علی نصیری
قالاللّه تعالی:
الّذین یبلّغون رِسالاتِ اللّه و یخْشَوْنَهُ و لایخْشَوْنَ أحَدا إلاّ اللّه …؛1
همان كسانی كه پیامهای خدا را ابلاغ میكنند و از او میترسند و از هیچ كس جز خدا بیم ندارند.
شاخصههای عصر كنونی و دشواری تبلیغ
مبلّغ، پیامآور پیامهای دین است و حلقه اتصال مردم را با دین تشكیل میدهد، چنان كه كار انبیا علیهمالسلام نیز ابلاغ پیامهای آسمانی بوده است.2 بر این اساس محور بنیادین توفیق مبلّغ در ابلاغ پیام، شناخت صحیح و همه جانبه از پیام است؛ زیرا چگونه میتوان پیامی را كه به طور صحیح و جامع دریافت و تلقّی نشده است، به طور صحیح به مخاطب منتقل ساخت؟
حال اگر پیامهای دینی یا بهتر بگوییم خود دین را تحلیل كنیم، میبینیم كلّیه معارف دینی در سه محور منعكس شده است (عقیده، اخلاق و عمل) و این محورها ناظر به نیازهای واقعی روح و تن انسان است؛ زیرا محور عقیده پاسخ گوی نیازهای عقلانی بشر است، اخلاق به نیازهای عاطفی او پاسخ میدهد و فقه نیازهای عملی انسان را برطرف میسازد.
روایت معروف:
العلم ثلاثة: آیة محكمة، أو سنّة عادلة، أو فریضة قائمة.3
………………………………………………………………………………………….
1. احزاب (33) آیه 39.
2. آیاتی نظیر: «و ما علی الرسولِ إلاّ البلاغُ المبین» (نور (24) آیه 54)؛ «فَهَلْ علی الرسلِ إلاّ الْبَلاغُ المبین» (نحل (16) آیه 35) ناظر بر این امر است.
به این محورهای سهگانه ناظر است. عقیده، مجموعهای از مبدأ شناخت، جهان شناخت و انسان شناخت است كه در قالب مبانی عقیدتی دینی متبلور میشود. و اخلاق، رابطه و تعامل انسان را با خداوند، جهان و انسانهای دیگر تعریف میكند و فقه، ترسیمگر قوانین جاری در زندگی فردی و اجتماعی است و دین برای این كه انسان را در نگرش و عمل در این سه بعد به طور كامل رهنمون گردد، آمده است. این كار به طور مستقیم توسط پیامبران و اوصیای ایشان علیهمالسلام با كمك كتب آسمانی انجام میگرفته است و در زمان غیبت آنها به علما كه وارثان آنان بهشمار میآیند،1 واگذار شده است.
به این مطلب اساسی این نكته را باید بیفزاییم كه با گذر زمان و ظهور عرصههای نوین زندگی نیازهای پیش گفته سهگانه شكل جدید و عمیق و پیچیدهتری به خود گرفته است. یك مقایسه سطحی بین كتابهای كلامی، اخلاقی و فقهی كه در سدههای نخست تاریخ اسلام نگاشته شده با كتابهای تألیف شده در این سه محور كه در دوران ما فراهم آمده است، عمق این فاصله را نشان میدهد. سادگی و سطحی بودن محتوا و نیز قلّت حجم مطالب از شاخصههای كتابهای پیشین است، در حالی كه پیچیدگی، عمق و گسترده بودن مطالب از شاخصههای كتابهای عصر كنونی است.
نگاهی گذرا به وضعیت دین و اخلاق در جامعه جهانی
بهراستی آیا از خود پرسیدهایم كه ما در چه عصری زندگی میكنیم؟ آیا درباره بحران دین و اخلاق در جامعه جهانی اندیشیدهایم؟ عصر كنونی را عصر ارتباطات، تسخیر فضا، كامپیوتر، اینترنت و عصر دهكده جهانی دانستهاند، انبوه عظیمی از اطلاعات با سرعت فزاینده و كمتر از دقیقه از رهگذر ماهواره، رسانههای گروهی، شبكه اینترنت از غرب به شرق عالم و بالعكس جا به جا میشود و جدیدترین دست آوردهای علمی و فكری مراكز پژوهشی و تحقیقاتی و نیز تراوش اندیشه متفكران با استفاده از همین ابزارها با سرعت در دسترس دیگران قرار میگیرد؛ امّابه رغم این پیشرفتهای ظاهری بشر دچار بحران دین و اخلاق است. فلسفههای فكری و نحلههای نوین اخلاقی هر روز مثل قارچ سربرمیآورند و بسان سر در گمان وادی ظلمت بشر
………………………………………………………………………………………….
