اما محل ولادت و اقامت و مدفن او، از آنچه پیشتر گذشت به خوبی روشن است که او رحمت الله علیه در اصفهان موطن پدران و مادران و کسانش متولد شده است. تردید هم نیست که او در بروجرد دفن شده، و آرامگاهش در آنجا آشکار است، و تمامی بازماندگانش هم بدون تردید و اختلاف نظر، آن را میشناسند.
من در زمان حیات پدرم و عموهایم و افراد طبقه آنها، چهل سال را درک کردم که تمامی آنها درباره مرقد سید محمد اتفاق نظر داشتند. آنها نیز همین مدت، بل زیادتر از حیات جدم و برادرانش را درک کرده بودند. آنها هم 37 سال حیات جدشان سید جواد را درک کرده بودند. سید جواد نیز همین مدت را با پدرش سید مرتضی و برادرانش بسر برده بود. سید مرتضی هم ده سال یا بیشتر از حیات پدرش سید محمد را درک کرده بود (و همه آنها میدانستند که مرقد سید محمد در بروجرد و
صفحه / 117
همین جاست)، تسالم در هر طبقه هم ممکن نیست مگر با تسالم طبقه قبل.
پس اگر از عبارت سید عبدالله جزائری و به تبع او صاحب روضات دیده شود که سید محمد در کرمانشاه فوت شده، و همانجا به خاک رفته، ظاهر امر بر خلاف آن است. عذر سید عبد الله هم اینست که آن را شنیده است و برایش اتفاق نیفتاده بود که از بروجرد بگذرد تا واقع امر برایش آشکار گردد.
گوئی از این گفته نیز روشن میشود که وفات سید محمد رحمت الله علیه مدت زیادی قبل از سال آن اجازه نبوده است و گرنه در طول آن مدت واقع امر برای سید عبدالله روشن میشد.
بنابراین آیا خبر دادن سید عبدالله به اقامت سید محمد مدتی در کرمانشاه به خواهش مردم آنجا را باید به کلی اشتباه دانست؟ در واقع اقامت وی در بروجرد به خواهش مردم آنجا، در اخبار مخبرین اشتباه به کرمانشاه شده، یا این که او مدتی را نیز در کرمانشاه اقامت داشته، سپس در اواخر عمرش به بروجرد رفته، یا در بیماریش او را به بروجرد منتقل کردهاند، و هجرت اخیر بر سید عبدالله پوشیده مانده، یا این که در کرمانشاه وفات کرده و جنازهاش را به بروجرد منتقل کردهاند؟ همه اینها احتمالاتی است و نزدیکترین آنها در اعتبار همین قول میانی است (1)، بنابر دو قول اول، اقامت سید محمد در بروجرد، و اقامت دوم او، غیر از اقامتی بوده که سید عبدالله جزائری قدس سره از ملاقات خود با وی در
صفحه / 118
اثنای آن خبر داده است.
اما محل اقامت وی، آنچه از منابع گذشته بدست میآید اینست که او بعد از آن که در اصفهان متولد شد، و مدت زمانی را در آنجا بسر برد، به نجف اشرف سفر کرد و مدت زیادی یا بیشتر عمر شریفش را در آنجا اقامت داشت. تا جائی که معروف به اصفهانی نجفی شده بود. یا این که میگفتند مولدش اصفهان و مسکنش نجف است، بلکه از نوه اش سید جواد رحمت الله علیه قبلاً نقل شد که گفته است: «تولدش در اصفهان و موطنش نجف است.» ظاهر این عبارت میرساند که وی نجف اشرف را محل اقامت خود ساخته و این منافات دارد که وی در خلال آن به بعضی از نقاط دیگر هم مسافرت کرده باشد.
از اینجا نیز معلوم میشود که اقامت سید محمد در نجف هر چند زمانی طولانی را شامل میشده، ولی تا زمان وفاتش استمرار نداشته است، بلکه او در اواخر عمرش از نجف به ایران سفر کرده و در بروجرد در گذشته و همانجا مدفون شده است چنانکه قبلاً گذشت.
