كاستی‏ها و بایستگی‏ های تبلیغ

 

 

 

علی نصیری

قال‏اللّه‏ تعالی:

الّذین یبلّغون رِسالاتِ اللّه‏ و یخْشَوْنَهُ و لایخْشَوْنَ أحَدا إلاّ اللّه‏ …؛1

همان كسانی كه پیام‏های خدا را ابلاغ می‏كنند و از او می‏ترسند و از هیچ كس جز خدا بیم ندارند.

شاخصه‏های عصر كنونی و دشواری تبلیغ

مبلّغ، پیام‏آور پیام‏های دین است و حلقه اتصال مردم را با دین تشكیل می‏دهد، چنان كه كار انبیا علیهم‏السلام نیز ابلاغ پیام‏های آسمانی بوده است.2 بر این اساس محور بنیادین توفیق مبلّغ در ابلاغ پیام، شناخت صحیح و همه جانبه از پیام است؛ زیرا چگونه می‏توان پیامی را كه به طور صحیح و جامع دریافت و تلقّی نشده است، به طور صحیح به مخاطب منتقل ساخت؟

حال اگر پیام‏های دینی یا بهتر بگوییم خود دین را تحلیل كنیم، می‏بینیم كلّیه معارف دینی در سه محور منعكس شده است (عقیده، اخلاق و عمل) و این محورها ناظر به نیازهای واقعی روح و تن انسان است؛ زیرا محور عقیده پاسخ گوی نیازهای عقلانی بشر است، اخلاق به نیازهای عاطفی او پاسخ می‏دهد و فقه نیازهای عملی انسان را برطرف می‏سازد.

روایت معروف:

العلم ثلاثة: آیة محكمة، أو سنّة عادلة، أو فریضة قائمة.3

………………………………………………………………………………………….

1. احزاب (33) آیه 39.

2. آیاتی نظیر: «و ما علی الرسولِ إلاّ البلاغُ المبین» (نور (24) آیه 54)؛ «فَهَلْ علی الرسلِ إلاّ الْبَلاغُ المبین» (نحل (16) آیه 35) ناظر بر این امر است.

به این محورهای سه‏گانه ناظر است. عقیده، مجموعه‏ای از مبدأ شناخت، جهان شناخت و انسان شناخت است كه در قالب مبانی عقیدتی دینی متبلور می‏شود. و اخلاق، رابطه و تعامل انسان را با خداوند، جهان و انسان‏های دیگر تعریف می‏كند و فقه، ترسیم‏گر قوانین جاری در زندگی فردی و اجتماعی است و دین برای این كه انسان را در نگرش و عمل در این سه بعد به طور كامل رهنمون گردد، آمده است. این كار به طور مستقیم توسط پیامبران و اوصیای ایشان علیهم‏السلام با كمك كتب آسمانی انجام می‏گرفته است و در زمان غیبت آن‏ها به علما كه وارثان آنان به‏شمار می‏آیند،1 واگذار شده است.

به این مطلب اساسی این نكته را باید بیفزاییم كه با گذر زمان و ظهور عرصه‏های نوین زندگی نیازهای پیش گفته سه‏گانه شكل جدید و عمیق و پیچیده‏تری به خود گرفته است. یك مقایسه سطحی بین كتاب‏های كلامی، اخلاقی و فقهی كه در سده‏های نخست تاریخ اسلام نگاشته شده با كتاب‏های تألیف شده در این سه محور كه در دوران ما فراهم آمده است، عمق این فاصله را نشان می‏دهد. سادگی و سطحی بودن محتوا و نیز قلّت حجم مطالب از شاخصه‏های كتاب‏های پیشین است، در حالی كه پیچیدگی، عمق و گسترده بودن مطالب از شاخصه‏های كتاب‏های عصر كنونی است.

