زمینه های فکری
آیت الله بروجردی بر کتب و آرای فقهی علمای اهل سنت تسلط عجیبی داشت و اهتمام به این موضوع از همان آغاز تحصیل و تحقیق در زندگی علمی او مشهود بود و به طور مستمر دنبال می نمود . این اشراف و آگاهی نه تنها به فتاوای رهبران مذاهب اربعه (شافعی ، حنبلی ، حنفی و مالکی) اختصاص داشت بلکه شامل نظریات صحابه و سایر فقها و اندیشمندان اهل سنت مانند : لیث ثوری ، اوزاعی ، ظاهری و… هم می شد . گاهی این اطلاع به قدری عمیق و قوی بود که وقتی برخی از شخصیت های اهل سنت به حضور ایشان می رسیدند و از نزدیک شاهد این حقیقت می شدند انگشت حیرت به دهان می گرفتند و به عجز و عدم اطلاع خود اذعان می کردند .(1)
او در اثر مطالعات و تحقیقات گسترده ای که دراین وادی داشت به این نتیجه رسیده بود که با آگاهی از محتوای روایات و فتاوای رایج اهل سنت در زمان امامان معصوم (ع) بهتر ، راحت تر و دقیق تر می شود محتوای روایات و منظور فرمایشات ائمه معصومین (ع) را دریافت و جمله معروفی از ایشان نقل است که می فرمود : “فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است “(2) زیرا در طول تاریخ چون شیعیان حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنی عباس بود و بیشتر فتاوای اهل سنت در میان مردم رواج داشت ، بنابراین محدثان و اصحاب امامان (ع) نیز با توجه به فضای حاکم بر چامعه آن روز از ائمه سؤال می کردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ می دادند. به عبارت دیگر فقه شیعه ناظر بر فقه اهل سنت است چرا که جواب ها و فرمایشات امامان ناظر به فتاوای فضای حاکم می باشد .
از این رو آیت الله بروجردی تحقیق و مطالعه کتب و فتاوای اهل سنت را از مقدمات لازم برای فهم فقه و اجتهاد می دانست و خود ایشان در حد اعلی به آن مسلح بود .
مثبت اندیشی
این تسلط و اشراف او را در جایگاه رفیعی قرار داده بود که نسبت به نظرات و آرای اهل سنت هرگز با دید منفی نگاه نمی کرد ، بلکه بیشتر سعی داشت تا به ادله آنها دست یابد و موضوع و مسأله را درست بررسی و ریشه یابی کند.مثلا در وجوب ادای نماز در اول وقت که غالبا اهل سنت ملتزم به آن هستند و تأخیر نماز را از اول وقت ، بدون عذر جایز نمی دانند (البته برخی از علمای شیعه مانند شیخ طوسی به همان قائلند) برعکس شیعه که غالبا آن را جایز می دانند ، می فرمود : “فتوای اهل سنت از اینجا نشأت گرفته که پیامبر اکرم امام جماعت بود و امام جماعت باید در وقت معین حضور یابد و پیغمبر ، اول وقت را انتخاب کرده بود و صحابه و تابعین همان عمل پیغمبر را ملاک عمل خود قرار داده بودند که بعدا در مذاهب اهل سنت منعکس گردید . در حالی که رسول اکرم (ص) گاهی در حال اختیار ، اول وقت را رعایت نمیکرد و از اهل بیت هم بدان تصریح کرده اند و همین امر ملاک فتوای معروف شیعه قرار گرفته است . استاد با این توجیه ، این پندار را که اهل سنت عمدا احکام را تغییر داده اند ، نادرست می دانست و رد می کرد …”(3)
عاشق وحدت اسلامی
با این گرایش فکری ، آیت الله بروجردی از آغاز مرجعیت خویش به مسأله وحدت میان مذاهب اهتمام بیشتری از خود نشان داد و همواره پیگیر این مسأله مهم جهان اسلام بود . او اعتقاد داشت که سامان بخشیدن به این موضوع از وظایف حیاتی هر عالم شیعی است و باید در تحقق آن تلاش کند . حتی معروف است در روزهای آخر عمر پر برکت معظم له ، گاهی به حالت اغماء فرو می رفت و چون از آن حال فارغ می شد پیرامون این موضوع سؤال می کرد و می پرسید : آقای شیخ محمد تقی قمی به مصر رفت یا خیر ؟ چون نماینده ایشان در جامع الازهر و مجمع تقریب در مصر بود و در آن ایام چند روزی به ایران آمده و در قم به سر می برد .(4)
