گفتگو با آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی / هنوز هم در بین اساتید حوزوی، هستند کسانی که محضر آیت الله بروجردی را درک کرده و شاگردی و حضور در درس های وی را از افتخارات علمی خود می دانند و یاد استاد و یاد نامه اش، تنها موضوعی است که آنها را راضی به گفت و گو می کند.
[هنوز هم در بین اساتید حوزوی، هستند کسانی که محضر آیت الله بروجردی را درک کرده و شاگردی و حضور در درس های وی را از افتخارات علمی خود می دانند و یاد استاد و یاد نامه اش، تنها موضوعی است که آنها را راضی به گفت و گو می کند. استاد محمد واعظ زاده خراسانی از جمله شاگردان آیت الله و از منتخبان وی برای گرد آوردی «جامع احادیث الشیعه» بود که خاطرات فراوانی از مقدمات، روش و روند تألیف این کتاب در ذهن دارد و از این رو گفت و گو با همین سوالات، آغاز شد. آیت الله واعظ زاده خراسانی مؤسس دانشگاه مذاهب اسلامی و نخستین دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است. او مقدمه و تقریظ بر کتاب هایی چند از جمله مقدمه مفصل سلسله کتب رجالیه آیت الله بروجردی، دارد و تألیف «حیاه الامام البروجردی» که سلسه تحقیقات رجال شناختی آیت الله بروجردی است، را نیز زیر نظر داشته است.]
شما از جمله شاگردان آیت الله بروجردی بودید که در تألیف و گردآوری «جامع احادیث الشیعه» شرکت داشتید. کمی درباره مقدمات این کار و نحوه انتخاب طلاب برای این کار، توضیح دهید؟
نزدیک 15، 16 نفر از شاگردان آیت الله بروجردی بودیم که برای این کار انتخاب شدیم، کاری که بیش از هفت سال طول کشید تا اشکالات و کاستی برخی از کتب فقهی از جمله «وسائل الشیعه» در «جامع احادیث الشیعه» بر طرف شود. آیت الله بروجردی همواره از مشکلات موجود در این کتاب ها در درس هایشان انتقاد می کردند و خاطرم هست یک بار در بحث «صلاه» در همان سر درس، گفتند که «وسائل»، نواقص مکرّرات و تقطیعاتی دارد و نیاز به اصلاح دارد. ایشان به طلاب گفتند آقایانی که مایل هستند، احادیث همین باب را جمع کنند و برای بنده بیاورند. من جزء کسانی بودم که از این دعوت استقبال کردم و در روز قرار، نوشته ام را به ایشان عرضه کردم. در آن روز، بیش از پنجاه طلبه نوشته هایشان را آورده بودند. آیت الله بروجردی پس از ملاحظه کارها، در جلسه ای، افرادی را که برای این کار مناسب می دانستند، از جمله بنده را نام بردند و روز مشخصی را برای شروع کار، اعلام کردند.
روش مورد نظر آیت الله بروجردی و توصیه های ایشان در آن روز مقرر چه بود؟
در آن روز، ایشان مبنای کار را کتاب «وافی» فیض کاشانی قرار دادند و موضوعات یا کتاب ها را تقسیم کردند.
چه بخشی از کتاب به شما رسید؟
زمان تقسیم فصل ها و موضوعات کتاب در تابستان بود و به همین دلیل من در مشهد بودم و با نامه به من خبر دادند که جمع آوری «کتاب النکاح و الطلاق» به عهده من است.
ظاهراً در ابتدا قرار بود که احادیث اهل سنت هم جمع آوری شود و ذیل هر موضوعی بیاید. اما در کتاب حاضر این احادیث نیست. چرا آیت الله بروجردی از این کار منصرف شدند؟
بله، در آغاز کار، خیلی از احادیث اهل سنت نیز جمع آوری شدند و همان طور که گفتید قرار هم بر این بود که در «جامع» ذیل هر موضوع بیایند. همان ابتدای کار هم آیت الله بروجردی گفتند «شما در ذیل هر بابی، روایاتی را هم که اهل سنت در آن باب دارند، بنویسید، این خیلی مفید است». از این رو کتاب «التاج» را هم برای استخراج روایات اهل سنت به ما دادند. این کتاب، پنج اصل اهل سنت را دارد و به دلیل ادغام مکررات و کوتاه کردن سندها، خیلی مختصر است. آقای ثابتی همدانی و دیگر همکاران کتاب «طهارت» به این شیوه جلو رفتند، تا کتاب «صلاه» که به تدریج، مخالفت ها و زمزمه هایی شروع شده بود که آیت الله بروجردی را با تردید مواجه ساخت تا اینکه یک روز آمدند و گفتند آسید محمد حسن (پسر آقا بروجردی) گفته این کار به صلاح نیست و بهتر است احادیث اهل سنت در کتاب «جامع» نیاید.