1. علاّمه مجلسی، بحارالأنوار، ج 1، ص 211.
2. همان، ج 1، ص 164، مضمون روایت چنین است: «عن الصادق علیهالسلام عن أبیه عن آبائه علیهمالسلام قال: قال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : … و إن العلماء ورثة الأنبیاء…».
را به پیروی از خود فرا میخوانند. فرهنگها و تمدنها گرچه به ظاهر به گفت و گوی فیما بین علاقه نشان میدهند، امّا در باطن به ستیز با هم میپردازند، و صاحبان قدرت جهانی میكوشند فرهنگ و تمدن خود را به جهانیان تحمیل كنند. طرفداران ادیان به نوعی میكوشند با دفاع از دین و مرام خود مبانی عقیدتی سایر ادیان را تضعیف كنند، چنان كه مسیحیت آشكار و پنهان به رقابت تنگاتنگ با اسلام پرداخته و میكوشد با گسترش این آیین در میان ملل مختلف مانع گسترش اسلام شود.
بحران اخلاقی كه روزی تنها محدود به دنیای غرب و عمدتا اروپاییان بود، امروزه از این مرزها پا را فراتر گذاشته و بسیاری از كشورها در شرق گیتی را دامنگیر خود ساخته است. بسیاری از ارزشهای اخلاقی در جهان به باد تمسخر گرفته میشود به گونهای كه حتی پیامبران آسمانی علیهمالسلام از این ولنگاری در امان نمانده و در كتابها یا پردههای سینما در قالب انسانهای ـ العیاذ باللّه ـ شهوت ران، عیاش، دنیا پرست، و…به بازی گرفته میشوند.1
هم جنس بازی و ازدواج مردان با یك دیگر كه گاه در كلیسا انجام میگیرد، بی تردید بارزترین مصداق انحطاط اخلاقی و معنوی بشریت است. برخی از دولتها نیز برای این كه از این كاروان عقب نمانند در مجالس قانون گذاری خود چنین اقدامات زشت و ضدّ اخلاقی را به رسمیت میشناسند.
در بعد قوانین حقوقی و روابط سیاسی جهانی نیز بشر با مبانی ارزشها سالها فاصله دارد، گرچه حكومتها در ظاهر به اعلامیه حقوق بشر تن داده و هر از چند گاه از نقض آن در گوشهای از جهان داد و فغان میكنند، امّا هم چنان در پهنه دنیا و در مقابل دیدگان جهانیان حقوق مسلّم ملتها و دولتهای ضعیف پایمال میشود، بی آن كه با اقدام جدّی همین دولتها مواجه گردد. حكومتهای قدرتمدار به عنوان اربابان بینالمللی ثروتهای ملی دول عقب مانده را به تاراج میبرند، و با اتخاذ سیاستهای اقتصادی ظالمانه جهان را به شمال سرسبز و آباد و جنوب خراب و ویرانه تقسیم كردهاند.
نگاهی گذرا به جامعه اسلامی ایران پس از ظهور انقلاب اسلامی
اینك بیست سال از انقلاب پرشكوه اسلامی میگذرد، انقلابی كه با آرمانهای مقدس و
………………………………………………………………………………………….
1. كتاب سخیف آیات شیطانی و نیز فیلمی كه در اروپا درباره زندگی عیسای مسیح ساخته شد، از نمونههای اهانت به ساحت پیامبران علیهمالسلام است.
بلندِ آباد كردن دین و دنیای مردم در قالب حكومت اسلامی، به همّت عالمی برجسته و برخاسته از حوزههای علمیه حضرت امام خمینی رحمهالله ظهور كرد، و به رغم مواجه شدن با شكنندهترین موانع و رخدادها با ایستادگی هر چه تمامتر راه خود را ادامه میدهد.
