احمد رئیس پسر دیگر ابراهیم طباطبا که جد بیست و ششم آیتالله بروجردی است، چند پسر داشته است. ابوالحسن عمری از نوه دوم او، ابوالحسن محمد بن احمد بن محمد بن احمد طباطبا که شاعری بزرگ بوده و در اصفهان متولد شده است یاد میکند و میگوید: «او دودمانی طولانی دارد، و در میان آنها اشخاص موجه و سرشناس هستند. از جمله ابو الحسین احمد شاعر اصفهانی، و برادرش ابو عبدالله حسین که در اصفهان نقیب(1)بود، و هر دو، پسران علی بن محمد شاعر مشهور هستند. سپس از پسر دیگر علی بن محمد به نام قاسم و پسر او محمد ساکن بغداد نام میبرد.(2)
صفحه/ 23
مؤلف «عمدة الطالب» مینویسد: احمد رئیس بن طباطبا مکنی به ابو عبدالله دو پسر داشت: ابو جعفر محمد و ابو اسماعیل ابراهیم. تما می بازماندگان احمد رئیس به ابو الحسن شاعر اصفهانی یعنی محمد بن احمد بن محمد بن احمد نامبرده مؤلف کتاب «نقد الشعر» و غیره باز میگردند ».(3)
بنا بر این دو نقل، احمد رئیس دو پسر به اسا می محمد و ابراهیم داشته، و محمد جد محمد بن احمد شاعر اصفهانی بوده است. محمد بن احمد نیز پسری به نام ابو الحسین علی داشته است.
این ابو الحسین بن محمد هم پدر سه پسر به اسا می: ابو الحسین احمد شاعر اصفهانی، و ابو عبدالله حسین نقیب اصفهان، و قاسم بوده است.
آیتالله بروجردی در رساله انساب خاندان خود چنانکه میبینید به نقل از شجره طباطبائیهای تبریز مینویسند: «یکی از اولاد ابو الحسن محمد بن احمد مذکور (شاعر اصفهانی): ابو الحسین علی بن محمد نامبرده است که او نیز شاعری بزرگ و برازنده بوده است. این ابو الحسین علی شاعر پسرانی با اسا می: قاسم و طاهر و حسن و عماد الدین علی داشته است».
در این نقل، طاهر و حسن و علی اضافه بر نقل ابو الحسن عمری است. از طرفی هم احمد شاعر اصفهانی و حسین نقیب اصفهان در گفتار ابو الحسن عمری زاید بر این تعداد است. این میرساند که آیتالله بروجردی کتاب «المجدی» را که اخیراً برای اولین بار چاپ و منتشر شده است، ندیده بودند، و گرنه دو پسر دیگر علی بن محمد را هم ذکر میکردند. بنابراین، علی بن محمد شش پسر داشته است. آیتالله
صفحه/ 24
بروجردی علی بن محمد را هم مانند پدرش شاعر اصفهانی، «شاعر مجید» میدانند. ابو الحسن عمری مینویسد: «علی الشاعر الشهیر». اگر «شاعر شهیر» وصف علی باشد، درست است، ولی چنانچه این صفت وصف محمد پدر علی شاعر مشهور اصفهانی باشد، دیگر علی شاعر نیست. به نظر ما دو می اقرب به صواب است. در اغلب کتب انساب مانند عمدة الطالب و غیره هم آن را وصف علی گرفته و گفتهاند او نیز شاعر بوده است.
آیتالله بروجردی آنگاه مینویسند: «طاهر پسر علی بن محمد در ستون سلسله نسب ما قرار دارد، ولی من نه از وی و نه از افراد بعد از او تا سید محمد (جد پنجم ایشان) اطلاعی بدست نیاوردهام».
احمد رئیس و دودمان او
ابو نصر بخاری میگوید: «احمد بن ابراهیم – طباطبا – مادرش فاطمه دختر زید بن عیسی بن علی است. یکی از نوادگان او محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم شاعر است که در اصفهان و معروف به طباطبا است».(4)
از این جمله ابو نصر بخاری پیداست که در زمان او یعنی نیمه اول سده چهارم، ابو الحسن محمد بن احمد شاعر اصفهانی ساکن اصفهان و معروف به طباطبا بوده است.
راجع به دودمان احمد رئیس که جد اعلای سادات طباطبائی مقیم ایران است، مؤلف تاریخ اردستان با در دست داشتن اسناد و شجرههای
صفحه/ 25
فا میلی مینویسد: «آنچه از مطالعه سلسله انساب سادات طباطبا معلوم میگردد، سادات طباطبای اصفهان و اردستان و زواره و نطنز و نائین و کاشان و یزد و قم و بروجرد و قهپایه و آذربایجان و خلاصه تمام شهرهای ایران از احفاد احمد بن ابراهیم طباطبا ملقب به رئیس و مکنی به ابو العباد که در اصفهان متولد گردیده، محسوب میشوند.
احمد رئیس دارای پسری به نام محمد مکنی به ابوجعفر الاصغر ا میر خزاینه، و دیگری ابراهیم بوده است… محمد بن احمد (شاعر اصفهانی) را پسری بوده به نام علی ملقب به شهاب الدین و مکنی به ابو الحسین، و نیز ابو طاهر، و معروف به شاعر بوده که با فاطمه دختر احمد بن محمد بن رستم بن المطیار القرشی در اواخر نیمه دوم قرن سوم هجری ازدواج نموده، و از این زن «طاهر» متولد شده که نواده دختری احمد بن محمد بن رستم محسوب میگردد و از این طریق سلسله سادات طباطبا با احمد مزبور قرابت پیدا نموده و از موقوفات او که بعدا شرح داده خواهد شد، استفاده میکنند.
