او سید محمد بن عبد الکریم بن مراد بن شاه اسدالله بن جلال الدین امیر بن حسن بن مجد الدین بن قوام الدین بن اسماعیل بن عباد بن ابو المکارم بن عباد بن ابو المجد بن عباد بن علی بن حمزة بن طاهر بن علی بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم غمر بن حسن مثنی بن امام مجتبی ابو محمد بن ا میر المؤمنین و سید الوصئین علی بن ابی طالب علیه السلام.
ابراهیم غمر پسر فاطمه دختر امام شهید ابا عبدالله حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام است. حسن و حسین علیه السلام نیز پسران فاطمه زهرا سلام الله علیها
صفحه / 76
و سرور بانوان جهان، دختر رسول خدا، خاتم پیغمبران صلی الله علیه و آله است.
تذئیلات فصل اول
اول این که آنچه من از نسب سید محمد در سلسله پدران او تا امام مجتبی علیه السلام ذکر نمودم، موافق است با دو نسخه از شجره خاندانمان که من آنها را نزد پسر عموهایم در شهر بروجرد به دست آوردم و هم موافق است با شجره عمویم علامه طباطبائی نجفی ملقب به بحر العلوم قدس سره، چنانکه جماعتی از اهل اطلاع نقل کردهاند، و نیز موافق است با آنچه عموی پدرم(1) قدس سره در مواهب السنیة آورده است، همچنین موافق است با آنچه محدث خبیر نوری(2) رحمت الله علیه در فیض القدسی نقل کرده است.
بنابراین آنچه در «خاتمه مستدرک وسائل» محدث نوری قدس سره آنجا که نسب بحر العلوم را ذکر نموده و نوشته است: «جلال الدین بن امیر بن حسن» و گفته است: «محمد بن احمد بن محمد بن طباطبا» و «احمد بن طباطبا» را از آن ساقط کرده و جلال الدین و امیر و حسن را سه شخص قرار داده، درست نیست
صفحه / 77
زیرا «امیر» بر حسب اختلاف نسخهها، یا لقب جلال الدین، یا لقب پدرش حسن بوده و شخص سومی وجود نداشته است. ضمنا علت تلقب وی به امیر و جهت تعبیر از پسر او به «شاه» نیز برای من روشن نیست.
دوم این که باید دانست دودمان امام حسن مجتبی علیه الصلوة و السلام، به دو شعبه منشعب میشوند:
خاندان زید بن حسن(3).
خاندان حسن بن حسن(4).
صفحه / 78
از خاندان دو می هم پنج شاخه منشعب شده است:
الف – خاندان عبدالله محض(5)
ب – خاندان ابراهیم غمر(6)
ج – خاندان حسن مثلث(7)
د – خاندان جعفر بن حسن(8)
ه – خاندان داود بن الحسن(9)
دودمان ابراهیم غمر منحصر در فرزندش اسماعیل دیباج است. خاندان اسماعیل دیباج هم به سه شعبه تقسیم میشوند:
اول – خاندان آل معیه که بازماندگان ابو القاسم علی بن حسن بن
صفحه / 79
حسن بن اسماعیل دیباج هستند. مادر ابوالقاسم زنی از انصار(10) به نام معیه بوده و خادان وی به او منسوب، و اولاد او به نام این زن شناخته میشوند. در میان آنها مردان بزرگ و بسیاری از علما و امرا نشئت گرفتند.
یکی از آنها ابو عبدالله تاج الدین محمد بن قاسم بن حسن بن حسن بن احمد بن حسن بن حسن بن حسین بن محمد بن حسین بن علی بن حسین بن علی بن معیه، امام علامه فقیه نسابه، شاگرد علامه حلی(11) و استاد شهید(10) محمد بن مکی قدس الله تعالی اسرارهم است(12). و دیگر ابو جعفر جلال الدین عماد الاسلام قاسم بن محمد بن حسن نقیب، و دانشمندی است که عمید الرؤساء(13) در سال 603 اجازه روایت صحیفه کامله(14) را
به او داد تا آن را
صفحه / 80
از وی، از بهاء الشرف(15) روایت کند. و این که در بحار(16) است که این اجازه برای سید ابن معیه استاد شهید است، ناشی از سبق قلم اوست(17).