در بیست سال گذشته مردم ایران تا حدّ زیادی با شهد شیرین حكومت اسلامی آشنا شدند و در عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و…كامیابیهایی را پشت سر نهادند. آن چه در این بین قابل تأمّل است تحولات نوینی است كه پس از گذر از دوران پر تلاطم بیست ساله در عرصههای گوناگون در میان سطوح مختلف اجتماع رخ نموده است. این تحولات را میتوان در محورهای ذیل مورد ارزیابی قرار داد:
1. سطح میزان آگاهی عموم مردم با اسلام در مقایسه با سالهای پیش از انقلاب و نیز سالهای نخستین پس از انقلاب به مراتب از عمق و گستردگی بیشتر برخوردار شده است. رسانههای گروهی، به ویژه صدا و سیما و كتابهای درسی كه از مقطع ابتدایی تا دوران دانشگاه بسیاری از معارف دینی و اسلامی را منعكس ساخته از مهمترین عوامل ایجاد این عمق و گستره است.
2. شبهات نوین در سه محور پیش گفته (عقیده، اخلاق و عمل) در میان اقشار مختلف بهویژه فرهنگیان و دانشجویان رخ نموده است. گرچه بخشی از رهیافت شبهات طبیعی بوده و به مقتضای گسترده شدن سطح آگاهیهای دینی قابل ارزیابی است، امّا بخش قابل توجّه آن از روی عمد یا جهل از سوی محافلی خاص دامن زده میشود. مصداق بارز این مدّعا تلاش نسبتا گسترده برخی از مطبوعات در این زمینه در چند سال اخیر است كه رهبر عزیز انقلاب آن را تضعیف ایمان مردم دانستند.1
3. كوشش همه جانبه دشمنان انقلاب پس از شكست خوردن در قالبهای نظامی، سیاسی و… در عرصه تهاجم فرهنگی شكل گرفته است. گویا دشمن به این نتیجه رسیده است كه كارآمدترین راهكار برای نابودی انقلاب تهی ساختن آن از درون است. باری، اگر دشمن بتواند مردم، به ویژه جوانان را از فرهنگ دینی جدا سازد و فرهنگ ضدّ دینی خود را جایگزین نماید، قطعا به هدف خود دست خواهد یافت. تضعیف باورهای دینی مردم و نابود كردن مبانی
………………………………………………………………………………………….
1. مقالاتی كه به ترویج شبهات پرداخته و در پارهای از روزنامهها و مجلاّت منتشر شده، با عناوین مختلف عرضه شده است. از نمونههای این گونه مقالات ایجاد شبهه در زمینه نهضت عاشورا، ازدواج موقت، قصاص، ظهور حضرت حجّت و… میباشد.
ارزشی و اخلاقی دو بستر عمده تهاجم فرهنگی دشمن است. دشمن برای دست یابی به هدف خود از تمام ابزارهای ممكن و نوین بهره گرفته و میگیرد. ماهواره، تصاویر مستهجن، فیلمهای ویدئویی، عرصه سینما، ترویج مدگرایی، سایتهای اینترنت و نرمافزارهای كامپیوتری و… از جمله ابزارهای نوین به شمار میروند كه از سوی دشمنان برای بسط تهاجم فرهنگی مورد استفاده قرار میگیرد.
دشواری تبلیغ در دوران كنونی
تمام آن چه گفته آمد به گونهای به دشواری و پیچیدگی تبلیغ دین در این دوران افزوده است. به ویژه آن كه با ظهور انقلاب، زندگی روحانیان در معرض ذرّهبین نگاه مردم قرار گرفته و عدم مطابقت گفتار با عمل به ویژه در حوزه مفاهیمی هم چون: ساده زیستی، تواضع، عدالت خواهی، دنیا گریزی و… كه در زندگی برخی از روحانیان به ویژه برخی از كسانی كه دارای مسئولیت اجتماعی هستند، بروز پیدا كرده، بر دشواری كار تبلیغ افزوده است.
بایستگیهای تبلیغ
آن چه كه در تحلیل گذرا از شرایط جهانی و داخلی بیان شد، ضرورت توجّه به بایستگیهای تبلیغ را در شرایط كنونی تبیین میسازد. باری، اگر مبلّغان بزرگی هم چون خطیب شهیر مرحوم حجّة الاسلام والمسلمین فلسفی رحمهالله توانستند در دوران خود در كار تبلیغ دین موفقیت والایی كسب كنند، توجّه به این بایستگیها بوده است.
توفیق و كارآمدی تبلیغ دین در این دوران با توجّه به شرایط حاكم به چهار عامل بستگی دارد، و میزان توفیق آن به میزان برخورداری مبلّغ از این عوامل و به كارگیری آنها منوط است، این عوامل از نظر ما بایستگیهای تبلیغ است.
