مسأله 2372- در زناشوئی ـ چه دائم و چه غیر دائم ـ باید صیغه خوانده شود، و تنها راضی بودن زن و مرد كافی نیست، و صیغۀ عقد را یا خود زن و مرد میخوانند، یا دیگری را وكیل میكنند كه از طرف آنان بخواند.
مسأله 2373- وكیل لازم نیست مرد باشد، زن هم میتواند برای خواندن صیغۀ عقد از طرف دیگری وكیل شود.
مسأله 2374- زن و مرد تا یقین نكنند كه وكیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند به یكدیگر رفتار محرمانه نمایند، و گمان به این كه وكیل صیغه را خوانده است كفایت نمیكند، ولی اگر وكیل بگوید صیغه را خواندهام كافی است.
مسأله 2375- اگر زنی كسی را وكیل كند كه مثلاً ده روز او را به عقد مردی در آورد و ابتدای ده روز را معین نكند، آن وكیل میتواند هر وقت كه بخواهد او را ده روزه به عقد آن مرد در آورد، ولی اگر معلوم باشد كه زن روز یا ساعت معینی را قصد كرده، باید صیغه را مطابق قصد او بخواند.
مسأله 2376- یك نفر میتواند برای خواندن صیغۀ عقد دائم یا غیر دائم از طرف دو نفر وكیل شود، و نیز انسان میتواند از طرف زن وكیل شود و او را برای خود به طور دائم یا غیر دائم عقد كند، ولی احتیاط مستحب آن است كه عقد را دو نفر بخوانند.
دستور خواندن عقد دائم
مسأله 2377- اگر صیغۀ عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید:
«زَوَّجْتُكَ نَفْسی عَلَی الصِّداقِ الْمَعلُوم» (یعنی خود را زن تو نمودم به مهری كه معین شده)، پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْویجَ» (یعنی قبول كردم ازدواج را) عقد صحیح است.
و اگر دیگری را وكیل كنند كه از طرف آنها صیغۀ عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وكیل زن بگوید: «زَوَّجْتُ مُوَكِّلَتِی فاطِمةَ مُوَكِّلَكَ اَحْمَدَ عَلَی الصِّداقِ الْمَعْلُوم»، پس بدون فاصله وكیل مرد بگوید: «قَبِلْتُ لِمُوَكِّلی اَحْمَدَ عَلَی الصِّدَاقِ» صحیح میباشد.
و بنابراحتیاط واجب باید لفظی كه مرد میگوید با لفظی كه زن میگوید مطابق باشد، مثلاً اگر زن «زَوَّجتُ» میگوید مرد هم «قَبِلتُ التَزویجَ» بگوید.
دستور خواندن عقد غیر دائم
مسأله 2378- اگر خود زن و مرد بخواهند صیغۀ عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن كه مدّت و مهر را معین كردند، چنانچه زن بگوید: «زَوَّجْتُكَ نَفْسی فِی المُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعلُوم»، بعد بدون فاصله مرد بگوید: «قَبِلْتُ»، صحیح است. و اگر دیگری را وكیل كنند و اوّل وكیل زن به وكیل مرد بگوید: «مَتَّعْتُ مُوَكِّلَتِی مُوَكِّلَكَ فِی المُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُوم»، پس بدون فاصله وكیل مرد بگوید: «قَبِلْتُ لِمُوَكِّلی هكَذَا»، صحیح میباشد.
شرایط عقد
مسأله 2379- عقد ازدواج چند شرط دارد:
اوّل: آن كه به عربی صحیح خوانده شود، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، چنانچه ممكن باشد احتیاط واجب آن است كسی را كه میتواند به عربی صحیح بخواند وكیل كنند، و اگر ممكن نباشد خودشان میتوانند به غیر عربی بخوانند، امّا باید لفظی بگویند كه معنی «زَوَّجْتُ» و «قَبِلْتُ» را بفهماند.
