از ابتكارات آن مرد بزرگ آن بود كه اسلام را به خارج وارد كنند، و شاید انگیزه ایشان از این كار معرّفی شیعه و اعزاز دین در محیطهای غربی بوده و یا اینكه چون میدیدند روح تقلید از خارجیها در بسیاری هست، ایشان میخواستند از رهگذرِ اعزامِ عالِم مذهبی به خارج و ساختن مسجد در محیطهای غربی و توجّه دادن آن جوامع به دین، ایرانیان را هم كه نوعاً یا احیاناً چشمشان به آنهاست متوجّه به دین سازند.
مهمترین گام مقدسی كه در این راه برداشتند ساختن یك مسجد شكوهمند باهمه وسائل و لوازم در حسّاسترین موضع و مكان از خیابانهای شهر هامبورك آلمان كه چشم همه مردم آن شهر و مملكت و مسافران و مهاجران و توریستها را به خود متوجّه میسازد، بود و از آغازِ قضیه، مبلّغان محترم و شخصیتهای تحصیل كرده و وزینی را بدانجا فرستادند كه نمونه آنها مرحوم آقای شیخ محمد محققی بود و دستور داده بودند كه او در آنجا محترمانه بگردد و دارای اتومبیل مناسب و عالی باشد تا در انظار مبلّغان ادیان دیگر احساس حقارت نكند و سرشكسته نباشد و بهتر بتواند كار كند و ترویج از اسلام بنماید و یاد دارم كه یك وقتی ایشان در زمان زعیم بزرگ از آلمان آمده و طلاب را در منزلی دعوت كرده بود و من هم شركت كردم و با استفاده از وسائل صنعتی روز مجلس درس آقا را با اسلاید نشان میداد؛ یعنی چراغها را خاموش مینمود و توجّه همه به سوی دیوار سالن جلب میشد و آیةاللّه العظمی بروجردی را در حال القای دروس عالیهشان در مسجد اعظم نشان میداد.
وحشت و اضطراب معظّمله
شجاعان و قهرمانان هم نسبت به چیزهایی احیاناً حسّاسیت دارند و از فكر و اندیشه آنها دچار اضطراب میشوند منتهی عوامل اضطراب زای آنان از نوع همین امور مادّی و تخیلات ظاهری است.
آنچه ازحالات مرحوم آیةاللّه العظمی آقای بروجردی به دست میداد این است كه ایشان همواره از یك موضوع وحشت داشته و در اضطراب بوده است. او با همه این خدمات برجسته كه جدّاً به وصف نمیآید، همواره در بیم و هراس بوده كه نكند این اعمال مقرون به اخلاص نبوده باشد و افكار و تخیلات دیگر غیر از خلوص للّه تعالی او را به انجام این اعمال و برنامهها وادار كرده باشد، نكند غیر خدا در این اعمال سهیم باشد. ایشان عامل نجات و رهایی از عذاب الهی را اخلاص قلب و خلوص كامل در عمل میدانست.
وی در این باره گاهی با نزدیكان و دوستان بسیار قدیمی دوران تحصیلیاش در اصفهان و گاه با دیگران از این مقوله سخن گفته و اظهار نگرانی كرده و از وضع قبولی اعمال و خدمات مستمر و مداوم خود ابراز تأسّف و تحسّر فرموده است و بسیار نگران این موضوع بوده كه سر و كارش فردای قیامت با زید و عمرو و با اصحاب و دوستان نیست تا هم چنان كه امروز اعمال او را میستایند و تقدیر میكنند و در جهان آخرت هم به همینگونه با او رو به رو شوند،بلكه سر و كارشان با پروردگار است كه از همه اسرار درون انسان آگاهی دارد و حساب او بسیار دقیق و موشكافانه است.
كلام مباركی كه آن مرد دریا دل را منقلب میكرده و او را به اضطراب و ناراحتی میانداخته است این جمله مبارك است كه بارها و در مناسبتهای مختلف ـ بنا به نقلهای متعدّدی كه از اشخاص از ایشان شده ـ میخواندند:
خلّص العمل فإنّ الناقد بصیر بصیر؛عمل را برای خدا خالص گردان كه نقّادی بصیر و بسیار روشن مواظبت دارد.
