرگوار [آیت الله بروجردی و شهید نواب صفوی] انتخاب شدید؟
آیت الله بدلا: خب دلایل زیادی دارد یكی این كه ایشان به من علاقه مفرطی داشتند و من هم در تمام دروس ایشان شركت داشتم و جزو جلسه استفتاء ایشان بودم و دیگر اینكه بنده پسر عموی واحدی ها هم بودم.
باتوجه به رابطه خویشاوندی شما با واحدها، قدری از آنها برای ما بگویید؟
آیت الله بدلا: ایشان 4 برادر بودند سیدمحمدتقی، سیدعبدالحسین، سیدمحمد و سیدجواد واحدی كه پسرعموهای بنده هستند. سیدمحمدتقی واحدی در كرمانشاه نفوذی زیادی داشت. هنگامی كه كسروی را ترور كردند به كرمانشاه گریخت و در آنجا مخفی شد و پس از دستگیری از كرمانشاه به تهران آورده شد و تا مدتها كسی از ایشان خبر نداشت و بعدا معلوم شد كه ایشان به همراه گروه دیگری در زندان هستند و پس از آزادی نیز به صورت تبعید باید در تهران میماندند. در مدت تبعیدشان در تهران در مسجد جامع نارمك تهران به اعتبار اینكه عده ای از اعضای آن مسجد با ایشان ارتباط داشتند نماز جمعه برقرار كردند كه اولین نماز جمعه تهران حتی پیش از نماز جمعه آیت الله طالقانی، در مسجد جامع نارمك توسط ایشان برقرار میشد. در آن زمان نمازجمعه تهران در مسجد امام خمینی توسط امام جمعه از طایفه قاجار برقرار می شد كه امام جمعه مزبور هر از چندگاهی خود در نماز جمعه آقای واحدی شركت میكرد و همین طور ایت الله طالقانی در نماز ایشان شركت میكردند. این نماز جمعه برقرار بود تا اینكه پس از مدتی كسالتی به ایشان عارض شد و ایشان نماز را نتوانستند برقرار كنند و به قم هجرت كردند و پس ازچندی دار فانی را وداع گفتند.
روحانی رشید سیدعبدالحسین هم هنگامی كه میخواست از مرز خارج شود و به عراق برود تا از آنجا قرارداد عراق با بیگانگان (احتمالا قرارداد سنتو) جلوگیری كند در حین خروج از كشور دستگیر شد. در باب شهادت ایشان دو قول است: حكومت آن وقت میگفت در راه شهید شدند اما نزدیكان و مطلعین از جریان میگفتند در اتاق بختیار ایشان به شهادت رسیدهاند و سید محمد هم كه همراه با شهید نواب صفوی شهید شد.
برخی عناصر و جریانات با اهداف متفاوت اظهار می دارند كه آیت اللهبروجردی با فعالیتهای فداییان اسلام مخالف بودند. نظر حضرتعالی چیست؟
آیت الله بدلا: آیت الله بروجردی با اینگونه فعالیتها كاملا موافق بودند و از آنها كمك و حمایت همه جانبه میكردند. آنچه كه من اطلاع دارم این است كه آیت الله بروجردی نسبت به فدائیان اسلام ان طور كه توهم و اظهار میشود نبودهاند. دلیلش اینكه ایشان كمك هایی به این گروه میكردند كه عبارت بودند از كمكهای ماهیانه كه من خودم واسطه پرداخت ان به فداییان اسلام بودم و نیز كمكهایی كه در مقاطع خاص به این گروه میكردند كه حالا كاری نداریم كه ایشان از كجا و چگونه مطلع می شدند كه این عزیزان احتیاج به كمك دارند به هر حال به محض اینكه مطلع میشدند كه آنها احتیاج به كمك دارند آنچه لازمه رفاه این قبیل اشخاص بود فراهم میكردند و بسیاری از این كمكها به وسیله شخص اینجانب به آنها تحویل داده میشد كه این جدای از شهریه ای بود كه به آنها داده میشد. البته از سوی عناصر وابسته به دربار و مخالفین فداییان اسلام حیلهها و شیطنتهایی برای بدبین كردن آیت الله بروجردی به این گروه میشد كه من به یكی از نمونههای آن اشاره میكنم در ان زمان راه زوار برای رسیدن به حرم حضرت معصومه (س) از میان مدرسه فیضیه و دارالشفا می گذشت. عده ای از افراد مشكوك كه به شدت وانمود می كردند كه از منتسبین به فداییان اسلام هستند در حجرههای نزدیك در حرم می نشستند و میخواندند و با سینی و قابلمه ضرب میگرفتند كه احتمال قریب به یقین آنها نه طلبه بودند و نه از گروه فداییان اسلام بلكه تنها اجیرشدگانی بودند از جانب دربار برای بدبین ساختن مرجعیت و عوام الناس نسبت به گروه فداییان اسلام. برخی از مرتبطین با آیت الله بروجردی به ایشان خبر رساندند كه عده ای منتسب به گروه فداییان اسلام چنین كاری میكنند و ایشان هم خشمگین شد و دستور داد شهریه شان را قطع كنند اما در واقع آنها از جانب دربار بودند. با این حال ایشان “آیت الله بروجردی ” تا آخرین لحظات هم از آنان حمایت میكرد و به آنها معتقد بود. ماهیانه مبالغی به واحدیها كمك میكرد و بارها و بارها توسط خود من برای شهید نواب صفوی كمك های زیادی می فرستاد. حتی یك بار خود من مأمور شدم تا یك مبلغ بسیار زیادی را به تهران ببرم و توسط پسرعموهایم شهیدان واحدی محل خانهای كه متعلق به شهید نواب صفوی بود در محله آبشار و هیچ كس از جای آن اطلاع نداشت را پیدا كردم و كمك آیت الله بروجردی را به ایشان تحویل دادم. حالا به ایشان از كجا الهام میشد و مطلع میشد كه فلان شخص احتیاج به كمك مالی دارد خدا میداند ولی احتمال زیاد اینها از امدادهای غیبی بوده.