دوم: مرد و زن یا وكیل آنها كه صیغه را میخوانند قصد انشاء داشته باشند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند، زن به گفتن «زَوَّجْتُكَ نَفْسی» قصدش این باشد كه خود را زن او قرار دهد، و مرد به گفتن «قَبِلْتُ التَّزویجَ» زن بودن او را برای خود قبول نماید، و اگر وكیل مرد و زن صیغه را میخوانند، به گفتن «زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ» قصدشان این باشد كه مرد و زنی كه آنان را وكیل كردهاند زن و شوهر شوند.
سوم: كسی كه صیغه را میخواند بالغ و عاقلباشد، چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وكیل شده باشد.
چهارم: اگر وكیل زن و شوهر یا ولی آنها صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معین كنند، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند، پس كسی كه چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید: «زَوَّجْتُكَ اِحَدی بَناتی» (یعنی زن تو نمودم یكی از دخترانم را) و او بگوید: «قَبِلْتُ» (یعنی قبول كردم) چون در موقع عقد دختر را معین نكردهاند، عقد باطل است.
پنجم: زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهراً به كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است، عقد صحیح است.
مسأله 2380- اگر در عقد یك حرف غلط خوانده شود كه معنی آن را عوض كند، عقد باطل است.
مسأله 2381- كسی كه دستور زبان عربی را نمیداند، اگر قرائتش صحیح باشد و معنای هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظی معنای آن را قصد نماید، میتواند عقد را بخواند.
مسأله 2382- اگر زنی را برای مردی بدون اجازۀ آنان عقد كنند، و بعداً زن و مرد بگویند به آن عقد راضی هستیم، عقد صحیح است.
مسأله 2383- اگر زن و مرد یا یكی از آن دو را به ازدواج مجبور نمایند، و بعد از خواندن عقد راضی شوند، و بگویند به آن عقد راضی هستیم، احتیاط واجب آن است كه دوباره عقد را بخوانند.
مسأله 2384- پدر و جدّ پدری میتوانند برای فرزند نابالغ، یا دیوانۀ خود كه به حال دیوانگی بالغ شده است ازدواج كنند، و بعد از آن كه آن طفل بالغ شد، یا دیوانه عاقل گردید، اگر ازدواجی كه برای او كردهاند مفسدهای نداشته، نمیتوانند آن را به هم بزند، و اگر مفسدهای داشته میتواند آن را به هم بزند.
مسأله 2385- دختری كه به حدّ بلوغ رسیده و رشیده است ـ یعنی مصلحت خود را تشخیص میدهدـ، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا جدّ پدری خود اجازه بگیرد. و اجازۀ مادر و برادر لازم نیست.
مسأله 2386- اگر پدر و جدّ پدری غائب باشند، یا دختر باكره نباشد، اجازۀ پدر و جد لازم نیست.
مسأله 2387- اگر پدر یا جدّ پدری برای پسر نابالغ خود زن بگیرد، پسر باید بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد.
مسأله 2388- اگر پدر یا جدّ پدری برای پسر نابالغ خود زن بگیرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالی داشته، مدیون مهر زن است، و اگر در موقع عقد مالی نداشته پدر یا جدّ او باید مهر زن را بدهند.
عیبهایی كه به واسطۀ آنها میشود عقد را به هم زد
مسأله 2389- اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن یكی از هفت عیب را دارد میتواند عقد را به هم بزند:
اوّل: دیوانگی. دوم: مرض خوره. سوم: مرض بَرَص. چهارم: كوری. پنجم: زمین گیر بودن. ششم: آن كه افضا شده یعنی راه بول و حیض، یا راه حیض و غائط او یكی شده باشد. هفتم: آن كه گوشت، یا استخوانی در فرج او باشد كه مانع نزدیكی شود.
مسأله 2390- اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهر او دیوانه است، یا آلت مردی ندارد، یا مرضی دارد كه نمیتواند وطی و نزدیكی نماید، یا تخمهای او را كشیدهاند، میتواند عقد را به هم بزند.
مسأله 2391- اگر مرد یا زن به واسطۀ یكی از عیبهایی كه در دو مسألۀ پیش گفته شد عقد را به هم بزند، باید بدون طلاق از هم جدا شوند.
