علی زمانی قمشهای
سخن نخست
برپایی و یادواره فقیهان فرهیخته وظیفهای است انسانی و اسلامی. از جمله بزرگ فقیهانی كه در این عصر، حریم پاك و مقدس اسلام و تشیع را پاس داشته حضرت آیةاللّه حاج آقا حسین بروجردی ـ رضوان اللّه تعالی علیه ـ است. وی از برجستگان حوزه دین و مرجعیت شیعه است كه عمر با بركت خویش را صرف احیای اسلام و مذهب، و پاسداری از علم و فقاهت نمود، و آن را به اوج شكوه، عظمت و شكوفایی رساند.
نگارنده به پاس خدمات بیشائبه معظّمله به جهان بشریت و اسلام رساله «هلال» را به ساحت آن «بدر كامل» تقدیم میدارد. و دوام تابش و پرتو پرفروغش را در سپهر فقاهت آرزومند است.
هلال
قرآن كریم ازماه، هلال، منازل ماه و… بارها سخن به میان آورده و ذیل هر آیه هدفی را تعقیب كرده است؛ از جمله:
هُوَ الّذی جَعَل الشّمسَ ضیاءً وَالقمَرَ نُوراً و قَدَّرهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ و الحسابَ، ما خَلَقَ اللّهُ ذلكَ إِلاّ بِالحقِّ؛1
او كسی است كه خورشید را روشنایی و ماه را نور داد، و برای آن منزلگاههایی مقدّر كرد تا
……………………………………………………………………….
1 . یونس (10) آیه 5.
عدد سالها و حساب كارها را بدانید، خداوند، این را جز به حق نیافریده است.
و فرمود:
فالِقُ الإصْباحِ و جَعَل الّیلَ سَكناً وَالشّمسَ وَالقمرَ حُسْباناً ذلكَ تَقْدیرُ العَزیزِ العَلیمِ؛1
او شكافنده صبح است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است، این اندازهگیری خداوند توانای داناست.
همچنین فرمود:
یسْئلونكَ عَنِ الأهِلّةِ قُلْ هِی مَواقیتُ لِلنّاسِ وَالحَجِّ…؛2
(ای پیامبر!) درباره هلالهای ماه از تو سؤال میكنند، بگو آنها بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای نظام زندگی مردم وتعیین وقت حج است… .
و فرمود:
الشّمسُ و القمرُ بِحُسْبانٍ؛3
خورشید و ماه بر طبق حساب منظمی میگردند.
بر این پایه نخست تذكر اموری چند لازم به نظر میآید:
1. مدار حركت زمین گرد خورشید عبارت است از: صفحه منطقةالبروج .
2. گردش نجومی ماه دور كره زمین از مغرب به مشرق برابر 27 روز و تقریباً 8 ساعت است، و مدت گردش هلالی آن برابر است با مدت یاد شده به اضافه حركت كره زمین كه مجموعاً 29 روز و تقریباً 13 ساعت (یك ماه هلالی) است. ماه هر درجه را در دو ساعت طی میكند.
3. روز و شب: ابتدای روز و شب نزد عرب و مسلمانان عبارت است از: آغاز حركت یك متحرّك (چون خورشید یا ماه) از افق مغرب تا رسیدن فردا به همان حال (مغرب)؛ بنابراین شب، قبل از روز است؛ زیرا حساب روز، ماه و سال آنان با رؤیت هلال است.
4. سال و ماه قمری: فاصله زمانی دو تقارن پی درپی خورشید و ماه، «ماه قمری» نامیده میشود و با گردش یكساله زمین گرد خورشید، ماه نیز دوازده دور به فاصله مزبور گرد زمین
…………………………………………………………………………………………………….
1 . انعام (6) آیه 96.
2 . بقره (2) آیه 189.
3 . رحمن (55) آیه 5.
گردش دارد كه هلال آن دیده میشود، این دوازده دور گردش ماه را اصطلاحاً یك «سال قمری» مینامند.
مقدار متوسط یك سال قمری برابر است با 354 روز و 8 ساعت و 48 دقیقه. كسر یك روز، برابر است با 000،048،114، رابعه، این كسر نسبت به یك روز برابر است با 36666/0 بنابراین یك سال قمری برابر است با 367/354 روز.
تاریخ رسمی اسلام بر پایه گردش ماه استوار است، ملت چین نیز از زمانهای بسیار دور و پیش از تولد حضرت مسیح علیهالسلام محاسبات خود را بر اساس گردش ماه استوار ساخته، سال قمری گاهشمار آنان به حساب میرفته و تاكنون نیز بر اعتبار خود باقی است.
بنابراین رؤیت ماه نشانه آغاز ماه و سال قمری است و هر دوازده ماه به نامهای محرّم، صفر، ربیعالأوّل، ربیعالثانی، جمادیالأوّل، جمادیالثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوّال، ذوالقعده، و ذوالحجّه تشكیلدهنده یك سال قمری اصطلاحی میباشند، و آنها بر دو گونهاند:
الف) ماههای قمری وسطی: یك ماه قمری وسطی برابر است از فاصله بین دو تقارن متوالی ماه و خورشید و یا دو مقابله متوالی، و یا وقوع آن دو در یك خط نصفالنهار كه فاصله آن 29 روز و 12 ساعت و 48 دقیقه است، و چون ضبط آن بر عموم مردم دشوار است. منجّمان در این روش تعدیلات تقویمی را در نظر نمیگیرند و ماههای فرد را سی (30) روز و ماههای زوج را بیست و نه (29) روز به حساب میآورند، با این استثنا كه یازده (11) بار در مجموع سی سال ذوالحجّه را سی (30) روز میشمرند؛ این سالها عبارتند از: 2، 5، 7، 10، 13، 15، 18، 21، 24، 26، 29.
دلیل این كار آن است كه یك سال قمری برابر است با 354 روز و 51 و 61 روز، و عدد «سی» كوچكتر عددی است كه دارای 51 و 61 عدد صحیح است. جمع این دو كسر با هم یازده (11) میشود، پس در مدت سی سال، كسرها، یازده روز كامل میگردند، از اینرو در سی سال باید یازده بار ذوالحجّه «كبیسه» یعنی سی روز به حساب آید، بنابراین چنین داریم:
دقیقه 1440 = دقیقه 60×24 ساعت
51 = دقیقه 288 = 5 ÿ 1440 دقیقه
61 = دقیقه 240 = 6 ÿ 1440 دقیقه
كسر یك روز = دقیقه 528 = 240 + 288
دقیقه 48، ساعت 8 = دقیقه 60 ÿ 528 دقیقه
دقیقه 15840 = سال 30 × 528
روز 11 = 1440 ÿ 15840
امضای شرع: در منابع دینی ما روایاتی به چشم میخورند كه به نظر میرسد سال و ماههای «قمری وسطی» مورد امضا و تأیید قرار گرفته باشند؛ از جمله امام صادق علیهالسلام میفرماید:
خداوند تبارك و تعالی دنیا را در شش روز آفرید. آنگاه خلقت را قطع كرد. سال، 354 روز است. شعبان هرگز تمام (یعنی سی روز) نیست. به خدا سوگند رمضان هرگز ناقص (یعنی 29 روز) نیست ـ امر فریضه هیچگاه ناقص نمیباشد ـ زیرا خدای عزّوجلّ میفرماید: «… وَلِتُكْمِلُوا العِدَّةَ …»1 (هدف این است كه نقص ماه رمضان را كامل كنید) شوال 29 روز است. ذوالقعده سی روز است؛ زیرا حق تعالی میفرماید: «وَواعَدْنا موسی ثَلاثینَ لَیلَةً وأتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّه أرْبَعین لَیلَةً…»؛2 ما به موسی سی شب وعده كردیم، سپس آن را با ده شب (از اوّل ذوالحجّه) دیگر تكمیل كردیم، به این ترتیب میعاد پروردگارش با او چهل شب تمام شد.» ذوالحجّه 29 روز و محرّم سی روز است. سپس ماهها، بعد از آن یكی تام و دیگری ناقص است.3
فقهای بزرگوار از سویی اینگونه احادیث را مخالف با واقع یافتند؛ زیرا مشاهده كردند كه ماه رمضان مثلاً گاهی ناقص (29 روز) واقع میشود.
از سوی دیگر برای كنار گذاشتن آنها هم دلیل قانعكنندهای نداشتند، از اینرو حمل بر تقیه و امثال آن كردند.4
حال آنكه جایی برای این گونه حملها وجود ندارد؛ زیرا برای همه مسلمانان اعم از عامّه و خاصّه ثابت است كه ماه رمضان مثلاً گاهی ناقص میباشد، لذا دلیلی بر این حملها باقی نمیماند جز آنكه بگوییم: شارع مقدس در مقام بیان ماه و سال وسطی بوده است، از اینرو منافات ندارد كه ماههای قمری گاهی چند ماه متوالی و پیدرپی 29 یا سی روز واقع شوند. چنانكه خواهد آمد.
ب) ماههای شرعی: اهل شرع ماههای قمری را از «رؤیت هلال» تا رؤیت هلال دیگر محاسبه میكنند «بیرونی» بر آن است كه امكان دارد دو ماه پیوسته تمام باشد و تا سه ماه
………………………………………………………………………………
1 . بقره (2) آیه 185.
2 . اعراف (7) آیه 142.
3 . محمد بن یعقوب كلینی، فروع كافی، به تصحیح غفاری، نشردار كتب اسلامیه، تهران 1391 ق/1350 ش، ج4، كتاب الصیام، باب نادر، ص 79، ح 2.
4 . ر.ك: حسن حسنزاده آملی، دروس معرفة الوقت و القبله، نشر جامعه مدرّسین، قم 1416 ه·· .، ص 527 و بعد.
پیوسته ناقص رؤیت شود؛1 ولی صاحب زیج بهادری پس از محاسبهای دقیق مینویسد: «و ممكن است چهار ماه متوالی هر ماه سی روز و سه ماه متوالی هر كدام بیست و نه (29) روز واقع شود»؛2 زیرا فرآیند محاسبات دقیقِ تعدیلات، چنین نتیجهای را به بار خواهد آورد.
5. هرگاه نور كوكب بزرگی چون خورشید بر كواكب كوچكتر از خود همچون ماه، زمین و سایر سیارات بتابد طرف نورانی آنها كه برابر خورشید قرار گرفته بیشتر و بزرگتر از طرف تاریك آنهاست كه برابر خورشید قرار نگرفته است. از اینرو یك سایه مخروطی كشیده و طولانی پدید میآید، قاعده این سایه مخروطی یك دایره كوچكی است كه به عنوان فصل مشترك نور و ظلمت قرار دارد، و چون زمین مثلاً در هر شبانه روز یك دور گرد خود میچرخد آن سایه مخروطی نیز دایماً دور زمین در گردش است كه ما آن را «شب» مینامیم.
6. طول و عرض: از دیده ناظر زمینی هر روز مركز جرم خورشید از دوایر نصفالنهار شهرها و نقاط زمین میگذرد و یكی از آنها به عنوان «مبدأ طول» از نصفالنهار «گرینویچ» انگلستان میگذرد.
دایره استوا نیز به عنوان «مبدأ عرض» بلاد مورد اتفاق جهانیان قرار گرفته و از دو سوی شمال و جنوب تا قطبها؛ یعنی تا ْ90 درجه عرضها، امتداد دارند.
