كتاب عبیداللّه‏ بن ابی‏رافع

 

 

 

علی‏اكبر ذاكری

عبیداللّه‏ بن ابی رافع از یاران خاص و شیعیان مخلص و با وفای امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود. از آغاز خلافت تا واپسین لحظات زندگانی حضرت، سمت دبیری ایشان را به عهده داشت.

نجاشی عبیداللّه‏ و برادرش علی بن ابی رافع را جزو كاتبان امیرالمؤمنین علیه‏السلام می‏شمارد.1

شیخ طوسی2 و برقی3 در كتاب‏های رجال خود و شیخ مفید در كتاب اختصاص4 بر كتابت وی برای علی علیه‏السلام تصریح دارند.

ابن قتیبه در كتاب معارف گوید:

او در تمام دوران خلافت علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام دبیر بود.5

ابن حجر در تقریب التهذیب می‏نویسد:

عبیداللّه‏ بن ابی‏رافع مدنی ـ غلام پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ـ دبیر علی علیه‏السلام بود. وی ثقه است و بعد از سده اول هجری از دنیا رفت.6

امیرالمؤمنین علیه‏السلام توصیه‏هایی در شیوه زیبانویسی به وی دارد كه سید رضی رحمه‏الله در نهج البلاغه آن را نقل كرده است.7

………………………………………………………………………………………….

1. رجال نجاشی، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، مؤسّسه نشر اسلامی، ص 4.

2. رجال طوسی، انتشارات رضی، قم.

3. رجال برقی، دانشگاه تهران، ص 4.

4. اختصاص، مؤسّسه نشر اسلامی، قم.

5. معارف، انتشارات رضی، قم.

6. تقریب التهذیب، ج 1، ص 53، شماره 1441.

7. نهج البلاغه، صبحی صالح، كلمه 315؛ فیض الاسلام، ص 1236.

عبیداللّه‏ كاتب ویژه علی علیه‏السلام

عبیداللّه‏ دبیر رسمی و ویژه و كاتب اسرار امام علی علیه‏السلام بود. وی بیش‏تر نامه‏های سیاسی و سرّی حضرت را می‏نگاشت. نامه‏هایی كه به قلم عبیداللّه‏ نگاشته شد، از آغاز حركت امیرالمؤمنین علیه‏السلام به سوی بصره تا اواخر عمر آن حضرت را دربر می‏گیرد. در برخی نامه‏ها نام عبیداللّه‏ همراه با سال و یا ماه نگارش نامه ذكر شده است.

عبیداللّه‏ در محاكم قضایی حضرت حضور می‏یافت و اظهارات متّهمان را در هنگام بازجویی ثبت می‏كرد1 و به تعبیر روشن‏تر، منشی دادگاه هم بوده است.

وی دخل و خرج بیت المال و نام دریافت‏كنندگان از اموال عمومی را نیز ثبت می‏كرد. ما شرح حال مفصّل وی را در جلد سوم سیمای كارگزاران علی بن ابی‏طالب امیرالمؤمنین علیه‏السلام نگاشته‏ایم.2

نامه‏های عبیداللّه‏

در پایان تعدادی از نامه‏های امیرالمؤمنین علیه‏السلام نام عبیداللّه‏ به عنوان كاتب دیده می‏شود.اینك برخی از نامه‏هایی را كه برای امیرالمؤمنین علیه‏السلام نگاشته است می‏آوریم. آن چه بدون ذكر منبع آمده نامه‏هایی است كه نگارنده در جلد اوّل و دوم كتاب سیمای كارگزاران علی بن ابی‏طالب امیرالمؤمنین علیه‏السلام 3 آورده است.

1. به مردم مصر در هنگام اعزام قیس بن سعد به عنوان استان‏دار آن جا در صفر سال 36 هجری قمری؛

2. به عثمان بن حنیف از ربذه در سال 36؛

3. به مردم مدینه بعد از پیروزی در جنگ جمل، در جمادی الأُولی سال 36؛

4. به مردم كوفه بعد از فتح بصره، در جمادی الأُولی سال 36؛

5. در رجب سال 36 به قرظة بن كعب، استاندار كوفه از بصره قبل از ورود حضرت علی علیه‏السلام به كوفه؛

6. در شعبان سال 36، به اشعث بن قیس كارگزار آذربایجان از طرف عثمان و عزل وی؛

………………………………………………………………………………………….

1. تهذیب الكمال فی اسماء الرّجال، ج19، ص 34؛ تهذیب التّهذیب، ج 7، ص 10، شماره 4443.

2. این جلد هنوز منتشر نشده است و درباره دبیران، كارگزاران بیت المال و… امیرالمؤمنین علیه‏السلام می‏باشد.

3. جلد اوّل و دوم این كتاب توسط انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی منتشر شده است و جلد سوم آن در دست تدوین است.

