علیاكبر ذاكری
عبیداللّه بن ابی رافع از یاران خاص و شیعیان مخلص و با وفای امیرالمؤمنین علیهالسلام بود. از آغاز خلافت تا واپسین لحظات زندگانی حضرت، سمت دبیری ایشان را به عهده داشت.
نجاشی عبیداللّه و برادرش علی بن ابی رافع را جزو كاتبان امیرالمؤمنین علیهالسلام میشمارد.1
شیخ طوسی2 و برقی3 در كتابهای رجال خود و شیخ مفید در كتاب اختصاص4 بر كتابت وی برای علی علیهالسلام تصریح دارند.
ابن قتیبه در كتاب معارف گوید:
او در تمام دوران خلافت علی بن ابیطالب علیهالسلام دبیر بود.5
ابن حجر در تقریب التهذیب مینویسد:
عبیداللّه بن ابیرافع مدنی ـ غلام پیامبر صلیاللهعلیهوآله ـ دبیر علی علیهالسلام بود. وی ثقه است و بعد از سده اول هجری از دنیا رفت.6
امیرالمؤمنین علیهالسلام توصیههایی در شیوه زیبانویسی به وی دارد كه سید رضی رحمهالله در نهج البلاغه آن را نقل كرده است.7
………………………………………………………………………………………….
1. رجال نجاشی، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، مؤسّسه نشر اسلامی، ص 4.
2. رجال طوسی، انتشارات رضی، قم.
3. رجال برقی، دانشگاه تهران، ص 4.
4. اختصاص، مؤسّسه نشر اسلامی، قم.
5. معارف، انتشارات رضی، قم.
6. تقریب التهذیب، ج 1، ص 53، شماره 1441.
7. نهج البلاغه، صبحی صالح، كلمه 315؛ فیض الاسلام، ص 1236.
عبیداللّه كاتب ویژه علی علیهالسلام
عبیداللّه دبیر رسمی و ویژه و كاتب اسرار امام علی علیهالسلام بود. وی بیشتر نامههای سیاسی و سرّی حضرت را مینگاشت. نامههایی كه به قلم عبیداللّه نگاشته شد، از آغاز حركت امیرالمؤمنین علیهالسلام به سوی بصره تا اواخر عمر آن حضرت را دربر میگیرد. در برخی نامهها نام عبیداللّه همراه با سال و یا ماه نگارش نامه ذكر شده است.
عبیداللّه در محاكم قضایی حضرت حضور مییافت و اظهارات متّهمان را در هنگام بازجویی ثبت میكرد1 و به تعبیر روشنتر، منشی دادگاه هم بوده است.
وی دخل و خرج بیت المال و نام دریافتكنندگان از اموال عمومی را نیز ثبت میكرد. ما شرح حال مفصّل وی را در جلد سوم سیمای كارگزاران علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین علیهالسلام نگاشتهایم.2
نامههای عبیداللّه
در پایان تعدادی از نامههای امیرالمؤمنین علیهالسلام نام عبیداللّه به عنوان كاتب دیده میشود.اینك برخی از نامههایی را كه برای امیرالمؤمنین علیهالسلام نگاشته است میآوریم. آن چه بدون ذكر منبع آمده نامههایی است كه نگارنده در جلد اوّل و دوم كتاب سیمای كارگزاران علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین علیهالسلام 3 آورده است.
1. به مردم مصر در هنگام اعزام قیس بن سعد به عنوان استاندار آن جا در صفر سال 36 هجری قمری؛
2. به عثمان بن حنیف از ربذه در سال 36؛
3. به مردم مدینه بعد از پیروزی در جنگ جمل، در جمادی الأُولی سال 36؛
4. به مردم كوفه بعد از فتح بصره، در جمادی الأُولی سال 36؛
5. در رجب سال 36 به قرظة بن كعب، استاندار كوفه از بصره قبل از ورود حضرت علی علیهالسلام به كوفه؛
6. در شعبان سال 36، به اشعث بن قیس كارگزار آذربایجان از طرف عثمان و عزل وی؛
………………………………………………………………………………………….
1. تهذیب الكمال فی اسماء الرّجال، ج19، ص 34؛ تهذیب التّهذیب، ج 7، ص 10، شماره 4443.
2. این جلد هنوز منتشر نشده است و درباره دبیران، كارگزاران بیت المال و… امیرالمؤمنین علیهالسلام میباشد.
3. جلد اوّل و دوم این كتاب توسط انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی منتشر شده است و جلد سوم آن در دست تدوین است.