7. میدانیم كه صفحه افق حقیقی از مركز كره زمین میگذرد و افق حسّی، محلی و مرئی عبارت است از: بزرگترین دایره صغیرهای كه از دید ناظر بر سطح زمین گذشته و با افق حقیقی موازی است.
8. میدانیم كه ماه در حال اقتران با خورشید بیش از نصف نورانی آن برابر خورشید و نیمه كوچكتر و تاریك آن رو به زمین است كه دیده نمیشود، از اینرو گفته میشود: ماه در «محاق» است. در این حالت اگر مركز جرم زمین، ماه و خورشید در یك خط قرار گیرند خورشیدگرفتگی پیش میآید، و اگر ماه در شمال یا جنوب خورشید قرار گیرد ـ چون ماه تا بیش از ْ5 درجه از منطقةالبروج عرض میگیرد ـ محاق صورت میگیرد بدون كسوف، این حالت هر ماه یكبار اتفاق میافتد.
ماه پس از دور شدن از خورشید و خروج از تحت شعاع آفتاب، نخست به شكل هلال و یك تیغه بسیار باریك دیده میشود و سپس به تدریج با فاصله گرفتن بیشتر بر پهنه باریك
……………………………………………………………………………………
1 . بیرونی، التفهیم، به كوشش: همایی، خواجه نصیر طوسی رحمهالله سی فصل، فصل سوم، ص 220.
2 . مولی غلامحسین جونپوری شیرازی، زیج بهادری، ط. هند، ص 50.
آن افزوده شده تا به حالت تربیع و سپس به حالت بدر (ماه كامل) در آید. (نگ: شكل زیر).
نمودار
اسباب اختلاف رؤیت
1. اختلاف طول شهرها
هر شهر و بلدی كه طول آن نزدیكتر به مبدأ طول (گرینویچ) باشد در بسیاری اوقات امكان رؤیت در آن بیش از شهر و نقاطی است كه طول شرقی آنها زیادتر از مبدأ مزبور باشد؛ یعنی در بلاد غربیتر امكان رؤیت بیش از بلاد شرقی است گرچه در عرض با هم مساوی باشند؛ مثلاً در مغرب و مراكش امكان رؤیت بیش از تهران و مشرق زمین است.
2. اختلاف عرض شهرها
الف) دوری بُعد «معدّلالنهار» از منطقةالبروج و نزدیك شدن به آن، در كوتاهی و بلندی شب و روز تأثیری شایسته دارد. بر این پایه اگر دو شهر در طول و عرض برابر باشند، امّا یكی در نیمكره جنوبی و دیگری در نیمكره شمالی قرار گرفته باشد این امكان هست كه در یك روز معین هلال در شهر اوّل دیده نشود و در شهر دوم رؤیت گردد؛ مثلاً شهر اوّل دارای ْ35 درجه عرض جنوبی و شهر دوم در عرض ْ35 درجه شمالی باشد در این فرض، روز برای شهری كه در عرض ْ35 درجه جنوبی قرار گرفته حدود چهار ساعت كوتاهتر از همان روز است. و برای شهر دوم؛ یعنی روز شهر دوم دو ساعت از طرف بامداد و دو ساعت از طرف پسین بزرگتر است. از اینرو ممكن است در افق شهر اوّل هلال رؤیت نشود و دو ساعت بعد در افق شهر دوم (واقع در عرض ْ35 درجه شمالی) رؤیت گردد، عكس این فرض هم تصور دارد.
ب) چون بُعد (عرض) قمر از ـ دایره بروج ـ به سمت شمال و جنوب ـ حدود ده درجه است،اگر بُعد قمر در سمت شمال باشد امكان رؤیت در نواحی و آفاق جنوبی كمتر است و بالعكس، اگـر چـه هـر دو شهر از آفاق یاد شده در یك طول هم قرار گرفته باشند.
ج) چون مدار حركت ماه به دور زمین غالباً حول معدّلالنهار = استوای فلكی و مناطق استوایی است، وسعه مشرق و مغرب، بین صفر تا ْ5/23 درجه شمالی یا جنوبی بیش نیست، لازم میآید ماه در مناطقی كه بیش از میل كلّی (ْ5/23) عرض دارند به افق نزدیكتر باشد از اینرو:
اوّلاً، هـلال هنگـام غـروب آفتـاب بـه افـق نـزدیكتر است؛ در نتیجه زودتر غروب میكند.
ثانیا، گرد و غبارهایی كه غالباً نزدیك افق گرد میآیند سبب میشوند رؤیت هلال با مشكل روبهرو گردد، به ویژه در شهرهایی كه دارای عرضهای بالا هستند، بر خلاف شهرهایی كه استوایی و یا معتدله نزدیك به استوا باشند؛ چرا كه انسان گردش ظاهری معدّلالنهار و منطقةالبروج را تقریباً بالای سر (دولابی) میبیند. از اینرو هلال به سهولت رؤیت میگردد.
3. اوضاع فلكی
1. بُعد تقویم ماه از تقویم خورشید كه آن را «بُعد سوی» خوانند عبارت است از: موقعیت «مركز ماه از مركز خورشید»، به گفته بیرجندی: درجات منطقةالبروج را درجات سَوا گویند؛ چه آن را همه برابر گرفتهاند و اجزای [یعنی درجات] معدّل النهار را به آن نسبت كردهاند، و آن موضع قمر است به خورشید.1
2. دور و نزدیك شدن ماه به زمین: میدانیم كه فاصله ماه از زمین در حال «حضیض» كه به زمین نزدیكتر است عبارت است از: 000،360 هزار كیلومتر و در حال «ذروه = دوری» حدود 000،400 كیلومتر است، و بدیهی است كه امكان رؤیت در حال حضیض بیش از حال دوری است.
3. بُعد معدّل: و آن عبارت است از: «بُعد و فاصله غروب ماه پس از غروب خورشید». بنابراین هر اندازه بُعد و فاصله غروب ماه زیادتر باشد زمان مكث و درنگ هلال فوق افق بیشتر است و بهتر میتوان رؤیت كرد، و اگر این فاصله كم باشد قمر فوراً پشت سر آفتاب غروب میكند و قابل رؤیت نیست.
……………………………………………………………………………..
1 . مولی عبدالعلی بیرجندی، شرح زیج سلطانی، باب كیفیت استخراج هلال.
دانشمندان فنّ تقویم برآنند كه ماه، از شش درجه قبل از قرار گرفتن در راستای خورشید (برابر 12 ساعت) تا ْ6 درجه بعد از دور شدن از آن در محاق است و با چشم معمولی امكان رؤیت ندارد و بعد از ْ7 تا ْ8 درجه شكل هلال بسیار ضعیف و قابل رؤیت است.
خواجه نصیرالدّین طوسی و دانشمندانی كه پس از او عهدهدار تقویم شدند به پیروی از او «بعد معدّل» را ده درجه (ْ10) برابر چهل (40) دقیقه زمانی به عنوان «ضابطه جهت رؤیت» انتخاب كردند ـ كه برابر 20 ساعت پس از اقتران است ـ و گفتهاند: اگر بُعد مزبور بین دوازده تا چهارده (ْ14ـ ْ12) باشد، هلال معتدل است و اگر زیادتر باشد، هلال كاملاً هویداست.1
گفتنی است، امروزه ثابت گشته كه هلال در شرایط ویژه تا حدود پنج درجه برابر با بیست دقیقه مكث ماه بعد از لحظه غروب خورشید قابل رؤیت است، چنان كه روز چهارشنبه 29 ماه رمضان 1418 ه··. برابر 8/11/1376 ش. و 28 ژانویه 1998 م.، حدود ساعت 5/9 صبح به ساعت رسمی ایران از لحظه مقارنه (محاق) خارج شده و بعد از غروب آفتاب رؤیت گشته است كه رسانههای ایران (رادیو و تلویزیون) از طرف صاحبان فتوا روز بعد؛ یعنی پنجشنبه را به عنوان عید (روز اوّل شوّال) اعلام كردند؛ چنانكه محاسبه از راه اینترنت و رایانه نیز این واقعیت را نشان میدهد، به سند و گزارش زیر دقت فرمایید:2 در این گزارش مدت مكث ماه بعد از لحظه غروب خورشید 22 دقیقه به حساب آمده است:
گزارش جامع طرح سراسری رؤیت هلال ماههای قمری برای ایران
گزارش شماره 1 رؤیت هلال ماه شوّال 1418
1. تاریخ:
8 بهمن 1376
29 رمضان 1418
28 ژانویه 1998
……………………………………………………………………………………………….
1 . مولی عبدالعلی بیرجندی، شرح زیج سلطانی، باب كیفیت استخراج هلال.
2 . محمد رضا صیاد، حسن طارمی و محمد باقری، رؤیت هلال ماه طی سالهای 1415ـ 1418 ه·· . ق.، دفتر نشر بلاغ، 1378 ش.، ص 484 و بعد.
2. خلاصه گزارش: شرایط جوی نامساعد بود.
3. رصدگاه: عبدالرّحمان خازنی – تهران
4. وضعیت آسمان نزدیك به افق غربی در لحظه غروب خورشید: ابری و مهآلود
5. چند مشخّصه ماه و خورشید بر اساس محاسبه:
شماره ماهگرد نجومی: 929
شماره ماهگرد اسلامی: 17014
لحظه مقارنه: ساعت 9 و 31 دقیقه 8 بهمن 1376.
لحظه غروب خورشید: ساعت 17 و 28 دقیقه.
سنّ ماه در لحظه غروب خورشید: 7 ساعت و 57 دقیقه.
سمت ماه در لحظه غروب خورشید: 7/248 درجه.
ارتفاع ماه در لحظه غروب خورشید: 16/4 درجه.
لحظه غروب ماه: ساعت 17 و 50 دقیقه.
مدت مكث ماه بعد از لحظه غروب خورشید: 22 دقیقه.
گزارش رؤیت هلال ماههای 1418 هجری قمری
دنباله گزارش شماره 1 رؤیت هلال ماه شوّال 1418
سمت خورشید در لحظه غروب خورشید: 1/248 درجه.
اختلاف سمت ماه و خورشید در لحظه غروب خورشید: 6/0 درجه.
سمت ماه در لحظه غروب ماه: 8/251 درجه.
فاصله زاویهای ماه از خورشید در لحظه غروب خورشید: 08/5 درجه.
اختلاف طولهای دایرةالبروجی ماه و خورشید در لحظه غروب خورشید: 45/4- درجه؟
عرض دایرةالبروجی ماه در لحظه غروب خورشید: 45/2 درجه شمالی.
زاویه قطر ماه: 82/1953 ثانیه قوسی. موقعیت ماه در مدار خود به دور زمین: 00/2 شبانهروز قبل از لحظه حضیض.
سطح روشن ماه: 14/0 درصد.