7. در ذی‏قعده سال 37، به عبداللّه‏ بن عباس، استاندار بصره درباره اوضاع آن شهر؛

8. به مردم مصر، همراه محمد بن ابی‏بكر استاندار جدید آن شهر در اول رمضان 37؛

9. قبل از جنگ صفّین به مخنف بن سلیم استاندار اصفهان و همدان؛

10. به معاویه و بیان حقّانیت خویش در امر خلافت؛1

11. در پاسخ به نامه معاویه در جنگ صفّین؛2

12. نامه به عوسجة بن شدّاد در ابطال معامله كنیزی كه شوهر داشته در سال 39؛3

13. نامه مفصّل حضرت درباره شیعه و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی مسلمانان پس از رحلت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و جریانات سیاسی دوران خلافت حضرت تا سال چهلم.4

كتاب تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین علیه‏السلام

شیخ طوسی، در كتاب فهرست خود برای عبیداللّه‏ دو كتاب ذكر كرده است و در شرح حال وی می‏نویسد:

عبیداللّه‏ بن ابی‏رافع كاتب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از خواص حضرت و جزو برگزیدگان شیعه است. در تمام جنگ‏های امیرالمؤمنین علیه‏السلام شركت داشت. او كتابی به نام قضایا امیرالمؤمنین و كتاب دیگری با عنوان تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین الجمل و صفّین و نهروان من الصّحابه دارد.5

شغلی كه عبیداللّه‏ داشته گزارش‏های وی را در ارتباط با امیرالمؤمنین علیه‏السلام قابل اعتماد می‏سازد. بخشی از قضاوت‏های حضرت به نقل از عبیداللّه‏ نقل شده كه گویا از كتاب وی می‏باشد. نگارش كتاب وی در ذكر نام همراهان علی علیه‏السلام نشان می‏دهد كه شیعه در نگارش سیره پیش‏گام بوده است.6 نسخه كامل و مستقلی از كتاب‏های عبیداللّه‏ در دست نیست؛ ولی قاضی نعمان مصری در كتاب شرح الاخبار خود كتاب تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین الجمل و صفّین و النهروان من الصّحابه آورده است كه ما نیز در این جا به نقل آن می‏پردازیم؛ زیرا، نام گروهی

………………………………………………………………………………………….

1. بحارالأنوار، ج 32، ص 571.

2. وقعة صفّین، ص 470.

3. غارات، ص 71 (دو جلدی، ج 1، ص 115).

4. كشف المحجّة لثمرة المهجه، ص 236.

5. فهرست، چاپ نجف، ص 107.

6. ذریعه، ج 4، ص 181، گوید: «و هو أوّل مَنْ صنّف فی المغازی و السیر و الرجال فی الإسلام لم نعرف مَنْ سَبَقَه فیه لأنّه كتبه فی عصر أمیرالمؤمنین علیه‏السلام ، الّذی استشهد سنة الأربعین من الهجرة …»

كه در دوران حكومت علوی با حضرت همراه بودند ثبت می‏شود و سبقتِ شیعه در تدوین كتاب نیز ثابت می‏گردد.

ابن اثیر جزری در اسدالغابه در شرح حال جبر بن انس،1 جبلة بن ثعلبه انصاری،2 جبیر بن حُباب،3 خالد بن ابی‏خالد،4 خالد بن دجانه،5 خلیفة بن عدی،6 ربعی بن ابی‏ربعی،7 ربعی بن عمرو انصاری8 و… از این كتاب نام می‏برد.

كسانی كه كتاب عبیداللّه‏ نزد آن‏ها بوده

از آن چه ابن اثیر نقل كرده استفاده می‏شود كه كتاب عبیداللّه‏ بن ابی‏رافع نزد عده‏ای از مورّخان و اهل تراجم كه درباره صحابه كتاب نوشته‏اند وجود داشته است.

1. مطین حافظ ابوجعفر محمد بن عبداللّه‏ بن سلیمان حضرمی (202 ـ 297)؛ در شرح حال جبیر بن حباب بن منذر می‏نویسد:

محمد بن عبداللّه‏ حضرمی مطین وی را از صحابه دانسته و از كتاب سِیر عبیداللّه‏ بن ابی‏رافع در كتاب كسانی كه با علی علیه‏السلام در صفّین بوده‏اند ذكر نموده است.9

2. حافظ طبرانی، سلیمان بن احمد (م 360)؛

3. محمد بن یحیی بن ابراهیم معروف به ابن منده (م 301)؛

ابن منده نام جبیر بن حباب بن منذر را از كتاب عبیداللّه‏ گرفته است.10

4. ابونعیم، احمد بن عبداللّه‏ بن احمد اصفهانی (336 ـ 430)؛

ابن اثیر در شرح حال جبر بن انیس از ابونعیم از سلیمان بن احمد از حضرمی از كتاب عبیداللّه‏ نقل قول می‏كند.11

………………………………………………………………………………………….

1. اسدالغابه، چاپ مصر، ج 1، ص 307.

2. همان، ص 319.

3. همان، ص 322.

4. همان، ج 2، ص 93.

5. همان جا.

6. همان، ص 146.

7. همان، ص 205.

8. همان، ص 204.

9. همان، ج 1، ص 322.

10. همان، ص 307.

5. ابوموسی محمد بن عمر بن احمد اصفهانی (م 581).

وی كتاب بزرگی بر ذیل كتاب ابن منده نگاشته در موارد مختلف از كتاب عبیداللّه‏ بن ابی‏رافع استفاده كرده گرچه در مواردی از كتاب ابونعیم نیز بهره برده است؛1 امّابعید نیست كه كتاب نزد وی بوده است. از آن‏چه در شرح حال خالد بن ابی‏خالد آمده استفاده می‏شود به واسطه محمد ابن عبیداللّه‏ از كتاب عبیداللّه‏ نقل نموده‏اند،2 و نقل شرح الاخبار از عون بن عبیداللّه‏ است.

متن كتاب عبیداللّه‏ بن ابی‏رافع

محمد بن سلام با سند خود از عون بن عبیداللّه‏ از پدرش كه كاتب علی علیه‏السلام بود نقل می‏كند كه سؤال شد از نام كسانی كه همراه علی علیه‏السلام در جنگ‏های او از مهاجران و انصار شركت داشتند ـ كسانی كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بشارت بهشت به آنان داد ـ و از تابعان و فرزانگان عرب، عبیداللّه‏ بن [ابی‏رافع] كه به این‏ها آگاه بود گفت: همراه حضرت از خاندان و قبایل گوناگون بودند كه عبارتند از:

خاندان عبدالمطلب

1 و 2.3 حسن و حسین علیهما‏السلام ؛ دو شخصیتی كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله درباره آن‏ها فرمود:

آن دو سرور جوانان بهشتند.

