اجداد و نسب آيت الله بروجردى (قدس سره)
آيت الله بروجردى از سادات طباطبائى بروجردى است و با سى واسطه به دومين پيشواى شيعيان حضرت حسن بن على عليه السلام مى رسد. جد ششم آن مرحوم ،فقيه و حكيم عاليقدر سيد محمد بروجردى است كه خود از بزرگان و دانشمندان قرن يازدهم هجرى به شمار مى رود.
سيد محمد بروجردى داماد مير ابوطالب پسر ابوالمعالى كبير، تنها داماد و فقيه مشهور ملاصالح مازندرانى است كه او نيز داماد علامه بزرگوار ملامحمدتقى مجلسى مى باشد.
همسر مير ابوطالب نيز دختر ملاعبدالله پسر مجلسى اول و برادر علامه مجلسى دوم مولف كتاب بحارالانوار است ،به همين جهت خاندان آيت الله بروجردى از دو سو،نواده دخترى مجلسى اول مى باشد و لذا رجال و دانشمندان اين دودمان از مجلسى اول تعبير به جد و از مجلسى دوم مؤلف بحارالانوار تعبير به خال (دائى) مى كنند.
سيد محمد بروجردى يك پسر و يك دختر داشته است ، دختر وى همسر استاد كل ، وحيد بهبهانى فقيه نامى بوده و پسرش موسوم به سيد مرتضى كه دانشمندى بلند پايه به شمار مى آمده ،داراى دو پسر فقيه مبرز بوده است.
نخستين آنها سيد محمد مهدى بروجردى و اين همان علامه بحرالعلوم است كه از اعاظم مجتهدين شيعه و نوابغ كم نظير اسلام است ، ديگر سيد جواد كه او دانشمندى باوقار و سرشناس بوده است.
آيت الله بروجردى با سه واسطه به اين سيد بزرگوار مى پيوندد. به اين معنى كه آن مرحوم سيد على فرزند سيد على و او فرزند سيد احمد و او فرزند سيد على نقى فرزند سيد جواد است . عموى جد آيت الله بروجردى ميرزا محمود بروجردى فرزند ديگر سيد على مذكور،مولف كتاب ) مواهب السنیه ( نيز از مفاخر دانشمندان و فقها مى باشد.
به طور خلاصه پدران و نياكان و بستگان پدر و مادرى آيت الله بروجردى اغلب از دانشمندان و فقهاى شيعه و بعضى از آنها از مراجع بزرگ عصر خود بوده اند،از اين رو در حقيقت بايد گفت : آيت الله فقيد زعامت و مرجعيت را به ارث برده بود.
تولد، دوران تحصيلدر اصفهان ، ازدواج ، حركت به سوى نجف
آيت الله العظمى حاج آقا حسين طباطبائى بروجردى در ماه صفر سال 1292 هجرى قمرى در شهر بروجرد ديده به جهان گشود از همان اول كودكى مهر و علاقه سرشار پدر دانشمندش قرار گرفت و در سايه توجهات و عنايات او رشد نمود.
وقتى هفت ساله شد پدرش او را به مكتب فرستاد تا به تحصيل اشتغال ورزد. نخستين سر مشقى كه معلم به وى داد اين بود: )هزار و دويست و نود و نه ( و چون از معلم پرسيد،اين سر مشق چيست ؟ معلم گفت : اين امسال است
در سن هيجده سالگى ((1310))به اصفهان كه در آن روزگار حوزه علمى گرمى داشت رهسپار گرديد. پس از ورود به اصفهان مدت چهار سال با جديت و پشتكار مخصوص به خود، سرگرم تكميل معلومات خود و كسب فيض از محضر استادان بزرگ فن شد.
در سال 1314 كه بيست و دو بهار را پشت سر مى گذاشت ، به دستور پدر به بروجرد احضار شد،او گمان مى كرد پدرش مى خواهد او را براى ادامه تحصيل به نجف اشرف كه بزرگترين حوزه علميه شيعه بود بفرستد، ولى پس از ورود و ديدار پدر و بستگان مشاهده مى كند كه به عكس انتظار او، مقدمات ازدواج و تأهل او را فراهم كرده اند. از اين پيش آمد اندوهگين مى شود و چون پدر علت اندوه تأثر او را مى پرسد مى گويد:
من با خاطر آسوده و جديت بسيار سرگرم كسب دانش بودم ولى اكنون بيم آن دارم كه تأهل ميان من و مقصدم حائل گردد و مرا از تعقيب مقصود و نيل به هدف باز دارد!