آگاهی ژرف و گسترده از مبانی دینی
چنان كه اشاره كردیم سطح آگاهی عموم مردم حتی تحصیل كردههای آنها از اسلام در اوایل انقلاب و پیش از آن كمتر از حد متوسط بلكه ابتدایی بوده است، مبلّغ آن روز با برخورداری از آگاهی دینی در همان سطح میتوانست پاسخ گوی نیازهای مخاطبان باشد. چنان كه به عنوان مثال سادگی و كم عمقی محتوای مقالات مجلّه مكتب اسلام در آن روزگار مناسب با سطح مخاطبان خود بوده است، امّا آگاهی از مبانی دینی در این سطح به هیچ وجه پاسخ گوی نیاز مخاطبان امروز نیست. امروزه نه در سطح شهرها، بلكه در روستاها بسیاری از مخاطبان مبلّغان را نوجوانان و جوانان تحصیل كرده تشكیل میدهد كه در سطحی قابل قبول از معارف دینی در سه محور گفته شده آگاهی دارند.
برابری سطح آگاهی دینی مبلّغ با سطح مخاطب باعث سرخوردگی و دل سردی آنها از مبلّغان دینی میشود، و بالطبع بر فاصله آنها از دین میافزاید. از سویی وضعیت كنونی تحصیل در حوزههای علمی به گونهای نیست كه به سطح آگاهی دینی روحانیان عمق و گستره ببخشد. سرمایه گذاری همه جانبه به مباحث تخصّصی فقه و اصول كه كمتر به كار مردم میآید و توجّه ضعیف به دانشهای تفسیر، حدیث، تاریخ اسلام، اخلاق، فلسفه و…از موانع جدّی تعمیق دانش دینی حوزویان است. و ما نیك میدانیم آن چه كه به پرسشهای مردم پاسخ میدهد و هدف تبلیغی روحانیان را تأمین میكند، عمدتا به دو محور عقیده و اخلاق مرتبط است.
چنانكه پاسخ به شبهاتی كه از سوی محافل داخلی ترویج میشود1 و نیز مقابله با تهاجم فرهنگی كه به منظور تضعیف باورهای عقیدتی مردم انجام میگیرد، به عمق و گستره دانش دینی روحانیون بسته است و مباحث متداول فقه و اصول در حوزهها هیچ كدام از این نیازمندیها را برآورده نمیكند.
پای بندی بر ارزش های اخلاقی
امروزه حسّاسیت مردم نسبت به نوع و شكل عمل كرد روحانیان در مقایسه با گذشته به مراتب بیشتر است. درشت كردن برخی از ضعفهای روحانیان از سوی دشمنانِ روحانیت بر این حسّاسیت افزوده است. از این رو اگر در همه زمانها هم آهنگی عمل با گفتار برای مبلّغان دینی یك ضرورت اجتنابناپذیر شناخته شده است، این هم آهنگی در شرایط كنونی به مراتب از اهمّیت بیشتری برخوردار است. پیداست كه هر چه روحانیان در بعد عملی، اخلاقی و معنوی در مرتبه عالیتری قرار داشته و به ارزشهای دینییی كه در قرآن و سنّت
………………………………………………………………………………………….
1. مقام معظّم رهبری درباره رهیافت شبهات نوین در عرصه دین چنین آوردهاند:
«عزیزان من! امروز شبهههای نو و خطرناكی وجود دارد. آن شبهههای قدیمی تمام شد. امروز شبهه «ابن كمونه» را كسی مطرح نمیكند. امروز شبهات عظیم در تمام زمینههای كلامی وجود دارد. از اصل توحید و لزوم دین بگیرید تا به وجود صانع و نبوّت عامّه و نبوّت خاصّه و بعد مسئله ولایت و مسائل گوناگون كه در زمینههای دینی و اسلامی وجود دارد، برسید» (بایستگیهای حوزه از نگاه رهبری، ص 21).
انعكاس یافته نزدیكتر باشند، و روش و منش آنها با مردم با منش ائمّه علیهمالسلام مطابقت بیشتری داشته باشد، ضمن تقویت اتصال مردم با دین، به عنوان كار آمدترین اهرم در مقابل كوششهای ضدّ دینی نقش آفرینی خواهد كرد.