7. در ذیقعده سال 37، به عبداللّه بن عباس، استاندار بصره درباره اوضاع آن شهر؛
8. به مردم مصر، همراه محمد بن ابیبكر استاندار جدید آن شهر در اول رمضان 37؛
9. قبل از جنگ صفّین به مخنف بن سلیم استاندار اصفهان و همدان؛
10. به معاویه و بیان حقّانیت خویش در امر خلافت؛1
11. در پاسخ به نامه معاویه در جنگ صفّین؛2
12. نامه به عوسجة بن شدّاد در ابطال معامله كنیزی كه شوهر داشته در سال 39؛3
13. نامه مفصّل حضرت درباره شیعه و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی مسلمانان پس از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و جریانات سیاسی دوران خلافت حضرت تا سال چهلم.4
كتاب تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین علیهالسلام
شیخ طوسی، در كتاب فهرست خود برای عبیداللّه دو كتاب ذكر كرده است و در شرح حال وی مینویسد:
عبیداللّه بن ابیرافع كاتب امیرالمؤمنین علیهالسلام و از خواص حضرت و جزو برگزیدگان شیعه است. در تمام جنگهای امیرالمؤمنین علیهالسلام شركت داشت. او كتابی به نام قضایا امیرالمؤمنین و كتاب دیگری با عنوان تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین الجمل و صفّین و نهروان من الصّحابه دارد.5
شغلی كه عبیداللّه داشته گزارشهای وی را در ارتباط با امیرالمؤمنین علیهالسلام قابل اعتماد میسازد. بخشی از قضاوتهای حضرت به نقل از عبیداللّه نقل شده كه گویا از كتاب وی میباشد. نگارش كتاب وی در ذكر نام همراهان علی علیهالسلام نشان میدهد كه شیعه در نگارش سیره پیشگام بوده است.6 نسخه كامل و مستقلی از كتابهای عبیداللّه در دست نیست؛ ولی قاضی نعمان مصری در كتاب شرح الاخبار خود كتاب تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین الجمل و صفّین و النهروان من الصّحابه آورده است كه ما نیز در این جا به نقل آن میپردازیم؛ زیرا، نام گروهی
………………………………………………………………………………………….
1. بحارالأنوار، ج 32، ص 571.
2. وقعة صفّین، ص 470.
3. غارات، ص 71 (دو جلدی، ج 1، ص 115).
4. كشف المحجّة لثمرة المهجه، ص 236.
5. فهرست، چاپ نجف، ص 107.
6. ذریعه، ج 4، ص 181، گوید: «و هو أوّل مَنْ صنّف فی المغازی و السیر و الرجال فی الإسلام لم نعرف مَنْ سَبَقَه فیه لأنّه كتبه فی عصر أمیرالمؤمنین علیهالسلام ، الّذی استشهد سنة الأربعین من الهجرة …»
كه در دوران حكومت علوی با حضرت همراه بودند ثبت میشود و سبقتِ شیعه در تدوین كتاب نیز ثابت میگردد.
ابن اثیر جزری در اسدالغابه در شرح حال جبر بن انس،1 جبلة بن ثعلبه انصاری،2 جبیر بن حُباب،3 خالد بن ابیخالد،4 خالد بن دجانه،5 خلیفة بن عدی،6 ربعی بن ابیربعی،7 ربعی بن عمرو انصاری8 و… از این كتاب نام میبرد.
كسانی كه كتاب عبیداللّه نزد آنها بوده
از آن چه ابن اثیر نقل كرده استفاده میشود كه كتاب عبیداللّه بن ابیرافع نزد عدهای از مورّخان و اهل تراجم كه درباره صحابه كتاب نوشتهاند وجود داشته است.
1. مطین حافظ ابوجعفر محمد بن عبداللّه بن سلیمان حضرمی (202 ـ 297)؛ در شرح حال جبیر بن حباب بن منذر مینویسد:
محمد بن عبداللّه حضرمی مطین وی را از صحابه دانسته و از كتاب سِیر عبیداللّه بن ابیرافع در كتاب كسانی كه با علی علیهالسلام در صفّین بودهاند ذكر نموده است.9
2. حافظ طبرانی، سلیمان بن احمد (م 360)؛
3. محمد بن یحیی بن ابراهیم معروف به ابن منده (م 301)؛
ابن منده نام جبیر بن حباب بن منذر را از كتاب عبیداللّه گرفته است.10
4. ابونعیم، احمد بن عبداللّه بن احمد اصفهانی (336 ـ 430)؛
ابن اثیر در شرح حال جبر بن انیس از ابونعیم از سلیمان بن احمد از حضرمی از كتاب عبیداللّه نقل قول میكند.11
………………………………………………………………………………………….
1. اسدالغابه، چاپ مصر، ج 1، ص 307.
2. همان، ص 319.
3. همان، ص 322.
4. همان، ج 2، ص 93.
5. همان جا.
6. همان، ص 146.
7. همان، ص 205.
8. همان، ص 204.
9. همان، ج 1، ص 322.
10. همان، ص 307.
5. ابوموسی محمد بن عمر بن احمد اصفهانی (م 581).
وی كتاب بزرگی بر ذیل كتاب ابن منده نگاشته در موارد مختلف از كتاب عبیداللّه بن ابیرافع استفاده كرده گرچه در مواردی از كتاب ابونعیم نیز بهره برده است؛1 امّابعید نیست كه كتاب نزد وی بوده است. از آنچه در شرح حال خالد بن ابیخالد آمده استفاده میشود به واسطه محمد ابن عبیداللّه از كتاب عبیداللّه نقل نمودهاند،2 و نقل شرح الاخبار از عون بن عبیداللّه است.
متن كتاب عبیداللّه بن ابیرافع
محمد بن سلام با سند خود از عون بن عبیداللّه از پدرش كه كاتب علی علیهالسلام بود نقل میكند كه سؤال شد از نام كسانی كه همراه علی علیهالسلام در جنگهای او از مهاجران و انصار شركت داشتند ـ كسانی كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بشارت بهشت به آنان داد ـ و از تابعان و فرزانگان عرب، عبیداللّه بن [ابیرافع] كه به اینها آگاه بود گفت: همراه حضرت از خاندان و قبایل گوناگون بودند كه عبارتند از:
خاندان عبدالمطلب
1 و 2.3 حسن و حسین علیهماالسلام ؛ دو شخصیتی كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله درباره آنها فرمود:
آن دو سرور جوانان بهشتند.