6. نام راصد (ها): محمود اعرابی، محمد باقری، حجّتالحق حسینی ایرانی، فریبرز رسولی، حسن شیرازی، محمد رضا صیاد، حسن طارمیراد، مرتضی غفّارخانی، محسن قاضی میرسعید، اكبر میاندوآبچی و الیار میاندوآبچی. گزارش رؤیت هلال ماههای 1418 هجری قمری
دنباله گزارش شماره 1 رؤیت هلال ماه شوّال 1418
نمایش مختصّات افقی هلال ماه، خورشید و سیارههای مرّیخ و مشتری بر اساس محاسبه در شامگاه 8 بهمن 1376
در رصدگاه عبدالرّحمان خازنی ـ تهران
شایان ذكر است كه سندهای مزبور بر اساس محاسبات رایانه و اینترنت است؛ لیكن تقویمنگاران ما هنوز روش خواجه (بُعد ده درجه برابر با مكث چهل دقیقه بالای افق ـ بُعد معدّل ـ و سپری شدن 20 ساعت از تولد ماه) را از نظر دور نداشتهاند؛ امّا مردم در عمل با چشمهای تیزبین و یا به وسیله دوربین و … این فاصله را به نصف تقلیل داده و هلال را گاهی یك روز جلوتر از اعلام منجّم رؤیت میكنند، و چه بسا یاوهای هم نثار و نصیب منجّم گردد.!!
4. عوامل فیزیكی
دود، گرد و خاك، و بخار آب نیز نقش تعیینكننده دارند. از این رهگذر در فصل زمستان كه بخار آب در جوّ، زیاد است رؤیت هلال مشكلتر است و چون در فصل تابستان، بخار آب كم است و سایر گازهای انعكاس دهنده نور بیشتر میشود. از اینرو رؤیت هلال آسانتر خواهد بود.
همچنین عوامل دیگر مانند: ابرها و كوهها سبب میشوند رؤیت هلال ماه دشوار شود، بر خلافِ هوای صاف و سطح هموار زمین كه موجب میشود دید انسان بیشتر گردد.
5. عدم ضابطه كلّی
علمای این فنّ با اینكه از روزگاران پیش درصدد تهیه ضابطه و قاعدهای كلّی بودهاند، امّا كمتر به این آرزو دست یازیدند. امروزه نیز یك فرمول كلّی و فراگیر جهت دیدن هلال وجود ندارد. گرچه فیالجمله قواعد و ضوابطی در این خصوص موجود است، چنانكه به آنها اشاره خواهیم داشت.
سخن فقها
پس از دانستن و یادآوری امور مزبور، سخن فقها نوعاً بر پایه دو قول استوار است.
1. گروهی با بهرهگیری از اصول و قواعد علمی و هیوی بر این نظرند كه: ادلّه نقلی (آیات و روایات اسلامی) دلالت تامّ بر لزوم اتحاد آفاق (شهرهای نزدیك به هم) و «موضوعیت رؤیت» دارند و… .
2. گروه دیگر با استفاده از قواعد و ادلّه مزبور معتقدند: اتحاد آفاق لازم نیست و ادلّه نقلی همه طریق به واقع، كاشف و نشانه از واقع میباشند و… و اینك توضیح كلام:
قول اوّل
اعتبار علمی: دانستیم كه ملت چین همچون ملت عرب چه در زمان جاهلیت و چه پس از ظهور اسلام، آغاز ماه قمری را پس از خروج ماه از تحتالشعاع؛ یعنی از زمان «رؤیت هلال» دانستهاند. این پدیده جز در غروب روز 29 یا سیام (30) اتفاق نمیافتد، از اینرو شب اوّل ماه قبل از روز اوّل ماه به حساب میآید. بنابراین «رؤیت هلال» دخل تامّ در تحقق ماه هلالی دارد.
به گفته منجّمان ـ به پیروی از خواجه چنانكه خاطر نشان ساختیم- قمر حدّاقل پس از طی ده درجه كه عبارت از 20 ساعت از اقتران گذشته است قابل رؤیت است. از اینرو وقتی ماه دیده شد، ماه قبل سپری، و ماه جدید آغاز گشته است و قطعاً حكم شهرها و بلادی كه عوارض طبیعی همچون: ابر، كوه بلند، تپّه و بخار زیاد افقشان را پوشانیده در حكم شهرهایی است كه هلال را رؤیت كردهاند. بنابراین بلاد متحدالآفاق همه در این حكم یكسان هستند.
وانگهی اگر خروج از تحتالشعاع، امری سماوی و بر همه نقاط كره زمین یكسان است – چنانكه صاحبان قول دوم میپندارند – پس چرا این سخن را درباره كسوف نمیگویند، حال آن كه خور گرفت هم امری آسمانی است، بلكه میگویند: در هر ناحیه كسوف واقع شد همان منطقه باید به احكام آن ملتزم شوند نه سایر مناطقی كه در آن كسوف واقع نشده است! پس همانگونه كه نواحی مختلف در كسوف مختلف میشوند درباره رؤیت و عدم رؤیت هلال هم یكسان نیستند.
ادلّه شرعی: موضوعات عرفیهای كه موضوع احكام شرعی قرار میگیرند باید گستره، سعه ضیق، اطلاق و تقیید مفهوم آن از عرف گرفته شود؛ مانند بیع، شهر = ماه، روز، شب، سال، و … .
از اینرو وقتی شارع مقدس فرمود: «یسألونكَ عَن الشّهرِ الحَرامِ…»1، «شَهرُ رَمَضان الّذی أُنزِلَ فیه القرآن… فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَلْیصُمْهُ…»2 و سایر آیاتی كه در مقام تشریع احكام است معنای شهر = ماه به عرف ارجاع میشود. از اینرو عرف مردم، اوّل وقت دخول ماه را با «دیدن هلال» میداند، گرچه ساعاتی قبل از تحتالشعاع خارج شده باشد.
افزون بر این، از اخبار مستفیضه فریقین به تصریح چنین بر میآید كه معیار دخول ماه برای روزه، حج، عمره، پرداخت بدهكاری، سر رسید اسناد تجاری همه به رؤیت هلال است، و همچنین است مستحبات و عباداتی كه در ماههای رجب، شعبان، محرّم، صفر و… وارد شده است.
بنابراین، پی آمدهای التزام به خروج ماه از تحتالشعاع و كفایت آن برای همه كره زمین عبارتند از:
1. دست شستن از احكام دین و پدید آوردن فقه جدید.
2. لازم میآید «رؤیت هلال» كاشف و نشانه محض باشد، با اینكه روایات دلالت بر «موضوعیت» رؤیت دارند.
……………………………………………………………………………………….
1 . بقره (2) آیه 217.
2 . همان، آیه 185.
3. لازم میآید هرگاه رؤیت هلال با چشم عادّی ممكن نباشد رو به ابزار و آلات جدید (رصد، زیج، نجوم و منجّم) كنیم تا حكم به دخول ماه كند و… .
اطلاق روایات
در روایات اسلامی اطلاقاتی به چشم میخورند كه بنابر قول اوّل از طرفی باید همه علاج شوند و به حال اطلاقی خود باقی نمانند، و از سوی دیگر باید جنبه موضوعیت داشتن رؤیت آنها ملاحظه شود و مدّ نظر قرار گیرد:
1. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود:
صوموا لرؤیته وافطروا لرؤیته.
یعنی رؤیت، شرط دخول ماه است، و از این سخن پیداست كه دیدن هلال موضوعیت دارد.
2. صحیحه محمد بن مسلم عن أبی جعفر علیهالسلام قال:
إذا رأیتم الهلال فافطروا ولیس بالرّأی والتّظنی ولكن بالرّؤیة.1
3. صحیحه حماد از امام صادق علیهالسلام قال:
إذا رأو الهلال قبل الزّوال فهو الّیلة الماضیة و إذا رأوه بعد الزّوال فهو الّیلة المستقبلة.2
همچنین روایات فراوانی در این مقام هست كه همه دلالت دارند «بینه» مقام رؤیت است از جمله:
1. عبداللّه بن سنان عن أبی عبداللّه علیهالسلام قال:
لا تصم إلاّ للرّؤیة أوْ یشهد شاهدا عدل.3
2. حماد عن أبی عبد اللّه علیهالسلام إنّ علیا علیهالسلام كان یقول:
لا أجیز فی الهلال إلاّ شهادة رجلین.4
3. قیس عن أبی جعفر علیهالسلام قال: قال أمیرالمؤمنین علیهالسلام :
إذا رأیتم الهلال فافطروا أوْ شهد علیه بینة عدل من المسلمین.5
4. صحیحة أبو بصیر عن أبی عبد اللّه علیهالسلام انّه سأل عن الیوم الّذی یقضی من شهر رمضان،
……………………………………………………………………………………
1 . شیخ حرّ عاملی، وسائلالشیعه، ج 4، ابواب احكام ماه رمضان، باب 13، ح 11.
2 . همان، باب 8 ، ح 6.
3 . همان، باب 3، ح 28.
4 . همان، باب 11، ح 1.
5 . همان، ح 6.
فقال:
لا تقضه إلاّ أن یثبت شاهدان عدلان من أهل الصّلاة متی كان رأس الشّهر، و قال: لا تصم ذلك الیوم الّذی یقضی إلاّ أن یقضی أهل الأمصار، فإن فعلوا فصمه.1
5. صحیحة منصور بن حازم عن أبی عبد اللّه علیهالسلام قال:
صم لرؤیة الهلال وافطر لرؤیته، فإن شهد عندكم شاهدان مرضیان بأنّهما رأیاه فاقضه.2
نتیجهای كه از این روایات و سایر مطلقات آینده به دست میآید یكی آن است كه رؤیت هلال، ملاك و معیار اصلی در فرا رسیدن ماه است و نسبت به همه نقاط و آفاق كره زمین اطلاق و شمول دارد و آن به گونهای است كه به نحو صفتیت (هلال دیده شده) موضوع حكم قرار گرفته است.
دیگر این كه عموم وجوب قضا برای همه آفاق كره زمین از این مطلقات استنباط میشود و سخنی از آفاق نزدیك یا دور نیست مطلقات میگویند: اگر در شهر دیگری هلال ماه رمضان ثابت شد و مردم در این شهر، روز اوّل ماه رمضان را افطار كرده باشند (چون هلال رمضان برای آنان ثابت نشده است) واجب است آن روز را قضا كنند و از اطلاق خبر استفاده میشود كه فرقی بین اتحاد و اختلاف آفاق نیست و این حكم برای همه یكسان است.
صاحبان قول اوّل در اینجا ناگزیر از دو علاج هستند: یكی حكومت، و دیگری انصراف.
حكومت
هرگاه دلیلی ناظر بر دلیل دیگر باشد و آن را شرح و تفسیر كند دلیل مفسّر و شارح را «حاكم» و دلیل دیگر كه شرح و تفسیر شده است «محكوم» مینامند، دلیل حاكم گاهی دلیل محكوم را توسعه میبخشد و گاهی محدود میسازد و در اصطلاح «تضییق» به وجود میآورد.
در فنّ اصول فقه دلیل حاكم همه وقت مقدّم بر دلیل محكوم است از نوع تقدیم سیطره و قهر، بنابر این باید به مفاد و شرحی كه حاكم از دلیل محكوم ارائه میدهد، عمل شود نه به مفاد مستقیم دلیل محكوم.
مثال برای تحدید و تضییق: در روایت امام صادق علیهالسلام میخوانیم:
…………………………………………………………………………………….
1 . همان، باب 12، ح 1.
2 . همان، باب 3، ح 8 ، و باب 11، ح 4.