آیت الله شهید مرتضی مطهری در مقاله ای تحت عنوان مزایا و خدمات آیت الله بروجردی چنین می نویسند : “یکی از مزایای معظم له توجه و علاقه فراوانی بود که به مسأله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامیه داشت . این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود ، می دانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاست های استعماری ازاین تفرقه حداکثر استفاده را می کنند و بلکه آن را دامن می زنند و هم توجه داشت که بعد و دوری شیعه از سایر فرق سبب شده است که آن ها شیعه را نشناسند و درباره آن ها تصوراتی دور از حقیقت بنمایند . به این جهات بسیار علاقمند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدت اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است ، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل می دهند معرفی شود .
از حسن تصادف چند سال قبل از زعامت و ریاست معظم له که هنوز ایشان در بروجرد بودند ،« دار التقریب بین المذاهب الاسلامیة» به همت جمعی از روشنفکران سنی و شیعه تأسیس شده معظم له در دوره زعامت خود تا حد ممکن با این فکر و با این مؤسسه کمک و همکاری کرد . برای اولین بار بعد از چندین صد سال ، بین زعیم روحانی شیعه و زعیم روحانی سنی شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال ، شیخ محمود شلتوت مفتی حاضر و رئیس جامع ازهر ، روابط دوستانه برقرار شد و نامه ها مبادله گردید … معظم له را باید گفت نسبت به این مسأله علاقمند بود بلکه باید گفت عاشق و دلباخته این موضوع بود و مرغ دلش برای این موضوع پر می زد . عجیب این است که از دو منبع موثق شنیدم که در حادثه قلبی اخیر که منجر به فوت ایشان شد ، بعد از حمله قلبی اولی که عارض شد و مدتی بیهوش بوده اند و بعد به هوش آمدند ، قبل از آن که توجهی به حال خود بکنند و در این موضوع حرفی بزنند موضوع تقریب و وحدت اسلامی را طرح می کنند و می گویند : “من آرزوها در این زمینه داشتم …”(5)
حمایت از دارالتقریب
در سال 1327 ه.ش. مرکز دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه به ابتکار و همت اندیشمند توانا مرحوم شیخ محمد تقی قمی و با همیاری علمای سرشناس جامع الازهر و برخی روحانیون شیعی تأسیس گردید . آیت الله بروجردی اگر چه جزو مؤسسین آن نبود ، اما از ابتدای فعالیت این مرکز به حمایت جدی از آن برخاست و حتی از کمک مالی به آن دریغ نورزید . علاوه با ارتباط مکاتبه ای با شیخ وقت الازهر عبدالمجید سلیم و بعد از وی با شیخ محمود شلتوت رابطه جهان تشیع را با دنیای اسلام هر چه مستحکم تر ساخت و بسیاری از سوء تفاهمات و بدبینی ها را به دوستی و محبت تبدیل کرد .(6)
در اثر این درایت حسن تدبیر و این طرز تفکر آیت الله بروجردی کار به جایی رسید که به قول شهید مطهری شیخ الازهر مصر ، محمود شلتوت آن فتوای تاریخی خود را صادر کرد و برای اولین بار یک عالم سنی به طور رسمی ، مذهب شیعه را به رسمیت شناخت و برای آن در دانشگاه الازهر ، کرسی تدریس مستقل تشکیل داد .(7)
برای آگاهی از عمق این روابط و نقش مثبت و کارساز آیت الله بروجردی در آن ، به متن دو نامه تاریخی یکی از شیخ عبد المجید سلیم و دیگری از شیخ محمود شلتوت به ایشان مرور می کنیم :
نامه اول از شیخ عبد المجید سلیم
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت آیت الله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردی ، حفظه الله سلام علیکم و رحمته .
