ايشان، مانند علماى بزرگ اسلام، مجسمهاى از اخلاق و صفات نيكو بود.
علماى اسلام به سبب اخلاصى كه دارند، نمىخواهند صفات نيكويشان كه جنبهى شخصى دارد، مانند حالات شان در نماز شب، بر ديگران آشكار شود. البته ايزد – تبارك و تعالى – براى تمام كردن حجتبر ديگر بندگان و نيز تشويق آنان، گاهى زمينهاى را بهوجود مىآورد كه اين صفات پسنديده، آشكار گردد.
آنچه در اين جا آورده مىشود، گوشه اى از خصلت هاى پسنديده ى حضرت ايشان است.
1 – توجه به اخلاص; يكى از دغدغه هاى مهم حضرت ايشان، توجه به «اخلاص عمل» بود. وى، در اينباره، گاهى با نزديكان و دوستان بسيار قديمىاش، سخن مىگفت و بسيار نگران بود. جمله ى گرانسنگ «خلص العمل فان الناقد بصير بصير» ، بارها بر زبانشان جارى مىشد.
2 – اهميتبسيار به توسل; از حالات ايشان، شدت توجه به مظاهر رحمت و لطف ايزد، يعنى حضرات چهارده معصوم – سلام الله عليهم اجمعين – بود.
منزل ايشان در بروجرد، مركز اقامهى عزا و سوگوارى حضرت سيد الشهداءعليه السلام بود.
به زيارت مرقد مطهر فاطمه معصومه عليها السلام اهتمامى شديد داشتند و در تعظيم شان والاى آن بانوى گرامى بسيار كوشا و جدى بودند.
در جلسات سوگوارى اهل بيت عليهم السلام ديده شده كه حال ايشان بر اثر التهاب درونى و تاثر عميق، دگرگون شده و غش كردهاند.
ايشان، در ايامى كه در بروجرد بودند، دچار ناراحتى چشم مىشوند. در عاشورا، از گل عزا داران حسينى بر چشم مىمالند و ناراحتى چشم شان برطرف مىشود.
3 – رعايت ادب; ايشان، در رعايت ادب سرامد بودند. ادب ايشان در زندگى زبانزد آشنايان و معاشران بود.
او، چون از ادب بالايى برخوردار بود، به طور طبيعى، از افرادى كه مراعات ادب را نمىكردند، سخت ناراحت مىشد و در بسيارى از اوقات، به طور صريح، با آن فرد بىادب برخورد مىكرد.
ادب ايشان، در برابر نام اساتيدش و كتاب هاى دينى، جالب و شگفتآور است. از ايشان نقل است كه «من، حتى به كودكى از خاندان آخوند خراسانى كه در گهواره است، احترام مىكنم.» !
نيز منقول است كه ايشان در اتاقى كه حتى يك كتاب دينى بود، پايشان را دراز نمىكردند و نمىخوابيدند!
4 – توجه به عبادت; ايشان، در مراحل عالى بندگى ايزد – تبارك و تعالى – بودند. او، به هنگام نماز، از جهان مادى مىبريد و غرق درياى عظمت و جلال الهى مىگرديد. بسيارى از افراد از همراهى با ايشان در نمازهاى عمومى و اقتداى به ايشان، احساس عجز مىكردند.
5 – ايشان، از تملق و چاپلوسى بيزار بودند و به چنين افرادى اعتنا نمىكردند و آنان را طرد مىكردند.
6 – سماحت و بزرگوارى; از مطالبى كه در زندگى ايشان، بسيار قابل توجه است، روحيهى عفو و گذشت ايشان است. او، در عين قدرت و توانايى، بر نفس خود مسلط بود و نه تنها بىمهرى هاى مخالفان را با شرح صدر پاسخ مىداد و بر لغزشهاى ايشان چشم مىپوشاند، بلكه در جايى كه لازم بود، از كمك هاى مالى… به آنان، بهطور غير مستقيم، ابايى نداشت.
7 – جود و سخاوت كم مانند; از مكرمتهاى عالى و انسانى ايشان، كثرت جود و احسان بود.
در يكى از سالهاى گرانى، خانهشان را در بروجرد فروختند و به مصرف فقراى بروجرد رساندند. نيز به مرور، املاك زيادى را كه از پدرشان ارث برده بودند، فروختند و پولاش را صرف فقرا كردند.
كسى از در خانه ى ايشان، نااميد بر نمىگشت. هركس از او كمكى مىطلبيد، بدون مضايقه در اختيارش قرار مىداد.
8 – زهد و پارسايى; رسيدن ايشان به آن مقامات، رهين زهد ايشان است. ايشان، حتى در زمانى كه رياست تام داشت، تنها، از پولى كه از بقاياى ملكى اش در بروجرد، به دست اش مىرسيد، استفاده مىكرد، خوراك اش در زندگى خصوصىاش بسيار ساده بود.
9 – كارهاى ايشان نظم و ترتيب داشت. ايشان، مىفرمود، من لحظهاى از عمرم را به بطالت و بيهودگى نگذراندم.
10 – در مبارزه با بدعتها شجاع بود.
11 – از مبارزه با انحرافات، ترسى به دل راه نمىداد.
13 – در بحثهاى علمى، آزاد منش بود.
12 – اهتمام ويژهاى به رفع گرفتارى مردم داشت.
14 – اهل تهجد بود. ايشان دو ساعت پيش از اذان صبح، از خواب برمىخاست.
15 – ….