در متن کتاب و پاورقیها در این باره به اجمال و تفصیل نسبی سخن رفته است، ولی نه مرتب و به طور روشن که خواننده را درست در جریان امر بگذارد و نقطه ابها می برایش باقی نماند، بهمین جهت به مناسبت حکم و موضوع در این باره و لو مختصر سخن میگوئیم تا هنگام مطالعه اصل کتاب، مطالب بهتر و زودتر درک شود، پس میگوئیم:
حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام دو مین امام از ائمه معصو مین ما و فرزند ارشد ا میرالمؤمنین و بانوی بانوان جهان فاطمه زهرا دختر پیغمبر علیهم السلام، و نخستین نواده حضرت رسول اکرم و پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم بنا بر مشهور در سال دوم هجری در شهر مقدس مدینه طیبه متولد شد، و در سال 50 هـ.ق در همان شهر بر اثر سمی که معاویة بن ابی سفیان طاغوت بنی ا میه به وسیله جعده دختر اشعث بن قیس به او خورانید، بنا بر مشهور در 28 ماه صفر همان سال به شهادت رسید. مرحوم آیتالله بروجردی با 32 واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام میرسانند.
به طوری که علمای نسب نوشتهاند، و آیتالله فقید هم در این کتاب یادآور شدهاند دودمان امام حسن مجتبی علیه السلام از دو پسر آن حضرت زید و حسن مثنی بازمانده است.
صفحه/13
حسن مثنی که در پاورقی کتاب نوشتهایم تنها مجروح صحرای کربلا است که از آن معرکه جان به سلامت برد، و چون بعد از پدرش امام حسن، دو مین حسن خاندان خود بوده «مثنی» یعنی حسن دو می، خوانده میشد، در سال 97 هجری بر اثر سمی که سلیمان بن عبدالملک مروان از خلفای غاصب اموی به وسیلهای به او خورانید، در سن 53 سالگی در مدینه منوره به شهادت رسید.
حسن مثنی شش پسر به اسا می: عبدالله، حسن و ابراهیم، هر سه از همسرش فاطمه دختر عمویش امام حسین علیه السلام، و داود و جعفر و محمد از مادران دیگر داشته است. حسن مثنی جد سیام آیتالله بروجردی است.
عبدالله پسر بزرگ حسن مثنی را به واسطه این که پدرش حسن بن حسن، و مادرش دختر امام حسین علیه السلام و شخصاً هم شبیه پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم، و زیبا و کریم و سخی و قویدل و شجاع بوده است، «عبدالله محض» خواندند. حسن برادر او هم چون سو مین حسن از دودمان خود بوده که بدون فاصله و پیاپی آمده بود، «حسن مثلث» یعنی سو مین حسن خوانده شد.
ابراهیم برادر دیگر عبدالله، و سو مین پسر حسن مثنی نیز چون سیدی با جود و سخاوت و دارای مناعت طبع و شرافت نسب بود، ابراهیم غمر گفتند. به گفته ابو نصر بخاری، ابراهیم غمر شبیهترین مردم به پیغمبر بوده(1).
ابراهیم غمر که جد بیستونهم آیتالله بروجردی است نیز شش پسر داشته است، ولی نسل او فقط از پسرش دیباج باقی ماند که به واسطه زیبائی دیباج خوانده شد. دیباج در عربی به معنی دیبا است.
صفحه/14
اسماعیل دیباج همراه پدرش ابراهیم غمر و عموهایش عبدالله محض و حسن مثلث و محمد دیباج که او نیز به خاطر زیبائیش، ملقب به دیباج بود و گروهی دیگر از سادات حسنی که جمعا 20 تن بودند، در رابطه با قیام محمد نفس الزکیه و ابراهیم پسران عبدالله محض بر ضد مظالم بنی عباس، سه سال در مدینه و دو سال در «هاشمیه» پایتخت بنی عباس واقع در نزدیکی کوفه، به دستور منصور دو مین خلیفه عباسی که عموزاده آنها بود، زندانی شدند.
این عده در زندان هاشمیه بر اثر شرائط نامساعد زندان که بسیار بر آنها سخت گذشت، جمعی جان دادند، بعضی هم بر اثر شکنجه شهید شدند و بقیه با خراب کردن سقف زندان بر سر آنها به قتل رسیدند و به عبارت بهتر شربت شهادت نوشیدند.