اما بعد : استاد محترم حضرت شیخ محمد تقی قمی ، دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه پیام شفاهی آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند ابلاغ نمودند .
شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود درباره کوشش هایی که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامی ، در راه خدمت به اسلام و مسلمین می کنیم و از تأثیر این کوشش ها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیش تر و هماهنگی بهتر و اصلاح فسادی که مغرضین به وجود آورده اند سخن گفته اید .
خدا می داند که این امر بهترین و عزیزترین آرزوهای من در زندگی است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار می کنم و از خدای بزرگ مسألت دارم که به این آرزوها جامه عمل بپوشاند و کسانی را که در راه آن می کوشند تأیید فرماید .
ار اعتماد و وثوق حضرت عالی نسبت به شخص من و از این عطف توجه به کوشش هایم تشکر می کنم .
من با آنچه که از شما می دانم و سراغ دارم همکاری شما را در این جهاد بزرگ خدایی بسیار بزرگ می شمارم زیرا که شما با علم و دانش و مقام و نفوذی که در ایران و غیر ایران دارید ، همیشه در راه اصلاح امر امت اسلام کار می کنید .
فکر تقریب بین مذاهب اسلامی ، از توجه و عنایت شما بسیار بهره مند بوده و از کمک ها و مساعدت های پر ارزش شما ، در مناسبات مختلف برخوردار بوده است . زیرا همان طور که از امثال جناب عالی انتظار می رود با علم و تقوی و بصیرتی که دارید ، ارزش و اهمیت بزرگداشت مقام مسلمین و تقویت شوکت و عظمت آنان و رساندن آنان را به مقام شامخ ولایتی که بایست بدان برسند به خوبی درک کرده اید : “و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین .”
آقای بزرگوار ! دانشمندان و علما که پرچمداران رسالت اسلامی هستند و به شهادت قرآن ، با خدا و فرشتگان قیام به عدالت دارند و وظیفه خطیر و مهمی بر عهده گرفته اند لازم است که در تبلیغ این رسالت جهانی با همدیگر همکاری کنند و با همه دوری راه ها و اختلاف ملت ها ، در اوضاع اسلامی تبادل نظر نمایند .
روزگاری بر مسلمین گذشت که در آن مورد آماج بسیاری از دسیسه های فکری بودند و می خواستند آنان را از حق و حقیقت دور ساخته و به سوی باطل بکشانند و از دعوت به سوی خدا و جهاد در راه او بازداشته و مشغول به خود کنند و آنان را طوری با اختلافات و جدال ها از هم دور نمایند که به کلی نابود شوند و از بین بروند .
هنوز هم آثار این دسیسه ها ، بصیرت ها و عقل ها را تاریک ساخته و قلب ها و دل ها را به خود مشغول نموده و در میان بسیاری از مردم رسوخ دارد و آنان را از فهم صحیح حقیقت دین و درک اسرار و حقایق آن و قربانی دادن در راه اعتلای نام آن باز می دارد ، پس اولین وظیفه ای که به عهده ما علمای اسلامی است خواه شیعه باشیم یا سنی ، این است که از اذهان و افکار مردم این مطلب را پاک کنیم و حقایق ارج دار و روشن اسلام و اصول محکم و شریعت سهل و ساده آن را طوری نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازد و آنان را با قدرت و جمال دل آرایی که دارد در بر گیرد . آنان را طوری تربیت کند که از روی فهم و محبت و علاقه پذیرای اسلام باشند نه از روی تقلید و وراثت ، زیرا هر کس که حق را بفهمد آن را دوست دارد و کسی که آن را دوست داشت ایمان می آورد ، ایمانی که با وجود آن فداکاری و از خود گذشتگی آسان می شود و هیچ یک از زرق و برق های دنیای مادی و فانی مانع راه آن نمی تواند بشود .