و نیز معلوم میشود که اولین مسافرت وی به نجف اشرف و اقامتش در آنجا قبل از سال 1126 بوده است آن هم مدتی نا معلوم. معلوم میشود که او از نجف (در زمانی که سال 1126 از جمله بوده) به اصفهان بازگشته است، و بعد از آن سال در مدتی نامعلوم در بروجرد اقامت داشته، و در اثنای آن بوده که سید عبدالله جزائری با وی ملاقات نموده، و او نسخهای از رسالهاش را که در آن سال از تألیف آن فراغت یافته بود، به وی داده است. و این که او پس از این مدت اقامت در بروجرد، دوباره به نجف اشرف بازگشته، و مدتی را در آنجا زیسته تا این که در سفر اخیرش به ایران آمده و در آنجا درگذشته است.
صفحه / 119
از نظری باید دید آیا اقامت سید محمد در بروجرد، در اثنای بازگشت وی از اصفهان در سفر مذکور بوده یا از اصفهان به نجف رفته و چند سال را مانده، سپس از نجف به بعضی از شهرهای ایران مسافرت نموده و در بازگشت از آنجا بوده که در بروجرد اقامت نموده؟ که میباید دومی باشد، زیرا در آن هنگام سید عبدالله دوازده ساله بوده است، و او در این سال نمیتوانسته به گفته خودش در بسیاری از مسائل با سید محمد مذاکرات علمی داشته باشد، و اگر فرض شود که سید محمد در اصفهان مانده بود تا این که سید عبدالله قابلیت بحث و مذاکره با وی را پیدا کرده باشد، منافات دارد به این که موطن وی نجف بوده است چنانکه گذشت.
بنابراین ظاهراً میباید او از اصفهان به نجف بازگشته و برای بار دوم به ایران سفر کرده و در این بازگشت به ایران بوده که در بروجرد اقامت داشته و سید عبدالله او را دیده است.
مظنون اینست که ملاقات آنها در سال 1148 بوده است، زیرا در این تاریخ سید عبدالله از بروجرد گذشته و به آذربایجان رفته و در آن موقع 35 سال داشته است.
دیدیم که سید بزرگوار – سید عبدالله – جزائری معاصر وی خبر داده بود که سید محمد در مسافرت اخیرش به ایران به خواهش مردم کرمانشاه در آن شهر فرود آمد و در آنجا ماند تا این که وفات یافت، و صاحب روضات هم در این خصوص از وی تبعیت کرده بود چنانکه گذشت.
و نیز در آنجا گذشت که به مقتضای آن میباید وی در بروجرد دفن نشده باشد، با این که دفن وی در بروجرد برای ما روشن است، و شکی در آن نیست. از نظری هم نمیتوان خبری را که او داده به طور کلی خطا دانست، و این معنی جداً بعید است زیرا هر چند این خبر روشن نیست، و
صفحه / 120
احتمال این هست که اموری در شهری رخ دهد و کسی از آن اطلاع نیابد، چون آن خبر به وی نرسیده است ولی خبر دادن وی به وقوع امری در شهر دیگر میباید مستند به وصول خبر دادن به وقوع آن بر وجهی باشد که او یقین کند، و خطای در آن بعید باشد، اگر بگوئیم جنازه سید محمد را بعد از مرگش به بروجرد منتقل ساختهاند، بعیدتر است.
ممکن است در یک جمع بندی بگوئیم سید محمد مدتی را در کرمانشاه اقامت داشته و اندکی قبل از مرگش به بروجرد منتقل شده باشد و خبر انتقال او به سید عبدالله نرسیده است. به همین جهت هم او با استصحاب مرتکز در نفوس خبر داده که سید محمد تا زمان وفاتش در کرمانشاه بوده است. این معنی کاملاً نزدیک به ذهن است.
بنابراین احتمال دارد آنچه در زبانها مشهور است که بیشتر مردم شهر متمایل به تصوف بودهاند و با آمدن وی تصوف از آنجا رخت بربسته، این موضوع در کرمانشاه بوده و مخبرین آن را تبدیل به بروجرد کردهاند.