شناخت و باور مخاطب
بدون تردید یكی از عوامل توفیق انبیا علیهمالسلام در ابلاغ پیام شناخت آنها از مخاطبان و باور آنها بوده است. چنان كه هم گونی معجزات انبیا علیهمالسلام با دانشهای متداول هر عصر نشاندهنده همین امر است. مقصود از باور مخاطب، باور این نكته است كه مخاطب، دارای فطرت پاك، توانمندی سره از ناسره كردن حق از باطل در یك سطح، و توان طی مدارج كمال تا قلّه انسان كامل است.
مبلّغان خود به تجربه دریافتهاند كه هرگاه با شناخت شفّافتری نسبت به مخاطب و نیز باور او در راه تبلیغ پیامهای دینی به او گام برداشتهاند موفقتر بودهاند.
آشنایی با راهكارهای نوین تبلیغ
تبلیغ دین در گذشته بیشتر به غالب خطابه و منبر منحصر میشده است. پیداست كه منبر و محراب با محدودیتهایی مواجه است، یكی از محدودیتهای آن ضرورت حضور و مواجهه مستقیم خطیب با مخاطب است. كه به طور طبیعی به محض آن كه این حضور دو جانبه با موانعی روبه رو شود كار تبلیغ مختل میگردد.
اشكال دیگر این روش، محدودیت میزان انتقال پیام است؛ زیرا بالأخره جمعی محدود میتوانند در پای منابر و در مساجد و حسینیهها حاضر شوند. در حالی كه راهكارهای نوین از این محدودیتها فارغ است. به عنوان مثال استفاده از رسانههای گروهی مثل سیما افزون بر آن كه بر عنصر حضور دو طرفه در مجلس خطابه و گفتمان، متكی نیست، سطح فزایندهای از مخاطبان را پوشش میدهد.
استفاده از هنر سینما، قصه و… و دركنار آنها آشنایی از شیوه انتقال پیام از طریق اینترنت و… به كارآمدی هر چه بهتر و بیشتر تبلیغ كمك میكند.
بدون تردید عوامل مهم دیگری نیز برای كارآمدی تبلیغ وجود دارد، كه به سبب رعایت اختصار به عوامل گفته شده اكتفا كردهایم.
كاستیهای تبلیغ
تبلیغ در حوزههای علمیه افزون بر كاستیهای محتوایی از كاستیهای ساختاری و سازمانی نیز رنج میبرد، و البته میان آنها ارتباط تنگاتنگ است؛ زیرا اگر تبلیغ در حوزه دارای ساختار و سازمان مطلوبی میبود، كاستیهای آن در بخش محتوا به مراتب كمتر از ضعفهای فعلی مینمود. به عنوان مثال اگر بپذیریم كه بخشی از مبلّغان حوزه از آگاهی قابل قبولی از محورهای سه گانه معارف دینی برخوردار نیستند، یا با ساز و كارهای نوین تبلیغ آشنایی چندانی ندارند و… ناشی از ضعف سازماندهی تبلیغ است.
البته باید اذعان كنیم كه در سالهای اخیر تلاشهای قابل تحسین و خوبی از سوی دستگاههای مربوطه هم چون: دفتر تبلیغات، سازمان تبلیغات و مدیریت حوزه علمیه برای رشد و بالندگی هر چه بیشتر و بهتر مبلّغان انجام گرفته است، امّا چنانكه خود دست اندركاران اذعان دارند چالش بین مرز هستها تا بایدها بسیار است. آنچه كه به عنوان كاستی در این فصل آمده، یادكرد مجدّد این كاستیها برای آشنایان با آنهاست، و به این معناست كه تلاشهای انجام یافته ضمن شایستگی ارج گذاری نیازمند استمرار و اصلاح است. به عنوان مثال اگر فقدان مركز تربیت مبلّغ به عنوان كاستی اعلام شده به معنای نفی پارهای از مراكز موجود نیست، بلكه به معنای نیازمندی آنها به یك سازماندهی همه جانبه و یك سوست. ضمن آن كه ملاك نگارنده در ارائه این كاستیها عموم حوزههای علمیه كشور است نه صرف حوزه علمیه قم. كه البته در رفع این كاستیها بسیار كوشیده است. این كاستیها بدین شرح است:
فقدان مركز تربیت مبلّغ
چنان كه گفته آمد برخورداری مبلّغ از عمق و گستره آگاهی دینی در سطح متناسب با مخاطبان از ضرورتهای بنیادین تبلیغ است. چنین سطحی از آگاهی چگونه برای یك مبلّغ فراهم میشود؟