نگاهی گذرا به وضعیت دین و اخلاق در جامعه جهانی

به‏راستی آیا از خود پرسیده‏ایم كه ما در چه عصری زندگی می‏كنیم؟ آیا درباره بحران دین و اخلاق در جامعه جهانی اندیشیده‏ایم؟ عصر كنونی را عصر ارتباطات، تسخیر فضا، كامپیوتر، اینترنت و عصر دهكده جهانی دانسته‏اند، انبوه عظیمی از اطلاعات با سرعت فزاینده و كم‏تر از دقیقه از رهگذر ماهواره، رسانه‏های گروهی، شبكه اینترنت از غرب به شرق عالم و بالعكس جا به جا می‏شود و جدیدترین دست آوردهای علمی و فكری مراكز پژوهشی و تحقیقاتی و نیز تراوش اندیشه متفكران با استفاده از همین ابزارها با سرعت در دست‏رس دیگران قرار می‏گیرد؛ امّابه رغم این پیش‏رفت‏های ظاهری بشر دچار بحران دین و اخلاق است. فلسفه‏های فكری و نحله‏های نوین اخلاقی هر روز مثل قارچ سربرمی‏آورند و بسان سر در گمان وادی ظلمت بشر

………………………………………………………………………………………….

1. علاّمه مجلسی، بحارالأنوار، ج 1، ص 211.

2. همان، ج 1، ص 164، مضمون روایت چنین است: «عن الصادق علیه‏السلام عن أبیه عن آبائه علیهم‏السلام قال: قال رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله : … و إن العلماء ورثة الأنبیاء…».

را به پیروی از خود فرا می‏خوانند. فرهنگ‏ها و تمدن‏ها گرچه به ظاهر به گفت و گوی فیما بین علاقه نشان می‏دهند، امّا در باطن به ستیز با هم می‏پردازند، و صاحبان قدرت جهانی می‏كوشند فرهنگ و تمدن خود را به جهانیان تحمیل كنند. طرف‏داران ادیان به نوعی می‏كوشند با دفاع از دین و مرام خود مبانی عقیدتی سایر ادیان را تضعیف كنند، چنان كه مسیحیت آشكار و پنهان به رقابت تنگاتنگ با اسلام پرداخته و می‏كوشد با گسترش این آیین در میان ملل مختلف مانع گسترش اسلام شود.

بحران اخلاقی كه روزی تنها محدود به دنیای غرب و عمدتا اروپاییان بود، امروزه از این مرزها پا را فراتر گذاشته و بسیاری از كشورها در شرق گیتی را دامن‏گیر خود ساخته است. بسیاری از ارزش‏های اخلاقی در جهان به باد تمسخر گرفته می‏شود به گونه‏ای كه حتی پیامبران آسمانی علیهم‏السلام از این ولنگاری در امان نمانده و در كتاب‏ها یا پرده‏های سینما در قالب انسان‏های ـ العیاذ باللّه‏ ـ شهوت ران، عیاش، دنیا پرست، و…به بازی گرفته می‏شوند.1

هم جنس بازی و ازدواج مردان با یك دیگر كه گاه در كلیسا انجام می‏گیرد، بی تردید بارزترین مصداق انحطاط اخلاقی و معنوی بشریت است. برخی از دولت‏ها نیز برای این كه از این كاروان عقب نمانند در مجالس قانون گذاری خود چنین اقدامات زشت و ضدّ اخلاقی را به رسمیت می‏شناسند.

در بعد قوانین حقوقی و روابط سیاسی جهانی نیز بشر با مبانی ارزش‏ها سال‏ها فاصله دارد، گرچه حكومت‏ها در ظاهر به اعلامیه حقوق بشر تن داده و هر از چند گاه از نقض آن در گوشه‏ای از جهان داد و فغان می‏كنند، امّا هم چنان در پهنه دنیا و در مقابل دیدگان جهانیان حقوق مسلّم ملت‏ها و دولت‏های ضعیف پایمال می‏شود، بی آن كه با اقدام جدّی همین دولت‏ها مواجه گردد. حكومت‏های قدرت‏مدار به عنوان اربابان بین‏المللی ثروت‏های ملی دول عقب مانده را به تاراج می‏برند، و با اتخاذ سیاست‏های اقتصادی ظالمانه جهان را به شمال سرسبز و آباد و جنوب خراب و ویرانه تقسیم كرده‏اند.