دوم – خاندان آل تج است و آنها دودمان ابو جعفر محمد بن حسن بن حسن بن اسماعیل دیباج میباشند که در مصر سکونت داشتهاند.
سوم – خاندان طباطبائی است. طباطبا لقب ابراهیم بن اسماعیل دیباج بوده(18) و آنها هم سه شاخه هستند: 1- خاندان قاسم رسی بن طباطبا. 2- خاندان حسن طباطبا. 3- خاندان ابو عبدالله رئیس، احمد بن ابراهیم طباطبا. اولاد این احمد هم که در واقع در ستون سلسله نسب ما قرار دارند و دو شاخه از آل طباطبا میباشند، دو شاخه هستند:
شاخه اول – دودمان ابو اسماعیل ابراهیم بن احمد، و شاخه دوم – دودمان ابو جعفر محمد بن احمد میباشند. کلیه اولاد محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا منتهی میشود به نوهاش محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن حسن، اصفهانی شاعر برازنده، از گفته سید داودی(19)به
صفحه / 81
دست میآید که شعر وی در نهایت خوبی بوده است. زیرا او در آنجا که میگوید سید رضی(20) تواناترین شاعر قریش بوده، مینویسد: «برای آگاهی تو خواننده کافی است که بدانی رضی تواناترین شاعر قبیله ایست که در اول آنها کسانی مثل حارث بن هشام، و هبیرة بن ابی وهب، و عمر بن ابی ربیعه، و ابو دهبل، و یزید بن معاویه قرار دارند و در آخر آنها افرادی مانند محمد بن صالح حسینی، و علی بن محمد حمانی(21) و ابن طباطبا اصفهانی(22) و علی بن محمد صاحب زنج(23) واقع هستند(24). »
سید علیخان(25) در طبقات خود، از وی در طبقات علما یاد کرده و
صفحه / 82
میگوید: «او فاصل ادیب شاعر است و شعری خوب دارد، و به دیانت و عفت نفس موصوف است، و دارای ذهنی روشن و هوشی سرشار بوده است. در اصفهان متولد شده و تصانیفی دارد که از جمله کتاب نقد الشعر، و کتاب تهذیب الطبع، و کتاب العروض، و کتاب فی المدخل الی معرفة معمی من الشعر، و کتاب تقریض الدفاتر و دیوان شعر است. سپس قسمتی از شعر او را نقل میکند، آنگاه میگوید: وفاتش سال 322 بوده است.»
بنا بر این او در طبقه ابو جعفر کلینی(26)است، و وفاتش در سال ظهور آل بویه و استیلاء عماد الدوله دیلمی علی بن بویه بر فارس و اصفهان اتفاق افتاده است.
یکی از فرزندان ابو الحسن محمد بن احمد نامبرده: ابو الحسین علی بن محمد یاد شده است که او نیز شاعری توانا بوده است.
ابو الحسین علی شاعر نیز فرزندانی داشته و آنها قاسم و طاهر و حسن و عماد الدین علی هستند، چنانکه در شجره سادات طباطبائی تبریز است. نسب شریف نسابه ابو عبدالله بن طباطبا استاد ابو الحسن عمری(27) به قاسم
صفحه / 83
منتهی میشود. زیرا او (ابو عبدالله بن طباطبا) حسین بن محمد بن ابی طالب بن قاسم بن محمد بن قاسم بن علی شاعر نامبرده است.
نسب سید دانشمند نسابه ابو اسماعیل مؤلف کتاب «المنتقله(28)» هم منتهی به حسن بن علی میشود. این ابو اسماعیل هم ابراهیم بن ناصر بن ابراهیم بن عبدالله بن حسن بن علی شاعر نامبرده است.
طاهر بن علی در واقع در ستون سلسله نسب ما قرار دارد. من از احوال او و فرزندانش چیزی بدست نیاوردهام، و از شاخههای پدید آمده نیز هم. در این خاندان، بعد از آنکه نسبش را به سید محمد قدس سره متصل نمودم، اطلاعی ندارم.