دیگر این که اخیراً از فوت عالم جلیل مرحوم سید محسن امین عاملی باخبر شدم . من وقتی از علم و اخلاص و جهاد او در راه این دین و ملت مطالبی شنیدم از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم .
و اکنون خالص ترین تسلیت های خود را به حضور جناب عالی و به همه برادران شیعه امامیه اعلام می دارم و از خدای بزرگ می خواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت اجر و ثواب صابرین عطا فرماید .
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته/جمادی الثانی 1371- عبدالمجید سلیم ، الجامع الازهر – قاهره
نامه دوم از شیخ شلتوت شیخ جامع الازهر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله .
اما بعد :
قبل از همه چیز از سلامت گرانبهای آن برادر ارجمند جویا بوده و دعا می کنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد . خداوند عمر شما را طولانی کند و پیروزی و موفقیت را نصیب شما گرداند .
فرصتی را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من ، استاد قمی ، ایده الله فی جهاده المشکور ، پیش آمد مغتنم می شمارم تا نامه ای را به ساحت آن جناب نوشته و از کوشش های شما تقدیر کنم .
و از خدای بزرگ و توانا خواستارم که آنچه را که برای خیر و اصلاح مسلمین آرزو می کنید ، تحقق بخشد و شما را در کوشش ها و زحمات اصلاح طلبانه ، در راه جمع کلمه مسلمین و ایجاد الفت و محبت بین قلوب آنان ، بیش از پیش موفق گرداند .
من به شما مژده می دهم که گام ها و قدم های ما در راه تقریب ، این گام ها و قدم هایی که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید می فرمایید و به آن بزرگ ترین توجه و اهتمام و عنایت را مبذول می دارید ، به خواست و لطف خداوند و در سایه دعای خیر شما که بدرقه راه ماست ، در راه پیشرفت موفقیت آمیزی پیش می رود .
گروه برگزیده ای از رجال الازهر و برادرانی که در تقریب صمیمانه جهادکرده اند ، از روی ایمان و یقین ما را کمک و یاری میکنند و به آنچه که برای دین و رسالت ارج دار جهانی و انسانی که بدان گردن نهاده اند ، بر آنان واجب شده ، قیام و اقدام می کنند .
من امیدوارم که برادر عزیز جناب آقای قمی ، به زودی پیش ما برگردد تا ان شاء الله از اخبار مسرت بخش شما خوشوقت شویم و از نظریات عالی و محکم شما ، در برآورده شدن آرزوها و آرمان های مشترک خود مطلع گردیم . من بسیاری از مسائل را برای ایشان توضیح دادم تا به تفصیل خدمت شما عرض کنند .
” و الله المسؤول ان یجمع بیننا فی رضاه – و ان یدیم ربط قلوبنا للعمل فی سبیله ، انه سمیع الدعاء ، لطیف لما یشاء ” .