نگاهی گذرا به جامعه اسلامی ایران پس از ظهور انقلاب اسلامی

اینك بیست سال از انقلاب پرشكوه اسلامی می‏گذرد، انقلابی كه با آرمان‏های مقدس و

………………………………………………………………………………………….

1. كتاب سخیف آیات شیطانی و نیز فیلمی كه در اروپا درباره زندگی عیسای مسیح ساخته شد، از نمونه‏های اهانت به ساحت پیامبران علیهم‏السلام است.

بلندِ آباد كردن دین و دنیای مردم در قالب حكومت اسلامی، به همّت عالمی برجسته و برخاسته از حوزه‏های علمیه حضرت امام خمینی رحمه‏الله ظهور كرد، و به رغم مواجه شدن با شكننده‏ترین موانع و رخدادها با ایستادگی هر چه تمام‏تر راه خود را ادامه می‏دهد.

در بیست سال گذشته مردم ایران تا حدّ زیادی با شهد شیرین حكومت اسلامی آشنا شدند و در عرصه‏های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و…كام‏یابی‏هایی را پشت سر نهادند. آن چه در این بین قابل تأمّل است تحولات نوینی است كه پس از گذر از دوران پر تلاطم بیست ساله در عرصه‏های گوناگون در میان سطوح مختلف اجتماع رخ نموده است. این تحولات را می‏توان در محورهای ذیل مورد ارزیابی قرار داد:

1. سطح میزان آگاهی عموم مردم با اسلام در مقایسه با سال‏های پیش از انقلاب و نیز سال‏های نخستین پس از انقلاب به مراتب از عمق و گستردگی بیش‏تر برخوردار شده است. رسانه‏های گروهی، به ویژه صدا و سیما و كتاب‏های درسی كه از مقطع ابتدایی تا دوران دانشگاه بسیاری از معارف دینی و اسلامی را منعكس ساخته از مهم‏ترین عوامل ایجاد این عمق و گستره است.

2. شبهات نوین در سه محور پیش گفته (عقیده، اخلاق و عمل) در میان اقشار مختلف به‏ویژه فرهنگیان و دانشجویان رخ نموده است. گرچه بخشی از رهیافت شبهات طبیعی بوده و به مقتضای گسترده شدن سطح آگاهی‏های دینی قابل ارزیابی است، امّا بخش قابل توجّه آن از روی عمد یا جهل از سوی محافلی خاص دامن زده می‏شود. مصداق بارز این مدّعا تلاش نسبتا گسترده برخی از مطبوعات در این زمینه در چند سال اخیر است كه رهبر عزیز انقلاب آن را تضعیف ایمان مردم دانستند.1

3. كوشش همه جانبه دشمنان انقلاب پس از شكست خوردن در قالب‏های نظامی، سیاسی و… در عرصه تهاجم فرهنگی شكل گرفته است. گویا دشمن به این نتیجه رسیده است كه كارآمدترین راهكار برای نابودی انقلاب تهی ساختن آن از درون است. باری، اگر دشمن بتواند مردم، به ویژه جوانان را از فرهنگ دینی جدا سازد و فرهنگ ضدّ دینی خود را جای‏گزین نماید، قطعا به هدف خود دست خواهد یافت. تضعیف باورهای دینی مردم و نابود كردن مبانی

………………………………………………………………………………………….

1. مقالاتی كه به ترویج شبهات پرداخته و در پاره‏ای از روزنامه‏ها و مجلاّت منتشر شده، با عناوین مختلف عرضه شده است. از نمونه‏های این گونه مقالات ایجاد شبهه در زمینه نهضت عاشورا، ازدواج موقت، قصاص، ظهور حضرت حجّت و… می‏باشد.

ارزشی و اخلاقی دو بستر عمده تهاجم فرهنگی دشمن است. دشمن برای دست یابی به هدف خود از تمام ابزارهای ممكن و نوین بهره گرفته و می‏گیرد. ماهواره، تصاویر مستهجن، فیلم‏های ویدئویی، عرصه سینما، ترویج مدگرایی، سایت‏های اینترنت و نرم‏افزارهای كامپیوتری و… از جمله ابزارهای نوین به شمار می‏روند كه از سوی دشمنان برای بسط تهاجم فرهنگی مورد استفاده قرار می‏گیرد.