3. محمد بن حنفیه؛

او كسی است كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله درباره‏اش به علی علیه‏السلام فرمود:

به زودی بعد از من پسری برای تو متولد خواهد شد او را به نام و كنیه من نام‏گذاری كن.

علی علیه‏السلام نام او را محمد و كنیه‏اش را ابوالقاسم نهاد.

4. عقیل بن ابی‏طالب؛ 5. عبداللّه‏ بن عباس؛

6 و 7. محمد و عون فرزندان جعفر كه در بهشت پرواز می‏كند.

8. عبداللّه‏ بن جعفر؛ كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به او فرمود:

پدر تو هیئت و خُلقش مانند من بود و تو اخلاق پدرت را داری.

………………………………………………………………………………………….

1. اسدالغابه، چاپ مصر، ج 1،ص673.

2. همان جا؛ همان، ج 2، ص 93، 146 و 205.

3. همان، ج 2، ص 93.

4. در متن كتاب شماره گذاری نشده و این شماره‏ها را نگارنده افزوده است.

9 ـ 12. عبیداللّه‏،1 كثیر، قثم و تمام فرزندان عباس بن عبدالمطلب.

13 و 14. محمد و مسلم فرزندان عقیل بن ابی‏طالب.

15. نوفل بن حارث بن عبدالمطلب؛2 16. ربیعه؛3 17. ابورافع غلام رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ؛

ابورافع كسی است كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به او فرمود:

چه خواهی كرد با قومی كه با علی خواهند جنگید در حالی كه او بر حق و آنان بر باطلند؟

گفت:

ای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در حق من دعا كن كه مرا فریب ندهند و مرا بر جنگ با آنان قوی سازد.

پس حضرت در حق وی همین گونه دعا كرد.

پس از آن كه بیعت با علی علیه‏السلام را شكستند، ابورافع زمینی را كه در خیبر و بنی‏قریظه داشت همراه منزل خود فروخت و از علی حمایت كرد و با فرزندان و خانواده‏اش همراه علی علیه‏السلام حركت كرد. وی در آن زمان 85 ساله بود و در تمام جنگ‏های علی علیه‏السلام شركت داشت.

18 و 19. حُصَین4 و حارث فرزندان حارث بودند و آن دو بدری بودند و در تمام جنگ‏های پیامبر شركت داشتند؛

خاندان عبد شمس بن عبد مناف

………………………………………………………………………………………….

1. در تمام نسخه‏های شرح الاخبار عبداللّه‏ ذكر شده و با توجّه به این كه نام عبداللّه‏ قبلاً ذكر شده بود، عبیداللّه‏ آوردیم؛ زیرا امكان اشتباه زیاد است.

2. با توجّه به این كه نوفل از حمزه و عباس بزرگ‏تر بوده و طبق نقل اسدالغابه (ج 5، ص 370) در سال پانزدهم هجری فوت كرده است، احتمالاً صحیح آن مغیرة بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب است كه همراه علی علیه‏السلام در جنگ صفّین شركت داشته است و حضرت به وی توصیه كرد بعد از او با امامه دختر ابی‏العاص ازدواج كند. (وقعة صفّین، ص 385؛ معارف، ص 127).

3. ظاهرا منظور ربیعة بن حارث بن عبدالمطلب باشد كه در صفّین با علی علیه‏السلام بود (معارف، ص 168).

4.در كتاب رجال شیخ طوسی، حُصَین بن حارث بن عبدالمطلب (رجال طوسی، ص 38 شماره 14؛ معجم رجال الحدیث، ج 6، ص 123؛ الجامع فی الرجال، ج 1، ص 642) جزو اصحاب حضرت علی علیه‏السلام شمرده شده؛ ولی در كتاب وقعة صفّین، صفحه 506 حصین و طفیل و عوف فرزندان حارث بن مطلب، جزو گواهان آتش‏بس صفّین نامشان آمده است كه با علی علیه‏السلام بودند. و در نتیجه می‏توان گفت: حصین از خاندان مطلب بوده است نه عبدالمطلب و در اسدالغابه (ج 2، ص 25، شماره 1180) به نقل از كتاب عبیداللّه‏ بن ابی‏رافع نسب وی حصین بن حارث بن مطلب ذكر شده است. بنابراین، صحیح این بود كه نوشته می‏شد و از خاندان مطلب حسین و حارث بودند. گرچه ذكری از حارث بن حارث بن مطلب در كتاب‏ها دیده نشد.

20. محمد بن ابی حذیفة بن ربیعه؛1

او كارگزار عثمان در مصر بود. سپس نزد عثمان به مدینه آمد و خلیفه به او صدهزار درهم داد. با این پول به مسجد رفت و گفت: از كجا و به چه حقی عثمان این پول را به من داد، و به دیگران نداده است؟

بنی زهره

21. هاشم بن عتبة بن ابی وقّاص؛

او در صفّین كشته شد و پرچم علی علیه‏السلام در آن روز در دست وی بود و پس از او فرزندش عبداللّه‏ پرچم را گرفت.

22. عبداللّه‏ بن خباب بن ارت؛

او اوّلین كسی است كه خوارج هنگامی كه از صفّین باز می‏گشتند وی را كشتند. او را به برائت از علی علیه‏السلام دعوت كردند و چون نپذیرفت، در مدائن وی را كشتند.