پدر به وى مى گويد:فرزند !اين را بدان كه اگر به دستور پدرت رفتار كنى اميد است كه خداوند به تو توفيق دهد تا به ترقيات مهمى نائل شوى .
گفته پدر تاثير بسزائى در وى مى بخشد و او را از هرگونه ترديد بيرون آورده و بالاخره پس از ازدواج و اندكى توقف مجدداً به اصفهان برگشته پنج سال ديگر به تحصيل و تدريس علوم و فنون مختلفه اهتمام مى ورزد.
در سال 1318 مجددا پدرش از بروجرد او را مى خواند،ولى اين بار خاطر نشان مى سازد كه قصد دارم تو را به نجف اشرف بفرستم ، دانشمند نابغه جوان هم با اشتياق زايدالوصفى بار سفر بسته ، اصفهان را به قصد بروجرد ترك مى گويد.
آيت الله بروجردى در آن موقع كه بيست و هفت سال داشت ، مجتهد مسلم بوده و همه او را به نبوغ و احاطه در فقه و اصول و حكمت مى ستودند، به طورى كه از افاضل دانشمندان به شمار مى آمد.
18 ساعت براىمطالعه و مباحثه و تدريس
آيت الله حاج سيد حسينموسوى كرمانى
روزى فرمودند: آقا حسين ، من در اصفهان كه بودم 18 ساعت را يا مطالعه مى كردم ، يا مباحثه و يا تدريس داشتم و 6 ساعت را به خواب و خوراك اختصاص داده بودم و وقت غذا خوردن در دست چپم كتاب بود و با دست راستم لقمه اى از غذا بر مى داشتم و تا اين يك لقمه غذا را مى خوردم دو سطر كتاب را مطالعه مى كردم و تا غذا را مى خوردم دو صفحه كتاب را مطالعه كرده بودم و مى فرمودند:
من در تمام عمرم يك دقيقه را به بطالت صرف نكردم و يك كلمه لغو هم از دهان من در نيامده است .
اساتيد آيت الله بروجردى
آيت الله شيخ حيدر على محقق
مرحوم آيت الله بروجردى در فلسفه از شاگردان آخوند كاشى بوده است و در مورد مرحوم آخوند كاشى مى گفت : آخوند هم در معقول مجتهد بود و هم در منقول(و ايشان (از شاگردان برجسته آخوند خراسانى بود، معروف است كه آخوند خراسانى سر درس به اشكالى توجه نمى كرد ولى وقتى كه آيت الله بروجردى اشكال مى كرد با عنايت كامل به آن گوش مى كرد.
و آقا ميرزا ابوالمعالى فرزند حاجى كلباسى از اساتيد ايشان بوده است ، مرحوم آيت الله برجوردى يك وقتى كه صحبت از ميرزاابوالمعالى شد فرمودند: مجلس آقا ميرزا ابوالمعالى شبيه مجلس پيامبر صل الله عليه و آله بود، روحانيتى داشت كه انسان سير نمى شد.
استاد ديگر ايشان مرحوم آقا سيد محمد درچه اى بوده است ، استادى كه احتمالا اين روش )سبك توجه به آرا عامه و تطبيق با آرا و نظرات شيعه)رااز وى گرفته باشد.
احترام استاد به شاگرد
آيت الله سيد موسى شبيرى زنجانى
يكى از اساتيد مرحوم آقاى بروجردى كه در اصفهان بودند: آقا ميرزا ابوالمعالى است كه حاج آقا لطف الله صافى از آقاى بروجردى نقل مى كردند كه :
من در درس آقاى ابوالمعالى كه مى رفتم يك اطاق بالائى بود كه پله هاى باريكى داشت ، به حدى كه بيش از يك نفر از آن رد نمى شد، و وقتى من براى درس ، در را مى زدم ، منتظر مى ماندم تا استاد بيايد و وقتى مى آمدند، من مى خواستم ايشان اول بروند چون هم استاد بود و هم پيرمرد، ولى ايشان با اصرار چون من سيد بودم مرا بالا مى فرستادند و بعد خودشان مى آمدند.