دیدگاه دیگر علما آن عصر در رابطه با فعالیتهای فداییان اسلام و شهید نواب صفوی چه بود؟
آیت الله بدلا: آیت الله العظمی صدر و آیت الله العظمی سیدمحمد تقی خوانساری كه از بزرگترین مراجع آن عصر بودند فعالیتهای آنها را كاملا تأیید می كردند. به عنوان مثال: در سال 1327 بعد از جنگ جهانی دوم كه انگلیس و اسراییل خاك فلسطین را اشغال نموده بودند فداییان اسلام دفتری باز نموده بودند كه در آن برای كمك به فلسطین فعالیت می نمودند و كمك مالی جمع میكردند. من یك روز در محضر آیت الله العظمی خوانساری بودم و ایشان هم نمی دانست كه من با فداییان مرتبطم و پسرعموی واحدی ها هستم. عده ای آمدند و شروع نمودند به شكایت از این حركت فداییان كه یعنی چه كه اینها كمك جمع میكنند؟ اینها چه كاره اند؟ دفتر باز كردن و این مدل كارها چه معنایی دارد و از این نوع صحبتها آیت الله العظمی سیدمحمد تقی خوانساری در جواب فرمودند كه روزی یك نفر در حال هیزم شكنی بود و با هر بار فرود آوردن تبر یك “هی ” می كشید یك نفر دیگر به او گفت: برای اینكه من به تو كمكی كرده باشم این “هی ” را من می كشم تا تو اندازه حتی یك نفس كشیدن بتوانی استراحت كنی و من میخواهم با این كارم به تو كمكی كرده باشم. ما هم كه نه قدرتی داریم نه پولی و نه تشكیلاتی. حالا كه این جمعیت فداییان اسلام دارند یك همچنان كاری انجام میدهند حداقل مانند همان “هی ” ی است كه گرچه كمك كمی است اما همین كه تمام دنیا بفهمند در ایران عده ای به فكر مسلمانان فلسطینی هستند باز هم خودش ارزش دارد و در آن روز بنده خودم شاهد بودم كه آیت الله العظمی خوانساری از این جمعیت حمایت و طرفداری كردند. آیت الله العظمی صدر نیز همین طور حمایت می كردند و حتی در مدرسه فیضیه مجلسی برپا كردند در حمایت از آوارگان مظلوم فلسطینی. در همین راستا در مسجد شاه سابق تهران هم مجلس دیگری به دعوت فداییان اسلام برگزار شد كه جمعیت مملو از بازاریان بزرگ تهران بود و مجلس شلوغی هم شد و در آن مجلسآقای سیدعبدالحسین واحدی منبر رفتند و ساعتها هم طول كشید اما مردم استقبال میكردند.
یكی از خاطرات شیرینتان را در برخورد با شهید نواب صفوی بفرمایید.
آیت الله بدلا: روزی با شهید نواب صفوی به مجلس عروسی یكی از اعضای فداییان اسلام در قم رفتیم. شهید نواب صفوی در بدو ورود فرمودند: تمام این بساط را جمع كنیم و در عوض یك روضه بخوانیم اتفاقا سریع تمام مراسم را متوقف كردند و ایشان یك روضه بسیار زیبا خواندند و بعدش هم عقد جاری شد و مجلس به اتمام رسید.
اگر برای مخاطبین نشریه یالثارات الحسین كه عمدتا نسل جوان و نوجوان می باشند توصیهای دارید بفرمایید؟
آیت الله بدلا: توصیه من به این عزیزان فقط تقوی الهی است البته معنی كردن تقوی به صرف پرهیزكاری صحیح نیست چون لازمه تقوی حركت، سرعت و سبقت است. اگر كسی گوشه خانه بخوابد و هیچ كاری نكند كه نشد تقوی. باید هم حركت داشته باشد هم در تقوای خود سرعت داشته باشد (وسارعوا الی مغفره من ربكم) و هم در این امور از دیگران سبقت بگیرد (فاستبقو الخیرات) در آخر باید همه متقین را تحت شعاع تقوی خود قرار دهد (واجعلنا للمتقین اماما) معنای تقوی صرف پرهیزكاری درست نیست. به لفظ امروز باید درتمام امور خود كنترل داشته باشد. اینكه در هر دو خطبه نماز جمعه به تقوی سفارش میشود و یا در دعای ندبه در سه نقطه دعا، از تقوی صحبت میكند نشان دهنده اهمیت تقوی است.
از حضرتعالی كه علیرغم نقاهت در این گفتگو شركت كردید تشكر میكنیم و شفا و طول عمر بركت برایتان آرزومندیم.
……………………………………………………………
منبع:ویژه نامه شهید نواب صفوی و شهدای فدائیان اسلام/