بنی تیم

23 و 24. محمد و عبدالرّحمان2 فرزندان ابوبكر بن ابی‏قحافه؛

بنی مخزوم

25. عمّار بن یاسر رحمهما‏الله ؛

26. محمد بن عمّار؛

و منظور از عمّار، عمّار بن یاسر بن عامر بن مالك بن عنس است. عنس از قبیله مَذْحِج یمن است. پدرش یاسر به مكّه آمد و هم پیمان ابوحذیفة بن مغیره مخزومی گردید. ابوحذیفه كنیزی را به نام سمیه به ازدواجش درآورد كه عمّار از وی متولد شده. پس ابوحذیفه او را آزاد كرد. مادر عمّار، سمیه اوّلین كسی است كه در اسلام به شهادت رسید. ابوجهل او را در مكّه كشت. یاسر به اسلام گروید. او و عمّار و سمیه مسلمان شدند. یاسر وفات یافت و پس از وی ازرق با سمیه ازدواج كرد. ازرق غلامی رومی بود از غلامان طائف كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آن‏ها را

………………………………………………………………………………………….

1. برای اطلاع از شرح حال وی ر. ك: به سیمای كارگزاران علی بن ابی‏طالب امیرالمؤمنین علیه‏السلام ، استانداران مصر.

2. ظاهرا عبدالرّحمان بن ابوبكر در زمره مخالفان علی علیه‏السلام بوده است (كامل، ج 3، ص 110 و 180).

آزاد كرد. پس از وی سلمة بن ازرق متولد شد. بنابراین سلمة بن ازرق برادر مادری عمّار است.1

به خاطر پیمان یاسر با ابوحذیفه مخزومی عمّار به بنی مخزوم نسبت داده شد. و عمّار كسی است كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله درباره‏اش فرمود:

او را گروه یاغی و متجاوز می‏كشد و قاتل وی را به آتش بشارت ده.

عمّار در صفّین شهید شد.

27 و 28. سلمه و محمد فرزندان ابی سلمه.

مادرشان ام سلمه همسر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بود. وی آن دو را نزد علی علیه‏السلام آورد و گفت:

این دو برای تو صدقه هستند اگر برای من خوب بود كه بیرون بیایم همراه تو می‏آمدم.

بنی جمع

29. محمد بن حاطب؛ 30. عبدالرّحمان بن حنبل؛

او كسی است كه عثمان وی را كتك زد و به خیبر فرستاد و در صفّین شهید شد.

بنی عامر بن لؤی

31. عبداللّه‏ بن ابی سبرة بن ابی رُهم؛ 32. علی بن ابی‏رافع؛ او مُهردار حضرت علی علیه‏السلام و مسئول بیت المال آن حضرت بود.

33. عبیداللّه‏ بن أبی‏رافع؛ او نیز دبیر علی علیه‏السلام بود.

انصاری كه در جنگ بدر شركت داشتند

بنی مالك

34 و 35. خزیمه و عدی فرزندان نجار؛ 36. ابوایوب بن زید بدری؛

او كسی است كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله روز ورود به مدینه بر وی وارد شد. و در صفّین در مقدّمه سپاه علی علیه‏السلام بود. و در نهروان با خوارج مخاصمه كرد و او كسی است كه به معاویه ـ زمانی كه سبّ علی علیه‏السلام را آغاز كرد ـ گفت: دست بردار ای معاویه از دشنام دادن علی! معاویه پاسخ داد: بر

………………………………………………………………………………………….

1. گرچه ابن قتیبه در المعارف، ص 256 و در الاصابه، ج 1، ص 28 جریان را همین گونه از طبری و بلاذری نقل كرده است، امّا حقیقت ندارد؛ زیرا طبق نقل ابن اسحاق (ابن هشام، سیره، ج 1، ص 342) سمیه قبل از یاسر به شهادت رسیده است. بنابراین زنی كه همسر ازرق شده است سمیه مادر زیاد بن أبیه است نه مادر عمّار یاسر و خود یاسر نیز همراه همسرش به دست كفار قریش به شهادت رسید.

آن توانا نیستم. ابوایوب رو برگرداند و گفت: به خدا سوگند در سرزمینی كه در آن علی علیه‏السلام را دشنام دهند ساكن نمی‏شوم. از این رو از مدینه خارج شد و در ساحل دریا سكونت گزید تا این كه در آن جا درگذشت. رحمت خدا بر او باد.

37. عمرو بن حزم بدری؛

او همان كسی است كه دری را از منزل خود گشود و مردم بر عثمان وارد شدند و او را كشتند.

38. و حارثة بن نعمان بدری؛

او كسی است كه بر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله گذشت در حالی كه جبرئیل با وی بود و سلام نكرد. جبرئیل گفت: اگر سلام می‏كرد. جواب می‏دادم. پس از آن كه جبرئیل رفت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله كسی را نزد حارثه فرستاد و فرمود: چه چیز مانع شد كه بر من و آن كه با من بود سلام كنی؟ پاسخ داد: ای رسول خدا! شما را دیدم در گفت و گو غرق شده‏اید. دوست نداشتم با سلام سخن شما را قطع كنم و به آن مشغول دارم. پیامبر به او فرمود: چه كسی با من بود؟ گفت: نمی‏دانم. فرمود: جبرئیل با من بود و اگر سلام می‏كردی پاسخت را می‏داد.

39. ثعلبة بن عمیر بدری؛

او همان كسی است كه در جنگ جمل برای كمك به علی علیه‏السلام به وی صدهزار درهم داد. و در صفّین به شهادت رسید.

40. ربعی بن عمرو بدری؛ 41. خزیمة بن اوس بدری؛ 42. سراقة بن كعب بدری.