دلیل مخالفت ها چه بود؟
خوب برخی معتقد بودند که علمای شیعه تلاش زیادی داشتند تا احادیث و روایات اهل سنت را از منابع شیعی جدا کنند و تفکیک سازند و این کار را مخالف آن جریان تلقی می کردند و گمان می کردند اگر «جامع احادیث الشیعه» نیز به این سنت وفادار باشد، بهتر خواهد بود. اما بعداً من یک نامه نوشتم به خدمت ایشان و از اهمیت کار گفتم و اینکه تصمیم اولیه تا چه میزان در وحدت امت اسلامی مؤثر است و همین طور که خودشان هم معتقد بودند می تواند در فهم روایات مؤثر است نیز سودمند واقع شود. تصمیم داشتم به وسیله این نامه، آقای بروجردی تجدید نظر کنند و روش اولیه، اتخاذ شود، اما ایشان بر همان تصمیم، باقی ماندند. رسم آیت الله بروجردی این بود که نامه هایی را که می نوشتیم، بر می گرداندند و این نامه را هم بر گرداندند و الان در کاغذ های من موجود است. البته این کار بعدها انجام شد و تا جایی که بنده مطلع هستم، «نصوص اهل السنه علی طبق وسائل الشیعه» از جمله کارهایی است که توسط آقای ری شهری انجام شده است و همانطور که از نامش پیداست، متناسب با هر موضوع «وسائل» احادیث اهل سنت را نیز جمع آوری کرده است.
با توجه به حذفیات کتاب، در نهایت کتاب «جامع احادیث الشیعه» حاضر، چه مزیت هایی به «وسائل» دارد؟ چون در حال حاضر همچنان «وسائل» بیش از «جامع» مورد توجه طلاب و فقه است.
«وسائل الشیعه» از ابتدا مورد توجه فقها بود و کتاب مرجع حوزویان، بعدها نیز اشکالات و کاستی های آن بر طرف شد و به همین دلیل مرجعیت خود را حفظ کرد. مثلاً مرحوم حاجی نوری با تألیف «مستدرک الوسائل» بخشی از اشکالات «وسائل» را بر طرف کرد و همان طور که خود گفته، توانسته است با مراجعه دیگر کتاب های روایی اصحاب، بخش دیگری از روایات را که کتاب ارزشمند وسائل آنها را در بر ندارد، جمع آوری کند. در مجموع علمای زیادی تلاش کردند که همه احادیث و روایات فقهی را جمع آوری کنند و کتاب «جامع احادیث الشیعه» نیز با همین هدف تألیف شد و آیت الله بروجردی هم می گفتند قصد دارند با تألیف این کتاب، طلاب و حوزویان را از رجوع به کتاب های پراکنده فقهی و روایی بی نیاز کنند. امتیازات «جامع» نیز در مقدمه اش آمده است و در آنجا 10 ویژگی و امتیاز کتاب ذکر شده است که یکی از مهم ترین امتیازات آن، جامعیت موضوعات و همچنین تناسب عناوین ابواب و احادیثی است که در هر باب آمده است. برخی دیگر از امتیازات «جامع» در مقایسه با «وسائل» برجسته می شود. مثلاً در «وسایل الشیعه» احادیث تقطیع و پاره پاره شده اند به طوری که موجب شده یک حدیث به شکل چند پاره حدیث در چندین باب گوناگون بیاید، از این رو مجتهد در مقام استنباط فقهی به درستی نمی تواند متوجه فضای صدور حدیث و قرائن موجود در متن آن شود. از سوی دیگر، تقطیع سبب تکرار اسناد احادیث و زیاد شدن ابواب کتاب و در نتیجه پر حجم شدن کتاب شده، تا آنجا که گفته اند نزدیک به یک سوم احادیث آن تکراری است. اما این قبیل اشکالات در «جامع» به حداقل رسیده است.
تقریب مذاهب در سنت فکری آیت الله بروجردی بسیار برجسته است. شما که با ایشان محشور بودید، در عمل و رفتارشان هم تأیید این نوع تفکر را می دیدید؟
در همین رابطه، دو خاطره در ذهن دارم. ایشان همواره طلاب و شاگردان شان را از توهین به خلفا منع می کردند. یک روز در درس با ناراحتی قابل توجهی گفتند فردی کتاب شعری نوشته است و در آن جا از من هم یاد کرده است. اما در این کتاب به اهل سنت و خلفایشان توهین شده است، من هم دستور دادم همه نسخه های کتاب را جمع کنند. خاطره دیگر اینکه یک روز به یکی از طلاب فاضل اصفهان خطاب کرد که این چه وضعیت و حادثه ای است که در اصفهان اتفاق افتاده است؟ ظاهراً در آن شهر، تظاهراتی از سوی برخی از مردم متدین علیه یکی از علمای روشن اندیش و توأم با اهانت به خلفا و اهل سنت صورت گرفته بود. آن طلبه اصفهانی سبب و انگیزه آن تظاهرات را بیان کرد از این قبیل حوادث می توان به اندیشه تقریبی آیت الله بروجردی پی برد. از این قبیل مسائل زیاد پیش می آمد. مثلاً ایشان به طور کلی با مراسم نامناسب 9 ربیع الاول کاملاً مخالف بودند و معتقد بودند این مراسم ها و این اهانت ها جز ایجاد عداوت، فایده دیگری ندارد.