مسأله 2392- اگر به واسطۀ آن كه مرد نمیتواند وطی و نزدیكی كند، زن عقد را به هم بزند، شوهر باید نصف مهر را بدهد، ولی اگر به واسطۀ یكی از عیبهای دیگری كه گفته شد، مرد یا زن عقد را به هم بزند، چنانچه مرد با زن نزدیكی نكرده باشد، چیزی بر او نیست و اگر نزدیكی كرده باید تمام مهر را بدهد.
عدّهای از زنها كه ازدواج با آنها حرام است
مسأله 2393- ازدواج با زنهائی كه مثل مادر و خواهر و مادر زن با انسان محرم هستند، حرام است.
مسأله 2394- اگر كسی زنی را برای خود عقد نماید، اگرچه با او نزدیكی نكند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او، هر چه بالا روند به آن مرد محرم میشوند.
مسأله 2395- اگر زنی را عقد كند و با او نزدیكی نماید، دختر و نوۀ دختری و پسری آن زن هر چه پائین روند، چه در وقت عقد باشند، یا بعداً به دنیا بیایند، به آن مرد محرم میشوند.
مسأله 2396- اگر با زنی كه برای خود عقد كرده نزدیكی هم نكرده باشد، تا وقتی كه آن زن در عقد او است، نمیتواند با دختر او ازدواج كند.
مسأله 2397- عمّه و خالۀ پدر و عمه و خالۀ پدر پدر و عمه و خالۀ مادر و عمه و خالۀ مادر مادر هر چه بالا روند، به انسان محرمند.
مسأله 2398- پدر و جدّ شوهر هر چه بالا روند، و پسر و نوۀ پسری و دختری او هر چه پائین آیند، چه در موقع عقد باشند، یا بعداً به دنیا بیایند، به زن او محرم هستند.
مسأله 2399- اگر زنی را برای خود عقد كند، دائمه باشد یا صیغه تا وقتی كه آن زن در عقد او است، نمیتواند با خواهر آن زن ازدواج كند.
مسأله 2400- اگر زن خود را به ترتیبی كه در كتاب طلاق گفته میشود طلاق رجعی دهد، در بین عدّه نمیتواند خواهر او را عقد نماید، بلكه در عدّۀ طلاق بائن هم ـ كه بعداً بیان میشود ـ احتیاط مستحب آن است كه از ازدواج با خواهر او خودداری نماید.
مسأله 2401- انسان نمیتواند بدون اجازۀ زن خود با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج كند، ولی اگر بدون اجازۀ زنش آنان را عقد نماید و بعداً زن بگوید: به آن عقد راضی هستم، اشكالی ندارد.
مسأله 2402- اگر زن بفهمد شوهرش برادر زاده یا خواهر زادۀ او را عقد كرده و حرفی نزند، چنانچه بعداً رضایت ندهد عقد آنان باطل است.
مسأله 2403- اگر انسان پیش از آن كه دختر عمّه یا دختر خالۀ خود را بگیرد با مادر آنان زنا كند، دیگر نمیتواند با آنان ازدواج نماید.
مسأله 2404- اگر با دختر عمه یا دختر خالۀ خود ازدواج نماید، و پیش از آن كه با آنان نزدیكی كند با مادرشان زنا نماید، احتیاط واجب آن است كه از ایشان جدا شود.
مسأله 2405- اگر با زنی غیر از عمه و خالۀ خود زنا كند، احتیاط واجب آن است كه با دختر او ازدواج نكند، ولی اگر زنی را عقد نماید و با او نزدیكی كند بعد با مادر او زنا كند، آن زن بر او حرام نمیشود، و همچنین است اگر پیش از آن كه با او نزدیكی كند با مادر او زنا نماید، ولی در این صورت احتیاط مستحب آن است كه از آن زن جدا شود.
مسأله 2406- زن مسلمان نمیتواند به عقد كافر در آید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای كافره به طور دائم ازدواج كند، ولی صیغه كردن زنهای اهل كتاب، مانند یهود و نصاری، مانعی ندارد.