كلّما دخل علیك من الشّك فی صلاتك فاعمل علی الأكثر؛1
هرگاه بین عدد ركعات نماز، شك عارض شد بنا را بر اكثر بگذار.
و در حدیث دیگر فرموده است:
لیس علی الإمام سهو ولا علی من خلف الإمام سهو؛
هرگاه مأموم در عدد ركعات شك كند، ولی امام جماعت شك نداشته باشد، مأموم نباید به شك خود اعتنا كند، و یا به عكس (هرگاه امام شك كند ولی مأمومین شك نداشته باشند امام نباید به شك خود اعتنا كند).
بنابراین، دلیل دوم دایره شك در حدیث اوّل را محدود كرده و میگوید: مراد از «شك» یعنی بنابر اكثر گذاشتن وقتی است كه در نماز جماعت نباشد.
مثال برای توسعه: حكومت اخبار مطلقه (دالّه بر وجوب قضا مانند صحیحه منصور بن حازم و…) بر اخبار لزوم رؤیت، یعنی مطلقات یاد شده دایره لزوم رؤیت را توسعه داده و میگوید: رؤیت اعم از آن است كه اهل این دیار و شهر ببینند یا در غیر این شهر هم دیگران ببینند، از اینرو ملتزم میشوند به وجوب قضا در این شهر پس از آنكه رؤیت هلال در شهر دیگر ثابت گردید. بنابراین اخبار مطلقه دلالت میكنند بر تحقق رؤیت در این شهر تنزیلاً و تعبّداً؛ یعنی، تنزیل و نازل منزله قرار دادن رؤیت تعبّدی را مقام رؤیت وجدانی، پس رؤیت وجدانی در شهر دیگر به وقوع پیوسته، و رؤیت تعبّدی به كمك حكومت و توسعه رؤیت، به شهر دیگر هم سرایت داده میشود.
انصراف
مشهور بین دانشمندان فنّ اصول آن است كه انصراف و بازگشت ذهن از لفظ مطلق به بعضی از مصادیق، یا به مصداق بارز و آشكارتر، و یا به برخی از اصناف معنا، مانع از تمسّك به اطلاق میگردد؛ مثلاً در آیه مباركه میخوانیم:
وَامْسَحوا بِرؤسِكُم وَ أرْجُلِكم؛2
به سرها و پاهایتان مسح بكشید.
«مسح» در این آیه انصراف دارد به این كه انسان بادست، و آنهم با كف دست مسح بكشد،
………………………………………………………………………………..
1 . شیخ طوسی، تهذیب الاحكام، به كوشش: غفاری، نشر صدوق، 1376، ج 2، ص 205.
2 . مائده (5) آیه 6.
چنین انصرافی را مانع از ظهور اطلاق میدانند، بر خلاف انصراف بدوی.
صاحبان قول اوّل میگویند: عموم یا اطلاقات وجوب قضا به افراد شایع، ظاهر، بارز و آشكار انصراف دارند، و به حال اطلاقی خود باقی نخواهند ماند؛ مثلاً اطلاقی كه میگوید:«إذا شهد أهل بلد انّهم رأهُ فاقضه؛ هرگاه اهالی شهر دیگری شهادت به رویت هلال دادند واجب است (آن روزی كه مثلاً از اوّل ماه رمضان افطار شده است) قضا گردد»، این حكم (وجوب قضا) مخصوص شهرهایی است كه نزدیك به شهر رؤیت هلال است. بنابراین قضای روزه انصراف به شهرهای متحدالافق دارد.
امّا نسبت به شهرهای دور، حكومت باقی نیست و نمیتوان واژههای وارده در مطلقات، چون: مصر، بلد، بینه، جمیع اهل صلات… را به شهر و بلاد دور كه با هم مسیر شش ماه، فاصله دارند توسعه داد. از اینرو اگر مطلقات بخواهند نسبت به بلاد دور دست هم به نحو حكومت بر اخبار لزوم رؤیت مقدّم گردند، عرف چنین تقدیمی را به منزله انكار اصل رؤیت و انهدام بنیان آن میداند؛ زیرا لازم میآید این دسته اخبار دالّه بر لزوم رؤیت به طور كلّی مهمل و باطل باشند.
بنابراین در شهرهای دور هم «رؤیت هلال» موضوعیت دارد، و همچنان نیازمند استهلال است، چنان كه پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
صوموا لرؤیته وافطروا لرؤیته.
به ویژه، خاطر نشان میسازد كه نمیتوان تنها به اعتبار خروج ماه پس از 29 روز و 12 ساعت و 48 دقیقه اكتفا كرد، و حكم خروج را بر جمیع نقاط و آفاق مختلف گیتی گسترش داد و آثار شرعی بر آن مترتّب ساخت. بنابراین «رؤیت» جزء الموضوع است و جزء دیگر آن هلال است.
همچنین از روایات، استنباط میشود كه چشم مسلّح جایگزین چشم عادّی نخواهد شد، چنان كه حساب منجّمان آگاه و خبیر به زیجات هم كفایت از رؤیت نخواهد كرد. ابزار و آلات جدید هم نمیتوانند جایگزین رؤیت باشند، بلكه تنها چیزی كه صلاحیت دارد بدل از رؤیت قرار گیرد همانا سی روز بودن ماه است.1
استاد بزرگوار ما حضرت آیة اللّه حسنزاده ـ مدّظلّه ـ نیز نظر شریف خویش را بدینگونه
………………………………………………………………………………….
1 . ر.ك: سید محمد حسین تهرانی، رسالة حول مسئلة رؤیةالهلال، تهران 1398 ه·· .؛ سید محمد صدر، ماوراءالفقه، ج 2، داراضواء بیروت1414 ه·· ./ 1994 م.، ج 2، ص 145 و بعد.
ابراز فرموده است:
حدوث الهلال فی أُفق كحدوث الخسوف و الكسوف و الزّلزلة و الزّوال و الغروب و نظائرها فی ذلك الأُفق و الأحكام المترتبة علیه شرعاً كالأحكام المترتبة علیها لأهل ذلك الأُفق فإِذا رؤی الهلال فی أُفق – و إنْ شئت قلت فی بلد – كان حكم الرؤیة ثابتاً لذلك الأُفق.
نعم إن كانت الآفاق الأُخری قریبة منه جدّاً بحیث یعدّ هو و جمیع الآفاق المتجاورة منه بمنزلة أفق واحد عرفاً فالرؤیة و حكمها ثابتان لجمیعها لأنه إذا رؤی الهلال فی بلد منها رؤی فی جمیعها بلا كلام و أمّا الآفاق النّائیة عنه فلكل منها حكم نفسه.
نعم الكلام فی الآفاق النّائیة مبتن علی تفصیل و هو أن الهلال إذا رؤی فی الأُفق الّذی هو بالنسبة إلی الآفاق البعیدة عنه شرقی و تلك الآفاق غربیة عنه رؤی الهلال فی تلك البلاد النائیة الغربیة من دون عكس، ولایمكن تفاوت ما بین الهلالین بأكثر من یوم واحد قطّ، و هذا هو القول الفصل المحقق عندنا.1
أقول: لنا فیما قاله – مدّظلّه – أسئلة فقها و أُصولاً تعرف من تضاعیف كلا منا السابق واللاحق.
اتحاد و اختلاف آفاق
شرع اسلام در رابطه با اوقات نماز، روزه، هلال و… اساس را بر افق حسّی قرار داده است و از ناحیه اعتبار، میدانیم، اتحاد آفاق حسّی، معنای صحیح و روشنی ندارد؛ زیرا افق حسّی هر نقطه و شهر، از نقاط و شهرهای كره زمین، غیر از نقطه و شهر دیگر است. بنابراین دو شهر مجاور چون تهران و قم، كوفه و كربلا هم افق نیستند. گرچه عرف مردم از باب تساهل و دانشمندان از باب مجاز آنها را متحدالافق بخوانند.
بررسی سخن فقها پیرامون توضیح اتحاد و اختلاف آفاق و ملاك آنها ما را به آرا و اقوال گوناگون و مختلفی میكشاند و نتیجه مطمئن، مطلوب و روشنی به دست نمیدهد، و اینك پارهای از آنها:
الف – 1) برخی از فقهای شافعی مذهب گفتهاند: ملاك در اتحاد و اختلاف آفاق (چهار فرسخ) مسافت قصر است. و برخی دیگر گفتهاند: معیار آن 24 فرسخ، آنها كه داخل این رقم
……………………………………………………………………………………………….
1 . دروس معرفةالوقت والقبله، ص 530.
هستند مشترك الافق و آنها كه بیرون هستند با آنها مشترك نیستند.
2. از فقهای شیعه شیخ طوسی رحمهالله در مبسوط گفته است:
هرگاه هلال، در شهر دیده نشود و در خارج بلد دیده شود، در صورتی عمل به آن واجب است كه شهرهایی كه در آنها هلال دیده شده است به هم نزدیك باشند؛ مانند بغداد، واسط و كوفه، تكریت و موصل، نه مثل بغداد و خراسان یا بغداد و مصر كه در این صورت دارای یك حكم نخواهند بود.1
محقق حلّی رحمهالله در شرایع این قول را پذیرفته و علاّمه در تذكره برگزیده و صاحب عروه در عروة الوثقی بر طبق آن فتوا داده و مشهور گردیده است.2
3. صدر، اختلاف آفاق را اجمالاً صحیح دانسته و چنین استدلال كرده است كه هر منطقه افق ویژه خویش را داراست، و منظور از یك منطقه، یك شهر نیست، بلكه شهرهای فراوان یك منطقه بزرگ چون عراق و مصر را شامل است و شهرهای غربیتر نیز داخل میشود برخلاف شهرهای شرقی كه نمیتوانند داخل باشند. از اینرو آفاق آنها جدا و مختلف میشود.3
4. تهرانی در رساله رؤیت هلال قائل به وحدت آفاق است، امّا ملاك و معیار آن را بین یك لحظه تا بعد هشت درجه (ْ8) برابر با نیم ساعت (30 دقیقه زمانی) دانسته و زیادتر از آن داخل در اختلاف آفاق است كه حكم این شهر بر آن مترتّب نمیباشد.4
لیكن اوّلا، سخن شافعیه هیچ دلیل عرفی، شرعی و علمی بر آن وجود ندارد و افق را با مسافت قصر مقایسه كردن تنها یك قیاس باطل است، و بی اساستر از آن، 24 فرسخ را معیار قرار دادن است.
ثانیاً، هشت درجه بعد (32 دقیقه) بر كدام پایه و اساس ملاك اتحاد آفاق قرار میگیرد؟ نه عرفی است، نه شرعی و نه علمی، چرا مثلاً 5 یا 6 درجه نباشد؟ و سؤالهای دیگر.
ثالثاً، سخن صدر كه تقریباً با شیخ طوسی رحمهالله و پیروان او و مشهور همآهنگ است گرچه فیالجمله صحیح است، ولی نمیتواند یك ملاك كامل و جامع باشد.
5. در میان فقهای عامّه گروهی قائل به اتحاد و اشتراك آفاق نشدهاند، بدین معنا كه اگر در شهرهای دور دست هلال مشاهده شود مخصوص همان جاست و با شهر نزدیك، اتحاد افق و
………………………………………………………………………………………..