سوم (از تذئیلات) این که از آنچه گفتیم استفاده میشود که این شاخه از خاندان طباطبا در اصفهان فرود آمدند (خاندان طباطبائی نیای اعلای آیت الله بروجردی). اما انتقال آنها به اصفهان در چه سالی بوده، و کدام یک از افراد آنها اقدام به این سفر نموده است، درست اطلاعی نداریم.
آری از حواشی بعضی از نسخههای شجره فامیلی به دست میآید که احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا پدر ابو الحسن شاعر در محله غازیان اصفهان وفات یافته است، و این که پدرش محمد بن احمد بن
صفحه / 84
ابراهیم در جنب جدش ابراهیم طباطبا در جمیلان اصفهان دفن شده است، و این که اسماعیل دیباج پدر ابراهیم طباطبا در گلبهار یکی از محلات اصفهان مدفون است، آری از این قرائن استفاده میشود اولین کسی که از دودمان حسن مثنی به اصفهان سفر کرده اسماعیل دیباج بن ابراهیم غمر پسر حسن مثنی بوده است، زیرا ابراهیم غمر به سال 145 در زندان منصور (خلیفه عباسی) در گذشت، و در هاشمیه(29) نزدیک کوفه به خاک رفت.
اسماعیل فرزند او هم از محبوسین هاشمیه بود، ولی او با گروهی از زندانیان بعد از قیام محمد و ابراهیم پسران عبدالله بن حسن، و کشته شدن آنها آزاد شد.(30) بنا براین، احتمال نزدیک میرود که اسماعیل بعد از آزادی از زندان به اصفهان منتقل شده و در آنجا فرود آمده باشد، و بدین گونه او نخستین فرد خاندان است که اقدام به مسافرت به اصفهان کرده است. سفر او هم در اواسط قرن دوم هجری بوده است.
در زمان ما قبری در محله احمد آباد اصفهان هست که دارای گنبد بزرگی میباشد و نزد مردم معروف به امام زاده اسماعیل است. ولی در نزد من به طوری که اطمینان حاصل کنم ثابت نشده که مرقد کیست. چه بسا
صفحه / 85
که گفته میشود قبر اسماعیل دیباج پسر ابراهیم غمر است. ولی این طور نیست، بلکه قبر اسماعیل بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام جد حسن بن زید داعی کبیر، و محمد بن زید بن اسماعیل است که در زمان خلافت معتضد عباسی بر دیلم مستولی شدند، و قریب پنجاه سال حکومت نمودند.
به هر حال که باشد، خانواده طباطبا بعد از آنکه در اصفهان استقرار یافتند به کلی از آنجا خارج نشدند، بلکه در آنجا ماندند و بعضی از آنها در قریهها و نواحی اصفهان سکنی گزیدند. آنها در آنجاها ماندگار شدند و توالد و تناسل کردند و تا زمان ما هم باقی هستند.
آری بعضی از آنها به تبریز منتقل شدند و نسبت این عده به اسماعیل بن عباد میپیوندد. جد ما سید محمد نامبرده هم منتقل به بروجرد شد. اولاد او هم در همان بروجرد و نجف اشرف هستند. از خداوند برای آنها و خود، آمرزش و علو درجات را مسئلت داریم.
صفحه / 87
…………………………………………………………………………………………………
1- منظور مرحوم حاج میرزا محمود بروجردی مؤلف کتاب »المواهب السنیة» است که خواهیم شناخت.
2 – محدث نا می حاج میرزا حسین نوری متوفی بسال 1320 ه ق مؤلف کتاب «مستدرک وسائل الشیعه»، در سه جلد قطور به قطع رحلی. قسمت پایانی جلد سوم را که درباره بزرگان علما و کتب مهم آنهاست «خاتمه مستدرک» می گویند. فیض القدسی فی احوال المجلسی » نیز تألیف اوست.