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته/ 24 ذیقعدة الحرام 1379 هـ- شیخ الجامع الازهر – محمود شلتوت
همان گونه که از متن نامه ها استفاده می شود ، رهبران مذهبی اهل سنت مخصوصا رؤسای دانشگاه الازهر نسبت به شخص آیت الله بروجردی عزت و عظمت و اقتدار ویژه قائل بودند و همواره به ایشان به دیده احترام می نگریختند . از مرحوم شیخ محمد تقی قمی نقل است که : … وقتی نامه آقای بروجردی را برای شیخ مجید سلیم رئیس اسبق جامعه الازهر می بردم بلند می شد و نامه آقای بروجردی را می گرفت و می بوسید و رئیس دیگر جامع الازهر هم در موقع قرائت نامه آیت الله بروجردی به ایشان می ایستاد و با احترام نامه را دریافت می کرد .(8)
از این که درخت وحدت مذاهب و تقریب آنان این گونه به سوی رشد ، شکوفایی و بالندگی می رفت آیت الله بروجردی بسیار خوشحال و امیدوار بود و هر از چند گاه در جلسه درس به مناسبتی به این موضوع اشاره می کرد و از روند پیشرفت اظهار رضایت می نمود و می فرمود : “امر تقریب در حال پیشرفت است و خدا را شکر که ما هم در آن سهمی داشتیم .”(9)
شیوه پیشنهادی تقریب
به طور خلاصه شیوه پیشنهادی آیت الله بروجردی پیرامون وحدت بین مذاهب این بود که مورد اختلافی میان شیعه و سنی در دو نکته اساسی نهفته است : یکی جانشینی پیامبر و امامت و رهبری مسلمانان است و دیگر این که بعد از رحلت پیامبر مسلمانان در عمل به احکام به چه کسی رجوع نمایند و تکلیف روزمره خود را از کدام مرجعی بگیرند ؟ اولا بحث درباره موضوع اول یک بحث تاریخی است . هر چه بوده گذشته است و لزومی ندارد دوباره مطرح شود . علاوه تجربه هم نشان داده که طرح این سری از مسائل همیشه سبب دردسر و اختلاف شدید و منشأ سوء استفاده های دشمنان بوده است . ثانیا اگر هم نتیجه علمی و عقیدتی دارد ، این ثمره برای هر کدام از شیعه و سنی فی نفسه محترم است و ربطی به طرف مقابل ندارد .
بنابراین آنچه امروز خیلی مهم است و می تواند نقطه مشترک میان شیعه و سنی باشد، بعد از کتاب آسمانی قرآن محوریت اهل بیت است که دلیل آن حدیث ثقلین می باشد و از طریق فریقین با سلسله سند صحیح نقل شده است و همه هم آن را قبول دارند .(10)
آیت الله هاشمی رفسنجانی در کنگره بزرگداشت آیت الله بروجردی و شیخ شلتوت در ضمن سخنرانی تفکر تقریبی ایشان را این گونه مطرح کرد :
“… آیت الله بروجردی در درس می گفت : اختلاف ما با اهل سنت در دو جهت است ، یکی مسأله خلافت و دیگری حجیت اقوال ائمه و آنچه برای ما مهم است ، مسأله حجیت است و خلافت یک مسأله تاریخی بود که امروز قابل تکرار نمی باشد ، باید با اهل سنت در مورد حجیت اقوال ائمه بحث کرد که در زمان ما مؤثر است . “(11)هدف از تقریب و وحدت در نظر آیت الله بروجردی هرگز این نبود که یک گروه در گروه دیگر هضم شود و همه آنها یک گروه و یک فرقه بشوند ، بلکه تأکید داشت با بیان نقاط مشترک همه گروه ها ، دوستی ، محبت و صمیمیت در میان آنها به وجود آید و همه در برابر دشمنان اسلام تبدیل به ید واحده گردند . در نظر او نیل به این هدف مقدس از راه تمسک به حدیث ثقلین و معرفی امامان معصوم به عنوان مصداق بارز اهل بیت ، بهترین ، آسان ترین ، کم هزینه ترین و معقول ترین راه می باشد و می فرمود : “… اگر ما شیعیان تنها به همین جهت که امروز مورد نیاز مسلمین است اکتفا نماییم و مطلب خود را به طور معقول برای اهل سنت بیان کنیم به نتیجه می رسیم و می توانیم آنان را تا حدی قانع کنیم…” (12)