دشواری تبلیغ در دوران كنونی

تمام آن چه گفته آمد به گونه‏ای به دشواری و پیچیدگی تبلیغ دین در این دوران افزوده است. به ویژه آن كه با ظهور انقلاب، زندگی روحانیان در معرض ذرّه‏بین نگاه مردم قرار گرفته و عدم مطابقت گفتار با عمل به ویژه در حوزه مفاهیمی هم چون: ساده زیستی، تواضع، عدالت خواهی، دنیا گریزی و… كه در زندگی برخی از روحانیان به ویژه برخی از كسانی كه دارای مسئولیت اجتماعی هستند، بروز پیدا كرده، بر دشواری كار تبلیغ افزوده است.

بایستگی‏های تبلیغ

آن چه كه در تحلیل گذرا از شرایط جهانی و داخلی بیان شد، ضرورت توجّه به بایستگی‏های تبلیغ را در شرایط كنونی تبیین می‏سازد. باری، اگر مبلّغان بزرگی هم چون خطیب شهیر مرحوم حجّة الاسلام والمسلمین فلسفی رحمه‏الله توانستند در دوران خود در كار تبلیغ دین موفقیت والایی كسب كنند، توجّه به این بایستگی‏ها بوده است.

توفیق و كارآمدی تبلیغ دین در این دوران با توجّه به شرایط حاكم به چهار عامل بستگی دارد، و میزان توفیق آن به میزان برخورداری مبلّغ از این عوامل و به كارگیری آن‏ها منوط است، این عوامل از نظر ما بایستگی‏های تبلیغ است.

آگاهی ژرف و گسترده از مبانی دینی

چنان كه اشاره كردیم سطح آگاهی عموم مردم حتی تحصیل كرده‏های آن‏ها از اسلام در اوایل انقلاب و پیش از آن كم‏تر از حد متوسط بلكه ابتدایی بوده است، مبلّغ آن روز با برخورداری از آگاهی دینی در همان سطح می‏توانست پاسخ گوی نیازهای مخاطبان باشد. چنان كه به عنوان مثال سادگی و كم عمقی محتوای مقالات مجلّه مكتب اسلام در آن روزگار مناسب با سطح مخاطبان خود بوده است، امّا آگاهی از مبانی دینی در این سطح به هیچ وجه پاسخ گوی نیاز مخاطبان امروز نیست. امروزه نه در سطح شهرها، بلكه در روستاها بسیاری از مخاطبان مبلّغان را نوجوانان و جوانان تحصیل كرده تشكیل می‏دهد كه در سطحی قابل قبول از معارف دینی در سه محور گفته شده آگاهی دارند.

برابری سطح آگاهی دینی مبلّغ با سطح مخاطب باعث سرخوردگی و دل سردی آن‏ها از مبلّغان دینی می‏شود، و بالطبع بر فاصله آن‏ها از دین می‏افزاید. از سویی وضعیت كنونی تحصیل در حوزه‏های علمی به گونه‏ای نیست كه به سطح آگاهی دینی روحانیان عمق و گستره ببخشد. سرمایه گذاری همه جانبه به مباحث تخصّصی فقه و اصول كه كم‏تر به كار مردم می‏آید و توجّه ضعیف به دانش‏های تفسیر، حدیث، تاریخ اسلام، اخلاق، فلسفه و…از موانع جدّی تعمیق دانش دینی حوزویان است. و ما نیك می‏دانیم آن چه كه به پرسش‏های مردم پاسخ می‏دهد و هدف تبلیغی روحانیان را تأمین می‏كند، عمدتا به دو محور عقیده و اخلاق مرتبط است.