حمایت های بی دریغ از «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» و ایجاد تعامل با علمای آنان، از دیگر دغدغه های همیشگی آیت الله بروجردی به حساب می آید که تا آخر عمرشان نیز این ارتباط ادامه دارد. در خصوص نحوه آشنایی ایشان، رابطین شان در دارالتقریب و مجلات رساله الاسلام توضیح بفرمایید.
آیت الله بروجردی همواره در درس هایشان تأکید می کردند که ما باید نوع مباحث مان با اهل سنت را تغییر دهیم و به جای تأکید بر حدیث غدیر که یک مسأله تاریخی است، به حدیث ثقلین عطف نظر داشته باشیم. چون اولی یک بحث تاریخی است و دومی یک بحث علمی و فقهی. لذا سعی ایشان بر این بود که فقه شیعی را در کنار فقه مذاهب اربعه قرار دهد و اهل سنت را هم متقاعد سازد که فقه شیعه با استفاده از قرآن و سنت و منابع معتبر امامان خود که صلاحیت شان در حدیث ثقلین تأکید شده است، حکم می دهد. به همین منظور نامه نگاری هایی بین آیت الله بروجردی و علمای الازهر، شیخ مجید سلیم و شیخ محمود شلتوت شروع شد که نتیجه آن نیز فتوای شیخ شلتوت بود که کرسی فقه جعفری را در ردیف فقه مذاهب جهان اسلام قرار داد و مورد تأیید قرار گرفت و تثبیت شد. همکاری مستمر با دارالتقریب نیز بر اساس همین دغدغه بود. غیر از آیت الله بروجردی، مراجع دیگری در قم همچون سید صدرالدین صدر (پدر امام موسی صدر) نیز این فکر را تحسین کرده بودند و تأسیس درالتقریب را تبریک گفته بودند که همه این مستندات در مجلات رساله الاسلام موجود است. رئیس دارالتقریب هم رابطه بسیار نزدیک و دوستانه ای با آیت الله بروجردی داشت. همان زمان که ما بخاطر کارهای «جامع» به خانه ایشان رفت و آمد داشتیم، بعضی مواقع می دیدیم که علامه شیخ محمد تقی قمی (رئیس دارالتقریب) نیز در بیت ایشان مستقرند و میهمان آیت الله بروجردی اند.
به طور کلی از چه زمانی، فکر تقریب برای آیت الله بروجردی جدی شد؟
ایشان از دوران جوانی و به واسطه داشتن اساتیدی چون سید محمد باقر درچه ای در اصفهان و آخوند خراسانی در نجف به اندیشه تقریبی علاقمند بودند تا اینکه در سال 27 شمسی وقتی «دارالتقریب» تأسیس شد، ایشان با میل و علاقه قبلی از آن استقبال کردند. اصل این اندیشه را هم به مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی نسبت می دادند.
یعنی آیت الله بروجردی هم متأثر از سید جمال الدین اسد آبادی بودند؟
برای آیت الله بروجردی وحدت شیعه و سنی و تقریب مذاهب مهم بود، حال نمی دانم در این فکر تا چه میزان از مرحوم سید جمال متأثر بودند.
این سوال از این جهت مهم است که می خواهم بدانم رویکرد ایشان به تقریب مذاهب از منظر نواندیشی دینی بود یا صرفاً فقهی بود؟
آیت الله بروجردی اگر با افکار سید جمال آشنا هم بودند ـ که بودند ـ تقریب مذاهب را از منظری فقهی دنبال می کردند. به همین دلیل هم برای تحقق این هدف، به مشترکات فقهی تأکید داشتند. حتی در موارد اختلافی هم سعی داشتند، اشتراکات را برجسته کنند. به عنوان مثال درباره وقت نماز مغرب که یکی از اختلافات فقه شیعه و اهل سنت است، می گفتند: «به اتفاق مسلمین اول وقت این نماز غروب آفتاب است، اختلاف در این است که به مجرد پنهان شدن خورشید در افق، وقت داخل می شود یا باید حمره مشرقیه از زمین فاصله بگیرد تا یقین کنیم خورشید غروب کرده است، که شیعه بر آن است، پس اختلاف در علامت غروب است نه دراصل آن.» در سایر موارد اختلافی مانند حج و صلاه و وضو نیز به این شکل عمل می کردند. ایشان معتقد بودند اختلافات در مقایسه با اشتراکات فقهی ما و اهل سنت، بسیار ناچیز است. البته منظورشان هم این نبود که مذاهب فقهی یکسان شود، بلکه معتقد بودند از طریق مباحثات فقهی می توانیم با اهل سنت به وحدت برسیم. چون مباحثات فقهی، نه تاریخی است و نه تعصب بردار، مباحثی علمی است که می تواند تقریب را محقق سازد.
البته راهکار تحقق تقریب نزد آیت الله بروجردی تنها فقهی نبود، می توان گفت فقهی، سیاسی بود. برخی موضع گیری های سیاسی ایشان مثل حمایت از امپراتوری عثمانی هم در راستای همین هدف بود.