3 – این زید بن حسن یکی از فرزندان امام حسن مجتبی بوده و جد سوم حضرت عبدالعظیم حسنی مدفون در شهر ری است. بنابراین با زید شهید فرزند امام زین العابدین (ع) اشتباه نشود. اولاد امام حسن مجتبی (ع) فقط از این دو تن باقی مانده اند.
4 – حسن بن حسن همان حسن مثنی است که چون نام پدرش امام مجتبی (ع) هم حسن بوده، به او حسن مثنی یعنی حسن دو می می گفتند. حسن مثنی با دو برادرش قاسم و عبدالله که کودک ده ساله بوددر کربلا با عموی بزرگوارش امام حسین (ع) حضور داشت. قاسم و عبدالله شهید شدند، ولی حسن مثنی مجروح شد. وقتی خواستند سرهای شهدا را از تن جدا کنند او را زنده یافتند و دیدند رمقی دارد. یکی از سربازان عمر سعد که از بستگان مادرش بود گفت او را به من واگذار کنید، اگر عبیدالله زیاد او را به من بخشید فبها وگرنه هر نظری داشت درباره اش معمول دارد. او را به وی واگذار کردند و او حسن را به کوفه آورد و ابن زیاد او را به وی بخشید. آن مرد که نامش اسماء بن خارجه بود حسن را مداوا کرد و پس از بهبودی به مدینه فرستاد. وقتی عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بر ضد حجاج بن یوسف ثقفی قیام کرد او را هم دعوت به قیام نمود. بعد از قتل عبدالرحمن، حسن متواری شد. سلیمان بن عبدالملک او را یافت و با س می مسموم ساخت و بر اثر آن در سال 97 هجری شهید شد. در آن موقع او 53 سال داشت. حسن مثنی شبیه پیغمبر (ص) بود. او با فاطمه دختر عمویش امام حسین (ع) ازدواج کرد و از وی سه پسر داشت: عبدالله محض و ابراهیم غمر و حسن مثلث. دو پسر دیگرش داود و جعفر از زنی دیگر بود. پس از دفن او در قبرستان بقیع همسرش فاطمه دختر امام حسین (ع) یکسال بر سر تربتش خیمه زد و در آن بسر برد! عمده اولاد امام حسن مجتبی (ع) از این حسن مثنی تنها مجروح واقعه کربلا که جان سالم به سلامت برد پدید آمده اند. فکر کنید اگر بقیه اولاد پیغمبر که در کربلا بودند زنده می ماندند چقدر نسل پاک پیغمبر (ص) در جهان باقی می ماند؟!
اول بنا نبود بسوزند عاشقان آتش به جان شمع فتد کین بنا نهاد
5 – عبدالله محض پسر حسن مثنی، به گفته صاحب عمدة الطالب علت این که وی را محض گفتند این بود که پدرش حسن بن حسن (ع) و مادرش فاطمه دختر امام حسین (ع) و خودش هم شبیه پیغمبر (ص) بود. در زمان خود سرآمد بنی هاشم و مردی قوی النفس و شجاع بود.
6- ابراهیم غمر پسر دیگر حسن مثنی، از فاطمه دختر امام حسین (ع) در سال 145 با برادرش در زندان منصور خلیفه عباسی در کوفه شهید شد و همانجا به خاک رفت. در آن موقع 69 سال داشت. مزارش در کوفه معروف است (عمدة الطالب).
7- حسن مثلث یعنی حسن سو می، چون حسن اول جدش امام حسن مجتبی (ع) و حسن دو می پدرش حسن مثنی بود. حسن مثلث در سال 145 با سایر برادرانش در زندان منصور عباسی به سن 68 سالگی به شهادت رسید.
8 – جعفر بن حسن مثنی از بقیه برادرانش بزرگتر و با برادرانش در زندان منصور عباسی بود. ولی بعد آزاد شد و به مدینه رفت و در آنجا به سن 70 سالگی درگذشت (عمدة الطالب).
9 – داود بن حسن مثنی نیز مانند برادرانش بر اثر قیام برادر زاده اش محمد بن عبدالله محض (نفس زکیه) مدتها در زندان منصور عباسی زندانی بود، و با دعائی که امام صادق (ع) یاد مادرش داد و به دعای ام داود معروف است، آزاد شد و در مدینه به سن 60 سالگی وفات یافت (عمدة الطالب، ص 189).