زیرا کرمانشاه بوده که در آن زمانها قلندریه و باطنیه در آنجا اجتماع داشتهاند(2)، و شاید او آنها را پراکنده ساخته است و بعد از آن که
صفحه / 121
منتقل به بروجرد شد و در آنجا درگذشت و صوفیه بیش از سابق در کرمانشاه گرد آمدهاند، و همین معنی موجب شده که دختر زاده سید محمد، آقا محمد علی رحمت الله علیه به منظور دفع آنها در کرمانشاه فرود آمده باشد. و سید محمد قبل از اتمام پراکنده ساختن صوفیه، به خاطر بیماری یا امر دیگری ناچار شده به بروجرد منتقل شود و کار او را پس از وی دختر زادهاش به اتمام رسانده باشد(3).
صفحه / 122
………………………………………………………………………………………..
[1] – یعنی سید محمد مدتی را به خواهش مردم کرمانشاه در آنجا اقامت داشته، سپس در اواخر عمر به بروجرد رفته یا در بیماریش او را به بروجرد برده اند، و هجرت اخیر بر سید عبدالله پوشیده مانده است، و این قول با ظواهر بهتر سازگار است.
2- میر عبداللطیف شوشتری که در حدود سال 1190 از بروجرد و کرمانشاه گذشته و به نجف اشرف رفته در کتابش »تحفة العالم» چاپ دوم ص 175 می نویسد: »از آنجا (خرم آباد) روانه بروجرد شدم…جمعی از اعزه سادات طباطبا در آن شهر ساکن بودند. از آن جمله بود سید مرتضی والد سید محمد مهدی مشهور (بحرالعلوم) ساکن نجف اشرف، و چند کس از فرزندان او. از اعلام روزگار و تقدسی به کمال داشت و به عزت بود. چند روزی که بودم با من مؤانس بود.» و در صفحه بعد می نویسد: »از آنجا روانه کرمانشاهان شدم… در خارج شهر باغات و تکایای دلکش دارد، جمعی از درویشان هندی و ایرانی در آنها مسکن داشتند.» و این می رساند که حدس آیت الله بروجردی درست و شهری که صوفیه و دراویش داشته کرمانشاه بوده نه بروجرد.
3- آقا احمد کرمانشاهی پسر دوم آقا محمد علی در »مرآت الاحوال جهان نما – بخش یکم» صفحه 183 در آغاز شرح حال خود می نویسد: »بدان که بلده کرمانشاهان از یمن قدوم بهجت لزوم آن جناب (پدرش آقا محمد علی) و حسن سلوک و رعیت پروری حکام زنگنه شهری شده به غایت معمور… و سابق بر اهالی آن اکثری فرومایه و از خود بیگانه بودند، و از دین و آئین در آن نام و نشان کمتر، و شرب خمر و انواع فسق و فجور علانیه و برملا بود.
درویشان و قلندران قلاش در آن مجتمع و از علما و عرفا و طلبه علوم و اصحاب معرفت و کمال خالی… و بحمدالله سبحانه الحال از بلاد عظیمه و مجمع اصحاب معرفت و سلیقه و طلاب علوم دینیه است… و اکراد و الواری که خدا را خوب ن می شناختند اغلب عارف به جزئیات مسائل فروعیه خود شدند، و در آن از تصوف نا می و از قلندری نشانی باقی نمانده… و درویشان از یک منزلی کلاه جبله و جبه تزویر و رشته تسخیر ابلهان را پنهان می کردند.» آقا احمد کتاب خود را در سال 1225 در هند تألیف کرده است. شرح مفصل و خواندنی مبارزه آقا محمد علی بهبهانی پسر ارشد استاد کل وحید بهبهانی و دخترزاده سید محمد طباطبائی بروجردی را که بر اثر آن سر و صدای صوفیه و قلندر بازی از کرمانشاه و تما می ایران از سال 1210 تا سالها بعد از رحلت وی در سال 1216 برافتاد، را در کتاب »استاد کل وحید بهبهانی» آورده ایم. متأسفانه سالها پس از آن بزرگمرد علم و دین دوباره آن شهر از مراکز فعالیت صوفیه و قلندر بازی شده است.