آن مرد بزرگ كه در فقاهت به مقامات شامخی رسیده بود، حوزه را متحول كرد و علما و مجتهدان را با روش نوین و مبتكرانه خود به زیباترین و عمیقترین روش اجتهاد و فقاهت سوق داد. در مقام اجتهاد به انظار و آرا و فتاوای اهلسنّت عنایت میفرمود و تاریخ پیدایش مسئله وبَدو زمان مطرح شدن آن را به دست میآورد و از اینجا به مطالبی دست مییافته و بدین مطلب منتقل میشدهاند كه چون از فلان زمان آغاز شده و آن عصر فلان فقیه صاحب مقام سنّی مذهب است. بنابراین روایات وارده در ارتباط با آن فتوا و مفتی آن صادر گردیده است و مثلاً نمیتواند اثبات حكم شرعی و وظیفه الهی را بنماید.
و از ضوابطی كه در فقه، آن را اعمال میفرمودهاند و نتایج زیاد و آثار فراوانی را بر آن بار میكردند «اصول متلقاة از معصومین:» بود. ایشان براین باور بودند كه فقهای متقدّم شیعه اصول و ضوابط و كلمات ائمّه طاهرین ـ صلوات اللّه علیهم أجمعین ـ را گرفته و به دست ما رسانیدهاند و كتب و نوشته فقهای سلف كه كلّیات مطالب است؛ مانند: مقنع و هدایه شیخ صدوق و مقنعه مرحوم شیخ مفید و مراسم سلاّر دیلمی و كافی ابوالصلاح حلبی از همین قبیلند؛ یعنی اصول متلقاة از ائمّه معصومین میباشند و بر همین اساس شهرت قدما را مهم میشمردند و این مطالب كلّی را غیر از متفرّعات فقهی میدانستهاند كه بعدها در اثر رشد فقه و تأمّل و تفریع فقها به وجود آمده است كه در كلمات علاّمه ـ أعلی اللّه مقامه ـ بدان برخورد میكنیم میباشد.