فصل سوم :مسائل اجتماعی جهان اسلام

 

 

 

عرضه دين حنيف به اروپائىها

آيت الله شهيد مرتضى مطهرى

از گامهاى برجسته اى كه در زمان معظم له و به وسيله ايشان برداشته شد، اعزام مبلغ و نماينده مذهبى به كشورهاى خارجى بود.

معرفى اسلام به كشورهاى خارجى هر اندازه تاكنون صورت گرفته : يا به وسيله شرق شناسان اروپايى بوده يا به وسيله بعضى از دانشجويان با استعداد مسلمانان و يا به وسيله دانشمندان مصرى و هندى بوده و يا به وسيله فرقه هاى منسوب به اسلام مانند قاديانيها بوده است ، قدر مسلم اين است كه از طرف جامعه شيعه تا چند سال پيش هيچگونه اقدامى به هيچ شكلى نشده بود.

معظم له كه علاوه بر جنبه فقاهت ، مطالعاتى در متن اسلام و معتقدات اسلامى داشت و اسلام را خيلى بى پيرايه و عريان از توهمات عوامانه پذيرفته بود و از طرفى بر خلاف اقران و اسلاف خود از تاريخ قرون جديد و اوضاع عصر حاضر تا حدود نسبتا خوبى آگاه بود، معتقد بود كه اگر حقايق فطرى اسلامى بر افكار حقيقت جو و كاوشگر و كم تعصب اروپائى عرضه داشته شود اين دين حنيف را تدريجا خواهند پذيرفت و روى همين جهت نماينده به آلمان و امريكا اعزام كرد و در كار اعزام نماينده به لندن و بعضى جاهاى ديگر بود كه اجل فرارسيد.

البته آنچه تاكنون انجام شده آغاز كار است و نسبت به آنچه بايد انجام گيرد، طرف مقايسه نيست ولى اگر نسبت به گذشته خودمان بسنجيم كه حتى فكر اين كارها در دماغها راه نداشت خواهيم ديد كه چه اقدام برجسته اى به وسيله معظم له صورت گرفته است .

نياز امروز مسلمين

آيت الله واعظ زاده خراسانى

روزى مرحوم آيت الله بروجردى در يكى از جلسات گروه حديث ، فرمودند: آقايى كتابى نوشته و در آن كتاب به خلفا و شيخين بد گفته است . نام من را هم برده است ، من دستور دادم همه آنها را جمع كنند افزودند: امروز مسلمين نياز ندارند كه بدانند كى خليفه بود و كى نبود! آنچه نياز امروز مسلمانان است ، اين است كه بدانند: از چه ماخذى احكام گرفته مى شود. آنان مى گويند قرآن و سنت . ما مى گوئيم : قران و عترت . بنابراين امروز كه نه حكومت اسلامى است و نه خلافتى ، ما مى توانيم حرف خود را به كرسى بنشانيم و بگوئيم مرجع مشكلات مردم ائمه و اهل بيت هستند. سياستهاى حامى خلافت ، كه قبلا عامل تفرقه و مانع از شنيدن حرف حق ما بودند، فعلا وجود ندارند. حرف ما گوش شنوا در بين اهل سنت خواهد داشت.

آيت الله بروجردى عاشق و دلباخته مسلمين

آيت الله شهيد مرتضى مطهرى

يكى از مزاياى معظم له توجه و علاقه فراوانى بود كه به مسئله وحدت اسلامى و حسن تفاهم و تقريب بين مذاهب اسلاميه داشت . اين مرد چون به تاريخ اسلام و مذاهب اسلامى آشنا بود، مى دانست كه سياست حكام گذشته در تفرقه و دامن زدن اختلاف ، چه اندازه تاثير داشته است و هم توجه داشت كه در عصر حاضر نيز سياستهاى استعمارى از اين تفرقه حداكثر استفاده را مى كنند و بلكه آن را دامن مى زنند و هم توجه داشت كه بعد دورى شيعه از ساير فرق سبب شده كه آنها شيعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتى دور از حقيقت بنمايند. از اين جهات بسيار علاقه مند بود كه حسن تفاهمى بين شيعه و سنى برقرار شود كه از طرفى وحدت اسلامى كه منظور بزرگ اين دين مقدس است تامين گردد و از طرف ديگر شيعه و فقه آنطور كه هست به جامعه تسنن كه اكثريت مسلمانان را تشكيل مى دهند معرفى مى شود.