چنان‏كه پاسخ به شبهاتی كه از سوی محافل داخلی ترویج می‏شود1 و نیز مقابله با تهاجم فرهنگی كه به منظور تضعیف باورهای عقیدتی مردم انجام می‏گیرد، به عمق و گستره دانش دینی روحانیون بسته است و مباحث متداول فقه و اصول در حوزه‏ها هیچ كدام از این نیازمندی‏ها را برآورده نمی‏كند.

پای بندی بر ارزش های اخلاقی

امروزه حسّاسیت مردم نسبت به نوع و شكل عمل كرد روحانیان در مقایسه با گذشته به مراتب بیش‏تر است. درشت كردن برخی از ضعف‏های روحانیان از سوی دشمنانِ روحانیت بر این حسّاسیت افزوده است. از این رو اگر در همه زمان‏ها هم آهنگی عمل با گفتار برای مبلّغان دینی یك ضرورت اجتناب‏ناپذیر شناخته شده است، این هم آهنگی در شرایط كنونی به مراتب از اهمّیت بیش‏تری برخوردار است. پیداست كه هر چه روحانیان در بعد عملی، اخلاقی و معنوی در مرتبه عالی‏تری قرار داشته و به ارزش‏های دینی‏یی كه در قرآن و سنّت

………………………………………………………………………………………….

1. مقام معظّم رهبری درباره رهیافت شبهات نوین در عرصه دین چنین آورده‏اند:

«عزیزان من! امروز شبهه‏های نو و خطرناكی وجود دارد. آن شبهه‏های قدیمی تمام شد. امروز شبهه «ابن كمونه» را كسی مطرح نمی‏كند. امروز شبهات عظیم در تمام زمینه‏های كلامی وجود دارد. از اصل توحید و لزوم دین بگیرید تا به وجود صانع و نبوّت عامّه و نبوّت خاصّه و بعد مسئله ولایت و مسائل گوناگون كه در زمینه‏های دینی و اسلامی وجود دارد، برسید» (بایستگیهای حوزه از نگاه رهبری، ص 21).

انعكاس یافته نزدیك‏تر باشند، و روش و منش آن‏ها با مردم با منش ائمّه علیهم‏السلام مطابقت بیش‏تری داشته باشد، ضمن تقویت اتصال مردم با دین، به عنوان كار آمدترین اهرم در مقابل كوشش‏های ضدّ دینی نقش آفرینی خواهد كرد.

شناخت و باور مخاطب

بدون تردید یكی از عوامل توفیق انبیا علیهم‏السلام در ابلاغ پیام شناخت آن‏ها از مخاطبان و باور آن‏ها بوده است. چنان كه هم گونی معجزات انبیا علیهم‏السلام با دانش‏های متداول هر عصر نشان‏دهنده همین امر است. مقصود از باور مخاطب، باور این نكته است كه مخاطب، دارای فطرت پاك، توانمندی سره از ناسره كردن حق از باطل در یك سطح، و توان طی مدارج كمال تا قلّه انسان كامل است.

مبلّغان خود به تجربه دریافته‏اند كه هرگاه با شناخت شفّاف‏تری نسبت به مخاطب و نیز باور او در راه تبلیغ پیام‏های دینی به او گام برداشته‏اند موفق‏تر بوده‏اند.

آشنایی با راهكارهای نوین تبلیغ

تبلیغ دین در گذشته بیش‏تر به غالب خطابه و منبر منحصر می‏شده است. پیداست كه منبر و محراب با محدودیت‏هایی مواجه است، یكی از محدودیت‏های آن ضرورت حضور و مواجهه مستقیم خطیب با مخاطب است. كه به طور طبیعی به محض آن كه این حضور دو جانبه با موانعی روبه رو شود كار تبلیغ مختل می‏گردد.

اشكال دیگر این روش، محدودیت میزان انتقال پیام است؛ زیرا بالأخره جمعی محدود می‏توانند در پای منابر و در مساجد و حسینیه‏ها حاضر شوند. در حالی كه راهكارهای نوین از این محدودیت‏ها فارغ است. به عنوان مثال استفاده از رسانه‏های گروهی مثل سیما افزون بر آن كه بر عنصر حضور دو طرفه در مجلس خطابه و گفتمان، متكی نیست، سطح فزاینده‏ای از مخاطبان را پوشش می‏دهد.