بنی مازن

43. ابو داوود بن عامر بدری؛ 44. عبداللّه‏ بن كعب بدری؛ 45. قیس بن أبی صعصعه بدری.

بنی دینار

46. نعمان بن عمرو بدری؛ 47. سلیمان بن حارث بدری؛ 48. بشر بن قیس بدری؛

49. سعید بن سهیل بدری؛

بنی حرث بن خزرج

50. سماك بن حرب بدری؛ 51. عباس بن قیس بدری؛ 52. عبداللّه‏ بن زید بدری؛

بنی ساعده

53. اسید بن مالك بدری؛ 54. كعب بن عامر بدری؛ 55. عیاش بن حی بدری؛

بنی عوف بن خزرج

56. عبادة بن صامت.

یكی از نقباء شب عقبه و او كسی است كه با پیامبر بیعت كرد تا از ملامت ملامت‏گران نهراسد. بدری بود.

57. عمرو بن أَنَس بدری؛ 58. عقبة بن وهب بدری؛ 59. ثابت بن هزال بدری.

بنی سلمه

60. ابوالیسر، كعب بن عمر بدری.

او كسی است كه در هنگام نزول آیه: «یا أیها الذین آمنوا اتّقوا اللّه‏ وَ ذَرُوا ما بَقِی مِنَ الرّبوا إن كنتم مؤمنین»1 به پیامبر گفت: و به تحقیق رها كردیم. و چون آیه «… وَإنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤوس أموالكُم…»2 نازل شد، گفت: راضی شدیم. و چون آیه «و إنْ كانَ ذُوعُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إلی مَیسَرَةٍ…»3 نازل گردید. گفت: مهلت دادیم. و چون آیه «وَ أنْ تصدَّقوا خَیرٌ لكُم»4 فرود آمد؛ گفت: تصدّق دادیم.

61. عقبة بن عمرو لیثی بدری؛ 62. عمیر بن حارثه بدری؛ 63. عبداللّه‏ بن عبدمناف بدری؛ 64. خلیدة بن عمرو بدری؛

او كسی است كه به عبداللّه‏ بن [ابی] سلول ـ هنگامی كه لگام استر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را گرفته بود ـ گفت: دستت را بردار قبل از آن كه، از بدنت جدا گردد.

65. ثعلبة بن قیظی بن صخر بدری؛

بنی زریق

………………………………………………………………………………………….

1. بقره (2) آیه 278.

2. همان، آیه 279.

3و3. همان، آیه 280.

66. مسعود بن خالد بدری؛ 67. رفاعة بن رافع بدری؛ 68. جبر بن أنیس بدری؛ 69. عباد بن قیس بدری.

بنی بیاضه

70. مرّة بن عامر بدری؛ 71. جبلة بن ثعلبة بدری؛ 72. خلیفة بن عدی بدری.

بنی عمر بن عوف

73. منذر بن محمد بدری؛ 74. سهل بن حنیف بدری؛

او كسی است كه جانشین علی علیه‏السلام در مدینه بود زمانی كه حضرت به كوفه رفت [برای جنگ جمل].

75. حارث بن نعمان بدری؛ 76. عبید بن اُم عبید بدری؛ 77. ابوعبیدة بن ربیعه بدری؛

بنی عبدالاشهل

78. مالك بن تیهان بدری؛

او یكی از نقباء انصار در شب [بیعت] عقبه بود.

79. عبید بن تیهان بدری؛

او نیز یكی از نقباء در شب عقبه بود و این دو (مالك و عبید) در جنگ صفّین در ركاب علی علیه‏السلام به شهادت رسیدند.

80 . سعد بن زید بدری؛ 81 . عبّاد بن بشر بدری؛ 82 . عبداللّه‏ بن سعد بدری؛ 83 . سلمة بن ثابت بدری.

انصاری كه با پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بودند ولی در بدر شركت نداشتند

84 . همراه و مساعد اصحاب بدر، زید بن ارقم، وی با منافقان بود و نفاق آن‏ها را آشكار كرد.

85 . خزیمة بن ثابت؛

او را ذوالشهادتین نامیدند. وی كسی بود كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اجازه داد كه گواهی او به تنهایی مانند گواهی دو مرد باشد.

86 . عقبة بن عامر؛

او كسی بود كه همراه منافقان در شب عقبه [در هنگام بازگشت از تبوك] حضور داشت و كارگزار علی علیه‏السلام در كوفه بود.

87 . رافع بن خدیج؛ 88. نعمان بن عجلان [زرقی]؛ او كارگزار علی علیه‏السلام بر نهروان بود.

89 . قتادة بن ربعی؛ او كارگزار علی علیه‏السلام در مكّه بود.

90. حنظلة بن نعمان؛ 91. محمد بن ثابت بن قیس بن شماس؛ 92. ابوالورد بن قیس [بن فهد انصاری]؛ 93. علاء بن عمرو؛ 94. عبداللّه‏ بن أبی طلحه؛

او كسی است كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دعا كرد در حق پدر و مادرش كه به وی حامله گردید و فرمود:

بارالها! مبارك گردان برای آن دو شبشان را.

جریان بدین گونه است كه: ابن ابوطلحه بعد از مالك پدر انس بن مالك با مادر انس ازدواج كرد. ام انس از گرامی‏ترین زنان انصار بود. هنگامی كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به مدینه هجرت كرد، مسلمانان هر یك طبق توان خویش هدیه‏ای به حضرت دادند. ام انس، فرزند خود انس را خدمت پیامبر برد و گفت:

ای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ! مردم طبق توان خویش هدایایی برای شما آوردند و من چیزی برای هدیه نداشتم جز این فرزندم، او را بگیرید تا به شما خدمت كند.

