ايشان، در سال هزار و سيصد و چهل و پنج قمرى، عازم سفر حجشدند.
ابتدا، به نجف اشرف وارد شد و صد روز در آن جا ماند. آيات عظام نجف اشرف، مانند مرحوم سيدابوالحسن اصفهانى و مرحوم ميرزاحسين نايينى و مرحوم آقا ضياء عراقى و مرحوم شيخ محمدحسين اصفهانى و… مقدم او را گرامى داشتند.
بازگشت ايشان از سفر حج، با اجتماع علماى اصفهان در قم به منظور اعتراض به روش ضد اسلامى رضاخان قلدر، مصادف شد.
تماس ايشان با علما و نقش ايشان در اين حركت، سبب شد كه با ورودشان به ايران، به فرمان رضاخان قلدر، در مرز ايران دستگير و در تهران زندانى گردد.
اتفاقا، در همان زمان، رضاخان قلدر در بروجرد بود و خبر دستگيرى ايشان را به سادات طباطبايى داد. در پى درخواست مؤكد آنان، رضاخان قلدر، به آزادى ايشان فرمان داد.
در تهران، رضاخان قلدر، با ايشان ملاقات كرد و وى را مورد احترام! قرار داد و از او خواست كه در تهران بماند.
توقف او در تهران، صد روز طول كشيد. از تهران به مشهد كوچيد و هفت ماه در آن شهر شريف ماند.
گويا، ايشان، مايل نبودند كه مشهد مقدس را ترك كنند، اما عواملى سبب شد كه ايشان در سال هزار و سيصد و چهل و شش راهى بروجرد گردند.