این واقعه در سال 145 هجری (2)اتفاق افتاد. ابراهیم غمر نخستین شهید آن زندان بود که او را زنده دفن کردند.(3)
ابو الفرج اصفهانی که از دودمان بنی ا میه و زیدی مذهب بوده، در «مقاتل الطالبین» با سلسله سند روایت میکند که عبدالله بن موسی گفت: از عبدالرحمن بن ابوالموالی که با سادات بنی الحسن در زندان منصور بود پرسیدم صبر و شکیبائی زندانیان در مقابل مصائبی که میدیدند چگونه بود؟ عبدالرحمن گفت: آنها مرد می صبور و شکیبا بودند. مردی در میان آنها بود که مانند زر گداخته هر چه حرارت آتش آن زیادتر میشد،
صفحه/15
خلوصش بیشتر میگردید. او اسماعیل بن ابراهیم بود. هر چه بیشتر بلا و مصیبت بر وی وارد میشد صبر و بردباریش افزونتر میگردید(4). این اسماعیل دیباج جد بیست و هشتم آیتالله بروجردی است.
چند نفر از زندانیان، از زندان هاشمیه نجات یافتند که از جمله همین اسماعیل دیباج بود. او پس از آزادی از زندان در سال 169 در قیام پسر عمویش حسین بن علی بن حسن مثلث با 24 نفر دیگر از سادات انقلابی حسنی و حسینی شرکت جست، و در جنگی که میان آنها و سپاه اعزا می موسی هادی برادر منصور خلیفه عباسی، در محلی به نام «فخّ» واقع در بیرون مدینه روی داد شکست خوردند و بیشتر آنها به شهادت رسیدند. حسین بن علی پسر حسن مثلث رهبر این قیام معروف به شهید فخ است. از سرنوشت اسماعیل دیباج در این جنگ خبری نیست.
واقعه فخ و شهادت حسین بن علی و سایر سادات و علویان و پیروان آنها در آن جنگ، پس از واقعه کربلا، دردناکترین حادثه تاریخ علویان و شیعیان بوده است. ابو الفرج اصفهانی در «مقاتل» به سند خود از امام محمد باقر علیه السلام روایت میکند که فرمود: «وقتی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از سرز مین فخّ گذشت دو رکعت نماز گزارد، و چون به رکعت دوم رسید شروع به گریستن نمود، پس از نماز نمازگزاران سبب گریه را پرسیدند، فرمود: جبرئیل در رکعت اول بر من نازل شد و گفت: ای محمد! در این محل یکی از فرزندان تو شهید میشود که شهیدان با او پاداش دو شهید دارند ».(5)
صفحه/16
ابو نصر بخاری (6) نسبدان مشهور در «سرالسلسلة العلویة» از امام محمد باقر علیه السلام روایت میکند که فرمود: «برای ما اهلبیت بعد از واقعه کربلا قتلگاهی بزرگتر از فخ دیده نشده است.»(7)
اسماعیل دیباج دو پسر داشت: یکی به نام حسن که او را حسن تج میگفتند. وی نیز در قیام شهید فخ شرکت داشت. هارون الرشید بیست و چند سال او را در زندان نگاه داشت تا این که مأمون خلیفه شد، و از زندان آزاد گردید.(8)
……………………………………………………………………………………………………………………….
1- سر السلسلة العلویة، چاپ نجف اشرف، مطبعه حیدریه، چاپ اول سال 1381، ص 14.
2 – تاریخها در این کتاب عموما هجری قمری است و اگر شمسی بود یادآور می شویم.
3- مقاتل الطا لبيين،چاپ دوم،نجف اشرف، مطبعه حيدريه سال 1385. ابوالفرج علي بن حسين بن محمد مروانی اصفهانی متوفی بسال 356 در بغداد، مؤلف کتاب »اغانی» و »مقاتل الطالبین» و غیره.
4- مقاتل الطالبین، ص 135.
5 – مأخذ سابق، ص 29.
6 – ابو نصر سهل بن عبدالله بخاری زنده در سال 341، مولف کتاب »سر السلسلة العلویة» است که از قدی میترین کتب انساب محسوب می شود و مأخذ کتب انساب بعدی است.
7- عمدة الطالب، چاپ دوم، نجف اشرف، مطبعه حیدریه، سال 1380، ص 183 و سر السلسلة العلویة، ص 14.
8 – مأخذ سابق، ص 162.