بله، ایشان از انقراض خلاف عثمانی هم متأسف بودند. آیت الله بروجردی در حضور یکی از کسانی که از ایران در سمینار فلسطین در قدس شرکت کرده بود جهت کمک به مردم فلسطین، پس از وقوع بر بی نتیجه بودن آن اجتماع فرمود: تا وقتی خلافت عثمانی وجود داشت این قبیل مشکلات قابل رفع بود ولی حالا خیر.
آیت الله بروجردی و تقریب بین مذاهب اسلامی
[سید هادی خسروشاهی
رئیس مرکز بررسی های اسلامی است و از جمله آثار فارسی او می توان به «فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد اندیشه»، «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام»، «نامه ها و اسناد سیاسی ـ تاریخی سید جمال الدین حسینی (اسد آبادی) اشاره کرد.]
آیت الله سید حسین بروجردی که پس از رحلت آیت الله اصفهانی به مرجعیت تام رسید از فقهای نامداری بود که علاوه بر «فقه» در علوم دیگر از جمله علم الحدیث و رجال شخصیتی برجسته و بی نظیر به شمار می رفت و در این میدان، تسلط کاملی بر حدیث و فقه اهل سنت هم داشت و این رشته را در «مکتب اصفهان» و سپس «مکتب نجف» در محضر اساتید برجسته آن دوران فرا گرفته بود و به دلیل همین احاطه بر علوم و فقه مذاهب، در مسائل خلافی فقهی، به «فقه مقارن» ارزش ویژه ای قائل بود و در عمل، در حوزه تدریس خود در هر مسأله مهم خلافی، اهتمام خاصی به بررسی ادله مذاهب دیگر داشت و شاید در همین رابطه به تصحیح و تجدید چاپ کتاب «الخلاف» مرحوم شیخ طوسی اقدام کرد و حتی در بعضی از اوقات، این کتاب را همراه خود به حلقة درس فقه خود می آورد و با استناد به آن کتاب و نظرات شیخ طوسی، فضلای حوزه درسی خود را با این مکتب آشنا می کرد و در واقع به این وسیله موجب می شد که فضلای حوزه مجتهدان آینده دنیای تشیع، با کتاب ها و آراء فقهی مذاهب اربعه اهل سنت آشناتر شوند چون چنین عقیده داشتند که فقه یک علم مشترک بین مذاهب اسلامی است که با هم اشتراکات و پیوندهای زیادی دارند و باید از جنبه های مثبت آن به ویژه در «مسائل مستحدثه» مانند مسأله بانک داری، بیمه، تجدید نسل، پیوند اعضاء، اهداء اعضاء و … در استنباط احکام آنها، استفاده لازم به عمل آید. البته باید اشاره کرده که اصولاً با توجه به تلمّذ بعضی از ائمه اربعه اهل سنت در محضر ائمة هدی (علیهم السلام) و شرکت و حضور علماء و طلاب شیعه و سنی، در محافل درسی یکدیگر، این سنت حسنه رجوع به فتاوی فقهای طرفین از دوران های قدیم ـ به ویژه از عصر علمی امام باقر و امام صادق (ع) تا عصر شهید ثانی و پس از آن ـ 910 هـ به بعد ـ ادامه داشته ولی متأسفانه به علت دخالت بعضی از حاکمیت های سنی یا شیعه، در یکی دو قرن اخیر به کنار گذاشته شده بود و با ابتکار آیت الله بروجردی و روش عملی تدریسی وی در حوزه قم- و سپس در دیگر حوزه ها- مرسوم شد. آیت الله بروجردی برای تأکید و تأیید مطلب، گاهی در ضمن دروس خود، که اینجانب نیز حدود یک سال، در ان حضور داشتم، به این نکته اشاره می کردند که قدمای فقهای شیعه مانند شیخ مفید (م 413 هـ ق) سید مرتضی (م 436 هـ ق) شیخ طوسی (460 هـ ق) ـ شیخ الطائفه و صاحب کتاب الخلاف و المبسوط والنهایه ـ همواره به این روش عمل می کردند و سپس استفاده از این روش را به سود جهان اسلام و وحدت مسلمین و نزدیکی علماء شیعه و سنی ـ با شناختی که از آراء و فتاوی همدیگر پیدا می کند ـ می دانستند.
و برای تکمیل این روش و گسترش همه جانبه آن بین علماء فریقین، بر این باور بودند که باید کتب فقهی شیعه بین علمای اهل سنت توزیع شود تا آنها هم از دامنه وسیع فقه شیعی آگاه شوند و در واقع گامی مثبت در راه ایجاد وحدت و تقریب، برداشته شود و برای همین منظور کتاب «المبسوط» شیخ طوسی را توسط علامه محمد تقی قمی به شیخ عبدالمجید سلیم ـ از شیوخ الازهر ـ فرستادند که موجب اعجاب نامبرده شد و در مراحلی، دارالافتار مصر ـ وابسته به الازهر ـ از مبانی فقهی شیعه در صدور فتوی استفاده کردند.