1 . شیخ طوسی، مبسوط، به تصحیح: محمد تقی كشفی، نشر مكتبة مرتضویه، ج 1، ص 268.
2 . سید ابوالقاسم خوئی، منهاج الصّالحین، نشر دارالزهراء، بیروت، ج 1، ص 279.
3 . ماوراء الفقه، ج 2، ص 142 و بعد.
4 . رساله رؤیت هلال، ص 45 و بعد.
اتحاد حكم ندارد، دلیل آنان سخن ابنعباس به كریب، راوی این خبر است كه:
إنّ ام الفضل بنت الحارث بعثته [یعنی كریب] إلی معاویة بالشّام، قال: فقدمتُ الشّامَ فقضیتُ حاجتها و استهلّ علی رمضان و أنا بالشّام، فرأیت الهلال لیلة الجمعة ثم قدمتُ المدینة فی آخر الشّهر فسألنی عبدُاللّه بنعباس ـ رضی اللّه عنهما ـ ثمّ ذكر الهلال، فقال: متی رأیتم الهلال فقلت رأیناه لیلة الجمعة، فقال: أنت رأیته؟ فقلت: نعم و رآه الناس و صاموا وصام معاویة، فقال: لكنّا رأیناه لیلة السبت فلانزال نصوم حتی نكمل ثلاثین أوْنراه، فقلت: أوَ لاتكتفی برؤیة معاویه وصیامه؟ فقال لا، هكذا أمرنا رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله .1
خلاصه كلام این كه امفضل دختر حارث، كریب را به دربار معاویه به شام گسیل میدارد، كریب به دمشق رفته كار او را انجام داده و در شب جمعه هلال ماه رمضان را در شام به همراه مردم دیده و در پایان ماه به مدینه باز میگردد، ابنعباس از او میپرسد: چه وقت ماه را دیدی؟ كریب پاسخ میدهد: من با مردم در شب جمعه ماه را دیدم و مردم روزه گرفتند، همچنین معاویه روزه گرفت. ابن عباس گوید: ما شب شنبه هلال را رؤیت كردیم و به روزه خود ادامه خواهیم داد تا سی روز كامل شود و یا هلال (شوّال) را ببینیم. كریب میپرسد: آیا رؤیت معاویه و روزه گرفتن او برای تو كافی نیست؟ ابنعباس پاسخ منفی میدهد و میافزاید: پیامبر صلیاللهعلیهوآله به ما این چنین دستور فرموده است.
لیكن اوّلاً، اینكه ابنعباس خبر كریب را نپذیرفته شاید آن را خبر واحدی تلقّی كرده كه همراه آن قرینه وثوق، اطمینان و صحت نبوده است، لذا گفت: ما همچنان به روزه خود ادامه میدهیم كه یا سی روز كامل شود و یا هلال را رؤیت كنیم، و به رؤیت و روزه معاویه اكتفا نخواهیم كرد، بلكه فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را بر گفتار تو و كردار معاویه مقدّم میداریم. و این سخن نه به خاطر عدم اتحاد و اشتراك افق شام و مدینه است.
ثانیاً، خبر كریب با موازین علمی سازگار نیست و اگر هلال وجود داشته باشد در افق مدینه بهتر نمایان است تا در افق شام؛ زیرا بررسی از ناحیه عرضها، عرض دمشق ْ5/33 درجه، و عرض مدینه تقریباً بیست و پنج درجه (ْ25) درجه است، پس شهر شام شمالیتر از مدینه است، و میدانیم گردش ظاهری فلك بروج، در مدینه تقریباً دولابی است و از سمتالرأس گذشته و بر افق مدینه عمود است، از اینرو هلال ماه بهتر نمایان است تا در شام كه گردش
………………………………………………………………………………………….
1 . صحیح مسلم، ط . 3، داراحیاء تراث عربی، ج 7، ص 193.
ظاهری فلك حمایلی، نزدیك به افق و دایره افق را به زاویه حادّه (نه قائمه و عمود) قطع میكند، به ویژه كه اگر با سایر موانع فیزیكی نیز همراه باشد، بنابراین، اعتبار علمی عكس قضیه را اثبات میكند؛ یعنی، اگر ابنعباس میگفت: ما شب جمعه هلال را رؤیت كردیم و كریب میگفت: ما شب شنبه آن را دیدیم به واقع نزدیكتر بود؛ زیرا ْ5/8 درجه تفاوت عرض، میتواند نقش اساسی ایفا كند. تنها چیزی كه میتواند خبر كریب را به مقدار كمی تقویت كند اختلاف طول شام و مدینه است؛ زیرا طول شام (َ18/ْ36) سی و شش درجه و 18 دقیقه، و طول مدینه سی و نه درجه و پنجاه و نه دقیقه ( َ59/ْ39) است؛ یعنی، شام حدود 4 درجه غربیتر است؛ لیكن اگر این واقعه در زمستان رخ داده باشد باز روز مدینه بلندتر است و به سود كریب چیزی اثبات نمیكند.
این بود ادلّه و مبانی اصولی گروه اوّل كه بر پایه «موضوعیت رؤیت هلال» استوار گشته است.
بر این پایه كتابی به نام رؤیت هلال ماه طی سالهای 1415 ـ 1418 قمری انتشار یافته كه بیش از پانصد صفحه آن به اسناد و مدارك و… اختصاص یافته و تحت عنوان اشاره فقهی چنین میخوانیم:
در فقه اسلامی، قریب به اتفاق مذاهب، رؤیت هلال ماه نورا مهمترین نشانه شروع هر ماه قمری میدانند و به حدیث: «صوموا لرؤیته و افطروا لرؤیته» استناد میكنند، فقهای شیعه نیز جز برخی از قدما كه اصطلاحاً «اصحاب العدد» نامیده میشدند، اساس كار را بر رؤیت هلال ماه قرار دادهاند، سفارش اكید به استهلال برای رمضان و شوّال، و چه بسا فتوا بر وجوب كفایی آن نیز از همین دیدگاه برمی خاسته است.1
لیكن بسیاری از فقهای شیعه كه غیر از اصحاب عدد میباشند، این نظر و مبنا را نپذیرفته و اساس كار را منحصر به رؤیت هلال نمیدانند، بلكه معتقدند به این كه اوّلاً، رؤیت هلال كاشف است و یكی از راههای اثبات ماه جدید به شمار میرود، و ثانیاً، پدیده تولد هلال بر همه گیتی یكی است و دیگر اختلاف آفاقی وجود نخواهد داشت، چنان كه ذیلاً ما به نام، اساس كار، مبانی و دیدگاه آنان اشاره كرده و به این نتیجه خواهیم رسید كه بهترین راه در حل مسئله هلال در عصر كنونی همین راه است.
دیدگاه گروه دیگر
………………………………………………………………………………………….
1 . رؤیت هلال ماه، ص 19.
ب) گروهی دیگر، اتحاد آفاق به معنای فوق را منع كرده و قائل به اشتراك آفاق هستند؛ بدین معنا كه هر گاه وجود شرعی هلال در یك نقطه و شهر از كره زمین ثابت شد، برای همه شهرها كفایت میكند و گویا همه نقاط كره زمین و همه شهرها یك افق دارند. در میان این گروه میتوان از علاّمه در كتاب منتهی، نجفی در جواهر،1 همچنین صاحب حدائق، فخرالمحققین در شرح قواعد، نراقی در مستند، محدّث كاشانی در وافی، سید ابوتراب خوانساری در شرح نجاةالعباد، سید حكیم، فی الجمله در مستمسك، سید خوئی در منهاج الصّالحین2 یاد كرد.
ادلّه این گروه
1. صحیحه هشام بن حكم از امام صادق علیهالسلام قال: فی من صام تسعة و عشرین قال علیهالسلام :
إن كانت له بینه عادلة علی أهل مصر أنّهم صاموا ثلاثین علی رؤیة الهلال قضی یوماً.3
با وجود این كه امام علیهالسلام در مقام بیان حكم است بدون فرق گذاشتن بین بلاد و شهرها، قضای روزه را به شهادت عدول اهل شهر دانسته است، در حالی كه اگر شهرها اختلافی داشتند واجب بود اعلام بفرماید.
2. صحیحه عبدالرّحمان بن أبی عبداللّه، از امام صادق علیهالسلام قال:
فإن شهد أهل بلد آخر فاقضه.4
دستور قضای روزه اطلاق دارد بدون این كه سؤال شود آیا آن شهر، نزدیك یا دور بوده است.
3. حسنه أبی بصیر از امام صادق علیهالسلام إنّه سأل عن الیوم الّذی یقضی من شهر رمضان فقال علیهالسلام :
لاتقضه إلاّ أن یشهد (یثبت، خ ،ل) شاهدان عدلان من جمیع أهل الصّلاة متی كان رأس الشهر، و قال: لا تصم ذلك الیوم الّذی یقضی إلاّ أَن یقضی أهل الأمصار فإن فعلوا فصمه.5
وجوب قضا به شهادت دو عادل از مسلمانان نمازگزار و سپس به قضای اهل همه شهرها
………………………………………………………………………………………….
1 . شیخ محمد حسن نجفی، جواهرالكلام، داراحیاء تراث عربی، 1981 م.، ج 16، ص 361.
2 . منهاج الصّالحین، ج 1، ص 267 و بعد.
3 . وسائلالشیعه، ج 4، ابواب احكام شهر رمضان باب 5 ، ح 13.
4 . همان، باب 3، ح 9.
5 . همان، باب 12، ح 1.
خاطر نشان رفته است.
4. صحیحه اسحاق بن عمّار قال: سألت أبا عبداللّه علیهالسلام عن هلال رمضان یغمّ علینا تسع و عشرین من شعبان، فقال:
لا تصمه إلاّ أن تراه فإن شهد أهل بلد آخر أنّهم رأوه فاقضه.1
اطلاق این صحیحه هم دلیل است بر اینكه هرگاه هلال ماه در شهری دیده شد برای بقیه شهرها كافی است، چه نزدیك و چه دور.
5. صحیحه منصور بن حازم از امام صادق علیهالسلام چنان كه گذشت.
6. شیخ از ابن مسكان و حلبی جمیعاً از امام صادق علیهالسلام قال فیها:
إلاّ أن یشهد لك بینة عدول فإن شهدوا أنّهم رأوا الهلال قبل ذلك فاقض ذلك الیوم.2
این حدیث نصّ در تعمیم آفاق و شهرهاست چه دور و چه نزدیك.
7. در تعدادی روایات كه در كیفیت نماز عیدین وارد شده این فقره در جمله تكبیرات چشمگیر است «أسألك بحق هذا الیوم الّذی جعلته للمسلمین عیدا» و كلمه «هذا الیوم» اشاره است به یك روز معین برای همه اهل زمین، با وجود اختلاف آفاق.3
افزون بر همه اینها حتی در یك روایت ضعیف هم اشارهای نشده است كه اگر بلاد به هم نزدیك باشند یك افق به حساب میآیند. بنابراین تعدادی از شهرهای نزدیك به هم را در یك افق قرار دادن و شهرهای دور كه چندان هم دور به نظر نمیرسند را در افق دیگر خواندن بلاوجه است.
مولی احمد نراقی رحمهالله در مستند فرموده است:
رؤیت یك شهر برای شهرهای دور و نزدیك دیگر كفایت میكند.