از این رو انس به خدمت كردن به پیامبر مشغول گردید.

مادرش با ابوطلحه ازدواج كرد و از او پسری به دنیا آورد. ابوطلحه خود از اخیار و افراد ویژه انصار بود، روز روزه می‏گرفت و شب بیدار می‏ماند و روزها در مزرعه‏اش به كار می‏پرداخت، زمانی كودك آن‏ها مریض شد. ابوطلحه هنگامی كه از مزرعه بازمی‏گشت به دیدار كودكش می‏رفت و از حال او می‏پرسید. در یكی از روزها كودك از دنیا رفت و ابوطلحه از مرگ وی بی‏خبر بود، مادرش او را در گوشه‏ای از خانه گذاشت. زمانی كه ابوطلحه آمد و خواست او را ببیند. مادرش گفت: او را رها كن؛ زیرا در حال آرامش و استراحت است. و مرگ او را به طلحه نگفت. ابوطلحه كه تصور می‏كرد حال فرزندش خوب شده خوش حال شد و به بسترش رفت همسرش به وی پیوست و هم‏بستر شدند.

در صبح زنش گفت: ای ابوطلحه! آیا دیده‏ای كسانی كه مدتی چیزی را از برخی همسایه‏ها عاریه بگیرند و مدتی از آن استفاده نمایند آن گاه صاحب عاریه آن را باز گیرد. پس كسانی كه عاریه نزد آن ها بوده گریه كنند. وضع این گونه افراد چگونه است؟

ابوطلحه پاسخ داد: این‏ها دیوانه‏اند.

زن گفت: پس ما نباید از دیوانگان باشیم. فرزندت مرد. عزادار باش و او را تسلیم خدا نما و دفن كن. ابوطلحه گزارش واقعه را به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله داد. پیامبر از كار زن تعجّب كرد و در حق او دعا كرد و فرمود

بارالها! شب آن دو را مبارك گردان.

همان شب ام انس به همین عبداللّه‏ از ابوطلحه حامله شد. بعد از تولدش او را در پارچه‏ای پیچید و همراه فرزندش انس خدمت پیامبر فرستاد و گفت:

ای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله این نتیجه دعای شماست.

رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله او را گرفت و كامش را گشود و در حقش دعا فرمود. او [عبداللّه‏] از برترین فرزندان انصار بود.

95. از كسانی كه با علی علیه‏السلام بودند، قیس بن سعد بن عباده بود؛ سعد بن عباده از بنی ساعده از خزرج است. كنیه او ابوثابت و سروری از بزرگان انصار بود. به او «كامل» می‏گفتند؛ زیرا در جاهلیت شنا و تیراندازی را خوب می‏دانست و از بزرگان قومش بود. اسلام آورد و در بدر شركت نداشت؛ زیرا در آن زمان مار او را گزیده بود. در تمام جنگ‏های پیامبر شركت كرد. او مردی نیك خواه، خیر و فاضل بود. در روز سقیفه از بیعت با ابوبكر امتناع ورزید. گفته شده این به خاطر آن بود كه از پیامبر خبری شنیده بود و بیعت را برای علی علیه‏السلام قرار داده بود. با ابوبكر بیعت نكرد و به دلیل ترس از جان خویش از مدینه خارج و به حَوْران در سرزمین شام رفت. در آن جا ماند تا ابوبكر از دنیا رفت و حكومت به عمر رسید. از بیعت با عمر هم امتناع ورزید. دو سال و نیم بعد از حكومت عمر در آن جا درگذشت. گفته شده در كشتن وی تلاش می‏شده و او را كشتند و تصور كردند كه جن‏ها او را كشتند و شنیدند كه گوینده‏ای از آن‏ها می‏گوید:

قتلنا سید الخزرج    سعد بن عباده

رمیناه بسهمین    فلم تخط فؤاده

ما آقای خزرج سعد بن عباده را كشتیم. او را با دو تیر زدیم كه در رسیدن به قلبش خطا نكرد.

و این از امور محالی است كه عقل آن را نمی‏پذیرد.

و فرزندش قیس كنیه‏اش ابوعبدالملك است و او مردی فاضل از شیعیان علی علیه‏السلام بود و احادیثی از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله درباره علی علیه‏السلام روایت كرده است. او در پیشاپیش سپاه امام حسن بن علی علیه‏السلام در روز مدائن بود.

96. حارث بن زیاد؛ 97. عبداللّه‏ بن زیاد؛ 98. جبلة بن عمرو؛ 99. بشیر بن أبی زید؛ 100. عمیر بن زید بن أحمر؛ 101. ثابت بن زید بن ودیعه؛ 102. عبدالرّحمان بن عبد ربّه؛ 103. عبداللّه‏ بن حراش بن حارث؛ 104. براء بن عازب؛ 105. ثابت بن قیس؛ 106. قیس بن احمد؛ 107. عبداللّه‏ بن زید؛ 108. عبید مولی زید. او در روز نهروان كشته شد.

109. جعد بن رفاعة بن سعد؛ 110. عثمان بن حنیف؛ وی از اصحاب رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بود و در جنگ صفّین كشته شد.

111. أبو عباس زرقی؛ او سوار كار رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بود و نامش عبید بن معاویه بود.

112. ابوحسن تمیم بن عبدعمرو؛ او كارگزار علی علیه‏السلام در مدینه بود.

113. عائذ بن عبدالرّحمان؛ 114. عمرو بن عزیه بدری؛ او كسی است كه شتر را در جنگ جمل كشت. كنیه‏اش أبا حبه است در جزیره كشته شد.