چاپ کتاب «المختصر النافع» محقق حلّی و خلاصه «شرائع الاسلام» و بعد تفسیر «مجمع البیان» در قاهره با همکاری شیخ احمد حسن الباقوری، وزیر اوقاف مصر که قبلاًً از اعضاء مکتب الارشاد اخوان المسلمین بود، گامی دیگر در همین رابطه بود که بی تردید در تغییر روش علماء الازهر و خوش بینی آنان نسبت به شیعه، نقش مؤثری داشته است که تاکنون نیز ادامه دارد.
آیت الله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی (حفظه الله)، از شاگردان برجسته آیت الله بروجردی و دبیر سابق مجمع التقریب و رئیس فعلی پژوهشگاه اسلامی مشهد مقدس، در کتاب: «زندگی آیت الله بروجردی» آورده است که در تألیف کتاب: «جامع الاحادیث الفقهیه» که زیر نظر مستقیم آیت الله بروجردی تنظیم می شد و چندین بار تاکنون چاپ شده است، آیت الله بروجردی دستور داده بود که در ذیل هر باب فقهی و نقل هر حدیث از ائمه هدی، روایات اهل سنت نیز نقل شود تا ضمن آشنائی طلاب ما، برادران سنی هم آگاه شوند که چه تعداد حدیث از طریق ائمه ما و آنها نقل شده است و این گامی عملی برای تقریب مذاهب اسلامی است.
مرحوم آیت الله بروجردی، برای جلوگیری از گسترش دامنه اختلافات اجازه نمی داد که به مقدسات و ائمه اهل سنت اهانتی روا بشود و حتی آن را حرام می دانست و در موردی، آیت الله واعظ زاده خراسانی نقل می کند: «روزی در جلسه تنظیم کتاب حدیث، آیت الله بروجردی حضور یافت و با تأسف بیان کرد: کسی آمده کتابی نوشته و به خلفاء اهانت کرده و نام مرا هم در آغاز کتاب خود آورده است، وقتی از این امر مطلع شدم دستور دادم که تمام نسخ کتاب را جمع آوری کنند و تا آن سطوح حذف نشود، اجازه نشر نیابد. ما در چه زمانی زندگی می کنیم؟ این حرف ها جز ضرر و ایجاد عدوات چه فایده ای دارد؟ (این مطلب علاوه بر کتاب «زندگی آیت الله بروجردی» در کتاب: بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران صفحه 390، تهران 1381 هم آمده است). اصولاً آیت الله بروجردی، بر خلاف بعضی از معاصرین که مسأله «خلافت» و «امامت» را به نحو خاصی مطرح می کنند که موجب تشدید اختلافات می شود، معتقد بودند که این مسأله یک امر تاریخی است و روش حضرت علی (علیه السلام) در مقابل خلفا، نشان می دهد که برای مصلحت اسلام، نباید به این مساله دامن زد، بلکه باید به فکر مسائل دیگری بود که موجب وحدت مسلمین در مقابل دشمنان گوناگون شود و حتی خطاب به بعضی از علماء حوزه فرموده بود: «مسأله خلافت امروز مورد نیاز مسلمانان نیست که ما با هم دعوا کنیم. هر چه بوده اکنون یک مسأله تاریخی است آنچه که امروز به حال مسلمانان سودمند است این است که بدانیم احکام را از چه مأخذی باید اخذ کنیم..» (مجله «حوزه» چاپ قم شماره 43 ـ 44 ص 51) و در همین رابطه به دستور ایشان کتاب «حدیث الثقلین» تألیف مرحوم وشنوی در قاهره به چاپ رسید تا انتخاب راه برای عموم روشن شود.
آیت الله شهید مرتضی مطهری درباره علاقه آیت الله بروجردی به وحدث و تقریب می گوید: «یکی از مزایای معظم له توجه به علاقه فراوانی بود که به مسأله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب مذاهب اسلامیه داشت، این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود، می دانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاست های استعماری از این تفرقه حداکثر استفاده را می کنند و بلکه آن را دامن می زنند و هم توجه داشت که به عدد دوری شیعه از سایر فرق سبب شده است که آنها شیعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتی دور از حقیقت بکنند. به این جهات بسیار علاقه مند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی بر قرار شود که از طرفی وحدت اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین شود و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل می دهند معرفی شود، از حسن تصادف چند سال قبل از زعامت و ریاست معظم له که هنوز ایشان در بروجرد بودند، «دارالتقریب بین المذاهب اسلامیه» به همت جمعی از روشنفکران سنی و شیعه تأسیس شد و معظم له در دوره زعامت خود تا حد ممکن با این فکر و با این مؤسسه کمک و همکاری کرد. برای اولین بار بعد از چند صد سال، بین زعیم روحانی شیعه و زعیم روحانی سنی، شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او شیخ محمود شلتوت مفتی حاضر و رئیس جامع الازهر، روابط دوستانه برقرار و نامه مبادله شد … معظم له عاشق و دلباخته این موضوع بود و مرغ دلش برای این موضوع پر می زد، عجیب این است که از دو منبع موثق شنیدم که در حادثه قلبی اخیر که منجر به فوت ایشان شد، بعد از حمله قلبی اول که عارض شد مدتی بیهوش بوده اند بعد که به هوش آمدند، قبل از آنکه توجهی به حال خود بکنند و در این موضوع حرفی بزنند موضوع تقریب مذاهب و وحدث مسلمانان را مطرح می کنند و می گویند من آرزوها در این زمینه داشتم.»
