ايشان مكتب و شيوهى خاصى در فقه و استنباط احكام داشتند. امتياز مكتب فقهى ايشان به اين شرح است:
1 – توجه به تاريخچهى مسئله; ايشان، ابتدا، ريشهى تاريخى بحث را مورد نظر قرار مىدادند و فراز و نشيبهاى آن را مىنماياندند.
2 – تقسيمبندى ادلهى مسئله; ايشان از ميان ادلهاى كه براى مسئلهاى مطرح شده است، تنها، آنهايى را كه محكم مىديدند مطرح و با متانت و دقتبررسى مىكردند.
3 – دستهبندى ادلهى مسئله; ايشان، ادلهى مسئله را براساس محتوايشان دستهبندى مىكردند و آنگاه به مقايسهى آنها با هم مىپرداختند.
4 – نگاه به فقه اهل سنت; ايشان معتقد بودند كه تعدادى از روايات ما، نگاه شان به سوى اقوال اهل سنت است. از اين رو، به فقه مقارن اهميتبسيار مىدادند. ايشان با بيان احاديث اهل سنت معناى اينگونه روايات را بسيار روشن و مشخص مىكردند.
5 – ايشان، به اصول اوليه فقه مانند مقنع و هدايه شيخ صدوق و مقنعهى شيخ مفيد و مراسم سلار و كافى عنايتى ويژه داشت. و شهرت ميان قدما را بسيار ارج مىنهاد و آن را غير از شهرت در كتابهاى علماى بعدى مىدانست .
6 – ايشان، عنايتى خاص به قرآن براى استنباط احكام شرعى داشتند. از اين رو، هميشه اين اشكال را به وسايلالشيعه داشتند كه چرا به آيات حكمى چندان نپرداخته است. ايشان، در ساختار كتاب جامعاحاديث الشيعه، ابتدا آيات را آوردهاند.