115. حجاج بن عمرو؛ او كسی است كه در هنگامه جنگ می‏گفت:

ای گروه انصار! خدا را دوباره یاری كنید؛ یك بار با پیامبر و بار دیگر با علی علیه‏السلام .

و می‏گفت:

آیا می‏خواهید كه به پروردگارمان بگویید: «رَبَّنا إنّا أطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَاَضَلّونا السَّبیلاً».1

116. عبداللّه‏ بن عامر؛ 117. جابر بن عبداللّه‏؛ 118. معاذ بن صمه؛ 119. عبداللّه‏ بن عامر بن مروان؛ 120. جبیر بن حباب بن منذر؛ 121. كعب بن عجره؛ 122. مرّة بن نعمان؛ 123. سهیل بن مسعود؛ 124. سعید بن سعد بن عباده؛ 125. خالد بن أبی دجانه؛ 126. عثمان بن سعد؛ 127. عامر بن زید؛ 128. زید بن جاریه؛ 129. عبید مولی زید؛ 130. بشر بن مسعود؛ 131. صَیفی بن عبید؛ 132. عامر بن أوس؛ 133. مسعود بن قیس؛ 134. یزید بن طعمه؛ 135. جابر بن زید؛ 136. قیس بن قیس؛ 137. معاویة بن حرام بن عمرو؛ 138. محمد بن عمرو بن حزم؛ 139. خالد بن ابی‏خالد؛ او در صفّین به شهادت رسید.

140. محمد بن هلال بن معلا؛ 141. ابوزید بن قیس؛ 142. عامر بن مسعود؛ 143. عبداللّه‏ بن عامر بن حصین؛ 144. عبداللّه‏ بن ثابت؛ 145. عبداللّه‏ بن معاذ بن جموع؛

كسانی كه با علی علیه‏السلام بودند از اصحاب پیامبر از مهاجران عرب و تابعینی كه رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بهشت را برای آنان واجب دانسته و آن‏ها را با این ویژگی نامیده است:

………………………………………………………………………………………….

1. احزاب (33) آیه 47.

146. عمرو بن حَمِق خزاعی؛

او بعد از علی علیه‏السلام زنده ماند، معاویه در صدد دست‏گیری وی برآمد به طرف جزیره فرار كرد و همراه او مردی از یاران علی علیه‏السلام بود كه به او زاهر می‏گفتند. چون به بیابانی رسیدند در نیمه‏های شب ماری عمرو را گزید. صبح بدنش باد كرد و گفت: ای زاهر! مرا رها كن؛ زیرا حبیب من رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به من خبر داد كه در ریختن خون من جن و انس شركت خواهند داشت و به ناچار كشته می‏شوم. در این هنگام آثار سپاهی كه در پی او بودند پدیدار شد. سپس گفت: ای زاهر! پنهان شو، زمانی كه كشته شدم سرم را جدا می‏كنند و می‏برند. زمانی كه رفتند بیا و جسدم را دفن نما.

زاهر گفت: نه! من تیرهای خود را آماده می‏كنم و به طرف آنان تیراندازی می‏كنم و زمانی كه تیرها تمام شد همراه تو كشته می‏شوم.

عمرو گفت: نه! آن چه خواستم انجام ده. خداوند تو را نفع می‏بخشد. پس زاهر پنهان شد. آن قوم آمدند و عمرو را كشتند و سرش را جدا نمودند و آن را بردند و این اوّلین سری بود كه در اسلام از بدن جدا شد و برای مردم به نمایش گذاشته شد.

پس از آن كه رفتند زاهر آمد و بدن عمرو بن حَمِق را دفن كرد.

زاهر باقی ماند تا این كه در طف و سرزمین كربلا با امام حسین علیه‏السلام كشته شد.

147 و 148. عبدالرّحمان بن بدیل خزاعی؛

او كسی است كه در بیعت رضوان زیر درخت شركت داشت. او در صفّین در جمع سه هزار نفری كه برای مرگ آماده شده بودند كشته شد. آنان از مردم شام حدود بیست هزار نفر را كشتند و پیوسته یكی از این‏ها پس از دیگری كشته می‏شدند و تا آخرین نفر به شهادت رسیدند و عبداللّه‏ بن بدیل رجز می‏خواند و می‏جنگید و می‏گفت:

أقتكم و لا أری معاویة    هوت به فی النّار أم هاویة

و عبداللّه‏ بن بدیل از كسانی است كه خداوند آنان را به سخن خویش توصیف فرموده است:

وَ لاعَلَی الّذینَ إذا ما أتَوكَ لِتَحْمِلَهُمْ قلْتَ لا أجِدُ ما أحْمِلُكُمْ عَلَیه تَوَلَّوا وَ أعْینُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنا ألاّ یجِدُوا ما ینْفِقونَ.1

وی در صفّین به شهادت رسید.

149 ـ 152. برید؛ عبداللّه‏؛ منقذ و عروه (فرزندان مالك)؛ آنان كه علی علیه‏السلام در حالی كه

………………………………………………………………………………………….

1. توبه (9) آیه 92.

رجز می‏خواند به آنان می‏گفت:

جزی اللّه‏ خیرا عصبة أسلمیة    حسان الوجوه صرعوا حول هاشم

برید و عبداللّه‏ منهم و منقذ    و عروة أبناء مالك فی الأقادم

153. ابن حصیب أسلمی از مهاجران؛ 154. جهجاة بن سعد غفاری؛

او كسی است كه عصای عثمان را از دستش گرفت و آن را شكست. سپس مردم او را سنگ می‏زدند در حالی كه بر منبر بود.

155. ابوشریح خزاعی؛ 156. صالح بن ناقد بدری؛ 157. ابوراقد حارث بن عوف لیثی؛ رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله او را به سوی قومش فرستاد.