(مرتضی مطهری، تکامل اجتماع صفحه 204، تهران 1372، انتشارات صدرا)
آیت الله بروجردی از تأسیس و توسعه دارالتقریب حمایت کرد، ایشان در درس خارج فقه خود در بعضی مواقع فتاوی علمای عامه را بیان می کرد و می فرمود مسیر تاریخ فقه اسلامی با مطالعه در فتوای علمای عامه روشن تر می شود، به همین منظور حاج شیخ محمد تقی قمی را به عنوان نماینده خود در مصر انتخاب کردند و خود به عنوان یک عالم شیعی در مرکز علمای اهل سنت ـ مصر ـ با رؤسای الازهر ارتباط داشتند و نامه ها مبادله می کردند. (علی دوانی، خاطرات فلسفی، تهران، ص 188).
چند سند تاریخی
ـ پس از این مقدمه کوتاه، بسیار مناسب خواهد بود که ترجمه متن بعضی از نامه ها و مکاتبات بین آیت الله بروجردی و شیوخ الازهر هم آورده شود که سرانجام این تبادل نامه ها و پیام ها، به صدور فتوای تاریخی شیخ اسبق الازهر ـ مرحوم شیخ محمود شلتوت ـ منجر شد که به موجب آن پیروی از مذهب شیعه امامیه، مانند مذاهب اربعه اهل سنت جایز و رسمی اعلام شد.
ترجمه این فتوی را هم پس از درج دو سه نامه نقل می کنیم. «بعضی از این نامه ها در مجله «رساله الاسلام» ارگان رسمی «دارالتقریب» چاپ قاهره درج و منتشر شده است. متن بعضی دیگر را هم مرحوم علامه شیخ محمد تقی قمی، نماینده آیت الله بروجردی و دبیر کل دارالتقریب قاهره به اینجانب داده اند که متن عربی آنها را در کتاب «قصه التقریب» چاپ قاهره آورده ام. البته این کتاب اخیراً توسط «مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی» ترجمه شده و تحت عنوان: «سرگذشت تقریب» در 560 صفحه، با اسناد و عکس های بسیاری، منتشر شده است و در اختیار عموم قرار دارد:
دو نامه از دو شخصیت بزرگوار
استاد معظم حضرت مستطاب ـ شیخ عبدالمجید سلیم ـ شیخ جامع الازهر ـ با خبر شد که حضرت علامه بزرگوار ـ حاج آقا حسین بروجردی از بزرگان علمای شیعه در ایران، دچار بیماری شده و از انجام بسیاری از فعالیت های گران سنگ خود در خدمت به اسلام و مسلمانان بازمانده اند. اتفاقاً حضرت استاد بزرگ شیخ عبدالمجید سلیم خود نیز در همین دوره زمانی، مدتی را در بستر بیماری بودند که بلافاصله پس از شفا یافتن و از سرگیری فعالیت های خویش، دستور ارسال این نامه صمیمانه و برادرانه را به حضرت آیت الله صادر کردند که متن از این قرار است:
حضرت مستطاب «آیت الله حاج آقا حسین بروجردی»
سلام الله علیکم و رحمته، امّا بعد: ما از طریق رادیو مطلق شدیم که سلامتی گران قدر شما با کسالتی که عارض شده، آسیب دیده است، از این بابت و با توجه به مراتب علم و فضل و اخلاصی که از آن برخوردارید، متأسف شدیم؛ از خداوند متعال شفای عاجل شما را مسألت کرده امیدواریم هر چه زودتر لباس عافیت بپوشید تا به فعالیت های معهود خود در خدمت به اسلام و مسلمانان ادامه دهید. اراده خداوندی چنین مقدر کرده بود که در این دوره اینجانب نیز در بستر بیماری قرار داشته و گرفتار خود و مشکلات هم کیشان خود باشم و در تنهایی خویش به اندیشه حال امت گران قدر فرو روم و از وضعی که دارند، دست خوش نگرانی و اندوه فراوان شود، از شما می خواهیم برای سلامتی ما به درگاه خداوند دعا فرمایید، همچنان که من نیز همین دعا را به درگاه احدیت برای شما دارم و مطمئن هستم که خداوند همگی ما را در کنف حمایت و عنایت خویش قرار می دهد. امت اسلامی امروزه بیش از هر زمان دیگری به مردانی با عزمی صادق، استوار و مجاهد حقیقی راه خدا نیازمند است تا شعله های فتنه را از پیرامونش خاموش سازند و محنت ها و رنج هایش را بر طرف کنند؛ چه نیروهای شیطانی دست به دست هم داده و عناصر فساد یک جا گرد آمده اند و مؤمنان در همه کشورهای اسلامی دچار مشکلات بسیاری شده اند، تو گویی آن زمانه ای فرا رسیده که پیامبر گرامی اسلام (صلوات الله و سلامه علیه و علی آله و صحبه) پیش بینی فرموده بود که در این زمان: «نگاه دارنده دین خود، همچون کسی است که پاره ای آتش در دست نگاه دارد.»