3. محمد بن حنفیه؛
او كسی است كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دربارهاش به علی علیهالسلام فرمود:
به زودی بعد از من پسری برای تو متولد خواهد شد او را به نام و كنیه من نامگذاری كن.
علی علیهالسلام نام او را محمد و كنیهاش را ابوالقاسم نهاد.
4. عقیل بن ابیطالب؛ 5. عبداللّه بن عباس؛
6 و 7. محمد و عون فرزندان جعفر كه در بهشت پرواز میكند.
8. عبداللّه بن جعفر؛ كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به او فرمود:
پدر تو هیئت و خُلقش مانند من بود و تو اخلاق پدرت را داری.
………………………………………………………………………………………….
1. اسدالغابه، چاپ مصر، ج 1،ص673.
2. همان جا؛ همان، ج 2، ص 93، 146 و 205.
3. همان، ج 2، ص 93.
4. در متن كتاب شماره گذاری نشده و این شمارهها را نگارنده افزوده است.
9 ـ 12. عبیداللّه،1 كثیر، قثم و تمام فرزندان عباس بن عبدالمطلب.
13 و 14. محمد و مسلم فرزندان عقیل بن ابیطالب.
15. نوفل بن حارث بن عبدالمطلب؛2 16. ربیعه؛3 17. ابورافع غلام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ؛
ابورافع كسی است كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به او فرمود:
چه خواهی كرد با قومی كه با علی خواهند جنگید در حالی كه او بر حق و آنان بر باطلند؟
گفت:
ای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در حق من دعا كن كه مرا فریب ندهند و مرا بر جنگ با آنان قوی سازد.
پس حضرت در حق وی همین گونه دعا كرد.
پس از آن كه بیعت با علی علیهالسلام را شكستند، ابورافع زمینی را كه در خیبر و بنیقریظه داشت همراه منزل خود فروخت و از علی حمایت كرد و با فرزندان و خانوادهاش همراه علی علیهالسلام حركت كرد. وی در آن زمان 85 ساله بود و در تمام جنگهای علی علیهالسلام شركت داشت.
18 و 19. حُصَین4 و حارث فرزندان حارث بودند و آن دو بدری بودند و در تمام جنگهای پیامبر شركت داشتند؛
خاندان عبد شمس بن عبد مناف
………………………………………………………………………………………….
1. در تمام نسخههای شرح الاخبار عبداللّه ذكر شده و با توجّه به این كه نام عبداللّه قبلاً ذكر شده بود، عبیداللّه آوردیم؛ زیرا امكان اشتباه زیاد است.
2. با توجّه به این كه نوفل از حمزه و عباس بزرگتر بوده و طبق نقل اسدالغابه (ج 5، ص 370) در سال پانزدهم هجری فوت كرده است، احتمالاً صحیح آن مغیرة بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب است كه همراه علی علیهالسلام در جنگ صفّین شركت داشته است و حضرت به وی توصیه كرد بعد از او با امامه دختر ابیالعاص ازدواج كند. (وقعة صفّین، ص 385؛ معارف، ص 127).
3. ظاهرا منظور ربیعة بن حارث بن عبدالمطلب باشد كه در صفّین با علی علیهالسلام بود (معارف، ص 168).
4.در كتاب رجال شیخ طوسی، حُصَین بن حارث بن عبدالمطلب (رجال طوسی، ص 38 شماره 14؛ معجم رجال الحدیث، ج 6، ص 123؛ الجامع فی الرجال، ج 1، ص 642) جزو اصحاب حضرت علی علیهالسلام شمرده شده؛ ولی در كتاب وقعة صفّین، صفحه 506 حصین و طفیل و عوف فرزندان حارث بن مطلب، جزو گواهان آتشبس صفّین نامشان آمده است كه با علی علیهالسلام بودند. و در نتیجه میتوان گفت: حصین از خاندان مطلب بوده است نه عبدالمطلب و در اسدالغابه (ج 2، ص 25، شماره 1180) به نقل از كتاب عبیداللّه بن ابیرافع نسب وی حصین بن حارث بن مطلب ذكر شده است. بنابراین، صحیح این بود كه نوشته میشد و از خاندان مطلب حسین و حارث بودند. گرچه ذكری از حارث بن حارث بن مطلب در كتابها دیده نشد.
20. محمد بن ابی حذیفة بن ربیعه؛1
او كارگزار عثمان در مصر بود. سپس نزد عثمان به مدینه آمد و خلیفه به او صدهزار درهم داد. با این پول به مسجد رفت و گفت: از كجا و به چه حقی عثمان این پول را به من داد، و به دیگران نداده است؟
بنی زهره
21. هاشم بن عتبة بن ابی وقّاص؛
او در صفّین كشته شد و پرچم علی علیهالسلام در آن روز در دست وی بود و پس از او فرزندش عبداللّه پرچم را گرفت.
22. عبداللّه بن خباب بن ارت؛
او اوّلین كسی است كه خوارج هنگامی كه از صفّین باز میگشتند وی را كشتند. او را به برائت از علی علیهالسلام دعوت كردند و چون نپذیرفت، در مدائن وی را كشتند.