با توجّه به این كه روند متداول تعلیم و تعلّم در حوزههای علمیه چنین آگاهی را به بار نمیآورد، راه دست یابی آن به تشكیل مركزی به هدف تربیت مبلّغ انحصار پیدا میكند، این كار گرچه به صورت سازمان نایافته در برخی از حوزههای بزرگ دنبال میشود، امّا افزون بر ضرورت تعمیم آن نسبت به تمام حوزههای علمیه شهرستانها، به سازماندهی كامل و جامع نیازمند است.در این مراكز باید افزون بر همین آگاهی دینی مبلّغان، آشنایی آنها با راهكارهای نوین تبلیغ و روشهای ارتباط با مخاطب، شیوههای تبلیغ برای مخاطبان خاص همچون: نوجوانان و جوانان و… دنبال شود.1 در این مراكز هدف تربیت مبلّغ میتواند به دو صورت ذیل دنبال گردد:
الف) تربیت مبلّغان متخصّص و برجسته
تربیت مبلّغانی متخصّص در فنّ تبلیغ زمانی میسور است كه به تبلیغ به عنوان یك رشته تخصّصی نگریسته شود و با تنظیم برنامه آموزشی مناسب جمعی از حوزویان در این مركز دست یابی به مدارج عالی فنّ تبلیغ را دنبال كنند.
ب) آموزش مقطعی مبلّغان
كسانی كه نمیخواهند به صورت تخصّصی در حوزه تبلیغ به فعّالیت بپردازند، با این حال تمایل دارند كه در كنار سایر فعّالیتهای خود كار تبلیغی هم داشته باشند، لازم است دورههای كوتاه مدتی را در این مراكز بگذرانند. آشنایی كلّیه مبلّغان از امّهات قواعد و راهكارهای تبلیغ به غنای آن كمك میكند.
منوط كردن انجام كلیه فعّالیتهای تبلیغی به گذراندن دورههای این مركز میتواند ضامن اجرایی برنامه این مراكز باشد.
فقدان سازماندهی مطلوب مبلّغان
مبلّغان را میتوان به میزان آگاهی شان از مبانی دینی، آشنایی از سازو كارهای تبلیغ و قدرت انتقال مطالب و ارتباط با مخاطب، به سطوح مختلف دسته بندی كرد. آن چه در حوزه علمیه قم در دفتر تبلیغات انجام میگیرد ضمن آن كه در تمام حوزههای علمیه دنبال نمیشود، به صورتی ناقص و نارساست و كارآیی چندانی برای تقسیم بندی سطوح مبلّغان ندارد. بنابراین
………………………………………………………………………………………….
1. حضرت آیةاللّه خامنهای ـ حفظه اللّه ـ درباره ضرورت آموزش شیوه تبلیغ میفرماید:
«… تبلیغ هم یك كار و فن است و میتواند یك علم باشد و هست و باید تدریس بشود، یكی خوب و یكی بد در میآید، یكی حرفی كه میخواهد بزند، عكس او را میزند…مثلاً میرود تبلیغ كند، ولی روانشناسی تبلیغی ندارد، و با مردم حرفی را میزند كه حرف آنها نیست، حرفی را كه باید در دانشگاه زد، در روستا میزند و حرفی را كه باید در روستا زده شود، در كارخانه میزند، بنابراین، تعلیم و روش یابی علمی و فراهم كردن مقدمات علمی برای تبلیغ مثل روانشناسی اجتماعی، در حوزه نیست» (بایستگیهای حوزه از نگاه رهبری، ص 22 ـ 23).
تدوین نظام واره مشخّص و منطقی برای دسته بندی سطوح مبلّغان از گامهای بایسته در تبلیغ است. در صورتی كه این دسته بندی به طور كامل انجام گیرد میتوان برای مبلّغان شناسنامه تبلیغی جامع فراهم آورد.
فقدان شناسنامه لازم برای مكانهای تبلیغی
همانگونه كه مبلّغان بر اساس میزان آگاهی علمی و میزان كارآیی، نیازمند سطحبندی هستند، مكانهای تبلیغی نیز به سطح بندی نیازمند است. برای این كار میتوان از معیارهای: میزان كمّی مخاطب، سطح علمی و آگاهی دینی، سویه فرهنگ و اندیشه آنها، ویژگیهای منطقهای و… كمك گرفت و برای هر كدام شناسنامهیی فراهم ساخت. حسن این كار آن است كه به اقتضا و سطح نیاز هر مكان تبلیغی، مبلّغ متناسب با همان مكان اعزام میشود، به عنوان مثال مبلّغی كه برای تبلیغ در محیط دانشجویی و در دانشگاه فرستاده میشود نیازمند برخورداری از ویژگی هایی است كه با مبلّغان سایر مكانها و محیطها متفاوت است.