158. عمیر بن قره لیثی؛ او كسی است كه معاویه سوگند خورد سرب در گوش‏هایش بریزد.

159. زید بن خالد جهنی؛ 160. مسعود بن أسلم؛ 161. عامر بن ذهل؛ 162. ربیعة بن قیس؛ این دو از عدوان بودند.

163. عبدالسلام از مهاجران؛

از تابعین كسانی كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آنان را به بهشت بشارت داده و آن را برای آن‏ها واجب دانسته است.

164. زید بن صوحان؛ او «زید خیر» خوانده می‏شد و او كسی است كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در باره‏اش فرمود:

إنَّ مِنْ بَعدی رَجُلٌ یسْبِقُهُ عضوٌ مِنْه إلی الجَنَّة ثُمَّ یتْبَعَهُ سائِر جَسَدِهِ

پس دستش در روز جلولاء [مكانی نزدیك بعقوبه عراق] قطع شد و در جنگ جمل با علی علیه‏السلام بود و گفت:

ای امیرالمؤمنین علیه‏السلام من دستی را دیدم كه از آسمان به من اشاره می‏كرد كه بیا و آن جز دست خودم نبود و نمی‏بینم جز این كه به دستم خواهم پیوست. پس زمانی كه كشته شدم با لباس و خونم مرا دفن كنید، ای امیرالمؤمنین! زیرا من با آن قوم مخاصمه خواهم كرد.

سپس در مقابل علی علیه‏السلام به جنگ پرداخت تا این كه كشته شد.

بنی عبدالقیس

165. سیحان بن صوحان؛ 166. راشد بن سمره؛ 167. عبداللّه‏ بن رقبه؛ 168. ابوعبیده؛

تمام آن‏ها یكی پس از دیگری پرچم جنگ را به دست می‏گرفتند. سپس آن را صعصعه گرفت. و ثابت ماند و بعد از آن نیز زندگی كرد.

169. جندب الخیر [ابن كعب ازدی]؛ در صفّین كشته شد.

او كسی است كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در شبی رجزش را می‏خواند در حالی كه اصحابش را حركت می‏داد و می‏فرمود:

جُنْدَبٌ وَ ما جُنْدَب؛ جندب، چه دانی كه جندب چیست؟

چون صبح شد، اصحاب گفتند:

ای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ! شنیدیم كه نام جندب را ذكر می‏كنی.

فرمود:

نَعَمْ، رَجُلٌ یقالُ لَهُ: جُنْدَبٌ مِنْ أمّتی یضْرِبُ ضَرْبَةً یفرق بین الحَقِّ وَ الباطِلِ، یبْعَثَهُ اللّه‏ُ یوْمَ القیامَةِ أمة وحده.

بعد جندب مرد ساحری را در برابر ولید بن عقبه آن گاه كه والی كوفه از طرف عثمان بود دید. پس او را كشت.

ولید گفت: چرا او را كشتی؟

گفت: من برای تو گواه می‏آورم. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:

كسی كه ساحری را ببیند او را با شمشیر بزند.

ولید دستور داد او را زندانی كردند.

زندانبان مرد مسلمانی به نام دینار بود. او جندب را آزاد كرد. چون این خبر به ولید رسید، دستور داد كه آن قدر دینار را زدند تا از دنیا رفت.

170. اویس بن عامر قرنی؛ وی كسی بود كه در ركاب علی علیه‏السلام در صفّین كشته شد و او كسی است كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله درباره‏اش فرمود:

إنّ مِنْ بَعْدی رَجُلٌ یقالُ لَهُ أُوَیس بِهِ شامّةٌ بَیضاءٌ، مَنْ لِقِیهُ فَلْیبَلّغُهُ مِنّی السّلام، فَإنَّهُ یشْفَعُ یوْمَ القیامَةِ لكذا و كذا مِنَ النّاسِ.

171. علقمة بن قیس از تابعان؛ وی پایش در صفّین آسیب دید.

172. هند جملی؛ او در روز جمل كشته شد.

173. عبداللّه‏ سلمه؛ 174. زیاد بن ابی حفصه تیمی؛ 175. محرز بن صحصح.

او كسی است كه با عبیداللّه‏ بن عمر بن خطاب در روز صفّین جنگید.

و این بخشی از اخبار صفّین بود كه در آن فضایل علی امیرالمؤمنین علیه‏السلام می باشد.1»

………………………………………………………………………………………….

1. شرح الاخبار، تحقیق: سید محمد حسینی جلالی، مؤسّسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرّسین، ج 2، ص 16 ـ 36.

این كتاب عبیداللّه‏ بن ابی‏رافع طبق نقل قاضی نعمان مصری در شرح الاخبار می‏باشد. گرچه در مواردی لغزش‏هایی در آن دیده می‏شود كه مشخّص نیست از اصل بود یا در استنساخ وارد كتاب شده، امّا در مجموع بخش عمده آن را كتب دیگر آورده‏اند و بخشی از آن نیز منحصر به همین كتاب است و جزو منابع اوّلیه است.

علاّمه امینی در الغدیر1 نام 145 تن از یاران پیامبر را ذكر كرده كه همراه علی علیه‏السلام بودند و عدّه زیادی از آن‏ها در بدر شركت داشتند كه با آن چه در این كتاب آمده مشتركات فراوانی دیده می‏شود و برخی نام‏ها را می‏شود توسط آن شناخت و ما در این جا فقط به نقل آن چه در كتاب آمده اكتفا كردیم.

………………………………………………………………………………………….

1. الغدیر، ج 9، ص 362 به بعد.

 

 

 

پاسخی بگذارید