بنی تیم
23 و 24. محمد و عبدالرّحمان2 فرزندان ابوبكر بن ابیقحافه؛
بنی مخزوم
25. عمّار بن یاسر رحمهماالله ؛
26. محمد بن عمّار؛
و منظور از عمّار، عمّار بن یاسر بن عامر بن مالك بن عنس است. عنس از قبیله مَذْحِج یمن است. پدرش یاسر به مكّه آمد و هم پیمان ابوحذیفة بن مغیره مخزومی گردید. ابوحذیفه كنیزی را به نام سمیه به ازدواجش درآورد كه عمّار از وی متولد شده. پس ابوحذیفه او را آزاد كرد. مادر عمّار، سمیه اوّلین كسی است كه در اسلام به شهادت رسید. ابوجهل او را در مكّه كشت. یاسر به اسلام گروید. او و عمّار و سمیه مسلمان شدند. یاسر وفات یافت و پس از وی ازرق با سمیه ازدواج كرد. ازرق غلامی رومی بود از غلامان طائف كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آنها را
………………………………………………………………………………………….
1. برای اطلاع از شرح حال وی ر. ك: به سیمای كارگزاران علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین علیهالسلام ، استانداران مصر.
2. ظاهرا عبدالرّحمان بن ابوبكر در زمره مخالفان علی علیهالسلام بوده است (كامل، ج 3، ص 110 و 180).
آزاد كرد. پس از وی سلمة بن ازرق متولد شد. بنابراین سلمة بن ازرق برادر مادری عمّار است.1
به خاطر پیمان یاسر با ابوحذیفه مخزومی عمّار به بنی مخزوم نسبت داده شد. و عمّار كسی است كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دربارهاش فرمود:
او را گروه یاغی و متجاوز میكشد و قاتل وی را به آتش بشارت ده.
عمّار در صفّین شهید شد.
27 و 28. سلمه و محمد فرزندان ابی سلمه.
مادرشان ام سلمه همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود. وی آن دو را نزد علی علیهالسلام آورد و گفت:
این دو برای تو صدقه هستند اگر برای من خوب بود كه بیرون بیایم همراه تو میآمدم.
بنی جمع
29. محمد بن حاطب؛ 30. عبدالرّحمان بن حنبل؛
او كسی است كه عثمان وی را كتك زد و به خیبر فرستاد و در صفّین شهید شد.
بنی عامر بن لؤی
31. عبداللّه بن ابی سبرة بن ابی رُهم؛ 32. علی بن ابیرافع؛ او مُهردار حضرت علی علیهالسلام و مسئول بیت المال آن حضرت بود.
33. عبیداللّه بن أبیرافع؛ او نیز دبیر علی علیهالسلام بود.
انصاری كه در جنگ بدر شركت داشتند
بنی مالك
34 و 35. خزیمه و عدی فرزندان نجار؛ 36. ابوایوب بن زید بدری؛
او كسی است كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله روز ورود به مدینه بر وی وارد شد. و در صفّین در مقدّمه سپاه علی علیهالسلام بود. و در نهروان با خوارج مخاصمه كرد و او كسی است كه به معاویه ـ زمانی كه سبّ علی علیهالسلام را آغاز كرد ـ گفت: دست بردار ای معاویه از دشنام دادن علی! معاویه پاسخ داد: بر
………………………………………………………………………………………….
1. گرچه ابن قتیبه در المعارف، ص 256 و در الاصابه، ج 1، ص 28 جریان را همین گونه از طبری و بلاذری نقل كرده است، امّا حقیقت ندارد؛ زیرا طبق نقل ابن اسحاق (ابن هشام، سیره، ج 1، ص 342) سمیه قبل از یاسر به شهادت رسیده است. بنابراین زنی كه همسر ازرق شده است سمیه مادر زیاد بن أبیه است نه مادر عمّار یاسر و خود یاسر نیز همراه همسرش به دست كفار قریش به شهادت رسید.
آن توانا نیستم. ابوایوب رو برگرداند و گفت: به خدا سوگند در سرزمینی كه در آن علی علیهالسلام را دشنام دهند ساكن نمیشوم. از این رو از مدینه خارج شد و در ساحل دریا سكونت گزید تا این كه در آن جا درگذشت. رحمت خدا بر او باد.
37. عمرو بن حزم بدری؛
او همان كسی است كه دری را از منزل خود گشود و مردم بر عثمان وارد شدند و او را كشتند.
38. و حارثة بن نعمان بدری؛
او كسی است كه بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله گذشت در حالی كه جبرئیل با وی بود و سلام نكرد. جبرئیل گفت: اگر سلام میكرد. جواب میدادم. پس از آن كه جبرئیل رفت پیامبر صلیاللهعلیهوآله كسی را نزد حارثه فرستاد و فرمود: چه چیز مانع شد كه بر من و آن كه با من بود سلام كنی؟ پاسخ داد: ای رسول خدا! شما را دیدم در گفت و گو غرق شدهاید. دوست نداشتم با سلام سخن شما را قطع كنم و به آن مشغول دارم. پیامبر به او فرمود: چه كسی با من بود؟ گفت: نمیدانم. فرمود: جبرئیل با من بود و اگر سلام میكردی پاسخت را میداد.
39. ثعلبة بن عمیر بدری؛
او همان كسی است كه در جنگ جمل برای كمك به علی علیهالسلام به وی صدهزار درهم داد. و در صفّین به شهادت رسید.
40. ربعی بن عمرو بدری؛ 41. خزیمة بن اوس بدری؛ 42. سراقة بن كعب بدری.
بنی مازن
43. ابو داوود بن عامر بدری؛ 44. عبداللّه بن كعب بدری؛ 45. قیس بن أبی صعصعه بدری.