شیوه نامناسب حمایت مالی از مبلّغان
در بسیاری از مساجد و محافل بر اساس سنّتهای دیرینه مبالغی را از میان حضار مجلس جمع كرده و بخشی از آن را به مبلّغ میدهند. جمع این مبالغ كه گاه به شكل نامناسب و احیانا در حضور جوانان و نوجوانان انجام میگیرد و نیز شیوه غیر محترمانه اعطای آن كه كم وبیش صورت میپذیرد، همه افزون بر آن كه از مقام بلند تبلیغ میكاهد، نقش تبلیغات دینی را كم رنگ میسازد. برای رفع این نقیصه در صورتی كه منابع مالی مردم اجتنابناپذیر باشد، میتوان برای جذب آن از مسئولان تبلیغی هر منطقه كمك گرفت؛ یعنی از مواجهه مستقیم مردم با مبلّغ جلوگیری كرد.
فقدان خانه تبلیغ
مبلّغان مذهبی كه با تحمّل مشقّتهای فراوان و با ترك خانواده، خود را به عنوان مثال به روستایی رساندهاند ناچارند با وجود نارضایتی قلبی و احساس ناخشنودی، بار مسكن و پذیرایی و … را بر دوش یك یا چند تن از اهالی ببینند، این امر گرچه باعث تقویت ارتباط مبلّغان با مردم است، امّا تبعات نامناسبی را به همراه دارد. افزون بر آن تنها گذاردن خانواده در برخی از مواقع مانع از سفر تبلیغی میشود.بدین رو مناسب است در كنار تمام مساجد یا حداقل مساجدی كه در میان جمع قابل ملاحظهای از مردم قرار دارد مكانی مناسب به عنوان «خانه تبلیغ» با امكانات اوّلیه زندگی و كتاب خانه كوچك در نظر گرفته شود تا مبلّغان با حفظ عزّت خویش به وظیفه خطیر تبلیغی خود بپردازند.
مقطعی بودن تبلیغ آفتی بزرگ
یكی از مشكلات جدّی كه امر تبلیغ با آن روبهروست مقطعی بودن آن است. به عبارت روشنتر بیشتر مساجد تنها در ایام ماه مبارك رمضان و دهه محرّم و صفر، شاهد صوت قرآن، آوای مبلّغان و تبیین معارف دین است. و در سایر ایام دسترسی مردم به مبلّغان بسیار كم رنگ میشود، این در حالی است كه حضور عالم دین به تناسب نیاز مردم هر دیار از خواستهای مؤكّد شرع مقدس و پیام «آیه نفر»1 است؛ زیرا مردم شهر و روستا برای هدایت دینی، پاسخ به پرسشهای شرعی، دفع شبهات عقیدتی، اقامه جماعت، راهنمایی برای تغسیل، تكفین و تدفین میت و رفع مخاصمات و… لحظه به لحظه به مبلّغان دینی نیازمندند. نقشه جدید ایران اسلامی نشان میدهد كه بسیاری از روستاهای گمنام دیروز تبدیل به دهستان، شهرك، بخش یا در پارهای از موارد شهر شدهاند. آیا به همان اندازهای كه برای این مراكز آب، برق، گاز، تلفن، مراكز دانشگاهی فراهم شده است، برای اعزام مبلّغان و حضور مستمرّ و نه مقطعی آنان در میان مردم كاری انجام گرفته است؟
برای تحقق عملی حضور مستمر مبلّغان مركز مدیریت حوزه میتواند حضور حدّاقل یكسال مستمر در میان روستاها و شهرهای دور دست را برای هر پنج سال تحصیل، به عنوان یك تكلیف حتمی از حوزویان بخواهد، همان گونه كه دانشگاهها از دانشجویان خود میخواهند تا خدمت در هر جا را كه دانشگاه مربوطه مناسب بداند، به میزان دو برابر زمان تحصیل، متعهد گردند.
«ختامه مسك»
………………………………………………………………………………………….
1. توبه (9) آیه 122.