استفاده از هنر سینما، قصه و… و دركنار آن‏ها آشنایی از شیوه انتقال پیام از طریق اینترنت و… به كارآمدی هر چه بهتر و بیش‏تر تبلیغ كمك می‏كند.

بدون تردید عوامل مهم دیگری نیز برای كارآمدی تبلیغ وجود دارد، كه به سبب رعایت اختصار به عوامل گفته شده اكتفا كرده‏ایم.

كاستی‏های تبلیغ

تبلیغ در حوزه‏های علمیه افزون بر كاستی‏های محتوایی از كاستی‏های ساختاری و سازمانی نیز رنج می‏برد، و البته میان آن‏ها ارتباط تنگاتنگ است؛ زیرا اگر تبلیغ در حوزه دارای ساختار و سازمان مطلوبی می‏بود، كاستی‏های آن در بخش محتوا به مراتب كم‏تر از ضعف‏های فعلی می‏نمود. به عنوان مثال اگر بپذیریم كه بخشی از مبلّغان حوزه از آگاهی قابل قبولی از محورهای سه گانه معارف دینی برخوردار نیستند، یا با ساز و كارهای نوین تبلیغ آشنایی چندانی ندارند و… ناشی از ضعف سازماندهی تبلیغ است.

البته باید اذعان كنیم كه در سال‏های اخیر تلاش‏های قابل تحسین و خوبی از سوی دستگاه‏های مربوطه هم چون: دفتر تبلیغات، سازمان تبلیغات و مدیریت حوزه علمیه برای رشد و بالندگی هر چه بیش‏تر و بهتر مبلّغان انجام گرفته است، امّا چنان‏كه خود دست اندركاران اذعان دارند چالش بین مرز هست‏ها تا بایدها بسیار است. آن‏چه كه به عنوان كاستی در این فصل آمده، یادكرد مجدّد این كاستی‏ها برای آشنایان با آن‏هاست، و به این معناست كه تلاش‏های انجام یافته ضمن شایستگی ارج گذاری نیازمند استمرار و اصلاح است. به عنوان مثال اگر فقدان مركز تربیت مبلّغ به عنوان كاستی اعلام شده به معنای نفی پاره‏ای از مراكز موجود نیست، بلكه به معنای نیازمندی آن‏ها به یك سازماندهی همه جانبه و یك سوست. ضمن آن كه ملاك نگارنده در ارائه این كاستی‏ها عموم حوزه‏های علمیه كشور است نه صرف حوزه علمیه قم. كه البته در رفع این كاستی‏ها بسیار كوشیده است. این كاستی‏ها بدین شرح است:

فقدان مركز تربیت مبلّغ

چنان كه گفته آمد برخورداری مبلّغ از عمق و گستره آگاهی دینی در سطح متناسب با مخاطبان از ضرورت‏های بنیادین تبلیغ است. چنین سطحی از آگاهی چگونه برای یك مبلّغ فراهم می‏شود؟

با توجّه به این كه روند متداول تعلیم و تعلّم در حوزه‏های علمیه چنین آگاهی را به بار نمی‏آورد، راه دست یابی آن به تشكیل مركزی به هدف تربیت مبلّغ انحصار پیدا می‏كند، این كار گرچه به صورت سازمان نایافته در برخی از حوزه‏های بزرگ دنبال می‏شود، امّا افزون بر ضرورت تعمیم آن نسبت به تمام حوزه‏های علمیه شهرستان‏ها، به سازماندهی كامل و جامع نیازمند است.در این مراكز باید افزون بر همین آگاهی دینی مبلّغان، آشنایی آن‏ها با راهكارهای نوین تبلیغ و روش‏های ارتباط با مخاطب، شیوه‏های تبلیغ برای مخاطبان خاص هم‏چون: نوجوانان و جوانان و… دنبال شود.1 در این مراكز هدف تربیت مبلّغ می‏تواند به دو صورت ذیل دنبال گردد:

الف) تربیت مبلّغان متخصّص و برجسته

تربیت مبلّغانی متخصّص در فنّ تبلیغ زمانی میسور است كه به تبلیغ به عنوان یك رشته تخصّصی نگریسته شود و با تنظیم برنامه آموزشی مناسب جمعی از حوزویان در این مركز دست یابی به مدارج عالی فنّ تبلیغ را دنبال كنند.