طبق آنچه معروف است، احمد بن محمد بن رستم بن المطیار القرشی که به مدینی و رستمی نیز معروف بوده، در آخر نیمه دوم قرن دوم و نیمه اول قرن سوم هجری در اصفهان میزیسته و اصلا نیاکان او از قریش بوده و به اصفهان مهاجرت نمودهاند.
در اصفهان سمت حکمرانی و امارت داشته و دارای ضیاع و عقار فراوان و قصور زیبائی در اصفهان و اطراف بوده و خود و نیاکانش همه از اهل فضل و شعر بودهاند، و حکایات و ابیاتی که حاکی از جلالت قدر اوست، در کتاب محاسن اصفهان مسطور است.
چون احمد مردی عقیم بوده نذر میکند اگر خداوند فرزندی به او
صفحه/ 26
عطا کند با قرینه خود از سادات طباطبا که در اصفهان نقابت داشتهاند تزویج کند. این نذر به هدف اجابت میرسد و فاطمه دختر احمد به حباله نکاح شهاب الدین علی در میآید….(5)
طاهر اولین کسی است که موقوف علیهم موقوفات احمد بن رستم چنانچه به تفصیل بیان خواهد شد، مشخص گردیده است، و سادات طباطبا که از این موقوفات استفاده میکنند از نژاد (نسل) طاهر مزبورند… طبق محتویات، وقفنامه مورخ رمضان سیصد و شانزده (316) هجری مقارن سلطنت مرداویج بوده است….
سادات طباطبا که از بطن دختر واقف شمرده میشدند، بعد از وقف، موقوف علیهم شناخته شدند و چون قسمت مه می از رقبات در خود زواره بوده، و از طرفی هم زواره و اردستان در قرون اولیه اسلام در نهایت معموریت و آبادانی بود، به تدریج سادات آل طاهر بن علی متوجه زواره گردیدند.
به طوریکه زواره مرکزیت پیدا کرد که در موقع هجوم لشکر مغول شهری بود پر از سادات، و آنجا هم به نام مدینة السادات خوانده میشد. در اثر سلطه مغول و ایراد خرابیهای بسیار و متواری شدن سادات به شهرهای مختلف رو به ویرانی نهاده، و مجدداً در همان دوره مغول، یعنی نیم قرن بعد از آن سادات به زواره معاودت و به تدریج معمور
صفحه/ 27
گردیده، تا این که افاغنه به آنجا هجوم آورده و از کشتهها پشتهها ساختند و سادات به ناچار به اطراف ایران پراکنده شدند.(6)
در کتاب «فرهنگ تاریخ نائین» نوشته است: «احمد بن رستم، حکمران اصفهان معاصر مرداویج و پدر زن ابراهیم طباطبا، رقباتی را وقف اولادی بر سادات طباطبائی نموده است ».(7)
ولی گویا احمد بن رستم، پدر زن احمد رئیس پسر ابراهیم طباطبا بوده نه خود وی.
دیدیم که آیتالله بروجردی نوشته بودند «من از طاهر و اولاد او اطلاعی ندارم ». مؤلف «تاریخ اردستان» تحت عنوان: «اولاد طاهر بن علی و فاطمه بنت احمد بن رستم» مینویسد: «این دسته از سادات که سادات زواره خوانده میشوند، به شاخههای مه می تقسیم میشوند، و در دفاتری که نزد متولی رقبات موقوفه – است – که در این تاریخ آقا حسین طباطبائی زوارهای است، و در محله بید آباد اصفهان سکونت دارد، موجود است، درج شده، ولی از نظر این که از دادن حقوق سادات تعلل مینمایند، از ابراز آن دفاتر خودداری میکنند. اینست که برای نگارنده هم مقدور نشد که آن شاخهها را به دست بیاورم، و این صفحات را از ریشههای نسب سادات مزین نمایم(8) ».
باید دید واقعاً اگر چنین است و آقای حسین طباطبائی در قید حیات هستند، یا کسی که این دفاتر را در اختیار دارد، نباید از ارائه دفاتر مربوطه، به اهل تحقیق خودداری نمایند، زیرا از این راه لطمهای به تاریخ
صفحه/ 28
حیات بسیاری از بزرگان دین و مذهب وارد میآورند.
……………………………………………………………………………………………………..
[1] – نقابت که از سده چهارم هجری معممول شد، جنبه سرپرستی سادات اولاد ابوطالب را داشته است. و نقیب کسی بوده که رسما از طرف حکام وقت دارای این سمت بوده است.
2 – المجدی، چاپ اول ص 74.
3 – عمدة الطالب، ص 173.
4- سر السلسلة العلویة، ص 17.
5 – آقای محیط طباطبائی دانشمند معاصر که خود از خاندان سادات طباطبائی زواره می باشند، درباره وقفنامه ابو علی رست می یا احمد بن رستم می نویسند: »ابو علی، احمد بن رستم عامل خراج اصفهان و فارس، در اوائل صده چهارم هجری، زواره و مقداری از روستاها و ده های دیگر ولایات اصفهان را بر حسب وقفنامه ای که شاید کهنه ترین سند پایدار وقف اسلا می در ایران باشد، بر اولاد خود وقف کرده است.» مقدمه دیوان مجمر که خود از سادات طباطبائی اردستان است، ص الف.
6- تاریخ اردستان، بخش اول، تألیف ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، چاپ دوم 1367، نقل به اختصار از ص 170 تا 173.
7- ج3 ص 94.
8 – تاریخ اردستان، ص 173.