مثال مؤمنان صادق اهل علم همچون ستون های استوار و دژهای مستحکمی است که خداوند در میان مردم قرار داده تا زمین را در برابر فتنه ها و جهالت ها، پاس دارند یا همچون ستارگان درخشان در شب دیجوری است که رهروان را راهنمایی می کنند و گم گشتگان را به سرمنزل مقصود می رسانند. پس همراه با من به درگاه خداوند دعا کنید تا اینان را حفظ کند و امثال آنان را در میان امت فراوان گرداند و رحمت خود را بر آنها بگستراند و آرامش و اطمینانش را بر ایشان فرود آورد و حق و دین را به وسیله، آنها تأیید کند و باطلان و ملحدان و مفسدان را به دست آنان به شکست و ورشکستگی کشاند؛ که او بر هر چه بخواهد توانا و به پاسخ به این دعای ما سزاوار است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
عبدالمجید سلیم
(شیخ جامع الازهر) 14 شعبان سال 1370 هـ.ق.
حضرت آیت الله بروجردی تحت تأثیر این نامه صمیمانه قرار گرفت که خود بیانگر عواطف پاک و بی شائبه ای است که حضرت استاد بزرگ شیخ جامع الازهر و از برجسته ترین علمای اهل سنت در دل نسبت به ایشان و دیگر برادران مؤمن شان و نیز نسبت به خیزش امت اسلامی و بازیابی مجد و عظمت و عزت گذشتة خود دارد، از این روی پاسخی این گونه نگاشتند:
حضرت مستطاب بزرگوار «شیخ عبدالمجید سلیم». شیخ جامع الازهر دامت افاضاته
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته اما بعد:
نامه پر مهر شما متضمن محبت های والای اسلامی و تأسف از دریافت خبر رادیویی بیماری اينجانب را كه در آن براي شفا و سلامتي دعا فرموده بوديد، دريافت كردم. از اين بابت سپاسگزارم و از خداوند متعال مسألت دارم كه اين همدلي و همنوايي را ميان مسلمانان جايگزين گسست و ناآشنايي و جدايي سازد كه او بر همه كاري تواناست در نامه شما همچنين آمده بود كه سلامتي گران قدر شما نيز با عارضه بيماري خدشه دار شده و به همين دليل، چندي بستري شده ايد و درد خود و همكيشان خود را داريد و در خلوت خويش با نگراني و تشويش به حال و روز امت اسلامي مي انديشيد. در زمانه اي كه مسلمانان را فتنه ها احاطه كرده و رنج ها و بدبختي ها، آنان را در بر گرفته است، مردان علم و رجال اسلام بايد كه چنين باشند، از خداوند عزوجل مسألت دارم كه شما را لباس عافیت بپوشاند و براي خدمت به اسلام و مسلمانان و هر آنچه در چنين دوره اي از كساني چون شما بر مي آيد – كه خود را وقف خدمت به اين امت و دورساختن دشمني هاي مفسدان و ملحدان از آن كرده اند – موفق و پيروز گرداند. مسائل بسياري وجود دارد كه مايل بودم با شما در ميان بگذارم، ولي حالم اجازه اين كار را نمي دهد درودها و رحمت و بركات خداوند بر شما و بر مؤمنان صادقي كه در كنار شما قرار گرفته اند.
حسين بروجردي قم/ ايران
17 رمضان سال 1370 ه ق
نامه اي ديگر به: آيت الله سيد حاج آقا حسين بروجردي
دفتر «شيخ الجامع الازهر»
به نام خداوند بخشنده مهربان
حضرت مستطاب برادر بزرگوار امام بروجردي / قم – ايران
سلام الله عليكم و رحمته، اما بعد
ابتدا از سلامتي آن برادر ارجمند و گرامي، آغاز نموده و دعا مي كنم تا آن جناب سراسر منبع بركت هاي فراوان براي مسلمانان و وحدت كلمه آنان باشيد و خداوند بر عمر شما بيفزايد و با كارهاي نيك بر ياري هايش افزون كند از فرصت پيش آمده سفر برادر ارجمندم علامه بزرگوار استاد قمي (ايده الله تعالي) استفاده كرده و اين مكتوب را به حضور شما مي فرستم و كوشش هاي شما را ارج مي نهم و از خداوند متعال مسألت مي كنم هر آنچه خير و بركت براي مسلمانان آرزو داريد، تحقق يابد و كوشش هاي حكيمانه شما را در جمع كلمه مسلمانان و همدلي آنان موفق بدارد. به آن جناب مژده مي دهم گام هايي كه مي دانم شما با تمام وجود آنها را تأييد مي كنيد و بيشترين توجه و عنايت را به آنها مبذول مي فرماييد، با ياري خداوند متعال و به بركت دعاهاي حضرتعالي، روند موفقي دارند و شماري از برجسته ترين علماي ما در الازهر برادراني كه در امر تقريب به كمال، حق جهاد را به جاي مي آوردند، با ايمان صادقانه ما را همراهي مي كنند و به وظايفي كه دين آنها بر دوش شان گذارده و براي رسالت انساني والايي كه به آن باور داشته و ايمان آورده اند، عمل مي كنند .