چنان كه صاحب وافی هم گفته است:
ظاهراً فرقی میان شهر رؤیت و سایر شهرهایی كه در آنها رؤیت نشده است نیست؛ زیرا تكلیف بر رؤیت استوار است نه بر جواز رؤیت. افزون بر آن، قرب و بعد، ضابطه و قانونی نزد مردم ندارد، به اضافه، اطلاقات الفاظ احادیث.4
سید حكیم رحمهالله میفرماید:
………………………………………………………………………………………….
1 . وسائلالشیعه، ج 4، ابواب احكام شهر رمضان باب 8 ، ح 3.
2 . همان، باب 3، ح 8 .
3 . منهاج الصّالحین؛ ج 1، ص 283.
4 . سید محمد حسین حسینی تهرانی، رسالة حول مسئلة رؤیة الهلال، ص 56.
اگر دو بلد در طول یكی باشند شكی نیست كه با وجود حجّیت بینه بر رؤیت در یكی از آن دو شهر، بر دیگری نیز اثبات میشود، همینطور اگر در بلاد شرقی دیده شود برای بلاد غربی به طریق اولی ثابت است؛ امّا اگر در بلاد غربی دیده شد اخذ به اطلاق بر سایر بلاد شرقی بعید نیست، مگر اینكه علم به رؤیت حاصل شود، و دعوای اینكه «رؤیت» به شهرهای نزدیك انصراف دارد روشن نیست.
ادلّه قول دوم
آغاز ماه هلالی عبارت است از: خروج قمر از تحت الشعاع خورشید و چنین پدیدهای امری است واحد و تكوینی، كه نسبت به جمیع نقاط كره زمین و همه مشارق و مغارب مساوی است، خروج قمر از تحت الشعاع ممكن است در هر ساعت از ساعات شب یا روز واقع شود، امّا «رؤیت» ماه «كاشف» از آن است كه ساعت یا ساعتها قبل، قمر از تحتالشعاع خارج و داخل در محدوده ماه جدید گشته است. بنابراین «رؤیت هلال» مانند بسیاری از عناوین همچون «علم» «تبین» و… «طریق و كاشف» از واقع است، نه اینكه تنها رسیدن به واقع باید از طریق «رؤیت» باشد. از اینروست كه خطابات شرعی وقتی به عرف مردم القا شوند، عرف از آنها طریق و كشف میفهمد، این ظهور عرفی یكی از اصول و مسلّمات فقه است.
و مقایسه رؤیت هلال به كسوف صحیح نیست؛ مثلاً گفته شود: همچنان كه در هر ناحیه كسوف واقع شد اهل آن ناحیه مأمور به صلات كسوف هستند همان گونه هم در هر افق هلال رؤیت گشت تنها اهل آن ناحیه مأمور به حكم شرعی آن میباشند؛ زیرا روایات به عنوان دلیل و حجّت شرعی تصریح میكند كه در هر بلد و شهری خورشید گرفت «تنهااهل همان شهر» مأمور به صلات كسوف هستند.
ادلّه شرعیه: اطلاق روایات گذشته دلیل است بر عدم لزوم اشتراك آفاق، پس اگر در یك شهر هلال، رؤیت گردد برای همه شهرهای كره زمین كفایت میكند همچنین ساعتهای قبل از رؤیت تا هنگام خروج از تحت الشعاع از ماه جدید به شمار میرود، در این عرصه فرقی میان ماه روزه و ذوالحجّه و غیر نیست. از اینرو اگر هلال ماه مثلاً در اسپانیا رؤیت گشت نمیتوان گفت در تهران هنوز ماه جدید آغاز نشده است، و فرقی نیست كه تهران روز باشد و اسپانیا شب و یا برعكس؛ زیرا پدیده روز و شب ربطی به هلال ندارد. بنابراین هلال بر همه كره زمین هلال است، چه اسپانیا چه تهران، البته كه ابتدای حساب باید از نخستین شبی باشد كه ماه دیده شده است.
صحیحه حمّاد نیز بر این مطلب دلالت دارد، امام صادق علیهالسلام فرمود:
إذا رأوا الهلال قبل الزّوال فهو لللیلة الماضیة و إذا رأوا بعد الزّوال فهو لللیلة المستقبلة.1
زیرا امام علیهالسلام نسبت هلال را به شب گذشته و شب آینده مربوط دانست، گرچه رؤیت هلال با چشم غیر مسلّح در روز دشوار است. بنابراین هلال در هر نقطه رؤیت گردید ـ در اوّل شب ـ امتداد آن تا یك دور و گردش كره زمین (24 ساعت) گسترش دارد.
برخی دیگر از این دسته روایات عبارتند از مطلقات گذشته همچون:
1. صحیحه منصور بن حازم؛
2. صحیحه هشام بن حكم؛
3. صحیحه أبی بصیر از امام صادق علیهالسلام ؛
4. صحیحه اسحاق بن عمّار از امام صادق علیهالسلام ؛
5. صحیحه عبد الرّحمان بن أبی عبداللّه؛
6. در كیفیت صلات عید و قربان از جمله تكبیرات.
امّا اینكه در قول اوّل گفته شد: «رؤیت به نحو صفتیت» جزء موضوع قرار میگیرد و بر این پایه اگر در یك شهر رؤیت گشت، موضوع رؤیت بر پایه حكومت، به شهرهای مجاور گسترش مییابد، ولی به شهرهای دور گسترش نمییابد، لذا باید اطلاقات مقید گردند، سخنی است كه از ساحت و عرصه تحقیق دور است؛ زیرا:
اوّلاً، قرآن مجید دالّ بر آن است كه واژههای استعمال شده در قرآن و احادیث همه به ظهور عرفی خود باقی مانده و هیچگاه عرف متشرّعه از آنها «موضوعیت» استفاده نمیكند، بلكه به ظاهر طریقی و كشفی خود باقی است. آیاتی چون «كُتبَ علیكمُ الصِّیامُ… شَهرُ رمضانَ الّذی أُنزِلَ فیه القُرآن…»2 همین طور واژه «شهر» (ماه) یك مفهوم عرفی دارد و از مستحدثات شرع نیست، عرف از «شهر» ماه میفهمد نه «رؤیت ماه»، ماه یك امر واقعی تكوینی است و رؤیت در آن نقشی ندارد. بنابراین ظهور آیات و روایات همه طریقی و كشفی است.
ثانیاً، حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوآله كه فرمود: «صم لرؤیة الهلال و افطر لرؤیته» در مقام لزوم احراز ماه است و نباید به امتثال ظنّی یا احتمالی اكتفا شود، چنان كه ذیل صحیحه محمد بن مسلم
………………………………………………………………………………………….
1 . وسائل الشیعه، ج4، باب 8 ، ح 6.
2 . بقره (2) آیههای 183 ـ 185.
فرمود: «و لیس بالرّای و لا بالتّظنّی ولكن بالرؤیة»1 و همچنین در صحیحه خزّاز2 و در موثّقه ابن عمّار3 و در روایت قاسانی4 بنابراین مقصود از رؤیت، راه رسیدن به واقع است.
دلیل طریقیت
اوّل، اعتبار بینه مقام رؤیت: پس اگر رؤیت صفت گونه در موضوع اخذ شده باشد بینه نمیتواند در مقام آن قرار گیرد، و این خود دلیل آن است كه رؤیت، یك راه به واقع، و بینه راه دیگر به واقع است.
دوم، حساب و شمارش سی روز: اگر رؤیت و بینه میسّر نشد سی روز از ماه گذشته نیز راه دیگر به خروج ماه گذشته و دخول ماه لاحق میباشد.
سوم، وجوب روزه یوم الشّك: اگر روزی را كه شك داشته آخر شعبان یا اوّل رمضان است افطار كرده باشد ـ راهی بر اثبات ماه لاحق (رمضان) نداشته است ـ بعداً به وسیله بینه یا به واسطه رؤیت شب 29 از ماه روزه، روشن شد روزی را كه افطار كرده از ماه رمضان بوده است، قضای آن روز بر او واجب است. بدیهی است كه وجوب قضا فرع ثبوت اصل تكلیف روزه است، و اصل ثبوت تكلیف روزه نیز مانند سایر تكالیف است. از اینرو نمیتوان گفت «روزه ماه رمضانِ دیده شده» (به نحو موضوعیت) واجب است.
نتیجه این كه راهی نیست برای اخذ «رؤیت» به نحو «جزئیت» چه رسد به نحو «صفتیت و موضوعیت».
رد ادّعای انصراف
امّا ادّعای انصراف اطلاق اخبار به شهرهای نزدیك به كمك حكومت رؤیت، و شمول و توسعه آن به شهرهای نزدیك شهر رؤیت.
اوّلاً، عدول و بازگشت از راه موضوعیت رؤیت، به راه طریقیت است و با كمك دعوای حكومت صورت گرفته؛ زیرا حكومت و تنزیل مؤنه زایده لازم دارد و باید وجه ظهور حكومت یك دلیل خیلی واضح و آشكار باشد پس مجرّد معقولیت حكومت ثبوتاً كارساز
………………………………………………………………………………………….
1 . وسائلالشیعه، ابواب احكام شهر رمضان، باب 11، ح 11.
2 . همان، باب 3، ح 16 و باب 11، ح 10.
3 . همان، باب 8 ، ح 3.
4 . همان جا.
نیست.
ثانیاً، ارتكاز عرفی از رؤیت همانا بر اساس طریقیت است و حمل به حكومت خلاف ظاهر ادلّه است. بدیهی است كه عرف از مجموع این ادلّه چنین برداشت دارد كه دیدن هلال راهی به اثبات ماه جدید است و هرگز به خیال او نمیرود كه «رؤیت» مقوّم ماه جدید است.
نتیجه این كه ثبوت هلال در یك افق كه نشانه ماه جدید است بر همه آفاق كفایت میكند و شارع مقدس همین نظر عرف متشرّعه را تصدیق فرموده، چرا كه در روایات فراوانی این جمله به چشم میخورد كه اگر یك نفر ماه را واقعاً رؤیت كند همانا پنجاه نفر، صد نفر و حتی هزار نفر دیدهاند، از جمله:
خزّاز از امام صادق علیهالسلام :
إنّ شهر رمضان فریضة من فرائض اللّه فلا تؤدّوا بالتظنّی ولیس رؤیة الهلال أن یقوم عدّة فیقول واحد قد رأیته و یقول الآخرون لم نره، إذا رآه واحد رآه مأة، و إذا رآه مأة رآه ألف، و لا یجزی فی رؤیة الهلال ـ إذا لم تكن فی السّماء علّة ـ أقل من شهادة خمسین، و إذا كانت فی السماء علّة قبلت شهادة رجلین یدخلان و یخرجان من مصر.1
أیضاً صحیحه «محمد بن مسلم عن أبی جعفر علیهالسلام قال:
إذا رأیتم الهلال فصوموا، و إذا رأیتم الهلال فافطروا، و لیس بالرّأی والتظنّی ولیس الرّؤیة أن یقوم عشرة نفر فینظروا فیقول هوذا و ینظر تسعة و لایرونه، و لكن إذا رآه واحد لرآه ألف.2
بنابراین نه رؤیت، نه علم، نه تبین، نه جهل و امثال آن هیچ در تكلیف وجوب روزه اخذ و قید نشده، و هلال ماه نیز مانند سایر مرتكزات عرف است. و اگر رؤیت خارجی میزان دخول ماه باشد، در فرض موضوعیت، لازم میآید با ابری بودن هوا یا با علم به دخول ماه از طریق رصد و ابزار جدید حكم به جدید شدن ماه نشود، و بدیهی است كه چنین التزامی بسیار بعید است.