بنی دینار
46. نعمان بن عمرو بدری؛ 47. سلیمان بن حارث بدری؛ 48. بشر بن قیس بدری؛
49. سعید بن سهیل بدری؛
بنی حرث بن خزرج
50. سماك بن حرب بدری؛ 51. عباس بن قیس بدری؛ 52. عبداللّه بن زید بدری؛
بنی ساعده
53. اسید بن مالك بدری؛ 54. كعب بن عامر بدری؛ 55. عیاش بن حی بدری؛
بنی عوف بن خزرج
56. عبادة بن صامت.
یكی از نقباء شب عقبه و او كسی است كه با پیامبر بیعت كرد تا از ملامت ملامتگران نهراسد. بدری بود.
57. عمرو بن أَنَس بدری؛ 58. عقبة بن وهب بدری؛ 59. ثابت بن هزال بدری.
بنی سلمه
60. ابوالیسر، كعب بن عمر بدری.
او كسی است كه در هنگام نزول آیه: «یا أیها الذین آمنوا اتّقوا اللّه وَ ذَرُوا ما بَقِی مِنَ الرّبوا إن كنتم مؤمنین»1 به پیامبر گفت: و به تحقیق رها كردیم. و چون آیه «… وَإنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤوس أموالكُم…»2 نازل شد، گفت: راضی شدیم. و چون آیه «و إنْ كانَ ذُوعُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إلی مَیسَرَةٍ…»3 نازل گردید. گفت: مهلت دادیم. و چون آیه «وَ أنْ تصدَّقوا خَیرٌ لكُم»4 فرود آمد؛ گفت: تصدّق دادیم.
61. عقبة بن عمرو لیثی بدری؛ 62. عمیر بن حارثه بدری؛ 63. عبداللّه بن عبدمناف بدری؛ 64. خلیدة بن عمرو بدری؛
او كسی است كه به عبداللّه بن [ابی] سلول ـ هنگامی كه لگام استر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را گرفته بود ـ گفت: دستت را بردار قبل از آن كه، از بدنت جدا گردد.
65. ثعلبة بن قیظی بن صخر بدری؛
بنی زریق
………………………………………………………………………………………….
1. بقره (2) آیه 278.
2. همان، آیه 279.
3و3. همان، آیه 280.
66. مسعود بن خالد بدری؛ 67. رفاعة بن رافع بدری؛ 68. جبر بن أنیس بدری؛ 69. عباد بن قیس بدری.
بنی بیاضه
70. مرّة بن عامر بدری؛ 71. جبلة بن ثعلبة بدری؛ 72. خلیفة بن عدی بدری.
بنی عمر بن عوف
73. منذر بن محمد بدری؛ 74. سهل بن حنیف بدری؛
او كسی است كه جانشین علی علیهالسلام در مدینه بود زمانی كه حضرت به كوفه رفت [برای جنگ جمل].
75. حارث بن نعمان بدری؛ 76. عبید بن اُم عبید بدری؛ 77. ابوعبیدة بن ربیعه بدری؛
بنی عبدالاشهل
78. مالك بن تیهان بدری؛
او یكی از نقباء انصار در شب [بیعت] عقبه بود.
79. عبید بن تیهان بدری؛
او نیز یكی از نقباء در شب عقبه بود و این دو (مالك و عبید) در جنگ صفّین در ركاب علی علیهالسلام به شهادت رسیدند.
80 . سعد بن زید بدری؛ 81 . عبّاد بن بشر بدری؛ 82 . عبداللّه بن سعد بدری؛ 83 . سلمة بن ثابت بدری.
انصاری كه با پیامبر صلیاللهعلیهوآله بودند ولی در بدر شركت نداشتند
84 . همراه و مساعد اصحاب بدر، زید بن ارقم، وی با منافقان بود و نفاق آنها را آشكار كرد.
85 . خزیمة بن ثابت؛
او را ذوالشهادتین نامیدند. وی كسی بود كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله اجازه داد كه گواهی او به تنهایی مانند گواهی دو مرد باشد.
86 . عقبة بن عامر؛
او كسی بود كه همراه منافقان در شب عقبه [در هنگام بازگشت از تبوك] حضور داشت و كارگزار علی علیهالسلام در كوفه بود.
87 . رافع بن خدیج؛ 88. نعمان بن عجلان [زرقی]؛ او كارگزار علی علیهالسلام بر نهروان بود.
89 . قتادة بن ربعی؛ او كارگزار علی علیهالسلام در مكّه بود.
90. حنظلة بن نعمان؛ 91. محمد بن ثابت بن قیس بن شماس؛ 92. ابوالورد بن قیس [بن فهد انصاری]؛ 93. علاء بن عمرو؛ 94. عبداللّه بن أبی طلحه؛
او كسی است كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دعا كرد در حق پدر و مادرش كه به وی حامله گردید و فرمود:
بارالها! مبارك گردان برای آن دو شبشان را.
جریان بدین گونه است كه: ابن ابوطلحه بعد از مالك پدر انس بن مالك با مادر انس ازدواج كرد. ام انس از گرامیترین زنان انصار بود. هنگامی كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به مدینه هجرت كرد، مسلمانان هر یك طبق توان خویش هدیهای به حضرت دادند. ام انس، فرزند خود انس را خدمت پیامبر برد و گفت:
ای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ! مردم طبق توان خویش هدایایی برای شما آوردند و من چیزی برای هدیه نداشتم جز این فرزندم، او را بگیرید تا به شما خدمت كند.