از حسن تصادف چند سال قبل از زعامت و رياست معظم له كه هنوز ايشان در بروجرد بودند درالتقريب بين المذاهب الاسلاميه به همت جمعى از روشنفكران سنى و شيعه تاسيس شد. معظم له در دوره زعامت خود تا حد ممكن با اين فكر و با اين موسسه كمك و همكارى كرد، براى اولين بار بعد از چند صد سال بين زعيم روحانى شيعه و زعيم روحانى سنى شيخ عبدالمجيد سليم و بعد از فوت او، به فاصله دو سه سال شيخ محمد شلتوت ، مفتى حاضر مصر و رئيس جامع الازهرا روابط دوستانه برقرار شد و نامه ها مبادله مى گرديد.

قطعا طرز تفكر معظم له و حسن تفاهمى كه بين ايشان و شيخ شلتوت بود، موثر بود در اينكه آن فتواى تاريخى معروف را در مورد به رسميت شناختن مذهب شيعه بدهد. معظم له را نبايد گفت كه نسبت به اين مساله علاقه مند بود بلكه بايد گفت : عاشق و دلباخته اين موضوع بود و مرغ دلش براى اين موضوع پر مى زد.

عجيب اين است كه از دو منبع موثق شنيديم كه در حادثه قلبى كه منجر به فوت ايشان شد بعد از حمله قلبى اولى كه عارض شد و مدتى بيهوش بوده اند و بعد به هوش آمدند، قبل از آنكه توجهى به حال خود بكنند و در اين موضوع حرفى بزنند، موضو(ع ) تقريب و وحدت اسلامى را طرح مى كنند و مى گويند: من آرزوها در اين زمينه داشتم .

اهميت دادن به مساله وحدت

آيتالله سيد جعفر احمدى

به هنگام فوت مرحوم آيت الله بروجردى ، آقاى قمى در ايران نبود و آن موقع هم رابطه بين دولت ايران و مصر قطع شده بود، لذا ايشان در همان حال كسالت فرمودند: شيخ محمد تقى ، وقتى آمد به او بگوييد پيغام مرا به شيخ شلتوت برساند و بين ايران و مصر را اصلاح كند. مى ترسم زحمات چندين ساله ام از بين برود.

وقتى آقا شيخ محمد تقى به ايران آمدند جريان را به ايشان گفتند كه اين ، نشان دهنده اهميت مساله وحدت مسلمين در نظر ايشان بود. مطلب ديگرى كه به همين موضوع وحدت مرتبط است ، قضيه آمدن ملك سعود به ايران و فرستادن هدايايى براى ايشان است ، البته آيت الله بروجردى از هداياى او، تنها قرآن و قطعه اى از پرده كعبه را پذيرفتند و باقى را به سفير عربستان بخشيدند. اما آنچه مهم است اينكه : ايشان از اين ارتباط در جهت معرفى شيعه استفاده كردند، لذا در پاسخ نامه ملك سعود، حديث مفصلى از امام صادق عليه السلام كه حاوى قريب به چهار صد حكم مربوط به حج بود برايش فرستادند. اين حديث در روزنامه هاى آن روز عربستان منعكس شد. بعضى از آقايان كه حج مشرف شده بودند، آن روزنامه ها را با خود آورده بودند.