خلاصه سخن: هرگاه هلال ماه از تحتالشعاع به گونهای خارج شود كه در افق یك شهر قابلیت و امكان بالقوّه جهت «رؤیت» وجود داشته باشد، همانا علامت و نشانه آن است كه ماه
………………………………………………………………………………………….
1 . وسائلالشیعه، ج 4، ابواب احكام شهر رمضان باب 11، ح 10.
2 . همان، ح 11.
جدید برای همه شهرها و نقاط كره زمین آغاز شده است. و امروزه رایانه و اینترنت شایستگی خود را در امكان و قابلیت رؤیت به خوبی نشان دادهاند.
ضابطه تقسیم آفاق
دانستیم كه همه شهرها و نقاط كره زمین دارای 24 ساعت اختلاف آفاقند و به دلیل كرویت زمین نمیتوانند همه در یك روز قرار داشته باشند.
ائمّه دین علیهمالسلام با توجّه به این نكته، طبق یك ضابطه، همه شهرها و نقاط كره زمین را به دو بخش تقسیم كرده، و در یك طایفه از احادیث فرمودهاند: اگر هلال، قبل از ظهر رؤیت گردد همان روز از ماه جدید به حساب میرود و اگر بعد از ظهر دیده شود فردای آن روز، آغاز ماه جدید است، در نتیجه هم مبنای هیئت و نجوم رعایت شده كه نیمروز و نیمشب مبدأ و منتهی قرار گرفته و هم اختلاف آفاق حل شده است. چنانكه منجّمان نیز از دیرباز گروهی مبدأ حساب را نیمروز دانسته و گروه دیگری نیمشب را،1 و اینك برخی از آن احادیث:
1. محمد بن قیس عن أبی جعفر علیهالسلام قال: قال امیرالمؤمنین علیهالسلام :
… و إن لم تروا الهلال إلاّ من وسط النهار أَوْ آخره فاتمّو الصّیام إلی اللیل.2
2. اسحاق بن عمار قال: سألت أبا عبداللّه عن هلال رمضان…، قال:
و إذا رأیته من وسط النهار فأتمّ صومه إلی اللیل.3
3. عن عبید بن زراره و عبداللّه بن بكیر قالا: قال أبو عبداللّه علیهالسلام :
إذا رؤی الهلال قبل الزّوال فذلك الیوم من شوّال و إذا رؤی بعد الزّوال فذلك الیوم من شهر رمضان.4
این روایتها، هم در تقسیم آفاق به دو بخش صریح است و هم نسبت به همه آفاق ـ به ویژه كه با «رؤی» صیغه مجهول آمده است ـ شمول و اطلاق دارد.
4. حماد بن عثمان عن أبی عبداللّه علیهالسلام قال:
إذا رأوا الهلال قبل الزّوال فهو لللیلة الماضیة، و إذا رأوه بعد الزّوال فهو لللیلة المستقبلة.5
………………………………………………………………………………………….
1 . ر.ك: رسالة حول مسئلة رؤیة الهلال، ص 118 و بعد، پاسخ علاّمه خوئی رحمهالله به تهرانی قدسسره .
2 . وسائلالشیعه، ابواب احكام ماه رمضان، باب 8 ، ح 1.
3 . همان: باب 8 ، ح 3.
4 . همان، ح 5.
تطبیق
طبق سند قبل دانستیم كه اختلاف طولهای دایرةالبروجی ماه و خورشید در لحظه غروب خورشید 45/ْ4 درجه و سطح روشن آن 14% درصد و مدت مكث آن بعد از لحظه غروب خورشید 22 دقیقه بود و فقهای عصر ما حكم و یا فتوا به اثبات عید فطر و اوّل ماه شوّال دادند.
از اینرو ضابطهای كه محقق طوسی رحمهالله و سایر تقویمنگاران به پیروی از او مبنی بر ْ10 درجه جهت اعلام رؤیت هلال مقرّر داشتهاند عملاً از كار افتاده است، لذا بر پایه پژوهشهای علمی جدید و بر اساس طایفه اخیر روایات (نگاشته شده در تقسیم آفاق) به ضابطهای نو میتوان دست یافت.
چنان كه اشاره شد مبنا و محور دسته اخیر روایات، «نصف النهار» است و ما نمونه زیر را بر این مقیاس و ضابطه عرضه و انطباق میدهیم.
اشاره شد كه سال 1418 ه·· ، روز 29 رمضان، هلال ماه شوّال حدود ساعت 6 بعد از ظهر به وقت محلی ایران ثابت شد، این در حالی اتفاق افتاد كه حدود ساعت 5/9 صبح همین روز از اقتران خارج گشته است.
بر این اساس (ضابطه نصف النهار) ممالك شرقی؛ یعنی ایران، افغانستان، پاكستان، ازبكستان، تاجیكستان، بخش بزرگی از شوروی، سیبری، هندوستان، چین، مغولستان، تایلند، اندونزی، فیلیپین، استرالیا و ژاپن همه از بخش بعد از ظهر به حساب میروند (یعنی 6 بعد از ظهر ایران برای آنها هم بعد از ظهر است) پس باید مانند ایران فردای شب رؤیت را، اوّل ماه به حساب آورند.
از ممالك غربی، عراق، عربستان، یمن، ممالك آفریقایی، تركیه، بلغارستان، بخش غربی شوروی، آلمان، هلند، سوئد، نروژ، انگلستان، گرینویچ (زیرا 6 بعد از ظهر تهران تقریباً برابر 5/2 بعد از ظهر گرینویچ است)، همچنین مراكش و غرب آفریقا مانند سیرالئون و سنگال كه تقریباً برابر 2 بعد از ظهر آنهاست و حتی جزایر اقیانوس اطلس همه مانند ایران باید فردای آن روز را آغاز ماه بدانند.
ولی ممالك غربیتر مانند آمریكای جنوبی، آمریكای مركزی، كانادا و آمریكای شمالی (6 بعد از ظهر تهران؛ یعنی لحظه رؤیت هلال) قبل از نصف النهار آنان است؛ مثلاً واشنگتن 5/9
………………………………………………………………………………………….
1 . وسائلالشیعه، ابواب احكام ماه رمضان، باب 8 ،ح 6.
صبح است، و سایر ایالات غربی آمریكا صبحگاهان است در حالی كه اقیانوس آرام و جزایر واقع در آن، همچنین آلاسكا (شمال) تا جزایر میكرونزی، مالانزی همه در شب و بین الطلوعین واقع شده؛ یعنی، در بخش «قبل از نصف النهار» قرار گرفتهاند. پس باید همان روز را اوّل ماه بشمرند، و امروز با وسائل پیشرفته ارتباط جمعی، اعلام لحظه رؤیت كار آسانی است.
از اینرو برخی از فقهای آگاه به زمان از ناحیه فقهی نوشته است، از طرفی بر دانشمندان فلكشناس و متخصّصان این فنّ واجب است نتیجه و كیفیت وجود هلال را از رصدخانه و از دیدگاه آلات و ابزار جدید فلكی اعلام كنند، و از سوی دیگر باید «بینه عادل و خبیر» باشند گر چه اگر علم، اطمینان و وثوق كامل برای انسان حاصل شد میتوان به عنوان «حجّت شرعی» بر آن اعتماد كرد، و چنانچه خبر داد كه هلال وجود ندارد معنای آن این است كه ماه قمری هنوز آغاز نگشته است، چنان كه اگر رصدخانه اعلام كند: هلال ماه، قابل رؤیت و بزرگ است، همین اعلام به تنهایی برای اثبات ماه كفایت میكند، گر چه با چشم غیر مسلّح به خاطر ابر، دود و… نتوان آن را مشاهده كرد.1
اموری كه فیالجمله ماه را ثابت میكنند:
1. تطویق هلال: شمار زیادی از فقیهان تطویق هلال را دلیل بر شب دوم بودن آن نمیدانند. تعداد دیگری از جمله سید خوئی رحمهالله معتقد است هرگاه ماه، در «لیلة الشّك» ثابت نشود، امّا در شب بعد به شكل مطوّق (حلقهای نورانی) رؤیت گردد دلیل آن است كه تعلّق به شب دوم دارد، دلیل این گروه روایت معتبره محمد بن مرازم از امام صادق علیهالسلام است كه فرمود:
إذا تطوّق الهلال فهو للیلتین، و إذا رأیت ظلّ رأسك فیه فهو لثلاث.2
صدر، در مقام پاسخ گفته است:
اوّلاً، مشهور فقها از این روایت اِعراض كرده و تنها عدّه كمی (شاذّ) به مضمون آن فتوا دادهاند.
ثانیاً، امام صادق علیهالسلام در مقام بیان یك قاعده و ضابطه تكوینی است همچون بسیار موارد دیگر، و در این صدد نبوده است كه یك قاعده تشریعی بیان كند.3
لیكن میتوان گفت: اگر با رصد، تجربه و… ثابت باشد كه ماه همیشه در شب دوم مطوّق
………………………………………………………………………………………….
1 . ر.ك: ماوراء الفقه، ج 2، ص 117 و 162.
2 . وسائل الشیعه، ابواب احكام شهر رمضان، باب 9، ح 2.
3 . ر.ك: ماوراءالفقه، ج 2، ص 120 و 164.
شكل است، همین امر بر پایه طریقیت، نشانه، علامت و كاشف از شب دوم است و قطعاً میتواند جانشین قطع طریقی باشد، و میدانیم: قطع طریقی امری است تكوینی كه تنها نیاز به ادلّه ثابتكننده احكام مقطوع دارد كه سایر ادلّه متكفّل آنهاست.
2. اگر در هوای صاف تعداد زیادی به استهلال رفته و موفق به رؤیت هلال نشده، بلكه تنها دو نفر از میان آنان ادّعای رؤیت كردند، این دو نفر اگر چه عادل هم باشند احتمال صدق آنان بسیار كم است و میتوان گفت خاستگاه ادّعای آنان «توهّم رؤیت» است.
دلیل این مسئله یكی حدیث عثمان بن خزّاز از امام صادق علیهالسلام است، قال: قلت له: كم یجزی فی رؤیة الهلال؟ فقال:
إن شهر رمضان فریضة من فرائض اللّه فلا تودّوا بالتظنّی، ولیس رؤیة الهلال أن یقوم عدة فیقول واحد قد رأیته و یقول الآخرون لم نره، إذا رأه واحد رآه مأة، و إذا رآه مأة رآه الف، و لا یجزی فی رؤیة الهلال إذا لم یكن فی السماء علّة أقلّ من شهادة خمسین، و إذا كان فی السماء علّة قبلت شهادة رجلین یدخلان و یخرجان من مصر.1
ودیگر روایت حبیب خزاعی است: قال أبو عبداللّه علیهالسلام :
لا تجوز الشهادة فی رؤیة الهلال دون خمسین رجلاً عدد القسامة، و أنّما تجوز شهادة رجلین إذا كانا من خارج المصر و كان بالمصر علّة فأخبرا أنّهما رأیاه و أخبرا عن قوم صاموا للرؤیة و افطروا للرؤیة.2
لیكن اگر احتمال تبانی بركذب در بین نباشد میتوان گفت به شهادت دو نفر عادل، هلال ماه ثابت میگردد. چنان كه روایات فراوانی بر آن دلالت دارند.3
3. هرگاه شهود در شهادتشان دچار آشفتهگویی و پریشان گفتاری گردند رؤیت ثابت نمیشود.
