علمای اعلام و بزرگان دین هر كدام به سهم خود به مذهب شیعه خدمت كردند و در این راه از هیچگونه جدّ و جهد و تلاشی فروگذار، نكردند؛ ولی این موفقیتی كه نصیب این مرد بزرگ شد، نصیب آنان نشد. آن مرد بزرگ، مشاهده كرد كه اسلام در جهان در چهار مذهب حنفی، حنبلی، مالكی و شافعی شناخته میشود، و لیكن شیعه با آن كه حكومت دارد و یك مملكت بزرگ سراسر متعلّق به اوست و در حقیقت روح و جان اسلام است، امّا در انظار اهل جهان و اسلامشناسان و پژوهشگران، اعتبار اسلامی ندارد. از اینرو همّت كرد و تلاش نمود مقدّمات مختلف در خلال سالها و ماهها فراهم آورد، نماینده به مصر فرستاد، با مفتیان بزرگ «الأزهر» روابط دوستانه برقرار كرد، تحف و هدایای بزرگ به شخصیتهای بزرگ علمی و روحانی آنان داد و خود هم عملاً در ارائه چهره زیبای تشیع به صورتی كه خدشه پذیر نباشد كوشش كرد تا آنجا كه از نقش و نگار یك گنبد و بارگاه بر پشت مهرهای سجده اظهار كراهت و ناپسندی كرد كه همه اقسام اتّهامات متوجّه به شیعه را از چهره نورانی و دامن پاك شیعه بزداید تا بالأخره موفق شد كه به هدف والایی كه داشت نایل گردد و عالِمِ بزرگ و مفتی و مدرّس بلند پایه الأزهر به صورت صریح نوشت مذهب شیعه از مذاهب رسمی اسلامی است و قابل پیروی میباشد.
این افتخار بزرگ و این موفقیت، عطیهای الهی بود كه در اعصار مختلفه و در بیان آنهمه عالمان دینی و فقهای شیعی خدا نصیب او شد.