مسأله 2407- اگر با زنی كه در عدّۀ طلاق رجعی است زنا كند، آن زن بر او حرام میشود و اگر با زنی كه در عدۀ متعه، یا طلاق بائن یا عدۀ وفات است زنا كند، بعداً میتواند او را عقد نماید، اگرچه احتیاط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند، و معنای طلاق رجعی و طلاق بائن و عدّۀ متعه و عدّۀ وفات در احكام طلاق گفته خواهد شد.
مسأله 2408- اگر با زن بیشوهری که در عدۀ نیست زنا كند، بعداً میتواند آن زن را برای خود عقد نماید، ولی احتیاط مستحب آن است كه صبر كند تا آن زن حیض ببیند، بعد او را عقد نماید، و همچنین است اگر دیگری بخواهد آن زن را عقد كند.
مسأله2409- اگر زنی را كه در عدّه دیگری است برای خود عقد كند، چنانچه مرد و زن، یا یكی از آنان بدانند كه عدّۀ زن تمام نشده، و بدانند عقد كردن زن در عدّه حرام است، آن زن بر او حرام میشود، اگرچه مرد بعد از عقد با آن زن نزدیكی نكرده باشد.
مسأله 2410- اگر زنی را برای خود عقد كند و بعد معلوم شود كه در عدّه بوده، چنانچه هیچ كدام نمیدانستهاند زن در عدّه است و نمیدانستهاند كه عقد كردن زن در عدّه حرام است، در صورتی كه مرد با او نزدیكی كرده باشد، آن زن بر او حرام میشود.
مسأله 2411- اگر انسان بداند زنی شوهر دارد و با او ازدواج كند، باید از او جدا شود، و احتیاط واجب آن است كه بعداً هم او را برای خود عقد نكند.
مسأله 2412- زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمیشود، و چنانچه توبه نكند و بر عمل خود باقی باشد، بهتر است كه شوهر او را طلاق دهد، ولی باید مَهرش را بدهد.
مسأله 2413- زنی را كه طلاق دادهاند و زنی كه صیغه بوده و شوهرش مدّت او را بخشیده یا مدّتش تمام شده، چنانچه بعد از مدّتی شوهر كند و بعد شك كند كه موقع عقد شوهر دوم، عدّۀ شوهر اوّل تمام بوده یا نه، باید به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 2414- مادر و خواهر و دختر پسری كه لواط داده بر لواط كننده حرام است، اگرچه لواط كننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولی اگر گمان كند كه دخول شده، یا شك كند كه دخول شده یا نه، بر او حرام نمیشوند.
مسأله 2415- اگر با مادر یا خواهر یا دختر كسی ازدواج نماید و بعد از ازدواج با آن كس لواط كند، آنها بر او حرام نمیشوند.
مسأله 2416- اگر كسی در حال احرام ـ كه یكی از كارهای حج است ـ با زنی ازدواج نماید عقد او باطل است، و چنانچه میدانسته كه زن گرفتن بر او حرام است، دیگر نمیتواند آن زن را عقد كند.
مسأله 2417- اگر زنی كه در حال احرام است با مردی كه در حال احرام نیست ازدواج كند، عقد او باطل است، و اگر زن میدانسته كه ازدواج كردن در حال احرام حرام است، احتیاط واجب آن است كه بعداً با آن مرد ازدواج نكند.
مسأله 2418- اگر مرد طواف نساء را ـ كه یكی از كارهای حج است ـ به جا نیاورد، زنش بر او حرام میشود، و نیز اگر زن طواف نساء نكند، شوهرش بر او حرام میشود، ولی اگر بعداً طواف نساء را انجام دهند به یكدیگر حلال میشوند.
مسأله 2419- اگر كسی دختر نابالغی را برای خود عقد كند، و پیش از آن كه نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیكی و دخول كند، احتیاط واجب آن است كه تا آخر عمر از دخول به او خودداری نماید.
مسأله 2420- زنی را كه سه مرتبه طلاق دادهاند بر شوهرش حرام میشود، ولی اگر با شرایطی كه در كتاب طلاق گفته میشود با مرد دیگری ازدواج كند، شوهر اوّل میتواند دوباره او را برای خود عقد نماید.