از این رو انس به خدمت كردن به پیامبر مشغول گردید.
مادرش با ابوطلحه ازدواج كرد و از او پسری به دنیا آورد. ابوطلحه خود از اخیار و افراد ویژه انصار بود، روز روزه میگرفت و شب بیدار میماند و روزها در مزرعهاش به كار میپرداخت، زمانی كودك آنها مریض شد. ابوطلحه هنگامی كه از مزرعه بازمیگشت به دیدار كودكش میرفت و از حال او میپرسید. در یكی از روزها كودك از دنیا رفت و ابوطلحه از مرگ وی بیخبر بود، مادرش او را در گوشهای از خانه گذاشت. زمانی كه ابوطلحه آمد و خواست او را ببیند. مادرش گفت: او را رها كن؛ زیرا در حال آرامش و استراحت است. و مرگ او را به طلحه نگفت. ابوطلحه كه تصور میكرد حال فرزندش خوب شده خوش حال شد و به بسترش رفت همسرش به وی پیوست و همبستر شدند.
در صبح زنش گفت: ای ابوطلحه! آیا دیدهای كسانی كه مدتی چیزی را از برخی همسایهها عاریه بگیرند و مدتی از آن استفاده نمایند آن گاه صاحب عاریه آن را باز گیرد. پس كسانی كه عاریه نزد آن ها بوده گریه كنند. وضع این گونه افراد چگونه است؟
ابوطلحه پاسخ داد: اینها دیوانهاند.
زن گفت: پس ما نباید از دیوانگان باشیم. فرزندت مرد. عزادار باش و او را تسلیم خدا نما و دفن كن. ابوطلحه گزارش واقعه را به پیامبر صلیاللهعلیهوآله داد. پیامبر از كار زن تعجّب كرد و در حق او دعا كرد و فرمود
بارالها! شب آن دو را مبارك گردان.
همان شب ام انس به همین عبداللّه از ابوطلحه حامله شد. بعد از تولدش او را در پارچهای پیچید و همراه فرزندش انس خدمت پیامبر فرستاد و گفت:
ای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله این نتیجه دعای شماست.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را گرفت و كامش را گشود و در حقش دعا فرمود. او [عبداللّه] از برترین فرزندان انصار بود.
95. از كسانی كه با علی علیهالسلام بودند، قیس بن سعد بن عباده بود؛ سعد بن عباده از بنی ساعده از خزرج است. كنیه او ابوثابت و سروری از بزرگان انصار بود. به او «كامل» میگفتند؛ زیرا در جاهلیت شنا و تیراندازی را خوب میدانست و از بزرگان قومش بود. اسلام آورد و در بدر شركت نداشت؛ زیرا در آن زمان مار او را گزیده بود. در تمام جنگهای پیامبر شركت كرد. او مردی نیك خواه، خیر و فاضل بود. در روز سقیفه از بیعت با ابوبكر امتناع ورزید. گفته شده این به خاطر آن بود كه از پیامبر خبری شنیده بود و بیعت را برای علی علیهالسلام قرار داده بود. با ابوبكر بیعت نكرد و به دلیل ترس از جان خویش از مدینه خارج و به حَوْران در سرزمین شام رفت. در آن جا ماند تا ابوبكر از دنیا رفت و حكومت به عمر رسید. از بیعت با عمر هم امتناع ورزید. دو سال و نیم بعد از حكومت عمر در آن جا درگذشت. گفته شده در كشتن وی تلاش میشده و او را كشتند و تصور كردند كه جنها او را كشتند و شنیدند كه گویندهای از آنها میگوید:
قتلنا سید الخزرج سعد بن عباده
رمیناه بسهمین فلم تخط فؤاده
ما آقای خزرج سعد بن عباده را كشتیم. او را با دو تیر زدیم كه در رسیدن به قلبش خطا نكرد.
و این از امور محالی است كه عقل آن را نمیپذیرد.
و فرزندش قیس كنیهاش ابوعبدالملك است و او مردی فاضل از شیعیان علی علیهالسلام بود و احادیثی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله درباره علی علیهالسلام روایت كرده است. او در پیشاپیش سپاه امام حسن بن علی علیهالسلام در روز مدائن بود.
96. حارث بن زیاد؛ 97. عبداللّه بن زیاد؛ 98. جبلة بن عمرو؛ 99. بشیر بن أبی زید؛ 100. عمیر بن زید بن أحمر؛ 101. ثابت بن زید بن ودیعه؛ 102. عبدالرّحمان بن عبد ربّه؛ 103. عبداللّه بن حراش بن حارث؛ 104. براء بن عازب؛ 105. ثابت بن قیس؛ 106. قیس بن احمد؛ 107. عبداللّه بن زید؛ 108. عبید مولی زید. او در روز نهروان كشته شد.
109. جعد بن رفاعة بن سعد؛ 110. عثمان بن حنیف؛ وی از اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود و در جنگ صفّین كشته شد.
111. أبو عباس زرقی؛ او سوار كار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود و نامش عبید بن معاویه بود.
112. ابوحسن تمیم بن عبدعمرو؛ او كارگزار علی علیهالسلام در مدینه بود.
113. عائذ بن عبدالرّحمان؛ 114. عمرو بن عزیه بدری؛ او كسی است كه شتر را در جنگ جمل كشت. كنیهاش أبا حبه است در جزیره كشته شد.