10- انصار یعنی مردم مدینه که با ورود پیغمبر (ص) به آن شهر به نصرت و یاریش برخاستند. بنابراین زنی از انصار یعنی زنی از اهل مدینه.
11 – علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر حلی متوفی بسال 726 از فقهای نا می شیعه اما میه است.
12- شهید اول، محمد بن مکی عاملی از فقهای بزرگ ما است. در سال 786 او را پس از یک سال که در قلعه دمشق محبوس بود درآوردند، نخست با شمشیر به قتل رساندند، آنگاه به دار آویختند، سپس سنگسار کردند و از آن پس سوزاندند، و او نخستین دانشمند عالیمقام است که شهید خوانده شد.
13 – شرح حال ابن معیه را در جلد چهارم »مفاخر اسلام» آورده ایم.
14- هبة الله بن حامد بن احمد… معروف به ع مید الرؤسا از صلحا متعبدین و اخیار علمای اما میه قرن هفتم هجری فقیه و ادیب و لغوی کامل، راوی صحیفه سجادیه که آن را از بهاء الشرف روایت کرده، و در سال 609 یا 610 درگذشته است (ریحانة الادب ج3 ص 135).
15 – صحیفه سجادیه که آن را زبور آل محمد (ص) دانسته اند، مجموعه ای از راز و نیاز امام سجاد علی بن الحسین زین العابدین (ع) با خدا است. پس از نهج البلاغه مجموعه ای از سخنان ا میرالمومنین (ع)، این کتاب با عظمت سند افتخار شیعه اما میه و پرتوی از کوی امامان معصو مین (ع) است.
16- سید اجل نجم الدین ابو الحسن محمد بن حسن بن احمد که نامش دراول صحیفه سجادیه مشهور مذکور، و ع مید الرؤُسا و شیخ علی بن سکون، و شیخ محمد مشهدی و جمعی دیگر از علما از وی روایت کرده اند (ریحانة الادب ج1 ص 191).
17 – منظور بحارالانوار تألیف علامه مجلسی متوفای سال 1110 دائی جد پنجم آیت الله بروجردی است.
18 – این اجازه را علامه مجلسی در جلد 25 بحار (جلد 104 چاپ جدید، ص 26) بعنوان دو مین اجازه نقل کرده است.
19 – وجه تسمیه وی به طباطبا این بوده که پدرش اسماعیل دیباج خواست پارچه ای را برایش ببرد، و از وی که طفلی خردسال بود پرسید: پیراهن یا قبا؟ ابراهیم گفت: طباطبا! یعنی قباقبا،. گفته اند که مردم اطراف کوفه او را به این لقب خواندند. طباطبا در زبان نبطی (عرب ناخالص) یعنی سید السادات (عمدة الطالب ص 172).
20 – وی مؤلف کتاب »عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب» است. و او جمال الدین ابوالعباس احمد بن علی حسنی داودی، داماد و شاگرد تاج الدین ابن معیه است و به سال 828 در کرمان وفات یافت. او را به خاطر جدش داود بن حسن مثنی داودی، و نیز به خاطر جد دیگرش »عنبه» ابن عنبه حسنی هم می خوانند.
21 – محمد بن حسین بن موسی بغدادی مشهور به سید رضی مؤلف و جامع کتاب مستطاب »نهج البلاغه» ومتوفای سال 406 سرآمد شعرای عصر یا سرآمد شعرای بنی هاشم بوده و هم گفته اند او اشعر شعرای قریش است. دیوانش در چند جلد چاپ شده و مشهور است. سید رضی بعلاوه از علمای بزرگ، و مؤلف کتابهائی پر ارزش غیر از نهج البلاغه است.