ب) آموزش مقطعی مبلّغان

كسانی كه نمی‏خواهند به صورت تخصّصی در حوزه تبلیغ به فعّالیت بپردازند، با این حال تمایل دارند كه در كنار سایر فعّالیت‏های خود كار تبلیغی هم داشته باشند، لازم است دوره‏های كوتاه مدتی را در این مراكز بگذرانند. آشنایی كلّیه مبلّغان از امّهات قواعد و راهكارهای تبلیغ به غنای آن كمك می‏كند.

منوط كردن انجام كلیه فعّالیت‏های تبلیغی به گذراندن دوره‏های این مركز می‏تواند ضامن اجرایی برنامه این مراكز باشد.

فقدان سازماندهی مطلوب مبلّغان

مبلّغان را می‏توان به میزان آگاهی شان از مبانی دینی، آشنایی از سازو كارهای تبلیغ و قدرت انتقال مطالب و ارتباط با مخاطب، به سطوح مختلف دسته بندی كرد. آن چه در حوزه علمیه قم در دفتر تبلیغات انجام می‏گیرد ضمن آن كه در تمام حوزه‏های علمیه دنبال نمی‏شود، به صورتی ناقص و نارساست و كارآیی چندانی برای تقسیم بندی سطوح مبلّغان ندارد. بنابراین

………………………………………………………………………………………….

1. حضرت آیة‏اللّه‏ خامنه‏ای ـ حفظه اللّه‏ ـ درباره ضرورت آموزش شیوه تبلیغ می‏فرماید:

«… تبلیغ هم یك كار و فن است و می‏تواند یك علم باشد و هست و باید تدریس بشود، یكی خوب و یكی بد در می‏آید، یكی حرفی كه می‏خواهد بزند، عكس او را می‏زند…مثلاً می‏رود تبلیغ كند، ولی روان‏شناسی تبلیغی ندارد، و با مردم حرفی را می‏زند كه حرف آن‏ها نیست، حرفی را كه باید در دانشگاه زد، در روستا می‏زند و حرفی را كه باید در روستا زده شود، در كارخانه می‏زند، بنابراین، تعلیم و روش یابی علمی و فراهم كردن مقدمات علمی برای تبلیغ مثل روان‏شناسی اجتماعی، در حوزه نیست» (بایستگیهای حوزه از نگاه رهبری، ص 22 ـ 23).

تدوین نظام واره مشخّص و منطقی برای دسته بندی سطوح مبلّغان از گام‏های بایسته در تبلیغ است. در صورتی كه این دسته بندی به طور كامل انجام گیرد می‏توان برای مبلّغان شناسنامه تبلیغی جامع فراهم آورد.

فقدان شناسنامه لازم برای مكان‏های تبلیغی

همان‏گونه كه مبلّغان بر اساس میزان آگاهی علمی و میزان كارآیی، نیازمند سطح‏بندی هستند، مكان‏های تبلیغی نیز به سطح بندی نیازمند است. برای این كار می‏توان از معیارهای: میزان كمّی مخاطب، سطح علمی و آگاهی دینی، سویه فرهنگ و اندیشه آن‏ها، ویژگی‏های منطقه‏ای و… كمك گرفت و برای هر كدام شناسنامه‏یی فراهم ساخت. حسن این كار آن است كه به اقتضا و سطح نیاز هر مكان تبلیغی، مبلّغ متناسب با همان مكان اعزام می‏شود، به عنوان مثال مبلّغی كه برای تبلیغ در محیط دانشجویی و در دانشگاه فرستاده می‏شود نیازمند برخورداری از ویژگی هایی است كه با مبلّغان سایر مكان‏ها و محیط‏ها متفاوت است.