آیت الله بروجردی در مرحله عمل نیز به طور جدی این قضیه سرنوشت ساز را دنبال می کرد چنانکه دستور داد در یک اقدام اساسی طرق و سلسله اسناد حدیث ثقلین جمع آوری شود و این کار تحقیقی توسط مرحوم آیت الله شیخ قوام الدین وشنوی انجام گرفت و از سوی دارالتقریب در مصر به چاپ رسید . ایشان سعی داشت تا علمای شیعه و سنی به روایات ، مبانی و ادله فقهی یکدیگر آشنا گردند تا جایی که در اثر تلاش های مخلصانه آن فقیه خستگی ناپذیر بسیاری از اعضا و شخصیت های برجسته دار التقریب با فقه و مبانی شیعه آشنا شدند و حتی در مواردی مطابق فقه شیعه فتوا دادند . بعد کتاب المختصر النافع علامه حلی با هزینه و همت وزارت اوقاف مصر و با مقدمه وزیر وقت وزارتخانه آقای شیخ احمد حسن الباقوری چاپ شد ، وی طی سفری به ایران آمد و با آیت الله بروجردی دیدار کرد و به شدت تحت تأثیر شخصیت معنوی آن بزرگوار قرار گرفت که همه این ها در تاریخ این دو فرقه کم نظیر است .(13)
در سالی که ملک سعود پادشاه وقت عربستان به آیت الله بروجردی یک جلد قرآن و پرده کعبه هدیه فرستاده و از ایشان تقاضای ملاقات کرده بود ، با این که وی این دیدار را به دلایلی که گذشت نپذیرفت اما در ادامه همان فعالیت های تقریبی ازاین فرصت بهره جست و طی نامه تشکر آمیز حدیث مفصلی از امام صادق (ع) که شامل نزدیک به چهارصد احکام مربوط به مناسک حج بود برایش فرستاد . (14)این حدیث شریف از طرق اهل سنت نقل شده و در کتب صحاح سته و غیر آن هم آمده است . هدف آیت الله این بود که می خواست به پادشاه عربستان و شخصیت های علمی و مذهبی جهان اسلام بفهماند که می توان مراسم کنگره بزرگ حج را طبق روایات و مبانی مشترک و مورد قبول شیعه و سنی به طور یکسان و هماهنگ برگزار کرد و از این تجلیگاه توحیدی ، بیشترین و بهترین بهره برداری را به نفع جهان اسلام انجام داد . این نامه در آن ایام مورد استقبال محافل علمی و شخصیت های مذهبی جهان اسلام قرار گرفت ، از جمله متن کامل آن در مجله رسالة الاسلام نشریه وابسته به دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه و در بعضی روزنامه ها و مجلات کشور عربستان به چاپ رسید . در آن سال بعضی از علمای قم که در ایام حج در آن کشور حضور داشتند این روزنامه ها را با خود به ایران آوردند .(15)
…………………………………………………………………………………………
[1] – چشم و چراغ مرجعیت ، ص 127 ، به نقل از آیت الله صافی گلپایگانی .
2- زندگی آیت الله العظمی بروجردی ، ص 84 .
3 – همان ، ص 88 .
4 – چشم و چراغ مرجعیت ، ص 171 و 233 .
5- شش مقاله ، مرتضی مطهری ، ص 260 ، تکامل اجتماعی انسان ، مرتضی مطهری ، ص 204 .
6- زندگی آیت الله بروجردی ، ص 370 – 369 .
7 – شش مقاله 7 ص 2661 ، چشم و چراغ مرجعیت ، ص 159 ، به نقل از آیت الله فاضل لنکرانی و ص 88 .
8 – چشم وچراغ مرجعیت ، ص 135 ، به نقل از آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی .
9 – همان ، ص 232 .
10- جهت اگاهی بیشتر پیرامون این موضوع ، ر.ک :منبع پیشین ، مصاحبه های حضرات آیات : اشتهاردی ، سبحانی و … .
11- صحیفه حوزه ، ویژه نامه روزنمه جمهوری ، دو شنبه ، 3/11/1379 ، ص 8 .
12- زندگی آیت الله العظمی بروجردی ، ص 91 .
13- همان .
14- مجله حوزه ، ش 44-43 ، ص 83 ، به نقل از آیت الله سد جعفر احمد .
15- همان ، زندگی آیت الله العظمی بروجردی ، ص 377 ، به نقل از آیت الله واعظ زاده خراسانی .