در نقل دیگری از آن بزرگوار نقل شده است كه:
أَخلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر.(1)
این روایت شریف و این كلام مبارك و تهدید كننده و كوبنده، مرحوم آقای بروجردی را به خود مشغول كرده بود. آنكه بالای سر افراد ایستاده و هر یك را جدا جدا با كمال دقت مینگرد و مراقبت میكند، صرّافی دقیق النظر است كه سره را از ناسره جدا میسازد و غیر خالص را از خالص ممتاز میكند. آن شجاع قویدل و آن صولتدار با هیمنه دربرابر این جمله، به نَفَس نفس آمده و این تهدید او را به زانو در آورده است. اكنون ما همگی نظری به اعمال خود انداخته و تأمّلی در برنامههای روز مرّه خود بنماییم و ببینیم كه اعمال و كاركرد ما چگونه است؟ آیا اعمال ما خالص و بیشایبه از برای ذات لایزال الهی است؟
بزرگترین مایه امیدواری آن حضرت
عبادت، اطاعت و بندگی خداوند از مایههای اصلی زندگی مرحوم آیةاللّه العظمی بروجردی به شمار میآید كه همواره از دوران كودكی و آغاز جوانی تا پایان ایام پیری با آن دلخوش بود.
طلب علم و تحصیل كمال، بزرگترین گمشده آن مرحوم قلمداد میشد كه شب و روز در جست و جو و طلب آن بود.
خدمت به خلق خدا و احسان و نیكوكاری نسبت به بندگان خدا وسیله دلخوشی و راحتی روح و جان آن بزرگوار بود و هیچگاه از آن غفلت نمیورزید. خدمت به حوزه و اقدام در راه رشد و اعتلای آن و تربیت طلاب و علما و مجتهدان آرمان بزرگ آن بزرگ مرد به شمار میآمد.
در عین حال آنچه كه موجب امید جدّی آن بزرگوار بود و آن را عامل نجات خود در روز فقر و فاقه؛ یعنی «یوم الموت»، «یوم القیامة» و «یوم الحساب» میدانست عبارت از تألیف كتاب حدیث و روایت بود كتاب مبارك جامع احادیث الشیعه است كه مشتمل بر 26 جلد میباشد.
این كتاب با ملاحظه نواقص و خللهایی كه كتاب شریف وسائل الشیعه تألیف مرحوم محدّث بزرگوار و عالیمقدار شیخ حرّ عاملی داشته تألیف شده و همه مزایای آن را دارد؛ ولی از نواقص و نقاط ضعف آن خالی میباشد و در مقام نقل روایات، مصادر بیشتری را ارائه كرده و قهراً روایات زیادتری را تحت اختیار فقیه میگذارد كه فقیه و مجتهد میتواند در مقام استنباط احكام بدان اعتماد و اكتفا كند و به غوص و غور در روایات فراوان آن بپردازد و گمشده خود را در آن بیابد.
ایشان بنا به نقل فرزند محترمشان مرحوم حجة الاسلام و المسلمین آقای آقا محمد حسن طباطبائی كراراً میفرمودند:
صاحب وسائل؛ نفس شریف خود را در تألیف این كتاب به زحمت و رنج انداخته و تمام توان و كوشش و عمر خود را در جمع آوری احادیث آن و تبویب و ترتیب آن بذل كرده و در نتیجه نیكوترین چیز در این فنّ را ارائه كرده است و برای او برگردن ما حقی عظیم است و خداوند مساعی او را جزا و پاداش دهد و او راخشنود گرداند؛ مع ذلك این كتاب، نیاز به تنقیح، تهذیب و تكمیل دارد؛ زیرا كتاب وسائل الشیعه او به یك كتاب فقهی شبیهتر است تا كتاب حدیث، و او خواسته است جمیع روایاتی كه به گمان خودش دالّ بر حكم فرعی از فروع فقهیه بوده جمع نماید و در صدد این كه اخبار و روایات را با نظام تامّی بیاورد نبوده است و از این رو گاهی چیزهایی را كه میباید با هم بیاورد از هم جدا كرده و چیزهایی كه میبایست از هم جدا كند باهم آورده است و بسیاری از اوقات، روایات را در غیر باب خودش ذكر كرده و در غیر مواضع آنها قرار داده است و احادیث كتب اربعه (كافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار) را بدانگونه كه در آن اصول و مدارك است ذكر نكرده، بلكه اكتفا به ذكر روایت از یكی از این شیوخ، كرده است و آنگاه، فرموده: كلینی یا شیخ و یا صدوق نیز این روایت را نقل كرده است، با اینكه متون اینها در الفاظی كه دیگران نقل كردهاند اختلاف دارد به طوری كه معنا مختلف میشود.