اميدوارم برادر ارجمند وگرامي ما جناب استاد قمي هر چه زود تر نزد ما بازگردد تا سعادت آگاهي از اخبار شادي بخش شما نصيب مان شود و ما با ديدگاه ها و نظرات داهيانه شما در تحقق آروزهاي مشتركمان آشنا شويم . من مسائل بسياري را براي ايشان توضيح دادم و از آن گرامي تقاضا كردم جزئيات آنها را براي شما بازگويد. خداوند ما را در كاري كه رضاي اوست با شما هم قدم دارد و پيوندهاي قلبي ما را در عمل براي او و در راه او مستدام و پابرجا بدارد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته.
محمد شلتوت
شيخ جامع الازهر
24 ذي القعده 1379 هـ ق
19 ماه مه 1960 م.
پس از نقل اين چند نامه، ترجمه متن فتواي شيخ محمود شلتوت درباره شيعه را كه محصول همين تبادل افكار و مكاتبات است، به عنوان يك سند تاريخي مي آوريم.
«دفتر شيخ الجامع الازهر»
به نام خداوند بخشنده مهربان
متن فتواي
استاد بزرگ حضرت مستطاب شيخ محمود شلتوت شيخ الجامع الازهر
درباره جواز تعبد بر مذهب شيعه امامي
از معظم له پرسيده شد: برخي مردم برآنند براي آنكه عبادات و معاملات مسلمان درست باشد، بايد از يكي از مذاهب معروف چهارگانه – كه مذهب شيعه امامي و شيعه زيدي در ميان آنها نيست – تقليد كنند، آيا جنابعالي با اين نظر مطلق موافقيد و به عنوان مثال پيروي از مذهب شيعه امامي اثني عشري را جايز نمي دانيد؟
معظم له پاسخ فرمود:
1 – اسلام بر هيچ يك از پيروان خود، پيروي از مذهب معيني را واجب نمي گرداند. ما مي گوييم هر مسلماني ابتدا حق دارد از هر كدام از مذاهبي كه به طور صحيح نقل شده و احكام آن در كتب ويژه آن مذهب تدوين شده است تقليد و پيروي كند و كسي كه از هر كدام از اين مذاهب تقليد كرده مي تواند به مذهب ديگري – هر مذهبي كه باشد – منتقل شود، در اين ميان حرجي بر وي نيست.
2 – مذهب جعفري معروف به مذهب شيعه امامي اثني عشري، مذهبي است كه همچون ديگر مذاهب اهل سنت، تعبد بر آن شرعاً جايز است.
شايسته است مسلمانان اين را بدانند و از تعصب هاي ناروا نسبت به مذاهب معين، رهايي يابند. دين خدا و شريعت او تابع مذهب يا منحصر به مذهب معيني نيست، چه همگان كوشش داشته اند و نزد خداوند متعال پذيرفته اند و هر كس كه اهل رأي و اجتهاد نباشد، مي تواند از آنها و بر اساس آنچه در فقه خود مقرر مي دارند، تقليد و پيروي كند و در اين ميان تفاوتي ميان عبادات و معاملات وجود ندارد.
محمد شلتوت
حضرت مستطاب علامه بزرگوار استاد محمد تقي قمي
دبير كل «جماعه التقريب بين المذاهب الاسلامي»
سلام الله عليكم ورحمته، اما بعد: با كمال خوش وقتي، نسخه اي از فتواي صادره با امضاي خويش را كه در خصوص جواز تعبد بر مذهب شيعه امامي صادر كرده ام، برايتان ارسال مي دارم، اميدوارم آن را در شمار اسناد «دارالتقريب بين المذهب الاماميه» كه به اتفاق در تأسيس آن مشاركت داشتيم، نگاه داري فرماييد، با آرزوي توفيق الهي در تحقق رسالت اين نهاد.
والسلام عليكم ورحمه الله
شيخ الجامع الازهر
محمود شلتوت
لازم به يادآوري است كه خوشبختانه به رغم تلاش و سمپاشي دشمنان اسلام و وحدت مسلمانان، شيوخ الازهر تا به امروز، همچنان هوادار وحدت بين شيعه و سني و تقريب بين مذاهب اسلامي هستند و شيخ سابق الازهر مرحوم طنطاوي در مصاحبه اي با روزنامه صوت الازهر – ارگان رسمي الازهر – مي گويد: «ميان شيعه و سني فرقي نيست و كسي كه بخواهد اختلافي ايجاد كند مزدور است». صوت الازهر ، چاپ قاهره، مورخ 11 محرم 1424 هـ ص 1
…………………………………………………………………
پي نوشت ها:
1-متن اين نامه در مجله «رساله الاسلام» چاپ قاهره، سال 3، شماره 3، رمضان سال 1370 هـ ق، صفحات 230 – 228 چاپ شده است.
منبع:مجله مهرنامه، شماره 21،ص210 الی 224.