ازدواج

 

 

 

 

حضرت آيت ‏الله ‏العظمى بروجردى ‏قدس سره در سال هزار و سيصد و چهارده به فرمان پدر به بروجرد بازگشت و تاهل اختيار كرد.

پدرش، دخترى به نام خديجه را انيس زندگى او كرد. ايشان، تا پايان عمر از خدمات اين زن در امر تحصيل و تدريس‏اش بسيار به نيكى ياد مى‏كرد. پس از وفات اين بانوى گرامى، ايشان هفته‏اى يك بار يا بيش‏تر، پس از درس، در ايوان صحن بزرگ حضرت معصومه‏عليها السلام بر سر قبر او مى‏نشست.

ايشان، در ابتدا، چون مى‏ترسيد كه ازدواج، مانع تحصيل او گردد، از ازدواج‏كردن گريزان بود. ولى آن هنگام كه پدر به او گفت: «اگر به فرمان پدر عمل كنى اميد است كه خداوند به تو، توفيقى دهد كه به مراحل بالا برسى، ولى اگر به فرمان من گوش ندهى، شايد همين توفيقات هم از تو گرفته شود.» ، پذيرفت كه ازدواج كند.

و چه زيبا، حق بودن سخن پدر آشكار شد و آن بانوى گرامى، با تلاش‏هاى فراوان‏اش، تحصيل ايشان را آسان‏تر كرد.

بازگشت دو باره به اصفهان

ايشان، پس از متاهل شدن، دو باره به اصفهان كوچيد. مدت اين اقامت، پنج‏سال بود.

ايشان، در اين مدت، افزون بر حضور در درس اساتيدى كه نام‏شان گذشت، خود به تدريس دوره‏ى سطح حوزه پرداخت.

به سبب خوش استعدادى و بيان روان و… طلبه‏هاى فراوانى در درس ايشان حاضر مى‏شدند.

حضرت ايشان در اين مدت تقريبا ده سال، مبانى علمى خود را تقويت كرد تا آن جا كه از سه استاد بزرگوارش (سيدمحمدباقر درچه‏اى و سيدميرزا محمدتقى مدرس و ميرزا ابوالمعالى كلباسى) اجازه‏ى اجتهاد دريافت كرد.

 

 

 

 

پاسخی بگذارید