22 – علی بن محمد بن جعفر بنن محمد بن زید شهید پسر امام زین العابدین (ع) معروف به حمانی متوفی به سال 260 هـ.، سال وفات امام حسن عسکری (ع) خودش گفته است: من و پدر و اجدادم تا ابوطالب شاعر هستیم. ترجمه حال و بعضی از اشعارش در اغانی ابوافرج اصفهانی و یتیمة الدهر ثعالبی و منتقی سید مرتضی نگارش یافته است (ریحانة الادب ج1 ص 346). قاموس الرجال ج 7 ص 44 از مروج الذهب نقل می کند که وی مفتی آل علی بن ابیطالب در کوفه و شاعر و مدرس و زبان آنها بود.
23 – یعنی ه مین محمد بن احمد… طباطبا شاعر مشهور اصفهانی مورد بحث که به اختصار »ابن طباطبا» خوانده می شود.
24 – علی بن محمد صاحب زنج بنابر تحقیق ما سید و علوی نبوده لبکه مردی از اهل ری بوده است. صاحب عمدة الطالب هم می گوید:»عندمن یصح نسبه».
25 – عمدة الطالب، چاپ دوم ص 208.
26- سید علیخان شیرازی در مدینه متولد شده و در جوانی به هند رفته ومدتی در آنجا مانده سپس به ایران بازگشته و در بیضای فارس به سال 1120 درگذشته است. او از علما و ادبا و شعرای نا می ما است. شعر و کتب او همگی به زبان عربی است. کتابهای مشهور او سلافة العصر فی محاسن اعیان العصر، شرح صحیفه سجادیه، شرح صمدیه شیخ بهائی، و الدرجات الرفیعه فی طبقات الاما میه من الشیعه است. ولی این کتاب فقط طبقه صحابه و قسمتی از علمای شیعه در قرن چهارم واندکی از علمای قرن یازدهم را داراست. از ابن طباطبا در طبقه علمای قرن چهارم نام بردهاست، ص 481.
27 – ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی رازی پیشوای محدثین شیعه و در گذشته سال 329، ومؤلف کتاب مشهور »کافی» نخستین کتاب از کتب چهارگانه و معتبر احادیث شیعه اما میه است.
28 – ابوالحسن علی بن محمد عمری نسبش به عمر یکی از فرزندان علی علیه السلام می رسد. گفتنی است که چون پس از غصب خلافت الهی علی (ع)، اسا می خلفای سه گانه به مصداق الناس علی دین ملوکهم در همه جا مرسوم شد، و جو حاکم نیز ائمه اهلبیت را در تنگنا قرار داده بود، لذا علی (ع) و ائمه بعدی هم برای این که متهم به مخالفت با نظام حاکم نشوند، روی مصالحی از آن اسا می استفاده کردند. از جمله این عمر بن علی (ع) است. عمر با برادرش امام حسین (ع) به کربلا نیامد و یزید به پاس آن موقوفات ا میرالمؤمنین را به او سپرد. ابوالحسن عمری نواده او دانشمندی بزرگوار و سیدی عالیقدر معاصر سید مرتضی بود، و در سال 443 زنده بوده است. او استاد بزرگ علم انساب بنی هاشم است. کتابهای المجدی، الشانی، المبسوط، و المشجر در انساب از اوست.
[1] – کتاب المنتقله راجع به ساداتی است که از محلی به محل دیگر نقل مکان کرده یا از شهری به شهر دیگر انتقال یافته اند.
29 – هاش میه را ابو العباس سفاح نخستین خلیفه عباسی به نام جدش هاشم بن عبد مناف جد بنی هاشم، در نزدیک کوفه ساخت و آن را پایتخت خود قرار داد.
30 – محمد و ابراهیم پسران عبدالله بن حسن (همان عبدالله محض) بر ضد منصور خلیفه عباسی پنهانی خود را آماده قیام می کردند. منصور، عبدالله محض و پسران دیگر او و برادران و جمعی از عموزادگانش را دستگیر ساخت و در کوفه زندانی کرد، باشد که محمد و ابراهیم خود را تسلیم کنند. بعضی از زندانیان در همان محبس درگذشتند، و بعضی پس از قیام محمد و ابراهیم و شهادت آنها که دیگر منصور احساس خطری از جانب سادات ن می کرد، آزاد شدند. محمد رهبر این قیام را که مردی پاکسرشت بود »نفس الزکیه» خواندند.