115. حجاج بن عمرو؛ او كسی است كه در هنگامه جنگ میگفت:
ای گروه انصار! خدا را دوباره یاری كنید؛ یك بار با پیامبر و بار دیگر با علی علیهالسلام .
و میگفت:
آیا میخواهید كه به پروردگارمان بگویید: «رَبَّنا إنّا أطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَاَضَلّونا السَّبیلاً».1
116. عبداللّه بن عامر؛ 117. جابر بن عبداللّه؛ 118. معاذ بن صمه؛ 119. عبداللّه بن عامر بن مروان؛ 120. جبیر بن حباب بن منذر؛ 121. كعب بن عجره؛ 122. مرّة بن نعمان؛ 123. سهیل بن مسعود؛ 124. سعید بن سعد بن عباده؛ 125. خالد بن أبی دجانه؛ 126. عثمان بن سعد؛ 127. عامر بن زید؛ 128. زید بن جاریه؛ 129. عبید مولی زید؛ 130. بشر بن مسعود؛ 131. صَیفی بن عبید؛ 132. عامر بن أوس؛ 133. مسعود بن قیس؛ 134. یزید بن طعمه؛ 135. جابر بن زید؛ 136. قیس بن قیس؛ 137. معاویة بن حرام بن عمرو؛ 138. محمد بن عمرو بن حزم؛ 139. خالد بن ابیخالد؛ او در صفّین به شهادت رسید.
140. محمد بن هلال بن معلا؛ 141. ابوزید بن قیس؛ 142. عامر بن مسعود؛ 143. عبداللّه بن عامر بن حصین؛ 144. عبداللّه بن ثابت؛ 145. عبداللّه بن معاذ بن جموع؛
كسانی كه با علی علیهالسلام بودند از اصحاب پیامبر از مهاجران عرب و تابعینی كه رسولخدا صلیاللهعلیهوآله بهشت را برای آنان واجب دانسته و آنها را با این ویژگی نامیده است:
………………………………………………………………………………………….
1. احزاب (33) آیه 47.
146. عمرو بن حَمِق خزاعی؛
او بعد از علی علیهالسلام زنده ماند، معاویه در صدد دستگیری وی برآمد به طرف جزیره فرار كرد و همراه او مردی از یاران علی علیهالسلام بود كه به او زاهر میگفتند. چون به بیابانی رسیدند در نیمههای شب ماری عمرو را گزید. صبح بدنش باد كرد و گفت: ای زاهر! مرا رها كن؛ زیرا حبیب من رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به من خبر داد كه در ریختن خون من جن و انس شركت خواهند داشت و به ناچار كشته میشوم. در این هنگام آثار سپاهی كه در پی او بودند پدیدار شد. سپس گفت: ای زاهر! پنهان شو، زمانی كه كشته شدم سرم را جدا میكنند و میبرند. زمانی كه رفتند بیا و جسدم را دفن نما.
زاهر گفت: نه! من تیرهای خود را آماده میكنم و به طرف آنان تیراندازی میكنم و زمانی كه تیرها تمام شد همراه تو كشته میشوم.
عمرو گفت: نه! آن چه خواستم انجام ده. خداوند تو را نفع میبخشد. پس زاهر پنهان شد. آن قوم آمدند و عمرو را كشتند و سرش را جدا نمودند و آن را بردند و این اوّلین سری بود كه در اسلام از بدن جدا شد و برای مردم به نمایش گذاشته شد.
پس از آن كه رفتند زاهر آمد و بدن عمرو بن حَمِق را دفن كرد.
زاهر باقی ماند تا این كه در طف و سرزمین كربلا با امام حسین علیهالسلام كشته شد.
147 و 148. عبدالرّحمان بن بدیل خزاعی؛
او كسی است كه در بیعت رضوان زیر درخت شركت داشت. او در صفّین در جمع سه هزار نفری كه برای مرگ آماده شده بودند كشته شد. آنان از مردم شام حدود بیست هزار نفر را كشتند و پیوسته یكی از اینها پس از دیگری كشته میشدند و تا آخرین نفر به شهادت رسیدند و عبداللّه بن بدیل رجز میخواند و میجنگید و میگفت:
أقتكم و لا أری معاویة هوت به فی النّار أم هاویة
و عبداللّه بن بدیل از كسانی است كه خداوند آنان را به سخن خویش توصیف فرموده است:
وَ لاعَلَی الّذینَ إذا ما أتَوكَ لِتَحْمِلَهُمْ قلْتَ لا أجِدُ ما أحْمِلُكُمْ عَلَیه تَوَلَّوا وَ أعْینُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنا ألاّ یجِدُوا ما ینْفِقونَ.1
وی در صفّین به شهادت رسید.
149 ـ 152. برید؛ عبداللّه؛ منقذ و عروه (فرزندان مالك)؛ آنان كه علی علیهالسلام در حالی كه
………………………………………………………………………………………….
1. توبه (9) آیه 92.
رجز میخواند به آنان میگفت:
جزی اللّه خیرا عصبة أسلمیة حسان الوجوه صرعوا حول هاشم
برید و عبداللّه منهم و منقذ و عروة أبناء مالك فی الأقادم
153. ابن حصیب أسلمی از مهاجران؛ 154. جهجاة بن سعد غفاری؛
او كسی است كه عصای عثمان را از دستش گرفت و آن را شكست. سپس مردم او را سنگ میزدند در حالی كه بر منبر بود.
155. ابوشریح خزاعی؛ 156. صالح بن ناقد بدری؛ 157. ابوراقد حارث بن عوف لیثی؛ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را به سوی قومش فرستاد.