علت شركت در درس ، با اين كه مطالب را مى دانست
آيت الله ستوده
مرحوم آيت الله بروجردى مى فرمودند،در اصفهان كه درس مى رفتم در كنار آن، خود مشغول(تدريس)بودم ايشان مي فرمودند:من براي اين درس مي رفتم كه متهمم نكنند به اينكه آقا حسين درس نمى خواند و الا لازم نمى ديدم درس بروم.
علل ابتكاراتايشان در علوم
آيت الله شهيد مرتضى مطهرى
آقاى بروجردى را اغلب ايراد مى گرفتند كه كم استاد ديده ، و از نظر ما حسنش همين بود كه خيلى استاد نديده بود.
ايشان هم كم استاد نديده ، ده ، دوازده سال استاد درجه اول ديده بود، هفت ، هشت سال نجف و سه ، چهار سال اصفهان استاد ديده بود، ولى نجفيها قبولش نمى كردند، مى گفتند:
اين استاد كم ديده ، مثلا بايد سى سال استاد ديده باشد. و به همين دليل كه كمتر استاد ديده بود، ابتكارش از اغلب آن علماء بيشتر بود، يعنى فكر مى كرد. مسائل ، مسائلى است كه خودش فكر مى كرد، مجال فكر كردن داشت.
آغاز آشنايى با مرحوم آيت الله آخوندخراسانى
آيت الله سيد جواد علوىبروجردى(2)
ايشان در تمام مدت نه سال اقامت در نجف ، در درس مرحوم آخوند شركت داشته و از جهات مختلف مورد عنايت خاص ايشان بوده است . بنابر نقل خود ايشان ، روزى كه به حوزه درسى مرحوم استاد وارد شدم ، در عداد كم سال ترين و جوان ترين طلاب حوزه بحث ايشان بودم ، مرحوم آخوند كه با مهابت خاصى آن حوزه بزرگ و پر جنجال را اداره مى فرمودند، زياد به اشكالات ايشان توجه نمى كردند و من هم چند روزى حرفى نزدم ، ولى همه اشكالات را كه به نظرم رسيده بود، در كاغذى نوشته ، همراه خود داشتم . اتفاقا روزى در كوچه خدمت مرحوم آخوند رسيدم . معلوم شد به ديدن آقاى تازه واردى مى روند. من هم بعد از سلام و عرض ادب ، در خدمت ايشان روانه خانه آن آقا شديم . مرحوم استاد، در حالى كه از طرف آقاى تازه وارد، مورد استقبال قرار گرفته بود، به خانه وارد و در جاى خود جلوس فرمودند. من هم در رديف چند نفرى كه در كنار اطاق نشسته بودند، در گوشه اى نشستم . تشريفات مجلس به عمل آمد و تعارفات معمول انجام پذيرفت . مجلس را سكوتى فراگرفته بود. من از جاى خود برخواسته و در حالى كه اشكالاتى را، كه قبلا نوشته و حاضر داشتم ، به دست گرفته بودم در جلوى ايشان به زمين نشسته و كاغذ را به دست ايشان دادم . بعد از اين كه نگاه دقيق به صورتم نمود، كاغذ را از دستم گرفت و با نگاهى سطحى ، شروع به مطالعه اش كرد، ولى هر چه بيشتر سطور نامه را مطالعه مى كرد، با نظر دقيقتر و توجه بيشترى به مطالعه ادامه مى دادند . خيال مى كنم يكى ، دو بار با دقت مطالب نامه را مرور كردند. سكوت سنگينى فضاى اطاق را فرا گرفته بود، بعد از مدتى سر از كاغذ برداشته در حالى كه قيافه ملاطفت آميزى به خود گرفته بودند،
فرمودند: حرف خوبى است ، فردا در مباحثه به من بدهيد تا جواب بدهم . لذا فرداى آن روز، در مباحثه نامه را به دست ايشان دادم ، ايشان نامه را گرفته و با دقت مطالعه فرمودند و بعد به من فرمودند: اشكال خود را بگوئيد.
من هم ، در ميان قيافه بهت زده حاضرين ، اشكالاتى را كه به نظرم رسيده بود، بيان كردم و مرحوم آقاى آخوند هم ، كاملا متوجه بيانات من بودند، بعد از اين كه تمام شد فرمودند:
من اشكالات شما را تقرير مى كنم تا آقايان خوب توجه كنند، چون اشكال مفيدى است . و آن وقت ، بعد از تقريرات شروع به جواب دادن كردند.
………………………………………………………………………………………
1- نوه حضرت آيه الله بروجردى