انعكاس خبر فتواى تاريخى شيخ شلتوت

حجه السلام و المسلمين على دوانى

پس از آنكه آوازه فتواى تاريخى شيخ محمود شلتوت رئيس وقت دانشگاه اسلامى مصر در دنياى اسلام منعكس شد كه جايزه دانسته بود به مذهب شيعه اماميه هم ، مانند يكى از مذاهب اربعه عامه ، عمل شود و آمد و رفتنهاى ديگر علماى مصر مانند شيخ حسن باقورى و ابوالمجد و غيره به ايران ، روزى آقاى موسى صدر در جلسه مجله مكتب اسلام به مناسبت ، گفت : خوب است حالا كه آقاى دوانى رابط ما و آقاى بروجردى است ، برود و از ايشان تقاضا كند، تلگرافها و نامه هاى تاريخى كه ميان ايشان و شيخ شلتوت و علماى بزرگ الازهرا مبادله شده ، بدهند تا در مكتب اسلام ترجمه و عينا درج كنيم ، چون عكس العمل بسيار مطلوبى خواهد داشت . من هم خدمت آيت الله فقيد رسيدم و اين تقاضا را مطرح كردم و گفتم : رفقا چنين تقاضايى دارند تا اهل تسنن و عامه مردم بدانند ميان دو رهبر مذهبى شيعه و سنى چه اتفاق افتاده است آيت الله فقيد كه دست بر گوش داشتند و به دقت عرايضم را گوش مى دادند، يكباره سرخ شدند و دست از گوش برداشتند و فرمودند:

نه ! شورش نكنيد، اين مكاتبات ميان ما به طور سرى بوده ، بگذاريد اگر خود آنها مصلحت دانستند و مثلا در مجله دارالتقريب يا الازهرا چاپ كردند، شما هم از آنجا نقل كنيد، نه اينكه بگويند يك قدم به طرف شيعه ها نزديك شديم و آنها دست و پاى خود را گم كرده اند، و مطلب سرى را فاش نمودند. از آنجا كه آنها مايل باشند اين نامه ها و تلگراف ها توسط ما منتشر شود و به اطلاع عامه مردم برسند، نه اين كار را نكنيد و اين تقاضارا نداشته باشيد.

سپس فرمودند:

تجربه نشان داده است كه هر وقت اقليتى خود را به اكثريت نزديك كرد، در آن هضم مى شود. نزديكى ما به اين آقايان و به طور كلى عامه ،بايد در همين حدود باشد، شما هم از حد نگذريد كه خطرناك است و روح تولى ضعيف مى شود و ممكن است نتيجه عكس ‍ بدهد. من خواستم با اين مبادلات ، آمد و رفتى بين قم و الازهرا باشد، آنها بيايند از نزديك ما را ببينند و بدانند كه بسيارى از آنچه راجع به ماشنيده ايد واقعيت ندارد، بيش از اين صلاح نيست و مخصوصا شما آقايان در مجله ، مواظب اين حدود باشيد و از حد نگذريد. من آمدم و موضوع را به رفقا گفتم ، آنها اكثرا نپذيرفتند و گفتند: پس اين آمد و رفتنها براى چيست ؟ ولى از آن موقع تاكنون تجربه نشان داده كه حق با آن مرد بزرگ دورانديش بود نه ما جوانهاى بى تجربه و افراطى آن روز.

خالى ماندن كرسى تدريسجامع الازهر

آيت الله شيخ حسين نورى همدانى

ايشان در مورد اتحاد شيعه و سنى سعى فراوان داشتند و مى فرمودند: لازم است شيعه و سنى صف واحدى در برابر دشمنان اسلام و استكبار جهانى ترتيب بدهند و به همين جهت سعى مى كردند در نتيجه ارتباط با شيخ شلتوت ، رئيس جامع الازهر، گامهايى در راه وحدت شيعه و سنى برداشته شود و كرسى تدريس فقه جعفرى در جامع الازهر براى اولين بار نصب گردد.

ولى با كمال تاسف هنگامى كه اينجانب قبل از انقلاب به مصر مسافرت كردم به قاهره رفتم و با علماى جامع الازهر تماس گرفتم ، در ضمن جلساتى كه با آنها داشتم به من مي گفتند:

كسى نيست كه فقه جعفرى را تدريس كند. و لازم است شخصى كه بتواند در اين كرسى بر اساس فقه جعفري تطبيقي درس بگويد و مزيت فقه جعفري را در برابر فقه ائمه اربعه ثابت كند و به اين مركز اعزام بشود.

 

 

 

 

پاسخی بگذارید