158. عمیر بن قره لیثی؛ او كسی است كه معاویه سوگند خورد سرب در گوشهایش بریزد.
159. زید بن خالد جهنی؛ 160. مسعود بن أسلم؛ 161. عامر بن ذهل؛ 162. ربیعة بن قیس؛ این دو از عدوان بودند.
163. عبدالسلام از مهاجران؛
از تابعین كسانی كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آنان را به بهشت بشارت داده و آن را برای آنها واجب دانسته است.
164. زید بن صوحان؛ او «زید خیر» خوانده میشد و او كسی است كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در بارهاش فرمود:
إنَّ مِنْ بَعدی رَجُلٌ یسْبِقُهُ عضوٌ مِنْه إلی الجَنَّة ثُمَّ یتْبَعَهُ سائِر جَسَدِهِ
پس دستش در روز جلولاء [مكانی نزدیك بعقوبه عراق] قطع شد و در جنگ جمل با علی علیهالسلام بود و گفت:
ای امیرالمؤمنین علیهالسلام من دستی را دیدم كه از آسمان به من اشاره میكرد كه بیا و آن جز دست خودم نبود و نمیبینم جز این كه به دستم خواهم پیوست. پس زمانی كه كشته شدم با لباس و خونم مرا دفن كنید، ای امیرالمؤمنین! زیرا من با آن قوم مخاصمه خواهم كرد.
سپس در مقابل علی علیهالسلام به جنگ پرداخت تا این كه كشته شد.
بنی عبدالقیس
165. سیحان بن صوحان؛ 166. راشد بن سمره؛ 167. عبداللّه بن رقبه؛ 168. ابوعبیده؛
تمام آنها یكی پس از دیگری پرچم جنگ را به دست میگرفتند. سپس آن را صعصعه گرفت. و ثابت ماند و بعد از آن نیز زندگی كرد.
169. جندب الخیر [ابن كعب ازدی]؛ در صفّین كشته شد.
او كسی است كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در شبی رجزش را میخواند در حالی كه اصحابش را حركت میداد و میفرمود:
جُنْدَبٌ وَ ما جُنْدَب؛ جندب، چه دانی كه جندب چیست؟
چون صبح شد، اصحاب گفتند:
ای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ! شنیدیم كه نام جندب را ذكر میكنی.
فرمود:
نَعَمْ، رَجُلٌ یقالُ لَهُ: جُنْدَبٌ مِنْ أمّتی یضْرِبُ ضَرْبَةً یفرق بین الحَقِّ وَ الباطِلِ، یبْعَثَهُ اللّهُ یوْمَ القیامَةِ أمة وحده.
بعد جندب مرد ساحری را در برابر ولید بن عقبه آن گاه كه والی كوفه از طرف عثمان بود دید. پس او را كشت.
ولید گفت: چرا او را كشتی؟
گفت: من برای تو گواه میآورم. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود:
كسی كه ساحری را ببیند او را با شمشیر بزند.
ولید دستور داد او را زندانی كردند.
زندانبان مرد مسلمانی به نام دینار بود. او جندب را آزاد كرد. چون این خبر به ولید رسید، دستور داد كه آن قدر دینار را زدند تا از دنیا رفت.
170. اویس بن عامر قرنی؛ وی كسی بود كه در ركاب علی علیهالسلام در صفّین كشته شد و او كسی است كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دربارهاش فرمود:
إنّ مِنْ بَعْدی رَجُلٌ یقالُ لَهُ أُوَیس بِهِ شامّةٌ بَیضاءٌ، مَنْ لِقِیهُ فَلْیبَلّغُهُ مِنّی السّلام، فَإنَّهُ یشْفَعُ یوْمَ القیامَةِ لكذا و كذا مِنَ النّاسِ.
171. علقمة بن قیس از تابعان؛ وی پایش در صفّین آسیب دید.
172. هند جملی؛ او در روز جمل كشته شد.
173. عبداللّه سلمه؛ 174. زیاد بن ابی حفصه تیمی؛ 175. محرز بن صحصح.
او كسی است كه با عبیداللّه بن عمر بن خطاب در روز صفّین جنگید.
و این بخشی از اخبار صفّین بود كه در آن فضایل علی امیرالمؤمنین علیهالسلام می باشد.1»
………………………………………………………………………………………….
1. شرح الاخبار، تحقیق: سید محمد حسینی جلالی، مؤسّسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرّسین، ج 2، ص 16 ـ 36.
این كتاب عبیداللّه بن ابیرافع طبق نقل قاضی نعمان مصری در شرح الاخبار میباشد. گرچه در مواردی لغزشهایی در آن دیده میشود كه مشخّص نیست از اصل بود یا در استنساخ وارد كتاب شده، امّا در مجموع بخش عمده آن را كتب دیگر آوردهاند و بخشی از آن نیز منحصر به همین كتاب است و جزو منابع اوّلیه است.
علاّمه امینی در الغدیر1 نام 145 تن از یاران پیامبر را ذكر كرده كه همراه علی علیهالسلام بودند و عدّه زیادی از آنها در بدر شركت داشتند كه با آن چه در این كتاب آمده مشتركات فراوانی دیده میشود و برخی نامها را میشود توسط آن شناخت و ما در این جا فقط به نقل آن چه در كتاب آمده اكتفا كردیم.
………………………………………………………………………………………….
1. الغدیر، ج 9، ص 362 به بعد.