و این مسامحه را در روایات كتب دیگر بیشتر كرده است و ضمناً آداب و سنن را با احكام فرعیه خلط كرده، چنان كه مواضعی از اخبار راكه بدان اشاره میكند تعیین ننموده، بلكه در آخرِ اكثر ابواب میفرماید: “گذشت روایاتی كه دلالت بر این معنا دارد یا اینكه میآید”. لذا كسی كه میخواهد اطلاع بر ادلّه متقدّمه و متأخره پیدا كند، چارهای ندارد جز اینكه كتاب را از آغاز تاپایان ببیند. و این كار، بسیار مشكل و سخت است دیگر اینكه آیات كریمه قرآنی كه مربوط به احكام است در وسائل ذكر نكرده كما اینكه روایاتی را كه صاحب مستدرك، استدراك كرده است ایشان نقل ننموده علاوه كه خالی از تكرار ابواب و احادیث وتقطیع اخبار و اسانید نیز نمیباشد.
بعد میفرماید:
و من هر زمان كه این نواقص و اشكالات را به یاد میآوردم به ذهنم میآمد كه اگرخدا توفیق دهد و شرایط مساعد گردد كتابی را تألیف كنم كه جامع بوده و حاوی جمیع فواید و وافی به همه مقاصد و آیات مربوط به احكام و روایات مربوط به فروع و مسائل اصولی مورد نیاز باشد و تكرار و تقطیع و زیادی در آن نباشد و این تألیف به نحوی باشد كه مراجعه كننده برای دستیابی و اطلاع بر روایات، بامشكلی مواجه نشود و به آسانی به روایت مورد نظر خود دست بیابد و خلاصه چنان باشد كه فقیه را از مراجعه به كتاب دیگر بینیاز سازد.
بالأخره آن بزرگمرد دو لجنه برای این كار ترتیب دادند و بالمآل كتاب شریف جامع احادیث الشیعه را تألیف فرمودند و بعد از فراغ، مكرّر آن را ملاحظه كرده و سپس امر به طبع آن فرمودند كه البته قسمتی از چاپ شده آن را كه دو جلد با قطع رحلی بزرگ بود دیدند؛ ولی عمر شریفشان كفایت نكرد كه همه مجلّدات آن را ببینند.
فرزند اكبرشان میگویند:
برای این كتاب نسبت به همه آثارش، اختصاص و امتیاز قائل بود و میفرمود: “این ثمره حیات من و نتیجه عمر من است.” حتی چند روز پیش از ارتحالشان یاد ورود خود بر خداوند كرده و بر كمی زاد و توشه و دوری راه، اظهار تأسّف و تأثر نمودند، جمعی از حضّار با یادآوری خدمات دینی و آثار علمی و تربیت فضلا و تعلیم علما و بنای مساجد عظیم و مدارس عالی و تلاش در راه احیای حق و نابودی باطل، ایشان را دلگرمی میدادند؛ ولی ایشان جواب دادند: “همه آنچه را كه شما ذكر كردید و گفتید نسبت به عظمت ربّ جلیل و نعمتهای فراوانی كه او بر من ارزانی داشته كم و ناچیز است”.
سپس سید الفقها آیةاللّه العظمی سید محمد رضا موسوی گلپایگانی گفتند: “شما به فضل خداوندِ مَلكِ وهّاب، موفق به تألیف كتاب ارزشمند جامع احادیث الشیعه شدهاید و این در اسلام كاری بزرگ بود و آثار آن فراوان و ثمرات آن در میزان اعمال سنگین و در نزد خدای رحمان و رحیم، بزرگ است و آن از برترین مصادیق «مداد العلماء» است كه بر «دماء شهیدان» برتری دارد.”
مرحوم آیةاللّه العظمی آقای بروجردی ایشان را بر این گفتار تصدیق كردند و فرمودند: “بلی تنها با این كتاب امید غفران الهی و رضوان پروردگار بزرگ را دارم و از خداوند، مسئلت دارم كه آن را مرجع علمای عاملین و فقهای عادل و متبحّر و طلاّب علوم ائمّه معصومین ـ صلوات اللّه علیهم أجمعین ـ قرار دهد”.(2)
در پایان این بحث مقتضی است كه حوزهها ارزش این اثر قیم را بدانند و از محتویات پرارزش آن كه در تحت اشراف و راهنمایی و خط دهی مرحوم آیةاللّه العظمی بروجردی تألیف شده و عدّهای از فضلا و دانشمندان زحمات طاقتفرسای شبانه روزی را بر خود تحمیل نمودند تا كار تألیف آن به پایان رسیده و امروز آماده در دست ما قرار گرفته است استفاده شایان بنمایند.
…………………………………………………………………………….
1 . شیخ مفید، اختصاص، ص341؛ ، ج 13، ص 432؛ احمد آشتیانی، ، ج1، ص374؛ و نیز لفظی كه در شیخ بهائی آمده این است: «أخلص العمل فإنّ الناقد بصیر».
2 . ر. ك: جامع احادیث الشیعه، مقدّمه.