شیوه نامناسب حمایت مالی از مبلّغان

در بسیاری از مساجد و محافل بر اساس سنّت‏های دیرینه مبالغی را از میان حضار مجلس جمع كرده و بخشی از آن را به مبلّغ می‏دهند. جمع این مبالغ كه گاه به شكل نامناسب و احیانا در حضور جوانان و نوجوانان انجام می‏گیرد و نیز شیوه غیر محترمانه اعطای آن كه كم وبیش صورت می‏پذیرد، همه افزون بر آن كه از مقام بلند تبلیغ می‏كاهد، نقش تبلیغات دینی را كم رنگ می‏سازد. برای رفع این نقیصه در صورتی كه منابع مالی مردم اجتناب‏ناپذیر باشد، می‏توان برای جذب آن از مسئولان تبلیغی هر منطقه كمك گرفت؛ یعنی از مواجهه مستقیم مردم با مبلّغ جلوگیری كرد.

فقدان خانه تبلیغ

مبلّغان مذهبی كه با تحمّل مشقّت‏های فراوان و با ترك خانواده، خود را به عنوان مثال به روستایی رسانده‏اند ناچارند با وجود نارضایتی قلبی و احساس ناخشنودی، بار مسكن و پذیرایی و … را بر دوش یك یا چند تن از اهالی ببینند، این امر گرچه باعث تقویت ارتباط مبلّغان با مردم است، امّا تبعات نامناسبی را به همراه دارد. افزون بر آن تنها گذاردن خانواده در برخی از مواقع مانع از سفر تبلیغی می‏شود.بدین رو مناسب است در كنار تمام مساجد یا حداقل مساجدی كه در میان جمع قابل ملاحظه‏ای از مردم قرار دارد مكانی مناسب به عنوان «خانه تبلیغ» با امكانات اوّلیه زندگی و كتاب خانه كوچك در نظر گرفته شود تا مبلّغان با حفظ عزّت خویش به وظیفه خطیر تبلیغی خود بپردازند.

مقطعی بودن تبلیغ آفتی بزرگ

یكی از مشكلات جدّی كه امر تبلیغ با آن روبه‏روست مقطعی بودن آن است. به عبارت روشن‏تر بیش‏تر مساجد تنها در ایام ماه مبارك رمضان و دهه محرّم و صفر، شاهد صوت قرآن، آوای مبلّغان و تبیین معارف دین است. و در سایر ایام دست‏رسی مردم به مبلّغان بسیار كم رنگ می‏شود، این در حالی است كه حضور عالم دین به تناسب نیاز مردم هر دیار از خواست‏های مؤكّد شرع مقدس و پیام «آیه نفر»1 است؛ زیرا مردم شهر و روستا برای هدایت دینی، پاسخ به پرسش‏های شرعی، دفع شبهات عقیدتی، اقامه جماعت، راهنمایی برای تغسیل، تكفین و تدفین میت و رفع مخاصمات و… لحظه به لحظه به مبلّغان دینی نیازمندند. نقشه جدید ایران اسلامی نشان می‏دهد كه بسیاری از روستاهای گم‏نام دیروز تبدیل به دهستان، شهرك، بخش یا در پاره‏ای از موارد شهر شده‏اند. آیا به همان اندازه‏ای كه برای این مراكز آب، برق، گاز، تلفن، مراكز دانشگاهی فراهم شده است، برای اعزام مبلّغان و حضور مستمرّ و نه مقطعی آنان در میان مردم كاری انجام گرفته است؟

برای تحقق عملی حضور مستمر مبلّغان مركز مدیریت حوزه می‏تواند حضور حدّاقل یك‏سال مستمر در میان روستاها و شهرهای دور دست را برای هر پنج سال تحصیل، به عنوان یك تكلیف حتمی از حوزویان بخواهد، همان گونه كه دانشگاه‏ها از دانشجویان خود می‏خواهند تا خدمت در هر جا را كه دانشگاه مربوطه مناسب بداند، به میزان دو برابر زمان تحصیل، متعهد گردند.

«ختامه مسك»

………………………………………………………………………………………….

1. توبه (9) آیه 122.

 

 

 

پاسخی بگذارید