4. اگر متخصّصان ماهر فنّ بگویند: هلال وجود خارجی ندارد، ولی شاهد شهادت به رؤیت دهد پذیرفته نمیشود.
5. اگر منجّمان ماهر بگویند: هلال ماه قابل رؤیت نیست و شاهدان، شهادت به رؤیت دهند پذیرفته نیست.
………………………………………………………………………………………….
1 . وسائلالشیعه، باب 11، ح 10.
2 . همان، ح 10.
3 . همان، باب 11، ح 2 ـ 9، 15 و 16.
6. اگر اوصافی كه شهود نقل میكنند مخالف باشد با اوصافی كه متخصّصان بر آن تأكید دارند ماه ثابت نمیشود.
7. صحیح نیست همیشه، ماه را تمام (سی روز) به حساب آورد.
8. فوق افق بودن ماه به مدت زیاد دلیل بر شب دوم بودن آن نیست مگر اینكه یقین حاصل شود كه هلال بیش از 24 ساعت قبل تولد یافته است.
ضابطه تكوینی در اثبات اوّل ماه
در خصوص اثبات اوّل هر ماه میتوان به یك قاعده تكوینی اشاره داشت، این قانون از فرمایش امام صادق علیهالسلام نیز استنباط میشود، و آن اینكه میدانیم حركت ماه در هر شبانه روز تقریباً ْ12 درجه برابر چهل و هشت (48) دقیقه زمانی است. بنابراین از لحظه مقارنه خورشید و ماه تا نیمه هر ماه خورشید و ماه هر روز به اندازه 48 دقیقه بر فاصله خود میافزایند و دورتر میشوند، و از نیمه هر ماه تا لحظه مقارنه هر روز به همین مقدار (48 دقیقه) به هم نزدیك میگردند تا بار دیگر به لحظه مقارنه برسند و محاق كامل ماه صورت گیرد، و در واقع حركت ماه است كه سبب این پدیده میشود.
بر پایه این قاعده هرگاه میان لحظه غروب آفتاب تا لحظه غروب ماهتاب كمتر از چهل و هشت (48) دقیقه باشد، هلال به شب اوّل تعلق دارد، و هرگاه بیش از 48 دقیقه بالای افق مكث داشته باشد به شب دوم متعلّق است و غالباً «مطوّق» میباشد، چنان كه امام صادق علیهالسلام در روایت محمد بن مرازم فرمود:
هرگاه هلال، طوقدار باشد از شب دوم است، و اگر سایه سر خود را در پرتو نور ماه بتوانی مشاهده كنی و تمیز دهی از شب سوم به حساب میرود؛ إذا تطوّق الهلال فهو للیلتین و إذا رأیت ظلّ رأسك فیه فهو لثلاث.
امروزه در هر نقطه از جهان، هلال رؤیت شود به آسانی میتوان بین لحظه غروب آفتاب و ماهتاب را محاسبه كرد، و چنان چه مكث ماه فوق افق كمتر از 48 دقیقه باشد میتوان دریافت كه به شب اوّل تعلّق دارد و به سرتاسر جهان مخابره نمود.
افزون بر این، رایانهها و اینترنت نیز در حل این مسئله شاینده و تواناست.
9. از دیدگاه برخی از مبانی فقه نور زیاد هلال نمیتواند دلیل بر شب دوم و یا زیادتر از آن باشد مگر این كه اطمینان به بیش از یك شبه بودن آن پیدا شود، چنان كه در ضابطه قبل به آن اشاره كردیم.
دو ضابطه دیگر
پیشوایان دین علیهمالسلام در مواردی چون ابری بودن هوا و دست نیافتن به اوّل ماه از راههای دیگر به محاسبه از این طریق اشاره كردهاند كه میتوان با گذشتن چهار روز از اوّل ماه سال قبل روز پنجم را روز اوّل ماه جدید این سال دانست.
عمران زعفرانی گوید:
قلت لأبی عبداللّه علیهالسلام إنَّ السماء تطبق علینا بالعراق الیومین و الثلاثة فأی یوم نصوم؟ قال: انظروا الیوم الّذی صحت من السنة الماضیة فعدّ منه خمسة أیام وصم یوم الخامس.1
امام عسكری علیهالسلام این قانون را اینگونه كامل فرموده است، سیاری گوید:
كتب محمد بن الفرج إلی العسكری علیهالسلام عماروی من الحساب فی الصوم عن آبائك علیهمالسلام فی عدّ خمسة أیام بین اوّل السنة الماضیة والسنة الثانیة الذّی یأتی، فكتب: صحیح و لكنّ عدّ فی كلّ أربع سنین خمساً و فی السنة الخامسة ستاً فیما بین الأُولی و الحادث وماسوی ذلك فإنما هو خمسة خمسة» قال السیاری: و هذه من جهة الكبیسة، قال: و قد حسبه أصحابنا فوجدوه صحیحاً.2
این روش محاسبه، به ویژه كه سال پنجم راكبیسه قرار دهند تنها بر پایه محاسبات نجومی و به امر وسط میسّر است و چنین به دست میآید كه در صورت عدم دستیابی به رؤیت هلال میتوان حتی به امر وسط هم عمل كرد، چنان كه همین روش (محاسبه به امر وسط) در چند روایت دیگر به چشم میخورد؛ از جمله اینكه امام صادق علیهالسلام میفرماید:
إذا صحّ هلال رجب فعدّ تسعة و خمسین یوماً وصم یوم الستین.
وفی المقنع عن الصادق علیهالسلام مثله.3 برخی از فقها این دو دسته روایت را از ناحیه سند اسقاط كردهاند؛ ولی به نظر میرسد حمل به امر وسط هنگام دسترسی نداشتن به رؤیت ـ مانند اوقات ابری و بارانی بودن هوا چنانكه حدیث زعفرانی بدان اشاره دارد ـ بهتر است تا اسقاط آنها، و یا اعراض از آنها.
………………………………………………………………………………………….
1 . وسائلالشیعه، باب 10، ح 3.
2 . همان، ح 2.
3 . همان، ح 5؛ ماوراء الفقه، ج 2، ص 165 و بعد؛ جواهرالكلام، ج 16، ص 364 و بعد و ص 376 و بعد.
جای ماه
شیخ حرّ عاملی در كتاب گرانسنگ وسائل الشیعه بابی به عنوان «كراهة السفر والقمر فی برج العقرب؛ مسافرت و ازدواج در حالیكه قمر در برج عقرب باشد مكروه است» باز كرده و ذیل آن حدیثی را از امام صادق علیهالسلام چنین نگاشته است:
قال من سافر أوْ تزوّج والقمر فی العقرب لم یرالحُسنی؛
كسی كه در حال قمر در عقرب مسافرت یا ازدواج كند احتمال میرود نیكی نبیند.
و مثل این حدیث را مرحوم كلینی در كافی و برقی در محاسن نقل كردهاند.1 وی در همان كتاب باب دیگری به عنوان «كراهة التّزویج و القمر فی العقرب و فی محاقّ الشهر» گشوده و پس از ذكر حدیث باب قبل افزوده است شیخ مفید رحمهالله در كتاب مقنعه مانند آن را ذكر و نگاشته است:
وروی أنّه:
یكره التّزویج فی محاقّ الشهر؛
ازدواج در محاق ماه كراهت دارد.
وعن علی بن محمد العسكری عن آبائه علیهمالسلام فی حدیث قال:
من تزوّج والقمر فی العقرب لم یر الحُسنی.
و قال:
من تزوّج فی محاقّ الشهر فلیسلم لسقط الولد؛
هر كس كه در محاق ماه ازدواج كند باید آماده سقط جنین باشد.2
ولی میدانیم كه اینگونه روایات در مقام بیان علّت تامّه نیست، بلكه در مقام بیان اقتضای امكان و احتمال است، لذا حمل بر كراهت كردهاند، و نیز برای اینكه از گزند احتمالی در امان باشند دانشمندان، برای دانستن جای ماه به قواعدی دست یازیده كه یكی از آنها در قالب شعر چنین است:
هر چه از ماه شد مثنّی كن پنج دیگر فزای بر سر آن
پس به هر پنج از آن ز خانه شمس گیر برجی و جای مه میدان
یعنی، هر چند هر روزی كه از ماه قمری سپری شد دو برابر كن و سپس عدد 5 بر آن بیفزا و حاصل را بر پنج (5) تقسیم كن و اگر باقیمانده آید یك عدد نیز بر خارج قسمت اضافه كن، و
………………………………………………………………………………………….
1 . وسائل الشیعه، ج 8 ، ص 266.
2 . همان، ج 14، ص 80.
به شماره خارج قسمت از برجی كه خورشید در آن قرار گرفته شماره كن تا به جای ماه دست یازی؛ مثلاً اگر خورشید در برج پنجم (اسد= مرداد) و روز 14 ماه قمری باشد چنین داریم:7 = (3باقیمانده) 1 + 6 = 5 ÿ 33 = 5 + 28 = 2 × 14
در نتیجه از برج اسد (جای خورشید) باید هفت برج به جلو برویم تا به برج دلو = بهمن برسیم پس قمر در برج دلو است. روشهای دیگر نیز وجود دارد.1
در فرض بالا، اگر 7 روز از ماه قمری گذشته باشد، چنین داریم:
4 = 1 + 3 = 5 ÿ 19 = 5 + 14 = 2 × 7
وقتی از جایگاه خورشید ـ مرداد ـ چهار شماره؛ یعنی اسد، سنبله، میزان، عقرب را شماره كنیم خواهیم دید كه قمر در عقرب است.
شایان ذكر است چون بر پایه حركت تقدیمی، (رجعی، قهقرایی و بازگشتی) برجها از جایگاه نخستین خود خارج و به سمت مغرب میروند، قمر وقتی از «برج عقرب» خارج شد همچنان در «صورت عقرب» است و بیش از یك شبانهروز دیگر طول میكشد تا از «صورت عقرب» هم خارج گردد. از این رو پارهای از تقویمنگاران به این نكته متذكر و در تقویمشان یادآور میشوند.
به دیگر سخن قمر هر دو روز و نیم ـ برابر 60 ساعت – از محاذات هر برج و از جمله برج عقرب عبور میكند، وقتی از برج عقرب گذشت لازم است 24 ساعت دیگر بر آن افـزود و جمعـاً سه روز و نیم صبـر نمود و سپس در امر ازدواج مثلاً صیغه عقد را اجرا كرد.
گفتنی است از احكام نجوم آنچه مورد نّص آیات و روایات است (چون قمر در عقرب و…) مورد تأیید فقه قرار دارد.
………………………………………………………………………………………….
1 . ر.ك: حسن حسنزاده آملی، دروس هیئت، ج 1، ص 451.